.... وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ
گمان می کردید ( شایعه ) سهل و آسان است، حال آن که نزد خداوند سترگ است.
( سوره ی نور آیه ی 15 ).
کاپفرر شایعه را قدیمی ترین رسانه ی گروهی می داند که در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد. او معتقد است تاکنون تعریف کامل و جامعی از شایعه ارائه نشده، چرا که: « محققان موقعی به بررسی شایعه ها می پردازند که دیگر زمان تحقیق و بررسی سپری شده است. دیگر مردم جزئیات مربوط به شایعه را فراموش کرده اند، یا به گونه ای آن را توجیه نموده و یا شایعه در ذهن آنان تغییر شکل داده است. علت دیگری که موجب کمبود پژوهش درباره ی شایعه شده، آن است که وقت و نیروی بیشتری صرف نفی و رد پدیده ی شایعه گردیده و توجه چندانی به روشن نمودن سرچشمه و منشأ آن نشده است ». بدیهی است در این حالت همه می دانند شایعه وجود دارد اما در مورد تعریف جامع آن اتفاق آرایی در میان نیست.
به نظر می رسد به رغم مطالعات بسیاری که طی 50 سال اخیر درباره ی شایعه انجام شده، اطلاعات موجود برای تعریف شایعه هنوز به جمع بندی نرسیده است. به گفته ی صلاح نصر طبیعتِ معارض شایعه یکی از عواملی است که سبب می شود ماهیت چند وجهی آن در قالب تعریف سر راستی نگنجد. معارض با این تعریف که: « ممکن است به
صورت حملاتی آرام آغاز شود یا وزشی چون یک توفان سخت داشته باشد، ممکن است مسالمت آمیز باشد و در آن جز آرزوهایی برای آینده ای خوب چیزی دیگر یافت نشود، یا ممکن است نابودکننده باشد و مفاهیمی مانند نفرت، کراهت و تخریب را شامل شود. از طرف دیگر، به موج دریا شباهت دارد که ناگهان در سطح دریا بالا می رود و بار دیگر به قعر دریا فرو می افتد تا دوباره وقتی شرایط مساعد شد، ظهور کند. »
بسیاری از محققان شایعه را یک بیماری اجتماعی می دانند که انسان به آن مبتلا می شود و نمی تواند به سهولت از آن دوری جوید. بیماری که نه علت به طور دقیق شناخته شده ای دارد، نه جمعیت هدف معین و نه پادزهر مشخصی دارد. بیماری که به نظر می رسد هیچ گاه نمی میرد.!
برخی شایعه را نتیجه ی توجه زیاد به گفت وگو و تبادلات کلامی بین مردم می دانند و می گویند در جوامعی که آدم ها از هم دورند یا با هم زیاد حرف نمی زنند شایعه ای هم شکل نمی گیرد. هر چند مطالعات عمده ای خلاف این نظر را اثبات کرده اند. دیده شده بی خبری و ابهام زمینه ساز شکل گیری و پر و بال گرفته شایعه هاست.
اگر گفت و گو را به عنوان آموزه ی بدیع تمدن بشری به رسمیت بشناسیم، شایعه را باید آفت این نوع تعامل بدانیم. و به نظر بی معنی است اگر اعتقاد داشته باشیم که برای مهار شایعه باید خدشه ای به اصل بدیهی « گفتمان » وارد آید.
لازار شایعه را بیان نگرانی ها، دلهره ها، ترس ها و اضطراب های بخشی از مردم در برابر فریب اطلاعاتی می داند. از نظر او شایعه در
ردیف پیام هایی قرار می گیرد که برای تحریک افکار عمومی به کار می رود.
از دیدگاهی دیگر شایعه را تبادل غیررسمی اطلاعات از فردی به فرد دیگر می دانند، فارغر از آن که درستی این اطلاعات اثبات یا رد شده باشد.
به رغم این پراکندگی ها که سبب شده بیشتر بدانیم که چه چیزها راجع به شایعه نمی دانیم؛ به نظر می رسد که تعریف آلپورت و پستمن سنگ بنای مناسبی برای شروع یک تعریف علمی از این مقوله است. آلپورت و پستمن شایعه را نظری مشخص و معین می دانند که شنونده را طی انتقال دهان به دهان متقاعد کند بی آن که نیازمند برهان و دلیل باشد. در واقع شایعه به این نیت به وجود می آید که عموم شنوندگان را به یک باور برساند. این اصرار برای باورپذیرسازی شایعه، شاید تفاوت اصلی این موضوع با سایر موارد فراگیری همچون داستان ها، حکایت ها و افسانه ها باشد. برای شایعه نیات متعددی مطرح است اما باید بدانیم شایعه به نیت سرگرم سازی و یا پند و عبرت آموزی تولید نمی شود.
شیبوتانی جامعه شناس شایعه را خبری می داند که در نتیجه ی بحث های گروهی به صورت بازسازی شده ای در آمده است. در شرایطی که اطلاعاتی کامل از یک واقعه، مثلاً کشته شدن فرزند یکی از خوانین یک روستا در دست نیست مردم نزدیک به واقعه به دنبال علل آن می گردند. در مثال اخیر نه علت مرگ جوان مشخص است و نه انگیزه ی قاتل یا قاتلین. در گفت و گوهایی که در این باره در کوی و برزن صورت می گیرد، طبیعی است این سؤال مطرح شود که از کجا معلوم این جوان کشته شده باشد و به علت افراط در مصرف مواد مخدر نمرده باشد. و یا این که شاید همه ی این داستان دسیسه ای باشد که خان با اعلام آن خواسته فرزند را از چنگ قانون به دلیل گناهانی که احتمالاً {!!!} مرتکب شده، مصون دارد. در این میان کدام شایعه از اقبال بیشتری برخوردار خواهد شد. به واقع شایعه ای که بیشتر مورد پسند قرار می گیرد آنی نیست که به واقعیت نزدیکتر باشد و یا شواهد مستند تأییدکننده تری دارد. بلکه در این حالت مردم بیشتر شایعه ای را می پسندند که دوست دارند آن را مطلوب تر و قابل فهم تر از بقیه بدانند. به قول لازار شایعه بیان نگرانی ها، دلهره ها، ترس ها و اضطراب های بخشی از مردم در برابر فریب اطلاعاتی است. از این رو شایعه در ردیف پیام هایی قرار می گیرد که برای تحریک افکار عمومی به کار می رود.
نکته ی جالب تر آن که مردم چیزی را شایعه نام می نهند که گمان می کنند، نادرست باشد. حال اگر در این میان به شایعه های متعددی هم باور داشته باشند چون به آن اعتقاد دارند دیگر این موارد از نظر آنها شایعه نیست. بنابراین، در تعریف شایعه گاه خیلی سخت است که مرز شایعه و واقعیت را به درستی مشخص کنیم.
چه بسا شایعه هایی که تعداد طرفداران شان از طرفداران حقیقت بیشتر است.
از دیگر سو الزامی نیست که حتماً هر شایعه ای نادرست باشد. شایعه می تواند راست هم باشد، اما از مجرا و در شرایطی غیرقابل مهار، مثل منابع غیررسمی اشاعه یافته باشد. مانند خبری نفاق افکن که قرار نبوده در شرایطی که مردم به همبستگی احتیاج دارند پخش شود. لذا با اشاره به نکات گفته شده شاید بتوان شایعه را مطلبی نامید که برای باوراندن موضوعی به دیگران مطرح می شود بدون آن که مورد تأیید رسمی قرار بگیرد.
شایعه و سخن پراکنی
حرف های درگوشی و پچ پچ ها به دلیل خصوصیت های اجتماعی شباهت هایی به شایعه پیدا می کنند. اما از آن جا که کارکردهای گسترش یابنده ی شایعه را ندارند و به علاوه گستره ی وسیعی را نیز در برنمی گیرند و چندان نیز اثر تخریبی ندارند، عمر زیادی هم پیدا نمی کنند. این گونه سخن پراکنی ها به سرعت ارزش و اهمیت خود را از دست می دهند. مثل پچ پچ هایی که درباره ی ازدواج یک هنرپیشه و یک ورزشکار شنیده می شود. یا گفته هایی درباره ی کتک کاری دو نماینده ی پارلمان در صحن علنی مجلس.
اما شایعه ها عمیق و دیر پا هستند. دیر پایی شایعه می تواند به دنبال نفوذ آهسته و خزنده ی آن باشد مثل شایعه هایی که بر علیه یک دیکتاتور شکل می گیرد و پر و بال می یابد. و یا دلفینی و فررونده، یعنی در طول زمان مدتی سر بر می آورند و پس از مدتی فروکش می کنند تا زمان مناسب بعدی آنها فرا برسد. مثل شایعه ی بیماری های خطرناک که از هزاران سال پیش وجود داشته، زمانی در سال ها پیش در ارتباط با طاعون بوده و امروزه درباره ی ایدز، یا آنفلوآنزای مرغی. این شایعه ها نیز به سادگی از بین نمی روند.
گاه سخن پراکنی و شایعه به جای هم به کار می روند اما از نظر کارکرد و محتوا با هم تفاوت هایی دارند. در حالی که سخن چینی گاه سبب تشکیل شبکه های اجتماعی می گردد اما شایعه بیشتر در جست و جوی یافتن علت یک موقعیت مبهم است. سخن چینی را بیشتر در جمع های
آشنا و خودمانی به کار می برند. ولی شایعه ساختار شکل گرفته ی یک اجتماع را هدف می گیرد. به همین دلیل است که شایعه را موضوعی جدی تر و فراگیرتر می دانند.
منابع غیررسمی
در توزیع شایعه ها منابع غیررسمی نقش قابل توجهی دارند. تصور آن که شایعه از مجرایی رسمی انتشار یابد بعید است. کانال های غیر رسمی نشر اخبار از ملزومات انتقال شایعه ها هستند. این منابع از نظر عملی غیرقابل حذفند. لذا همیشه بستر مناسبی برای انتقال اخبار مستعد شایعه پراکنی هستند.
منابع غیررسمی بسیار سریع تر از منابع رسمی به نقل اخبار خود می پردازند. عمده ی منابع غیررسمی انتشار اخبار، نقل قول های بین فردی هستند. هرچند که از تکنولوژی نیز می توان جهت انتقال اخبار غیررسمی استفاده کرد، اما بسیاری هنوز خالص ترین شیوه ی نقل اخبار از کانال های غیر رسمی را انتقال سینه به سینه و بی واسطه می دانند.
منابع غیررسمی نقل اخبار از ابتدایی ترین منابع انتقال اطلاعات هستند. این منابع الزاماً مخرب به شمار نمی روند. در برخی جوامع منابع غیررسمی از چنان اقبالی برخوردارند که بسیار بیشتر از منابع رسمی مورد توجه هستند.
منابع غیررسمی قابل حذف شدن نیستند و همواره حتی در کنار انواع و اقسام رسانه های دیگر وجود دارند. اما به نظر می رسد که قابل اداره و کنترل هستند.
منبع مقاله :
آتش پور، سید حمید؛ (1388)، اعتیاد به کار( روان شناسی معتادین به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول