ماهان شبکه ایرانیان

مهارت حل مسئله چیست؟

در حل مشکل به چه مسائلی می توان پرداخت؟ ما سه دسته مشکل داریم؛ دسته ی اول مسائلی هستند که به طور مشخص برای آن ها پاسخ هایی داریم

مهارت حل مسئله چیست؟

در حل مشکل به چه مسائلی می توان پرداخت؟

ما سه دسته مشکل داریم؛ دسته ی اول مسائلی هستند که به طور مشخص برای آن ها پاسخ هایی داریم. در واقع مسئله روشن است، ولی ما از روش نظم و قاعده نیاز به برنامه ریزی داریم. مثلاً رفتن به محل کار مسئله ای است که ما آن را هر روز انجام می دهیم، به فکر چندانی هم نیاز ندارد، ولی به هر صورت بدون برنامه ریزی هم نمی شود آن را انجام داد، این برنامه ریزی در ذهن صورت می گیرد ولی کاملاً ناخودآگاه و بدون صرف انرژی فکری، در واقع ذهن به طور اتوماتیک این کار را انجام می دهد.
دسته ی دوم مشکلاتی هستند که ما برای حل آن ها به یک رشته اطلاعات و دانش معین نیاز داریم. مثلاً ضبط صوت ما خراب شده و نمی دانیم علت خرابی چیست، از شخص کارشناسی می پرسیم و او می گوید این پیچ شل شده، آن را سفت کنید. ما از این طریق اطلاعات و دانش مربوط به آن را به دست آورده ایم؛ پیچ شل شده را سفت می کنیم و مشکل حل می شود. و یا بیمار می شویم و با استفاده از دانش پزشک بیماری را مداوا می کنیم.
دسته ی سوم مشکلاتی هستند که برای حل آن ها نه تنها دانش کافی نداریم بلکه راه رسیدن به آن دانش و اطلاعات را هم نمی دانیم. در واقع حل این مشکلات به راحتی مسائل دسته ی اول و دوم نیست و کمی پیچیده است. در چین شرایطی ما از مهارت حل مشکل استفاده می کنیم.
گاهی مشکل ما یک مشکل روزمره است و نیاز به دانش زیادی هم ندارد، ولی راه حل های مختلفی برای آن وجود دارد و ما ناگزیریم ذهن خود را دسته بندی کنیم تا بتوانیم به بهترین راه حل دست یابیم. به دلایلی هم
نمی توان تند و سریع به بهترین راه حل رسید. مثلاً فرض می کنیم کسی گرفتار بحران مالی شده است، بحران زمانی حل می شود که فرد بحران زده پول به دست بیاورد. پول به دست آوردن آسان نیست، راه حل های گوناگونی وجود دارد که ما باید آن ها را بررسی کنیم. مهارت حل مشکل در این جا به کمک ما می آید. به عبارتی دیگر مهارت حل مشکل به جای آن که پاسخ یک مسئله را بیان کند راه رسیدن به جواب را پیش رو می گذارد. در طی فرایند حل مشکل می توانیم به نحوی طبقه بندی شده و سازمان یافته روی مشکل کار کرده، با خطای کمتر و اطمینان بالاتر به پاسخ سؤال دست یابیم.
کاربرد مهارت حل مشکل در تمامی موضوعات روزمره نیست بلکه این مهارت زمانی به کارگرفته می شود که موضوع یا مشکل راه حل در دسترس و پیش رو نداشته باشد.

مهارت حل مشکل چیست؟

انسان در طی دوران زندگی خود با مشکلات گوناگونی روبه رو می شود که مجبور است با آن ها مقابله کند. بسیاری از افرادی که در تعامل با یکدیگرند مثل همسران، والدین و فرزندان، همکاران و ... گاهی قادر نیستند حتی مسائل و اختلافات کوچک خود را به درستی حل کنند و با بروز کوچک ترین مشکل دچار پریشانی و اضطراب می شوند و گاه نیز همان مشکل کوچک به دلیل عدم آگاهی از مهارت « حل مشکل» تبدیل به مشکلاتی پیچیده تر و بزرگتر می شود. یعنی به جای استفاده از مقابله ی مسئله دار دچار هیجان کنترل نشده می شود. « حل مشکل» مهارتی است که اگر به درستی آموخته شود، می تواند انسان را در مقابله با فشارها، مشکلات و رویدادهای تنش زا یاری کند.
مهارت « حل مشکل» یکی از مهارت های اساسی زندگی است که به ما امکان می دهد تا با طراحی مناسب و برنامه ریزی مشخص مشکلات را رفع کنیم. این مهارت فقط برای مشکل خاصی نیست و می تواند در حل انواع مسائل و مشکلات کاربرد داشته باشد. مهارت « حل مشکل» یکی از انواع « مدیریت استرس» است که با اتکا بر اصول منطقی، ما را در جهت برطرف کردن مشکل و مسائل مرتبط با آن یاری می کند.
خوشبختانه این مهارت دارای هیچ پیچیدگی خاصی نیست که آموختن آن را دشوار کند. یادگیری اولیه ی آن به سهولت و از راه های مختلف امکان پذیر است: استفاده از کتاب ها و فیلم های آموزشی، حضور در سخنرانی ها و کلاس های درس و البته از همه مناسب تر، شرکت در
کارگاه های آموزشی از جمله روش های موجود است. این روش ها افراد را با چگونگی مراحل مختلف این مهارت آشنا می کنند و از آن جا که حل مشکل در زندگی روزمره امری ضروری است، مبنای اصلی آموزش نیز باید آموزش عملی باشد. در کارگاه های آموشی نحوه ی عمل این مهارت قابل انتقال است ولی آنچه مهم ترین بخش یادگیری را شامل می شود، تمرین در به کارگیری این توانایی در امور روزمره است؛ چرا که تنها با تکرار یک توانایی می توان به مهارت کامل عملی آن دست یافت. این امر در مورد تمامی مهارت ها صادق است. به عنوان مثال مهارت دوچرخه سواری از طریق مشاهده ی فیلم، مطالعه ی کتاب و با گوش دادن به سخنرانی، تنها در حد نظری در ذهن نقش می بندد ولی برای یادگیری دوچرخه سواری لازم است به فرد آموزش عملی داده شود. پس از یادگیری اولیه، آنچه فرد را در این کار ماهر می کند، تمرین و تکرار هرچه بیشتر است.
توصیه می شود مهارت حل مشکل را به عنوان روشی مؤثر در امور جاری باور داشته باشیم و از آن استفاده کنیم. به کارگیری آن اگرچه در ابتدا وقت گیر است ولی می تواند به نحوی مؤثر و مطمئن موجب حل مشکلات و یافتن راه حل های مفید شود. البته همه می دانیم که در امور ساده و غیر پیچیده به کارگیری روش های حل مشکل ضروری نیست ولی چنانچه مشکل به مرحله ای
برسد که برای ما درجاتی از سردرگمی فکری را ایجاد کند، به راحتی می توان از مهارت حل مشکل بهره برد و با تکرار بیشتر با احساس امنیت کافی راه حل های پیدا شده را به کارگرفت.
وجود فشارهای روانی ناشی از مشکلات در زندگی امری عادی و طبیعی است و هر فرد خواه ناخواه در طول زندگی با انواع گوناگونی از مشکلات و تنش ها روبه رو می شود. آنچه هنر نامیده می شود، توانایی ما در رفع مشکلات و یا کنارآمدن با آن هاست. در این راستا یکی از مهم ترین موضوعات، تبدیل گفت و گوهای درونی منفی به مثبت است. استفاده ازگفت و گوی درونی مثبت و عدم وجود دیدگاهی منفی نسبت به مشکلات باعث آرام شدن فرد هنگام رویارویی با مسائل تنش زا می شود و شرایط و آمادگی ذهنی لازم را برای حل کردن آن فراهم می آورد.
پس از این که فرد با استفاده از روش های مقابله با هیجان، مانند تمرین آرام سازی و گفت و گوی درونی به آرامش درونی رسید، فرایند حل مسئله به مقابله ی با آن شروع می شود. انسان ها در سرتاسر زندگی خود به طور مداوم در حال حل مسئله هستند. برخی از این مسائل، کوچک و ساده اند و مستلزم تجزیه و تحلیل منظم و پیچیده نیستند؛ ولی برخی دیگر بغرنج و دشوارند و فعالیت های فکری پیچیده ای را می طلبند. حل مشکل
یکی از مهم ترین فرایندهای تفکر است که به افراد کمک می کند تا مقابله ی مؤثری با مشکلات و فشارهای روانی در زندگی داشته باشند.
در این جا مشاهده می شود که روش های کنترل هیجان مثل گفت و گوی درونی مثبت و تمرین های آرمیدگی، درجاتی از آرامش را در فرد فراهم می کنند تا وی بتواند به روش حل مشکل عمل کند؛ چرا که حل مشکل یک فرایند تفکری و مبتنی بر اندیشه است. بنابراین وجود آرامش درونی پیش نیاز حل مشکل است.
انسان تنها موجود دارای قدرت گفت و گوی درونی است. گفت و گوی درونی بر اساس محتوای مثبت یا منفی می تواند بر حالت هیجانی احساسی انسان تأثیرگذار باشد. از این رو تلاش برای تغییر گفت و گوی درونی منفی به مثبت یکی از راه های مقابله و کنترل استرس به شمار می رود.

گفت و گوی درونی چیست و چگونه در آرام سازی فرد تأثیر می گذارد؟

گفت و گوی درونی در واقع همان افکاری است که فرد به طور معمول دارد. انسان موجودی است که همیشه در حال فکرکردن است. یعنی ذهن ما انسان ها حتی برای یک لحظه هم از تفکر خالی نیست. زمانی که هیجانی برای ما اتفاق می افتد و آن هیجان منفی است، معمولاً این افکار به شکل منفی خود را نشان می دهند و این افکار منفی طبیعتاً بر هیجان ما به طور متقابل تأثیر منفی می گذارند. یعنی هیجان منفی افکار منفی ایجاد می کند و این افکار منفی هیجان را منفی تر می کند. ما عموماً به افراد توصیه می کنیم که در این شرایط حتی المقدور سعی کنند این افکار منفی را که به اصطلاح همان گفت و گوی درونی آن هاست به افکار مثبت یا گفت و گوی درونی مثبت تبدیل کنند. البته میزان موفقیت در این امر به شدت افکار بستگی دارد.
مثلاً فرض کنید که امروز یک اتفاقی برای اتومبیل ما می افتد، یک اتفاق خیلی بد و پشت سر هم فکرهای منفی به سراغ مان می آید که الان ممکن است به کارمان نرسیم یا ممکن است فلان دردسر ایجاد شود و وقت مان تلف شود و ... این جا می توانیم با این افکار مقابله کنیم. که نه، الزاماً قرار نیست که حالا همه ی اتفاق های بد بیفتد. یا این که اصلاً سعی کنیم اتفاق منفی را که افتاده به طور کلی کنار بگذاریم و به موضوع بهتری فکر کنیم. یعنی کلاً در مورد آن موضوع فکر نکنیم. بعضی افراد این توانایی را دارند، اگرچه ممکن است ابتدا یک مقدار مشکل به نظر برسد. کسی که روی این کار
تسلط ندارد تصور می کند که این کنترل در اختیار وی نیست که بتواند روی موضوعی فکر کند یا خیر. بله ما هم اعتقاد داریم که به وجود آمدن افکار منفی در اختیار خود ما نیست ولی ما می توانیم آن ها را تغییر بدهیم. یعنی ما می توانیم فکر منفی را که به سراغ مان آمده متوقف کنیم و به موضوعات خوشایند و موضوعات غیرمرتبط فکر کنیم تا این که تأثیرات منفی آن تفکر را کاهش بدهیم.
البته به کارگیری گفت و گوی درونی برای آرام سازی، به حل شدن یا حل نشدن یک مشکل ارتباطی دارد بلکه این تغییر افکار تنها برای جایگزینی افکار مثبت به جای افکار منفی و آزاردهنده است؛ چرا که افکار منفی به خودی خود می توانند موجب برهم خوردن بیشتر آرامش و تمرکز فرد شوند. یعنی پیامد افکار منفی همیشه هیجان های آزاردهنده است و هجوم افکار منفی همیشه همراه با تشدید این افکار است. در نتیجه عدم مهار افکار منفی، افکار آزاردهنده ی دیگری را به دنبال خواهد داشت.
منبع مقاله :
صمیمی اردستانی، مهدی؛ (1391)، حل مشکل، ( آموزش یکی از مهارتهای زندگی )، تهران، نشر قطره، چاپ چهارم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان