فقیه روشن , بین معارف مجاهد شیخ محمدتقی , فرزند شیخ محمدباقر, فرزند شیخ محمدتقی , فرزند محمدرحیم بیک ایوانکیی ورامینی 1 , معروف به آقا نجفی , در ربیع الثانی یکهزار دویست و شصت و دو, 2 دراصفهان دیده به جهان گشود.
اجداداو,از علمای بزرگ و ستارگان فروزان آسمان حوزه های علوم دینی شیعه بودند. پدراو, آیه الله العظمی حاج شیخ محمدباقراصفهانی ,از مشاهیر و بزرگان علمای زمان خود بود. مادرش , دختر علامه سید صدرالدین عاملی , جد خاندان[ آل صدر], زنی خدا ترس و دین شناس بود.
عشق به خاندان رسالت[ ع] توسط مادر بزرگوارش در کودکی با جان او آمیخته شد. تربت خونین حسین که در عهد صباوت در کام او ریخته شد, کینه همه اشفیا و جباران تاریخ را در جان او جای داد. ترنم توحید و تلقین اذان واقامه , توسط پدر بزرگوارش , هوشیاری و خدمت برای خدا را در شراشر جانش پی ریخت . دانایی و خداترسی ما در, فطرت او را بر تقوا و توحید رشد داه واستعدادهای خدادادی او را در راستای غایت آفرینش انسان , بالنده و بارور ساخت .
از کوچکی آثار شرافت , حق گرایی و عشق به معنویات و مصارف , در سیمای او پدیدار بود.
مبادی و مقدمات علوم را با نظارت مسمتر پدر دراصفهان , آموخت با ذهن وقاد و حافظه قوی که داشت برااین علوم احاطه کامل پیدا کرد. چهارجوب فکری و هستی شخصیتی او توسط پدر بزرگوارش پی ریزی شد و به دستورایشان برای تکمیل دین شناسی و خودسازی راهی عتبات مقدسه گردید.
در آن زمان , مدیریت و سرپرستی حوزه نجف را, شیخ اعظم انصاری , مولف : مکاسب و رسائل بر عهده داشتند.
در جوار خاتم الاوصیاء[ ع] حقایق احکام و شیوه اجتهاد واستنباط را از محضر فقیهانی بزرگ , چون : شیخ اعظم انصاری[ ره] , شیخ راضی نجفی , فقیه بزرگ عراق و شیخ مهدی آل کاشف الغطا فرا گرفت . پس از رحلت مرحوم شیخ انصاری و ظهور مکتب ساقرا, راهی آن حوزه مبارکه شد واز منحصر میرزای بزرگ درس جهاد را آموخت .
آقا نجفی , کشش خاصی به امور معنوی و عرفانی داشت واز همان آغاز ورود به حوزه مقدس نجف , جدب محفل عرفانی عارف وارسته , فقیه خود ساخته , مرحوم آقا سید علی شوشتری شد. 4
این عارف بزرگ ,او را با حقایقی نو و جهانی تازه آشنا کرد.
آقا نجفی , در محضراین مردالهی , راه عروج جان و پرواز روان از بستر طبیعت به عالم حقیقت را به نیکی آموخت و به رمز و راز فتاوی جان در جان آگاه شده کشیک نفس و مراقبت بر رفتار و گفتار خود را با استمداداز حضرت امیرالمومنین , علیه السلام , در حرم مطهر آن حضرت و مکانهای مقدس دیگر نجف , همچون : مسجد سهله , مسجد صعصعه کوفه با عزمی استوار دنبال کرد. و با براق[ اذکار] و شفاعت ائمه اطهار, علیهم السلام , به مقامات وانواری دست یافت , تا جائی که لیاقت اجازه ختم[ آیه مبارکه نور] و توفیق مکاشفات و مشاهدانی را یافت . در سرداب مطهر شهر سامرا در حالی که مشغول دعا و زیارت و ذکر بود حالی به او روی آورد و مکاشفه ای دست داد. در آن حال دستور مراجعت به اصفهان را یافت . بازگشت او,از عتبات مبارکه به اصفهان مایه برکاتی برای مسلمانان ایران شد 5 .او دراصفهان با عزم و شجاعتی که برخاسته از روح بلنداو بود به تعلیم و هدایت خلق پرداخت . مراقبتهای عارفانه , زیست زاهدانه و سرکوبی خواسته های دنیا گرایانه , مانع از حضوراو در صحنه های سیاسی واجتماعی و خدمت به خلق خدا نگردید بااراده ای استوار و کوششی توانفرسا, مبارزه با جهل و طواغیت را پیشه خود ساخت .
کوتاه سخن : [آقا نجفی] انسانی جوامع واز گستره و آفاق وجودی خاصی برخوردار بود. علوم معقول و منقول را با شهود, ریاضت و شجاعت یکجا جمع کرد. قلمرو فعالیتهای دینی او کشور گیر شده بود و ترسی از خود در دل ستمگران زمان خودافکند.
در میدانهای تعلیم , تدریس , تبلیغ , مبارزه و عینیت دادن به احکام مکتب , تلاشی نستوه و موفقیتهای چشم گیری داشت .
روح بلنداو, برای نجات از تنگنای جامعه ماده گرای زمان خود و عروج به سوی محبوبش , چنانچه در دستورالعمل آمده است , روزشماری می کرد, تا در یازدهم شعبان المعظم یکهزار و سیصد و سی و دو به دیدار جانان و ملکوت اعلی شتافت .
سخن درابعاد زندگی , فعالیتهای علمی و مبارزات اجتماعی او دراین اختصار نگنجید. دراین زمینه روجوع کنید به کتابهای :[ مکارم الاثار], ج[ 5 نقباءالبشر], ج[ 247.1 اعیان الشیعه] , ج[ 196.9 معارف الرجال] ج[ 214.2 ریحانه الادب] , ج[ 26.1 فوائدالرضویه] , صفحات 215 و 438 بویژه :[ تاریخ علمی واجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر], ج 1.343.
مخاطب نامه عالم , مرحوم آقا سید علی بن آقا میرابوالقاسم بن علی بن حسین , معروف به : آقا سیدعلی مجتهد, می باشد.
آقای سیدعلی , در خانواده ای از عالمان آل رسول به سال 1252 ه.ق , دیده به جهان گشود.
پدر واجداد بزرگوار آن مرحوم ,از عالمان اهل بیت رسالت بوده و هر کدام در عصر خود به گسترش علوم اهل بیت و ترویج علمی و عملی ارزشهای تشیع قیام کردند.
پدراو, آقا میرزاابوالقاسم در تقوا و پارسایی معروف و به دانش و فضیلت مشهور بود. در نوشته روی سنگ قبر آن مرحوم , چنین آمده است :
[سلمان عصره و فرید دهره] .
او در دامن چنین پدری بزرگ شد. تحصیلات ابتدایی را در خوانسار به پایان رسانید و برای تکمیل وارتقاء علمی و عملی خود, راهی اصفهان گردید. در حوزه اصفهان ,از محضراساتید و بزرگان آن روزگار حوزه , بهره ها برد. عشق به تحصیل و بهره وری از بزرگان دین او را به نجف کشاند .
در جوار مولی الموحدین , با توسل به آن حضرت[ ع] جهد و تلاش فکری و عملی خود را دنبال کرد. در حوزه اندیشه و دانش از محضر بزرگان آن زمان بهره ها گرفت و در بعد عمل به مقاماتی نائل گردید.
او با تقوا و پارسایی مقرب درگاه جدش حضرت امیرالمومنین[ ع] گردید و بارها مورد توجه آن حضرت قرار گرفت .
علوم عالیه و شیوه اجتهاد واستنباط را, بیشتر,از مرحوم حاج شیخ محمدباقراصفهانی و آیه الله سید حسین کوه کمری , فرا گرفت .
بعداز پایان تحصیل و کسی اجازه اجتهاداز علمای بزرگ آن روز آن روز در حوزه نجف واصفهان , برای انذار و هدایت قوم خود, به خوانسار برگشت و در آن شهر به ارشاد و خدمت به مردم پرداخت . بسیار متواضع , ساده زیست و با گذشت و خدمتگزار بود.
بارهااموال ضروری زندگی خود را به نیازمندان بخشید.
خوش برخورد و صمیمی بود. با کشاورزان و پابرهنگان , چونان خود آنان سلوک کرد, و بااین برخورد, بذر محبت به دین و روحانیت را در دلهای آنان فشاند.
همانگونه که ازاین دستورالعمل بر می آید, بسیار پارسا واهل مراقبت بود. در سیر و سلوک به مقامی رسید که پیش از رحلتش ,امامان معصوم[ ع] از زمان وفات , مطلعش کرده و خوداو نیزاز زمان رحلتش خبرداد.او در 85 سالگی در دهم ربیع الاول سال 1337 ه.ق , به دیدار یار شتافت و در خوانسار به خاک سپرده شد.
در پایان لازم است از دوست گرامی , برادر, رضا مختاری , که متن این دستورالعمل را دراختیارمان قرار داده واز نوه آن مرحوم , حجه الاسلام حاج آقا مرتضی علوی که اطلاعات گران ارزشی درباره آقا سیدعلی مجتهد فرستاده اند تشکر کنیم . واز خداوند بزرگ خواهانیم , آن دو بزرگوار را در نشر معارف اسلامی توفیق دهاد.
از ویژگیهای بارزاین دستورالعمل آن است که مضامین آن برگرفته ازادعیه , زیارات , روایات , بویژه کتاب شریف نهج البلاغه است و در جای جای آن الفاظ و جمله های مولی الموحدین به چشم می خورد.
بااین که متن عربی آن روان و فصیح است , ولی در ورای آن , معانی بس بلندی نهفته است . چون برگردان این معانی بس بلندی نهفته است . چون برگردان این معانی بلند, در قالب الفاظ و برگردان فارسی آن , به طور دقیق , نامیسور می نمود, متن عربی دستورالعمل را نیز, که برای نخستین بار به چاپ می رسد, می آوریم تا سالکان از آهنگ ملکوتی آن بهره گیرند.
والسلام
به نام خدا و به یاری او. حمد و سپاس او راست . درود بی پایان و سلام پی درپی , بر بهترین آفریدگان خدا, محمد, صلی الله علیه و آله , و فرزندان پاک و معصوم او باد.از: محمدتقی , بنده ای که به رحمت بی انتهای بی نیاز مطلق , سر تاپا نیازمنداست .
به : محضر دانشمندنی که دانشهایش را با عمل بدانها, عینیت می بخشد. اما بعد, برادرم ! ترا به تقوا و کشیک نفس سفارش می کنم زیرا, تقوا راه نجات و عامل 8 رستگاری است . هیچ کاری بدون تقوا تقوا پذیرفته درگاه ربونی نشود 9 .
تقوا را پلکانی بسیار و منزلگاههای والایی است که جز: یکتاپرستان مخلص , محو شدگان در حق , فیروزمندان برهواهای نفسانی و شایستگان درگاه الهی بدان نرسند.
سکوی پرش به آن مقامات و درجات : توکل , گستن از غیر, پیوستن به حق و فروتنی در راه خدا و در برابر خداست بگونه ای که نفس خود را نبیند, مقامات او را نگیرد و مکانت , موقعیت یافتن نزد مردم را به چیزی نینگارد, خاستگاه بدیها خود بداند و همه خوبیها و نیکوییها را تفضل حق شمارد 10 .
آگاه باش ! خدا را بندگانی است که به مقام ولایت رسیده اند آنان , بهشتیان را در بهشت جاودان بینند و دوزخیان را به دوزخ در شکنجه . گویا, صحیفه عرش ربوبی را نظاره می کنند, در حالی که بساط حسابرسی بر پا خلایق برای محاسبه محشور شده اند 11 .
ولی خدا[ ع] را می نگرند, در حالی که طومار آسمانها در جانب راست اوست یعنی صحیفه اعمال بشراز آدم تا پایان عالم نزداوست و با نور الهی اش قیامت را سود می رساند و در مواقف وایستگاههای حسابرسی : میزان و صراط,ایستاده است , بهشتیان را به بهشت و جهنمیان را به دوزخ رهنمون می کند. آنان , به عین الیقین و حق الیقین , 12 ندای : [ الملک یومئذ لله] 13 ,[ کل شیی هالک الاوجهه] 14 و[ کان الله و لم یکن معه شیی] را می شنوند در همین دنیا تماشاگراین حقایق اند 15
آنان , سیطره مطلق[ واحد],[ احد] حق 16 را بر همه هستی با چشم دل یافته اند جز به او تمسک نجویند. و جزازاو, واهمه نکنند و آغاز و فرجام خود و همه هستی را جز به او نبینند. آنان , بی آزار, پاک نفس و سبک خواسته اند.
مدتی کوتاه , بر رنجهای دنیا, بردباری و پایداری ورزند و راحتی طولانی روز واپسین را به دست آورند.
در سکوت شب با عزمی پولادین در پیشگاه خدا نیایشگرانند. سیلاب اشک از خوف پروردگار, بر گونه هایشان جاری است . با خدای خود عشق کرده و در رهایی جانهایشان از غیر حق نستوه اند.
ولی در روز, عالمانی بردبار و خوبانی خدا مدارند و خشیت الهی , بسان تیر پیکان لاغرشان کرده است . وقتی به آنان نگاه کنند, پندارند رنجور و بیمارند, در حالی که از کمال صحت و سلامت برخوردارند. آنان را به تشویق در گفتار و جنون مهم کنند. بی گمان ترس از دوزخ و عذابهای آن , آنان را پریشان و به خود مشغول کرده است . 17
بدان ! بزرگترین و بایسته ترین کار برای سالک چنگ زدن به عنایت پیامبراسلام واهل بیت پاک او, علیهم السلام , و جلب شفاعت آنان است .
آنان چونان ستارگان وقتی یکی از دیده پنهان شود دیگری بدرخشد.
آنان خورشید ظلمت زا, آموزگاران اهل تقوا و حجتهای خدا بر آفریدگانند و نیکوترین دعوت , ویژه آنان است .
فروغ همه انوار و آشکارکننده و به فعلیت رساننده استعدادها و نیتجه هایند.از پرتو نور آنان , هستی پیدا شده است و به برکت وجود آنان استعدادها به عفلیت رسد و موجودات بار و نتیجه دهد.
گنجینه اسرار حق اند. هر آغاز گشایش و فرجامی به برکت وجود مبارک آنهاست 18 مبادا! که ازاین انوار مقدس غافل شوی واز فیض کامل و همه گیر آنان محروم گردی .از رحمت پردامنه آنان نامید مباش . زندگی و خط مشی آنان راالگوی خویش کن بی گمان , آنان بهترین الگو و پیشوایند.
به دنیا چونان بی رغبتان و رویگردانان بنگر. بی تردید, دنیا ساکنان و وطن گزینان خود را به زودی رها می کند. شادیهای آن , آمیخته بااندوه است و صلابت و نیروی مردانشان با ناتوانی و سستی قرین 19 .
متاعهای چشم گیر و شگفت آور دنیا فریبت ندهد زیرا آدمی جز کفنی از آنها نخواهد برد.
رحمت خدا بر کسی که بیندیشد و عبرت گیرد, پند آموزد و دل آگاه گردد 20 آنچه از دنیا, که نمای هستی دارد, دیری نپاید و نموداندکی که از آخرت , دراین دنیا می بینی ازلی و جاودان بماند زیرا هر چه به شمارش در آید ماندگار نیست . آخرتی را که انتظار می برید به زودی می رسد, و آنچه روی دادنی است بسیار نزدیک است . رحمت خدا, بر کسی که جایگاه واندازه خویش شناسد و پااز گلیم خود بیرون ننهد. در نادانی و جهالت مرد همین بس که اندازه خویش نشناسد. دانشمند واقعی کسی است که اندازه وارزش خود شناسد و پااز قلمرو وجودی وارزشی خود بیرون نگذارد راه سالکان پوید و در صراط مستقیم گام بردارد.
آگاه باش ! بدترین افراد کسی است که خداونداو را به خود وانهد واو,از راه میانه منحرف شده و بی راهنما به حرکت خودادامه دهد. چون او را به دنیا و متاع آن خوانند, آغوش گشاید و درانجام کارهای آخرت کسل و بی حال باشد.
دریغا, ما در زمانی زندگی می کنیم که معارف دین و معالم هدایت کهنه و فراموش شده است . تنها مخلصان و سرسپردگان به حق , دراین روزگار نجات یابند مردانی که , در عین شناخت دقیق مردم و حضور در جوامع ناشناخته و گمنام اند آنان , چراغ فروزان هدایت و تابلو راهنمای سالکان اند.
آگاه باش . همانا خدا, سنت مجازات زودرس را در دنیااز شما برداشته است , ولی سنت[ ابتلاء] و آزمایش برپاست چنانچه خدای سبحان فرمود:
[ ان فی ذلک لایات وان کنا لمبتلین ].
ما گرفتار دورانی هستیم که نادانیها بسیاراست و براهین روشن و کتابهای هدایت بی بهاست . گناه و جهالت براهل آن حاکم شده و ستم و تجاوز بر آن استیلا یافته است .
ستم و تجاوز به دست کوردلان , حقایق ناشنوان و گنگان دراظهار حق بسیار شده است . داروی درد خود رااز پایگاههای غفلت و بی خودی و جایگاههای حیرت و سرگردانی می جویند. به نور حکمت , ره نمی جویند و با حقایق معرفت بینا و بصیر نمی گردند. بینشهای والا را بکار نمی گیرند واز نور علم و هدایت فیض نمی برند. چون نشانه ای روشن ببینندانکار آن کنند و در مواجهه با حقایق هتک آن کنند واگر با علم قاطعی روبرو شوند, خود را به نادانی زده واز آن روی گردانند. آنان در آن وادی ظلمت و حیرت , چونان چهار پایان اهلی و بسان سنگ خارند. دلهایشان , همانند تخته سنگ , بلکه از جهت قساوت و حق ناپذیری سخت تر است.
مردمش همچون گرگان , سردمداران آن, چونان درندگان , نیازمندان آن, مردگان و قشر متوسط جامعه چپاول شدگاند 21 .
راستی و صداقت کاستی پذیرفته است . دروغ فراوان شده است . در دل , بر یکدیگر کینه و خصومت برند و در زبان اظهار دوستی و محبت کنند. به خدا پناه می برم ازاین مردمی که پندهای رسا, سودشان ندهد و حجتهای قاطع گویاشان نسازد, نشانه های رونش پرچمهای راهنما و براهین کامل هدایتشان نگرداند.
اموراعتباریه , جانمایه جامعه شده است . حقایق در حال فرسایش است . سینه ها و قلبهااز دریافت معانی بلند ناتوان و گنجایش بهره وری از فیوضات الهی دلیلهای روشن و معانی بلند رااز دست داده اند.
خدای را, خدای را بر مواظبت اخلاقیات , چه آن راه آخرت شما و سکوی رسیدن به معارف است .
خدای را, خدای را, براقامه نماز آن ستون دین شماست . خدای را, خدای را, در مراعات حقوق پدر و مادر زیرا مراعات آن بر شما واجب و فریضه است .
خدای را, خدای را, برانجام همه واجبات و گریزاز همه گناهها و تباهیها. زندگی چند روزه دیا فریبتان ندهد. روزی او بهتر و جاودانه است .
والسلام خیر ختام , کتبه العبدالعاصی محمدتقی
بسم الله و بالله و الحمدالله والصلوه والسلام علی خیر خلقه محمد و آله الطاهرین من العبدالفقیرالی رحمه ربه الغنی تقی الی جناب العالم العامل .
اما بعد, فاوصیک یااخی بتقوی الله فانه سبیل و طریق الفلاح و لایقبل الله عملا الا بالتقوی . و للتقوی درجات کثیره و منازل رفیعه لایبلغهاالا اهل التوحید والفناء والفوز والصلاح و لاینالهااحدالاباالتوکل و الانقطاع الی الله سبحانه , والمتواضعین فی الله والله سبحانه بحیث لایری لنفسه وجودا و لا لمراتبه شئونا ولالعبادالله مرتبه بل یری الحسنات کلها من عند ربه والسیئات من نفسه .
الا وان لله عباداولیاء فهم کمن رای اهل الجنه مخلدین واهل النار فی النار معذبین و کانهم ینظرون الی ینظرون الی عرش ربهم و قد وضع للحساب و حشرالخلائق لذالک و یرون الولی[ ع] قسیما للجنه و النار واقفا فی مواقف الحساب والمیزان والصراط و غیرذلک من المواقف والمحشر مستضاء من نوره والسموات مطویات بیمینه , فیسمعون بعین الیقین و حق الیقین : [ ان الملک یومئذلله] ,[ وکل شئی هالک الا وجهه] , و[ کان الله و لم یکن معه شیئی] والان کماکان .
و یعلمون ان المبدء والمرجع لله الواحدالاحدالحق فلا یعتصمون الا بالله و لایرجعون الا الی الله و لا یخافون الامنه .
شرورهم مامونه وانفسهم عفیقه و حوائجهم خفیفه , صبرواایاما لیله فصاروا بعقبی راحه طویله .اما فی اللیل فصافون اقدامهم تجری دموعهم علی خدودهم و هم یحابون الی ربهم , یسعون فی فکاک رقابهم واما فی النهار فعلماء حلماء, برره اتقیاء کانهم القداح ینظرالیهم الناظر فیقولون مرضی و ما بالقوم من مرض ام خولطوا فقد خالط القوم امر عظیم من هول النار و ما فیها.
الا! واعظم الامورالتوسل والاستشفاع بمحمد[ص] واهل بیته الطاهرین , فانما مثلهم کمثل نجوم السماءاذا هوی نجم طلع نجم وهم [ ع] مصابیح الدجی واعلام التقی و حجج الوری و لهم الدعوه الحسنی و هم نورالانوار و مظهرالاثار و منبع الاسرار. بهم یفتح الله و بهم یختم فلاتغفلوا عن هذاالانوارالمقدسه و لا تایسوا عن فیوضاتهم العامه الکامله و لاتقنطوا عن تلک الرحمه الواسعه و علیکم باالتاسفی بهم فان لکم فیهم اسوه حسنه .
وانظرواالی الدنیاالزاهدین فیها والصارفین عنها فانه من الله عما قلیل تزیل الثاوی الساکن . سرورها مشوب بالحزن و جلدالرجال فیها الی الضعف والوهن فلا تغرنکم کثره مایعجبکم فیها لقله مایصحبکم منها. رحم الله امرء تفکر فاعتبرواعتبر فابصر, فان ماهو کائن من الدنیا عن قلیل لم یکن و کائن ماهو کائن من الاخره عما قلیل لم یزل و کل معدود منقض و کل متوقع آت و کل آت قریب دان . فرحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره و کفی بالمرء جهلاالا یعرف قدره فان العالم من عرف قدره و لم یتجاوزه حده و سلک سبیل السالکین و نهج فی الصراط المستقیم .
الا! و من ابغض الرجال عبداو کله الله الی نفسه جائز عن قصدالسبیل سائر بغیر دلیل ان دعی الی حرث الدنیا عمل والی حرث الاخره کسل فقد ابتلینا فی زمان اندرست فیه المعالم لاینجو فیه الااهل الاخلاص واولیاء الحق الذین ان شهدا لم یعرف وان غابوا لم یفتقد,اولئک مصابیح الهدی واعلام السری الا! وان الله قداعاذکم من ان یجور علیکم و لم یخلکم من ان یبتلیکم و قد قال الله تعالی :
[ ان فی ذلک لایات وان کنا لمبتلین] .
و قدابتلینا بزمان کثرت فیه الجهالات واندرست فیه الکتب والبینات و غلبت الجهاله و العصیان علی اهل الزمان و کثرالجور والطغیان فی هذاالاوان من قلوب عمی واذان صمی والسنه بکم متبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الحیره لم یستضیئوا بنورالعلم والهدایه .ان راو یه انکروهااو حقیقه هتکوهااو علما جهلوها هم فی ذلک کالانعام السائمه والصخور القاسیه قلوبهم کا لحجاره اواشد قسوه .
و کان اهله ذئابا و سلاطینه سباعا واوساطه اکالا و فقرائه امواتا و غارالصدق وفاض الکذب واستعملت الموده باللسان و تشاجر الناس بالقلوب فالی الله المشتکی من قوم لاتنفعهم النصح البالغه , و لایکلمهم الوافیه و لایهدیهم الایات الواضحه , والاعلام القائمه والدلائل الکافیه واشتدت المجازات واندرست الحقائق وضاقت الصدور والقلوب عن ادراک المعانی و لم تبق لهم قابله لاکتساب الفیوضات و معانیه الزبر والبینات . فالله الله فی الاخلاق فانها سبیل آخرتکم و صراط معرفتکم . والله الله فی الصلوه فانها عمود دینکم . والله الله فی حقوق الوالدین فانها فریضه علیکم والله الله فی اداء سائرالواجبات والتحرز عن المعاصی والهلکات . فلا تغر تکم بحیوه الدنیا و زرق ربک خیروا بقی . کتبه العبدالعاصی , محمدتقی .