1ـ برنامه عبادی انسان که سخت در روح و روان انسان نقش تربیتی و ضامن مستمر تربیت صحیح انسان است «انّ الصّلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» کمّاً و کیفاً تغییر یابد، هم بر حالش افزوده شود و هم بر مقدار و حجمش که علی(ع) سفارش کرد لااقل یک سوّم شبانه روز را به عبادت اختصاص دهید.
2ـ لباس ظاهر و باطن اصلاح شده، لباس اهل گناه، لباس شهرت و کفّار، لباس تزویر و ریا هم باید از بدن کنار روند.
3ـ دوستان دوران گناه آن هایی که زمینه گناه را برای انسان فراهم می کنند و انسان را بر دین خویش دعوت می کنند «المرء علی دین خلیله» کنار گذاشته شوند، و جای آن ها را دوستان مناسب، اهل پاکی و تقوا باید بگیرند.
4ـ محل رفت و آمد انسان، آن جاهایی که پاتوق قرار می گیرد باید از چهار راه کنار کوچه و پارکهاو... به سوی مسجد و کتابخانه و حرم و جاهای مناسب تغییر مسیر دهد، و به منزل کسانی که اهل گناه و معصیت هستند رفت و آمد نشود.
5 ـ خوابگاه انسان نیز تغییر کند، راحت خواب گرم و نرمی که انسان را به خواب سنگین فرو می برد و توفیق سحر خیزی و تهجّد را از انسان می گیرد، باید تغییر یابد، عالمی می گفت خانم دکتری به من زنگ زد وگفت؟: آقا هر کاری می کنم برای نماز شب بیدار شوم، توفیق پیدا نمی کنم، متوجّه شدم که محل خواب او بیش از حد باز دارنده تهجّد است، گفتم شب آینده به جای دشک گرم و نرم روی یک لایه پتو بخوابید، و شب هم از غذای سبک چون شیرو...استفاده کنید و به جای کولر گازی پنکه روشن کنید، آنگاه امتحان کنید بیدار می شوید یا نه؟ فردا شب قبل از سحر زنگ زد و از من تشکر کرد که با عمل به دستورات شما موفّق شدم برای نماز شب بیدار شوم.
6ـ اخلاق انسان نیز باید تغییر یابد، و الّا توبه کامل نیست، پیامبر اکرم(ص) فرمود: ابی اللّه عزّ و جلّ لصاحب الخلق السّی ء بالتّوبة؛ خدا ابا دارد که توبه صاحب خلق بد را بپذیرد»(4) و همین طور نیّت که اساس رفتار و اعمال انسان را تشکیل می دهد چرا که «انما الاعمال بالنّیات» اعمال انسان در گرو نیّت های خالصانه اوست، انسان تائب باید نیّتش نیز الهی تربیت شود، و بعد از زمان توبه هر کاری که انجام می دهد در مسیر رضایت حق باشد و باید زمزمه تائب این باشد که:
یکی درد و یکی درمان پسندد |
یکی وصل و یکی هجران پسندد |
من از درمان و درد و وصل و هجران |
پسندم آنچه را جانان پسندد |
7 ـ اصلاح دل و دست
انسان تائب باید از حالت بی ظرفیتی و ندیدن دیگران و دل کوچکی خارج شده دریا دل شود، سعه صدر پیدا کند تا بتواند هم سخنان حق را و هم دیگران را ببیند و بپذیرد، سعه صدر است که نور ایمان را در دل انسان جای می دهد «الم نشرح لک صدرک» و همین طور حالت بخل و حرص را از خود دور سازد و دست انفاق و سخاوت خویش را باز نماید.
8 ـ اصلاح زبان و آرزوها
بیش از سی و پنج گناه داریم که از طریق زبان صادر می شود، انسان اگر بخواهد توبه کند و زبان خویش را درست اصلاح و تربیت نماید، توبه او دوامی نخواهد یافت، و همین طور باید آرزوهای طولانی نامطلوب که باعث فراموشی آخرت می شود، کمتر شود.
9 ـ انفاق غذایی، همیشه در بین همسایه و دوستان و آشناها کسانی وجود دارند که محتاج نان شب خویش هستند، یک انسان تربیت شده هرگز نمی تواند تحمّل کند که او سیر بخوابد، و عده ای گرسنه باشند، به این جهت انسانی که در دامن مکتب توبه تربیت یافته باید به یاد دیگران باشد لااقل از اضافه قوت و غذای خویش به آنها انفاق نماید، تا دچار آن رنجی که حضرت یعقوب شد، نشود، که بر اثر یک شب کوتاهی در حق همسایه و یا فقیری دچار آن همه غم و اندوه گشت، راستی این همه برنامه تربیتی را کجا می توان پیدا کرد جز در دامن مکتب توبه؟
نمونه هایی از تربیت شدگان مکتب توبه
1ـ ابولبابه انصاری:
طبق روایتی، انصاری با دو یا چند نفر دیگر از یاران پیامبر(ص) از شرکت در جنگ «تبوک» خودداری کردند، امّا هنگامی که آیاتی را در مذمّت متخلّفین وارد شده بود شنیدند بسیار ناراحت و پشیمان گشتند و سخت حالت توبه در درون آن ها ایجاد شد، برای جبران گناه علاوه بر پشیمانی، تصمیم گرفتند مقداری رنج نیز بچشند، لذا خود را به ستونهای مسجد پیغمبر (ص) بستند وهنگامی که پیامبر(ص) باز گشت و از حال آنها جویا شد عرض کردند: آن ها سوگند یاد کرده اند که خود را از ستون باز نکنند تا این که پیامبر(ص) آن ها را باز کند. رسول خدا فرمود: من نیز سوگند یاد می کنم که چنین کاری را نخواهم کرد مگر این که خداوند به من اجازه دهد، آن گاه این آیه نازل شد: «و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و آخر سیّئاً عسی اللّه ان یتوب علیهم انّ اللّه غفورٌ رحیم؛(5) و گروهی دیگر به گناهان خود اعتراف کردند و اعمال صالح و ناصالحی را به هم آمیختند، امید می رود که خداوند توبه آنها را بپذیرد و خداوند غفور و رحیم است». و خداوند توبه آن ها را پذیرفت و پیامبر(ص) آن ها را از ستون مسجد باز کرد. آن ها به شکرانه این موضوع همه اموال خود را به پیامبر(ص) تقدیم داشتند و عرض کردند: این همان اموالی است که بخاطر دلبستگی به آن ما از شرکت در جهاد خودداری کرده ایم، همه این ها را از ما بپذیر و در راه خدا انفاق کن، حضرت قسمتی از آن اموال را قبول و ما بقی را برگرداند.(6)
در پاره ای از روایات می خوانیم که آیه فوق در باره «ابولبابه» و راجع به داستان یهودیان «بنی قریظه» است که با او مشورت کردند آیا تسلیم حکم پیامبر(ص) شوند یا نه او گفت اگر تسلیم شوید همه شما را سر می برد، ابولبابه هنوز گامی برنداشته بود که از این جمله خیانت آمیز پشیمان گشت، و برای مجازات خویش خود را با طنابی به یکی از ستونهای مسجد پیامبر(که هنوز اثرش باقی است) بست و گفت به خداوند سوگند نه غذا می خورم و نه آب می نوشم تا مرگ من فرا رسد، مگر این که خداوند توبه مرا بپذیرد.
هفت شبانه روز گذشت نه غذا خورد و نه آب نوشید آن چنان که بی هوش به روی زمین افتاد خداوند توبه او را پذیرفت، این خبر به وسیله مؤمنان به اطلاع او رسید ولی او سوگند یاد کرد که من خود را باز نمی کنم تا پیامبر بیاید و مرا بگشاید. پیامبر آمد و او را باز کرد. ابولبابه
|