به مناسبت ایام عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین علیه السلام مرکز خبر حوزه مصاحبه ای با حجتالاسلام و المسلمین رسول رضوی از محققان و پژوهشگران حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم حدیث در ارتباط با شیوهها و گونههای عزاداری حضرت اباعبد الله الحسین(ع) انجام داده است که در ادامه خدمتتان تقدیم می گردد.
* شیوه عزاداری از نگاه تاریخی و سیره اهل بیت(ع) و آیینهایی که وجود داشته چگونه بود؟
اگر از بعد تاریخی به این مسئله نگاه کنیم، شیوههای مختلفی در عزاداری مشاهده میشود و آیینهای مختلفی در عزاداری وجود داشته است، اولین کسانی که برای سید الشهداء عزاداری کردند، اهل بیت علیهم السلام میباشند از باب نمونه، زمانی که امام زینالعابدین علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها و کسانی که در واقعه کربلا حضور داشتند بر جنازهها میگذرند مرثیه خود را با این مطلع شروع میکنند : « وا محمداه صلی علیک ملیک السماء هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا إلی الله المشتکی و إلی محمد المصطفی و إلی علی المرتضی و إلی حمزة سید الشهداء وا محمداه هذا حسین بالعراء یسفی علیه الصبا قتیل أولاد البغایا یا حزناه یا کرباه الیوم مات جدی رسول الله یا أصحاب محمداه هؤلاء ذریة المصطفی یساقون سوق السبایا»؛ (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج45، ص: 59) ای جد بزرگوار صلوات پادشاه آسمان بر تو باد. این حسین تو میباشد که آغشته بخونها است. اعضایش قطعه قطعه شده است. و دختران تو اسیر شدهاند، شکایت کردن بخدا و محمّد مصطفی و علی مرتضی و حمزه سید الشهداء وظیفه ما است. وا محمّداه این حسین تو میباشد که عریان است و باد صبا بر جسدش میوزد و قتیل زنازادگان شده است. آه از حزن و غم و اندوه من! امروز جدم پیغمبر خدا از دنیا رفته، ای اصحاب محمّد! اینان فرزندان مصطفی هستند که نظیر اسیران، رانده میشوند.
و با این تعابیر زیبا عمق فاجعه را تشریح میکنند لذا زینب دختر علی بن ابیطالب(علیهم السلام) هم از مرثیه سرایان میباشد، میگویند ام السلمه همسر پیامبر اولین کسی بود که بعد از شنیدن خبر شهادت سید الشهداء(ع) در مدینه عزاداری کرد و مردم را به شیون و زاری واداشت «یعقوبی» مینویسد: اوّلین نالهای که بر شهادت حسین بن علی(ع) در مدینةالنّبی شنیده شده از «امّ سلمه» همسر پیامبر(ص) بود. او گفت: پیامبر(ص) فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که امّتم فرزندم حسین را خواهند کشت.» و مقداری خاک به من داد و فرمود: این خاک را نگه دار، هنگامی که آن خونآلود شد بدان حسین من به شهادت رسیده است(تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، ج 2، ص 224؛ تهذیب التهذیب، ج 2، ص 347)
* آیا غیر اهل بیت(ع) نیز شیوههای خاص برای عزاداری داشتند؟
در بین غیر اهل بیت(ع) هم کم کم عزاداری شروع شد، داستان جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی کوفی در کربلا و زیارت او و عزاداری بر مزار سید الشهداء(ع) معروف و مشهور است.(بشارة المصطفی، ص 74؛ نیز ر. ک: مقتل خوارزمی، ج 2، ص 176)
اینکه در روایت داریم انبیا گذشته هم در سوگ اباعبدالله(ع) عزاداری میکرده اند مطلب درستی میباشد اما ما میخواهیم این موضوع را از زمانی که واقعه کربلا اتفاق افتاده است را بررسی کنیم.
* نخستین عزاداری رسمی و دسته جمعی شهادت سید الشهداء(ع) از سوی چه کسانی اتفاق افتاد؟
و به دنبال جابر، توابین هستند که عزاداری امام حسین علیه السلام را دامن زدند و توابین بزرگترین و اولین عزاداری دسته جمعی در کربلا را برقرار نمودند، آنها جمعیت بزرگ آماده جنگ بودند که به سوی سرزمین "ورده" حرکت کرده بودند و قبل از اینکه به محل جنگ برسند به کربلا میروند و عزاداری میکنند در احوالات سلیمان بن صرد و قیام توابین گفته اند که سلیمان بن صرد گفت: توبه ما آن است که برخیزیم و با هم به جنگ اهل شام برویم و خون امام حسین(ع) را از ایشان بخواهیم. از این رو باهم اتفاق کردند و بیعت نمودند و به لقب توابین معروف شدند و با ساز و برگ نظامی از کوفه بیرون آمدند.
اوّل آنها متوجه زیارت حضرت امام حسین(ع) شدند و چون به صحرای کربلا رسیدند چند فرسخ به قتلگاه سرها را تمام برهنه کردند، نوحه و فریاد و زاری برداشتند و جامهها پاره کردند و نوحهها سرودند واحسیناه، واحسیناه گفتند و چون بر سر قبر مبارک آن حضرت حاضر شدند گریهها کردند «و نوحهها سرودند» و خاک بر سر کردند. گفتند: ای پسر رسول خدا! ای بهترین خلایق! ای وصیّ علی مرتضی! ای شهید غریب! ای حزین کئیب! ای لب تشنه آب فرات! ای آغشته در خاک و خون! وقت حیات، ما در نصرت تو تقصیر کردیم و در بیعت تو غدر نمودیم و تو را به دشمنان کافر بیرحم وا گذاشتیم و پرچم نصرت تو بر نیفراشتیم. اکنون از آن گناه بزرگ پشیمان شده و امید داریم که ما را پیش جدّ خود شفاعت فرمایی و از گناه و خطای ما درگذری. بدین موجب سه شبانه روز متصل گریه و فریاد کردند. بعد از آن ساز و برگ جنگ آماده کردند و متوجه شام شدن و (عاشوراشناسی، ص: 355).
این خودش تاثیر گذار بوده است و اگر دقت کنیم میبینیم که نوع عزاداری ایشان به صورت مرثیه خوانی بوده است و این عزاداری همان مرثیه خوانی است که اصولا برخی شعر و سخنان حزن انگیز میگفتند و دیگران گریه میکردند پس در ابتدا نوع عزاداریها مرثیه خوانی بوده است.
* آیا از سوی ائمه(ع) بر مرثیهخوانی تاییدی رسیده است؟
در بین سائر ائمه علیهم السلام هم این شیوه مرسوم بوده است از باب نمونه ابوهارون مکفوف روایت کرده است : که امام صادق علیهالسلام به من فرمود: ای. اباهارون! در مرثیه حسین علیهالسلام شعری برای من بخوان، وقتی من شروع کردم به خواندن، حضرت فرمود: نه، آن طوری که(در محافل خود) میخوانید، بخوان! یعنی با آهنگ محزون و رقّت آور. پس من این شعر را برای او خواندم:
بر قبر حسین گذر کن* و به استخوانهای پاکش بگو،
أَبِیهارُونَ الْمَکْفُوفِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا أَبَاهارُونَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ ع فَأَنْشَدْتُهُ فَقَالَ أَنْشِدْنِی کَمَا تُنْشِدُونَ یَعْنِی بِالرِّقَّةِ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ
امْرُرْ عَلَی جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّهْ
قَالَ فَبَکَی ثُمَّ قَالَ زِدْنِی فَأَنْشَدْتُهُ الْقَصِیدَةَ الْأُخْرَی قَالَ فَبَکَی فَسَمِعْتُ بُکَاءً مِنْ خَلْفِ السِّتْرِ فَلَمَّا فَرَغْتُ قَالَ یَا أَبَاهارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی عَشَرَةً کُتِبَتْ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی خَمْسَةً کُتِبَتْ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّةُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدَّمْعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ.
اباهارون میگوید که: حضرت گریه کرد و فرمود: باز بخوان! و من قصیده دیگری را خواندم و حضرت گریه کرد و از پشت پرده صدای گریه(زنان) را شنیدم وقتی فارغ شدم فرمود: ای اباهارون! هر کس شعری برای حسین بخواند و بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت برای آنها ثبت خواهد شد؛ و هر کس برای حسین علیهالسلام شعری بخواند و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند، بهشت برای آنها ثبت خواهد شد؛ و هر کس برای حسین علیهالسلام شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای آنها ثبت خواهد شد.
و هر کس در نزد او یادی از حسین شود و به اندازه بال مگسی اشک از چشمانش بیرون بیاید، ثوابش با خدا است و خداوند در پاداش او به کمتر از بهشت راضی نمیشود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 108).
گونه عزاداریی که ابوهارون نقل میکند گونه مرثیه خوانی است که در آن دوره بین شاعران دیگرهم رواج داشته است شاعرانی مانند کمیت بن زید متوفی 126؛ سید حمیری متوفی 183؛ دعبل خزاعی متوفی 246 و.. نوع عزاداری ایشان مرثیه خوانی بوده است و معصومین علیهم السلام هم این نوع عزاداری را تایید میکرده اند و معلوم میشود مرثیه خوانی مورد تاکید ائمه بوده است.
* در عصر بعد از ائمه(ع) عزاداری به چه شکلی ادامه یافت؟
آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام گور ساسانی میرسد. ابوشجاع سه پسر به نامهای علی، حسن و احمد داشت که همراه پدر در دورۀ تسلط حاکمان آل زیار بر طبرستان به خدمت آنها آمدند و در دورۀ ضعف خلافت عباسی ادعای استقلال کرده و بغداد را تصرف کردند. آنان با نگهداشتن ظاهری از خلافت عباسی از سال 322 تا 447 به حکومت بر قلمرو خلافت در سه شعبه دست یافتند، در دوره آلبویه یک اتفاقی افتاد و آنها حکومت عراق عرب را بدست گرفتند، (پایهگذار آل بویۀ عراق، خوزستان و کرمان، معزالدوله احمد است. او در سال 334 بغداد را تصرف کرد و مستکفی را از خلافت عزل و مطیع را به جای او نشاند، آل بویه عراق هم مانند فارس توسط سلطان طغرل سلجوقی سقوط کرد، تا آن عصر شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آل بویه، شیعه توانست عزاداری علنی داشته باشد و معزالدوله دیلمی دستور داد که در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند و شاید بتوان گفت اولین دستههای عزاداری که به طور رسمی در خیابانها با مرثیه خوانی و مقتل خوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتد.
و چون از آل بویه این عزاداری را در بغداد و مرکز خلافت عباسی انجام دادند طبیعی بود که برای حفظ نظم از سپاهیان استفاده کند پس مرثیه خوانی و مقتل خوانی در کوچه و بازار کم کم حالت عمومی پیدا کرد و ما این نوع عزاداری را تقریباً تا پایان حکومت آلبویه شاهد هستیم یعنی تا زمان شیخ مفید و سید مرتضی و سید رضی و دیگران اما این نوع عزاداری با آمدن سلجوقیان تقریباً ضعیف میشود و حتی در بغداد به نوعی از آن منع میشود و میتوان گفت تا قرون چهارم و پنجم مقتل خوانی و مرثیه خوانی رواج داشته است در مورد سینه زنی هم گفتهاند که سینه زنی یک رسم کهن در میان عزاداران بوده است و این رسم از ابتدا در بین اعراب نیز مرسوم بوده است منتهی اینکه سینه زنی از چه زمانی به صورت منظم و امروزی درآمده است مشخص نیست.
* عزاداری در عصر صفویه به عنوان یک حکومت شیعی از چه جایگاهی برخوردار بود؟
در منطقه شرق آناتولی و آذربایجان و قسمتهایی از قفقاز محل زندگی ترکهایی؛ معروف به قزلباش بوده است، قزلباشها چند قبیله بودند که ائتلاف ایشان را قزلباش میگویند؛ زمانی که شاه اسماعیل به کمک قزلباشها در ایران به حکومت میرسد و دولت صفویه را تاسیس میکند برای اولین بار در تبریز مذهب شیعه را مذهب رسمی دولتش اعلام میکند و عزاداری امام حسین علیهالسلام دوباره به عنوان یک رسم رونق خاصی میآبد، همین قزلباشها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکل میدهند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل بودند در ایام عاشورا همراه مردم عزاداری میکنند ولی چون نظامی هستند زمانی که عزاداری میکنند دستههای عزاداری ایشان بیشتر حالت حماسی و نظامی دارد، شما فرض کنید اگر در یک پادگان قرار باشد دسته عزاداری راه بیندازند همه لباس نظامی و ابزار و آلات نظامی دارند و با همان اسباب و آلات اگر عزاداری کنند حالت و نظم خاصی پیدا میکنند و همان نظم و رژه ای که گروههای نظامی دارند در دستههای عزاداری رعایت میکنند و نمونههای این عزاداری در اطراف آذربایجان هنوز مرسوم است که به آن شاخ سین(شاه حسین)میگویند «شاخ سین» همان(شاه حسین) بوده و به لفظ محلی به آن «شاخ سین» میگویند و شاخ سین یک گونه عزاداری است که نظم خاصی دارد و افراد در کنار هم قرار میگیرند و با نظم خاصی همراه با بدست گرفتن شمشیر و با آهنگی که با نواخته شدن طبلها ساخته میشود و با سرودن اشعار حماسی و آهنگین در «بحر رجز» مراسم را ادامه میدهند. این عزاداری علاوه بر گریه برای امام حسین نوعی اعلام آمادگی برای شهادت در راه امام حسین علیه السلام را در بر دارد.؛ و این یعنی اضافه شدن یک چیز جدید به عزاداری، تا قبل از این عزاداری تنها نوعی ابراز احساسات و گریه بر مصائب امام حسین علیه السلام بود و از این به بعد یک خصیصه دیگر به عزاداری اباعبد الله اضافه میشود و آن اعلام آمادگی جهت جانبازی و شهادت در راه امام حسین علیه السلام است.
بعدها که صفویه بر کل ایران مسلط میشود و مذهب رسمی ایران شیعه میشود کم کم گونههای دیگری به عزاداری اضافه میشود مانند گونههای شاخ سین(شاه حسین) که عزاداری حماسی است و پس از آن زنجیر زنی نیز اضافه شد، البته برخی منشا آن را از هند و پاکستان میدانند و برخی از عربها اما سینه زنی با نظم خاص و دستههای خاص در دوره صفویه رواج پیدا میکند و همه گیر میشود و دستهها و هیئتهای عزاداری براه میافتد و اشعار خاصی برای عزاداری در این دوره اضافه میشود.
تا قبل از این دوره، اشعار ما بیشتر عربی بودند ولی از قرن نهم به بعد اشعار فارسی و ترکی هم اضافه میشود و گونههای عزاداری، تنوع بیشتری پیدا میکند یعنی مرثیه خوانی؛ مقتل خوانی، روضه خوانی؛ زنجیر زنی؛ شاخ سین(شاه حسین) و برخی دیگر از انواع دیگر نیز افزوده میشود و تقریباً یک سنت ثابت میشود.
یکی دیگر از وقایعی که در عصر صفوی اتفاق میافتد، رواج قمه زنی است و البته شاهدی بر این مطلب نداریم که قمه زنی در دوره صفویه تاسیس شده باشد بلکه همان طوری که در دورهها صفویه سایر گونههای عزاداری اضافه شده است قمه زنی هم رایج شده است ولی ما باید حتماً قمه زنی را از گونههای دیگر عزاداری جدا کنیم، گویا بعضی به علت نذری که داشتند اینکار را انجام میدادند و تعداد اینکار هم کم بوده است.
متأسفانه برای برخی بین قمه زنی و شاخ سین(شاه حسین) خلط شده است یعنی فکر میکند اگر کسی شاخ حسین بکند، قمه زنی هم میکند در حالی که هیچ ربطی بهم ندارد همان طوری که در سایر گونهها، گاهی قمه زنی مشاهده میشد در بین گونه شاخ سین(شاه حسین) هم گاهی قمه زنی اتفاق افتاده است.
* بعد از صفویه، عزاداری سیدالشهداء(ع) چگونه ادامه یافت؟
در دوره صفویه گونههای مختلف عزاداری تاسیس میشود از دوره افشاری گزارش دقیقی نداریم اما از دوره زندیه و قاجاریه گزارشهایی بدست ما رسیده است در این دوره همان گونههای قبلی رواج پیدا میکند، فقط در دوره قاجاریه نوع جدیدی از عزاداری به نام " شبیه خوانی " اضافه میشود یعنی در عزاداری به بر پایی مراسمی جهت بازسازی حادثه عاشورا میپرداختند و عدهای مانند تئاترهای امروزی نقش افراد را بازی میکردند البته این نوع عزاداری شعرهای خاص خود را داشت و این گونه عزاداری در دوره قاجاریه و فتحعلی شاه رواج پیدا میکند ممکن است برخی بگویند تعزیه خوانی ریشه کهنی دارد ولی مسلم است که رواج آن در دوره قاجاریه محقق شده است و در دوره فتحعلی شاه و ناصر الدین شاه به اوج خود میرسد و با برپایی تکیه و ساختمانهایی که جهت برقراری تعزیه خوانی تاسیس شده بودند رسم و رسوم و شیوه خاص خودش را پیدا میکند.
در حقیقت گونه جدیدی که در این دوره به انواع عزاداری اضافه میشود "تعزیه خوانی" است و در این دوره گونههایی دیگری مانند بر پایی سقا خانه؛ تیغ زنی، سخنوری، مراسم دفن شهدای کربلا، مراسم تشت گذاری و.. رواج یافته است، بهر حال در دوره قاجاریه بیشترین تنوع در گونههای عزاداری را شاهد هستیم.
* آیا در دوره پهلوی عزاداری دارد مرحله جدیدی شده است؟
در دوره رضا شاه تکیهها بسته و عزاداری ممنوع میشود و این رویکرد باعث میشود که در دوره گونه دیگری از عزاداری در قالب هیئتهای عزاداری خانگی رشد کند و این جلسات به صورت هفتگی یا ماهانه برقرار شود.
نه اینک هیئتها در آن موقع پیدا شده باشند بلکه این ممنوعیت بیرونی باعث شد عزاداری بیرون محدود شود و عزاداریها در خانهها برقرار شود؛ و این عزاداری زیر زمینی کم کم به مراکز عمومی کشیده میشود.
* گونههای عزاداری در دوران انقلاب و بعد از آن آیا تغییری کرده است؟
در دوره انقلاب تقریبا احیای همان سنتهای مختلف عزاداری را شاهدیم و در انقلاب ما بیشتر به گونه دوم اکتفا میشود یعنی عزاداری علاوه بر یاد آوری وقایع کربلا به نوعی اعلام آمادگی برای از جان گذشتن در احیا دین میباشد و فقط صرف حفظ یاد شهدای کربلا نیست بلکه اعلام مادگی جهت مبارزه با ظلم است.
* علما به گونههای عزاداری چه نگاهی دارند؟
عالمان شیعه و بزرگان مذهب، هدف عزاداری را زنده نگه داشتن یاد شهدا و اعلام آمادگی فداکاری و جانبازی در راه دین میدانند و هر کار مشروعی که بتواند ما را به این هدف سوق دهد اشکالی ندارد و معمولاً در بین شیعیان نوع عزاداریها مشروع بوده است و تقریباً بیشتر گونههای عزاداری مورد قبول علماست.