اگر علاقهمند به خواندن رمانهای جنایی هستید، بنیتا فهرستی از بهترین رمانهای جنایی جدید را آماده کرده است. با ما همراه باشید.
اولین رمان نویسنده آمریکایی الکساندرا اولویا، «آخرین نفر» (The Last One)، یک داستان فوقالعاده انتزاعی و نفسگیر است که شما را در همان صفحه اول میخکوب میکند: یک مسابقه تلویزیونی با موضوع نجات پیدا کردن در یک سرزمین وحشی که به یکباره داستان تبدیل به یک بیماری همهگیر در سراسر دنیا میشود. «زو» (Zoo) نام شخصیت قهرمان زن داستان است که میخواهد قبل از اینکه تن به تشکیل خانواده بدهد یکبار هم که شده بدنبال ماجراجویی برود به همین منظور به مسابقهای ملحق میشود تا با 11 نفر دیگر بر سر 1 میلیون دلار به رقابت بپردازد. در این مسابقه برای تشخیص برنده هیچ رایگیری صورت نمیگیرد. هیچکس صحنه بازی را ترک نمیکند تا اینکه به شکست خود اعتراف کند. اما واقعیت وحشتناک دیگری این بازی را تحتالشعاع قرار میدهد. شرکتکنندگان که در هفته اول مسابقه سرگرم غذا پیدا کردن، روشن کردن آتش و رویایی با چالشهای جهتیابی بازی هستند، روحشان هم خبر ندارد که یک بیماری ناشناخته با سرعت نور تمام جمعیت منطقه را از بین میبرد. «زو» (Zoo) تنها در این ماموریت و البته بیخبر از اینکه کسی دیگر در حال فیلم گرفتن و تماشای مسابقه نیست، همچنان همانطور که به او گفته شده بود به قوانین بازی پایبند است تا به خیال خودش برنده جایزه بشود. او با جستجوی شهرهای خالی از سکنه و جستجوی اجساد کاملاً واقعی بازی بدنبال پیدا کردن سرنخهایی است تا برنده بازی بشود. استعارهای که در داستان وجود دارد فوقالعاده هوشمندانه است و جدای از زیادهرویهایی که در پایانبندی داستان وجود دارد، در کل داستان خوب نوشته شده است. اما نکتهای که داستان «آخرین نفر» (The Last One) را تکاندهنده میکند خود شخصیت «زو» (Zoo) است. او شخصی عملگرا، بدون احساس و البته جذاب است.
قهرمان داستان «ایپفنی جونز» (Epiphany Jones) نیز فردی است که دنیای واقعی او دچار مشکل شده است اگرچه دلایل او کاملاً متفاوت است. باید به کسانی که از شخصیت انزواطلب اولین کتاب «مایکل گرادهوس» (Michael Grothaus)، «جری دِرسدِن» (Jerry Dresden) که در اول کتاب در حال خودارضایی در مقابل یک وبسایت مستهجن است، خوششان نمیآید، حق داد. جری فردی که دچار توهم است، بعد از مرگ مشکوک یکی از همکارانش در محل کارشان (موسسه هنر شیکاگو) و گم شدن یکی از نقاشیهای هنرمند مشهور ون گوگ در صدر فهرست متهمان قرار میگیرد. یکی از تصورات جری رنگ واقعیت به خود میگیرد، جونز که در نام کتاب اسم او خودنمایی میکند، از جری کمک میخواهد و در ازای آن مدارک بیگناهی جری را فراهم میکند. این رمان زمانی که مشخص میشود جونز (کسی که صدایی در سر جری است) در واقع قربانی یک قاچاقچی دختران زیر سن قانونی برای بزرگان هالیوود است، به ناگاه از یک فضای کمیک وارد یک فضای به غایت تاریک میشود. پیچیده، مبتکرانه و یک داستان تکاندهنده مشخصه این کتاب است و اصلاً کتاب راحتی برای خواندن نیست.
یک نمونه دیگر از موضوعات غیرواقعی در جهان حاضر، آخرین رمان «آلن گلین» (Alan Glynn) به نام «پارادایم» (Paradime) است که موضوع محوری آن در مورد همزادهاست. «دنی لینچ» (Danny Lynch) زخمخورده از جنگ و فقیر، بعد از اینکه مدتی را در افغانستان در نقش یک آشپز که برای یک پیمانکار دفاعی ارتش به نام «گیدئون لاجستیک» (Gideon Logistics) کار میکرده است به نیویورک برمیگردد. او در افغانستان شاهد یک رخداد وحشیانه بوده است. برای اینکه دنی را ساکت بکنند، وکیل شرکت برای او یک کار در یکی از شیکترین رستورانهای شهر پیدا میکند، جایی که او با همزاد خود، یک بیلیونر دنیای تکنولوژی «تدی تریگر» (Teddy Trager) آشنا میشود. او شیفته این همزاد موفقتر و پولدارتر خودش میشود و سعی میکند با لباس پوشیدن مثل او همکاران و حتی نامزدش را گول بزند، اما همه چیز شروع به مشخص شدن میشود. پریشان از توهم و سرشار از راز و توطئه، اینها خصایصی هستند که باعث میشود این رمان را هم پر از دسیسه و نبوغ باشد.
«بدون ردپا» (Without Trace) عنوان اولین رمان «سایمون بوکر» (Simon Booker) این فیلمنامهنویس هالیوودی است. داستان در مورد یک روزنامهنگار به نام «مورگان واین» (Morgan Vine)، یک مادر مجرد است که با دختر نوجوانش لیسا در یک واگن بازسازی شده قطار در ساحل «دانجینس» (Dungeness) انگلستان زندگی میکند. زندگی کاری او وارد یک بحران شده است، او به تازگی در زندان محلی، یک گروه کتابخوانی راه انداخته است، اما دلیل اصلی این کار این است که با عشق دوران کودکی خود «دنی کلیکان» (Danny Kilcannon) در ارتباط باشد. دنی متهم است که دختر خوانده 14 ساله خود را کشته و همچنین مظنون به قتل همسر خود نیز هست. جسد همسر او هرگز پیدا نشده است. مورگان که هنوز عاشق دنی است و معتقد است که او بیگناه است. او زمانی که متوجه میشود که یکی از شاهدان به اشتباه خود اعتراف کرده است خیلی خوشحال میشود، در همین حین او پیامهای مرموزی را دریافت میکند که به او میگویند به دنی اعتماد نکند و سپس لیسا دخترش ناپدید میشود. با شخصیتهای باورپذیر و گمراهکننده و انتقال حس واقعی به مخاطب از واقعیتهایی که در داستان رخ میدهد، سردرگمی از اینکه آیا دنی این توطئه را کشیده یا نه و کلی داستان جالب، مجموعه اینها باعث میشود تا رمان «بدون ردپا» (Without Trace) یک شروع مطمئن برای مجموعه کتابهای بوکر باشد و ما هم ملتمسانه از او میخواهیم تا آثار بیشتری را منتشر کند.
«فردریک دار» (Frédéric Dard) (1921-2000) یکی از محبوبترین و نویسندگان پرتوان فرانسوی رمانهای جنایی است، اما او تقریباً در انگلیس گمنام است. انتشارات «پوشکین ورتیگو» (Pushkin Vertigo) در حال انتشار بعضی از رمانهای روانشناسانه اوست و این کار را با رمان «پرنده در قفس» (Bird in a Cage) شروع کرد. «دیوید بلوس» (David Bellos) این رمان را با مهارت خاصی ترجمه کرده است. داستان در مورد «آلبرت هاربین» (Albert Harbin) است که بعد از 6 سال غیبت به خانه دوران کودکیاش در پاریس برمیگردد. اضطراب و بیقراری اینها هستند که او را تبدیل به یک راوی مرموز میکنند. اما مخاطب به سرعت متوجه میشود که او در زندان بوده است و همین دوران حبس بوده که باعث شده تا دیگر عشق زندگی او آنا در کنار او نباشد. آلبرت در رستوران متوجه یک زن میشود که او را به یاد آنا میاندازد، او سعی میکند تا با او سر صحبت را باز کند و او را تا خانه همراهی میکند اما خود را وارد یک دنیا مشکل میکند... جو سنگین و مالیخولیایی داستان همراه با یک داستان پیچیده همانند بهترین آثار گمراهکننده «آگاتا کریستی» (Agatha Christie) است که نشان میدهد این داستان تمام مشخصههای فیلم «نوآر» (noir) فرانسه را دارد.
امیدوارم از خواندن این رمانها لذت ببرید، اما خواندن آنها را در شب توصیه نمیکنم!