آیا تا به حال از خود پرسیده ای که چرا کودکان دیگران را به راحتی مجذوب خود می کنند ، طوری که ضرب المثل هم می گوییم "حرف راست را باید از دهان بچه شنید "؟ و آیا از خود پرسیده اید که چگونه می توان به فردی راستگو تبدیل شد ، این مقاله را بخوانید تا از راهکارهای عملی این کارآگاه شوید و دریابید که راستگویی چقدر می تواند از لحاظ روحی و روانی شما را شادتر و در نتیجه از لحاظ جسمی هم شما را سالم تر کند
انسان فطرتا موجودی صادق است . این بدان معناست که وقتی انسانی متولد می شود ، وجود و سرشت او بر پایة صداقت و راستی بنا شده است و اگر بخواهد بر اساس فطرت واقعی خود زندگی کند به راحتی می تواند موجودی صادق و راستگو باشد . اما اولین محیطی که کودک در آنجا قدم می گذارد ، خانواده است . بعد از خانواده ، کودک وارد مدرسه می و سپس اجتماعات بزرگ تر می شود که هر یک از انواع روابط اجتماعی می توان صفت صداقت را در فردتقویت و یا بر عکس ، تضعیف کند. پس می توان گفت افراد ، محیط و روابط خانوادگی در میزان صداقت فرد تاثیر بسزایی دارد. و اما این سوال مطرح می شود که : والدین در میزان صداقت فرزندان چه نقشی دارند؟ پدر و مادر نقش بسزایی در میزان صادق بودن فرزندان خود دارند . آنها از طریق تشویق و یا تنبیه کودکان در برابر ابراز احساسات ،افکار و اعمال آنها ، موجب می شوند صفت صداقت در آنها تقویت و یا تضعیف شود. برای مثال وقتی تلفن منزل به صدا در می آید و پدر یا مادر خانواده به کدک خود می گویند که "گوشی را بردار بگو من نیستم!" از اینجا اولین پایه های دروغ در ذهن کودک بنا می شود.
یکی از دلایلیکه موب می شود فرد به جای حرف راست ، دروغ بوید ، ترس است . ترس از تنبیه شدن ، ترس از تحقیر شدن ، ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن و.... برای مثال اگر کودکی ظرفی را بشکند و والدین او را مورد تنبیه قرار دهند ، کودک در دفعات بعدی به دلیل ترس از تنبیه شدن ، از حرف راست امتناع می کند و دروع می گوید تا تنبیه نشود . به این ترتیب این فکر در او رشد می یابد که حرف راست موجب تنبیه و دروغ تشویق را به همراه دارد!
همچنین باید والدین اجازه دهند کودکان احساسات وافکارشان را آزادانه بیان کنند و آنها را با دیگران مورد مقایسه قرار ندهند ، و اجازه دهند وجود خود را همان طور که هست و حقیقت دارد ابراز کنند.
قضاوت نکنید
به اطرافیان خود اجازه دهید همان طور که هستند وجود خود را ابراز کنند. اگر قصد قضاوت در مورد دیگران داشته باشیم، آنها همیشه خویشتن واقعی خود را پنهان می کنند و برای این که تصویر مطلوبی از خود بسازند ، آن طوری رفتار می کنند که با خود واقعی آنها متفاوت است . پس می توان گفت که رفتار ما نیز در میزان صداقت افراد با ما تاثیر بسزایی دارد . اگر قصد قضاوت در مورد رفتار و برخورد دیگران را نداشته باشیم، آنها با احساسات و عقاید واقعی شان با ما برخورد می کنند.
بی توجهی به احساسات یکی از عواملی است که موجب می شود فرد پا به عرصة دروغ بگذارد . برای مثال وقتی دردوران کودکی پسر بچه ای گریه می کند ، والدین به او می گویند " مرد که گریه نمی کنه!" یا وقتی دختر بچه ای با صدای بلند می خندد، به او می گویند " خوب نیست دختر با صدای بلند بخنده" و ... این جملات جزء اولین جملاتی است که والدین با بیان آنها به فرزندانشان می خواهند بگویند که احساسات واقعی خود را پنهان و سرکوب کن، و رفتار و احساساتی را از خود نشان بده که حقیقی نیستند.
دروغگوها را بشناسیم
برای این که تعریفی از انسان های صادق داشته باشیم ، ابتدا لازم است افرادی که صادق نیستند را بشناسیم . انسان های دروغگو کسانی هستندکه ممکن است در هرزمان و با توجه به شرایط ، اعمال و رفتارشان تغییر کند. افراد دروغگو حرفشان با اعمالشان یکی نیست . این افراد معمولا سعی می کنند خویشتن واقعی خود را پنهان کنند و نقابی بر چهرة خود بزنند تا خود واقعی آنها را بپوشاند. آنها اعمالشان را با توجه به خویشتن حقیقی خود انجام نمی دهند ، بلکه بر اساس نقابی که در آن لحظه و در آن شرایط خاص بر چهره دارند، رفتار می کنند. به همین خاطر این افراد پیوسته در اضطراب و تشویش به سر می برند و از این هراس دارندکه مبادا دروغ آنها فاش شود و رسوا شوند! به همین دلیل اعتماد به نفس این افراد کاهش می یابد و قدرت بیان خود را نیز از دست می دهند به همین خاطر در میان دیگران ارزش و اعتبار خود را از دست می دهند.
عدم صداقت در زندگی موجب می شود ارتباط فرد با اطرافیان دچار مشکل شود . از دیگر متوقع می شود ، احساس می کند دیگران هم به او دروغ می گویند ، در حق او خیانت می کنند و ... در نهایت احساس پوچی و بی ارزشی نسبت به خود و اطرافیان پیدا می کند. در نتیجه ، شادی در زندگی این افراد از بین می رود و آنها پیوسته اضطراب ، دلخوری و رنجش را تجربه می کنند.
کودکان زلال هستند
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا کودکان ، دیگران را به راحتی مجذوب خود می کنند؟ بله حدس شما صحیح است . چون کودکان کاملا زلال و شفاف هستند و همیشه حرف راست را بر زبان می آورند . این اصل فقط در مورد کودکان صدق نمی کند ، بلکه برای بزرگ تر ها و انسان های بالغ نیز طبعا به همین شکل است . همة انسان های صادق وشفاف به راحتی دیگران را مجذوب خود می کنند. حتما می پرسید چرا اینطور است؟ پاسخ بسیار ساده است . همان طور که اشاره کردیم انسان فطرتا موجودی صادق است و صداقت را دوست دارد و جالب آن که حتی انسان های دروغگو هم دوست ندارند دیگران به آنها دروغ بگویند! صداقت ، قدرتی است که باعث می شود روح و جسم انسان همواره در آرامش خاطر باشد و این آرامش هنگام برخورد به دیگران نیز منتقل می شود.
راستگوها را بشناسیم
انسان های صادق دروغ نمی گویند ، به همین خاطر اضطراب و تشویشی را بابت بر ملا شدن دروغ تجربه نمی کنند.این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ، آنها با قدرت و سنجیده سخن می گویند و این شرایط آرامش خود را به دیگران نیز منتقل کنند. در نتیجه ، در میان اطرافیان محبوب واقع شوند و به راحتی دیگران را مجذوب خود کنند. آنها ارزش و اعتبار بیشتری کسب می کنند و به این ترتیب راه های مرتفع و پیچیده را برای رسیدن به اهداف خود صاف و هموار می کنند.
انسان های صادق شب ها به راحتی سر بر بالین می گذارند و به خواب می روند و صبح ها با آرامش و امنیت خاطر از خواب بر می خیزند. این افراد همواره امیدوار هستند و افکار مثبت را در خود پرورش می دهند و از بد بینی نسبت به دیگران و شرایط دوری می کنند.
با توجه به ویژگی ها و شرایطی که انسان های راستگو دارند ، حتما شما نیز می خواهید به آنها بیپوندید ، اما چگونه ؟ چگونه می توان انسان صادقی بود و صداقت را به جریان انداخت؟
می خواهم صادق باشم ، اما چگونه ؟
قبل از این که تمرین ها را شروع کنید ، حتما از خود بپرسید:
1 ـ چرا دروغ می گویم ؟
2 ـ معمولا در چه شرایطی دروغ می گویم؟
3 ـ اگر حرف راست را بیان کنم ، چه اتفاقی می افتد؟
4 ـ اگر گفتن حرف راست به ضرر من است ، بهتر نیست حرفی نزنم که مجبور به دروغ گفتن شوم؟
5 ـ از گفتن حرف دروغ چه احساسی نسبت به خود پیدا می کنم؟
6 ـ از گفتن حرف راست چه احساسی نسبت به خود پیدا می کنم؟
7 ـ احساسی که از گفتن حرف راست پیدا می کنم دل پذیرتر است یا احساسی که از گفتن حرف دروغ به من دست می دهد؟
در مورد هر یک از سوالات فوق به خوبی فکر کنید ، و پاسخ های آنها را برای خود بنویسید و سپس پاسخ ها را برای خود با صدای بلند بخوانید.
اکنون می توانید صداقت را تمرین کنید:
1 ـ ابتدا باید از خودتان شروع کنید. این جمله به این معناست که لازمة صادق بودن با دیگران ، این است که ابتدا شما با خودتان صادق باشید . برای این کار لازم است شما یک دفتر و قلم بردارید و تمامی افکار خود را در مورد موضوعات و افراد مختلف بنویسید. این دفتر در دست شماست ، کسی آن را نمی خواند ، پس باید همه چیز در آن صادقانه ذکر شود.
2 ـ توجه داشته باشید که فقط دروغ های کوچک نیست که انسان ها را دروغگو می کند ، انسانی که می خواهد صادق باشد، حتی دروغ های کوچک را هم باید برای همیشه از زندگی خود حذف کند.
بخری از دروغ ها ان قدر رایج هستند که بخشی از زندگی مردم شده است ، برای مثال بسیاری از تعارفات در برخی فرهنگ ها را نیز شامل می شود: کسی را به خانة خود دعوت می کنیم و می گوییم " منزل ما تشریف بیاورید ، خوشحال می شیم" و... در حالی که برای پذیرایی از آن مهمان آن قدر به دنبال تشریفات هستیم تا به بهترین نحو از او پذیرایی کنیم که این شرایط نه تنها موجب خوشحالی از آمدن او نمی شود، بلکه صاحب خانه بسیار اذیت می شود. ایا این تعارفات ظاهری ، دروغ و ریا نیست؟ پس می توانید برای صادق بودن ، از میزان تعارفاتی که موجبات ناراحتی شما را فراهم می کند بکاهید و به جای آن ، دوست و آشنای خود را در زمان و به مکانی دعوت کنید که واقعا از لحظات با هم بودن لذت ببرید نه این که برای پذیرایی از هم نگران باشید.
3 ـ برای این که افراد صادق باشند ، لازم است وظایف و مسئولیت های خود را بشناسند و نسبت به آنها اطلاعات و آگاهی کسب کنند و بتوانند درست و غلط را تشخیص دهند. حتی در مواقعی که ممکن است گفتن حرف راست به ضرر شما تمام شود ، باید حرف راست را بر زبان آورید و یا این که چیزی نگویید . چون اولین دروغ ، زمینه را برای دروغ های بعد هم فراهم می کند و به تدریج تعداد دروغ ها آن قدر زیاد می شود که رف های راست و حیقی ناپدید می شوند. در نتیجه ، دروغ گفتن به صورت عادت در می آید طوری که فرد دروغگو گاهی دروغ خود را به عنوان واقعیت می پندارد .
4 ـ یکی دیگر از راه هایی که به شما کمک می کند انسان صادقی باشید ، هدف داشتن است ؛ حتما از خود می پرسید هدف دار بودن و صداقت چه ارتباطی با هم دارند؟ انسان های هدف دار ، وقتی هدفی را برای خود تعیین می کنند ، کارها و برنامه های زندگی خود را بر اساس هدف مورد نظر تنظیم می کنند تا بتوانند به بهترین نحو به اهداف خود ذست یابند . شما هم اگر راستگویی و صداقت را به عنوان یکی از اهداف خود تعیین کنید و برنامه های زندگی خود را برای رسیدن به این هدف تنظیم کنید ، این کار برای تقویت صفت صداقت ، به شما کمک بسزایی می کند.
5 ـ برای این که حرف ها و اعمالمان با هم منطبق و یکی شوند، می توان از روش هایی مثل تلقین استفاده کرد. شما می توانید حداقل 21 روز ، هر روز به خود تلقین کنید و حس صداقت را در خود پرورش دهید. به خاطر داشته باشید هنگام تلقین از کلمات منفی استفاده نکنید و کارهایی را که دوست ندارید عنوان نکنید ، مثلا نگویید " من دروغ نمی گویم " و یا "آدم دروغگویی نیستم"؛ بلکه اعمالی را که دوست دارید در خود پرورش دهید بیان کنید . مثلا بگویید "من انسان راستگویی هستم و همیشه حرف راست بر زبانم جاری است."
پس آن چه را می گوییم و آنچه را که انجام می دهیم باید یکی و هماهنگ شوند؛ هر گاه حرف و عملمان با هم یکی شوند ، ما انسانی صادق خواهیم بود. و صداقت چیزی است که درون فطرت ما وجود دارد ، فقط کافی است آن را در وجود خود بیدار کنیم و آن وقت ، تاثیرات آن را در زندگی خود به وضوح مشاهده خواهیم کرد.
پی نوشت ها :
1 مریم نعماوی زاده کارشناس مشاوره و راهنمایی است .
پست الکترونیک : life @ hameja.com
منبع:ماهنامه دانشمند شماره 565