ماهان شبکه ایرانیان

استراتژی وحدت جهان اسلام در اندیشه امام خمینی قدس سره

سال ۱۳۸۴ از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نـام سـال «همبستگی ملّی و مشارکت عمومی»، و سال ۱۳۸۶ نیز به نام «اتحاد ملّی و انسجام اسلامی» نام گذاری گردید

مقدّمه

سال 1384 از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نـام سـال «همبستگی ملّی و مشارکت عمومی»، و سال 1386 نیز به نام «اتحاد ملّی و انسجام اسلامی» نام گذاری گردید. کالبدشکافی این گونه شعارهای ملّی و نیز ندای وحدت جهان اسلام، و بیان شاخص ها، محورها، ملاک ها، آثار و پیـامدهای آنـ، منظومه فکری هدف مندی را، که از سوی رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و نیر خلف صالح ایشان بر آن تأکید شده و می شود، آشکار خواهد نمود. دو مقوله «همبستگی، اتحاد ملّی» و نیز «وحدت جهان اسـلام»، از جـمله مـفاهیم کلیدی و برجسته در مطالعات اجتماعی و جـامعه شناختی اسـت. عـلاوه بر این، این دست مقولات کاربرد اساسی در مباحث مربوط به توسعه سیاسی و اقتصادی هر کشوری ایفا می کند.

از بُعد سیاسی همبستگی، اتحاد، وحـدت مـلّی و فـراملّی جهان اسلام، نقش بسزایی در تثبیت هر نظام سـیاسی، و وحـدت جهان اسلام دارد. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، «همبستگی و اتحاد ملّت، اعتصام به ایمان الهی مهم ترین سلاح های ملت ایران بـرای خـنثی سازی تـوطئه ها و تمهیدات دشمن هستند.»[1]

از این رو، می توان گفت: به هر میزان وحدت و انـسجام اجتماعی، سیاسی، وحدت و همبستگی ملّی درونی و نیز اتحاد جهان اسلام در برابر دشمنان بیشتر باشد، جهان اسلام با داشـتن آرمـان و اهـداف مشترک، در مسیری واحد به سوی اهداف موردنظر حرکت خواهند کرد. مـلّتی کـه دارای همبستگی ملّی است و از وحدت، یکدلی و یک رنگی بهره می برد، به راحتی به اهداف متعالی نظام سیاسی خـویش دسـت خـواهد یازید.

روشن است ملتی واحد، منسجم و یکپارچه، که با همبستگی ملّی و وحدت و اتـحاد خـویش، در تـحقق اهداف و آرمان های ملّی خویش در تلاشند، توطئه ها و تبلیغات روانی دشمنان و معاندان حاکمیت ملّی و نظام سـیاسی خـویش را در نـاکارامد جلوه دادن نظام سیاسی خویش ناکام خواهند گذارد.

هدف اصلی این مقال، بررسی پاسخ این سـؤال اسـت که وحدت جهان اسلام، چه جایگاهی در چارچوب اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره دارد. بـا مـطالعه انـدیشه امام قدس سره، راهکار عملی وحدت سیاسی جهان اسلام را به بحث خواهیم گذاشت. در این زمـینه، امـام با استراتژیک و راهبردی تلقّی کردن وحدت، راهبردهای عملی تحقق عینی وحدت را در دو مرحله «راهـبرد فـرهنگی و عـقیده» و «راهبرد سیاسی، عملی» طرح می کند. هر یک از این دو قسمت دارای زیرمجموعه های متعددی است که شـیوه های عـملی دو حرکت نامبرده را مشخص می سازند. امید است با بررسی این دو محور، بتوان راهـکار مـورد نـظر امام را تا حدودی ترسیم نمود.

ضرورت و اهمیت بحث

همواره اندیشه «وحدت جهان اسلام» از جمله دغدغه های فکری و دیـرینه رهـبران و مـصلحان دینی، به ویژه حضرت امام قدس سرهبود. این موضوع، در طول دوران فعالیت اجتماعی سـیاسی امـام، چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن، مورد تأکید ایشان بوده و لحظه ای از آن غفلت نورزیدند. وفـاداری صـادقانه امام به «وحدت» نه تنها او را به برجسته ترین شخصیت انقلابی جهان

اسلام تبدیل نـمود، بـلکه او توانست در میان نحله ها و فرقه های اسلامی مختلف نـیز جـایگاه بـس رفیعی کسب نماید. امام در طرح اندیشه «وحدت»، هـیچ گاه دچـار تزلزل، کلی گویی و سطحی نگری نگردید، بلکه این ایده را به عنوان یک استراتژی و به گـونه بـسیار عالمانه و دقیق با بررسی ابـعاد گـوناگون آن تـبیین نمود.

یـکی از ابـعاد اساسی «وحدت»، که قابل بحث و بـررسی مـی باشد، بعد راهبردی و راه کاری آن است؛ به این معنا که چگونه می توان در جهان بـحران زده و پر تـشتت و تنش اسلام، که تقریبا زمینه ای بـرای همیاری بالفعل در آن وجود نـدارد، بـه این پدیده آرمانی دست یـافت؟ بـررسی پاسخ این سؤال در چارچوب اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره، هدف اصلی این مـقاله را تـشکیل می دهد. با مطالعه در اندیشه امـام، راهـکار عـملی وحدت در سطح جـهان اسـلام را به بحث خواهیم گذاشت.

عـلاوه بـر این، با نگاهی گذرا به تاریخ اسلام، سیره نبوی و تحلیل رویدادها و حوادث ویژه تـاریخ اسـلام و بازشناسی موضع گیری های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهدر بـرابر حـوادث گوناگون زمـان، مـسئله «وحـدت» و نقش مؤثر پیامبر اکـرم صلی الله علیه و آله در ایجاد و گسترش وحدت در جهان اسلام و لزوم تأسی به آن حضرت در همین زمینه قابل توجه است.

طرح ایـن مـهم، امروز و در فضای موجود جهان اسلام، نـیز اهـمیت دو چـندان دارد؛ چـراکه جـهان اسلام امروز هـمچنان پرالتـهاب و تنش زاست و مطمح نظر استکبار جهانی و مورد خشم او قرار دارد.

امروزه و پس از انقلاب اسلامی، طرح ایده وحدت برای همدلی مـسلمانان، وحـدت و یـکپارچگی آنان، از ضروریات جهان اسلام و مهم ترین استراتژی بـرای مـقابله بـا تـوطئه های اسـتکبار جـهانی است. انقلاب اسلامی که شدیدا استکبار جهانی و سکولاریسم را به چالش کشانده، برای حفظ هویت خویش نیازمند، فاصله گرفتن از آن و تثبیت موقعیت و تحقق آرمان های خویش است. از این رو، ایده وحـدت به عنوان یک استراتژی همواره موضوعی بکر و تازه می باشد. نگاهی دوباره به این مفهوم از منظر مصلح اجتماعی بزرگ حضرت امام قدس سره ضرورتی دوچندان دارد.

مفهوم شناسی وحدت

مقصود از وحدت امت اسلامی و وحدت مـیان کـشورهای اسلامی چیست؟ به راستی آیا مقصود این است که امت اسلامی و یا کشورهای اسلامی، یک مذهب داشته و از میان مذاهب موجود، یکی را انتخاب کنند؟ یا منظور این است که بـر مـشترکات مذاهب موجود کشورهای اسلامی تأکید، و افتراقات آنها کنار گذاشته شود؟

«وحدت» امت اسلامی به معنای تحقق وحدت اسلامی در مجموعه امت اسلام و سراسر جهان اسـلام اسـت، به گونه ای که در نهایت، نـویدبخش تـشکیل امت واحد اسلامی باشد:

«وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ»(مؤمنون: 52)؛ و همانا این امت شماست، امتی یگانه، و من پروردگار شما هستم. از من پروا کنید.

در تفکر دیـنی، هـرگز مراد از وحدت کنار نـهادن سـایر مذاهب نیست. وحدت اسلامی به کارگیری ابزار تحقق امت واحد، به عنوان یک آرمان نهایی، در سطح جوامع و جهان اسلامی خواهد بود:

«وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَی وَنِعْمَ النَّصِیرُ.»(حج: 78)

بنابراین، از نـظر مـفهومی وحدت اسلامی، از جهت روش و ابزارمندی آن شامل تمامی تصمیم سازی ها، سیاست گذاری ها، اتخاذ روش های واحد، بهره گیری از امکانات مشترک، و تدابیری می شود که نتیجه و پیامد آن، تحقق وحدت امت اسلامی است. از این رو، خداوند می فرماید:

«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّه جـَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»(آل عمران: 103)

از مـنظر آیات قرآن کریم، «وحدت» کلمه امت اسلام، وحدت دینی و اسلامی است و به عنوان شیوه و ابزار تحقق اهـداف و مقاصد دینی و الهی تلقّی می شود. از این رو، چنگ و اعتصام به حبل مـحکم الهـی را، زمـینه و مقدمه نجات جامعه از هلاکت و نیز سعادت و هدایت جامعه اسلامی برمی شمارد:

«وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعا وَ لاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهـِ عـَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَ کُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مـِنَ النـَّارِ فـَأَنقَذَکُم مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.»(آل عمران: 103)

همچنین تفرقه و اختلاف در دین و از بین رفتن وحـدت امت اسلام را با اقامه دین حق و آیین توحیدی منافی دانسته، می فرماید:

«... أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تـَتَفَرَّقُوا فِیهِ... . » (شوری: 13)

از سوی دیـگر، بـه شدت کسانی را که در پی اختلاف افکنی هستند و یا در پی ایجاد وحدت بین امت اسلامی نیستند، سرزنش و مذمت می کند و آن را مانند ملل پیشین قلمداد نموده که پس از هدایت الهی، باز به سمت اختلاف تمایل یـافتند و سزاوار عذاب عظیم شدند:

«وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»(آل عمران: 105)

بنابراین، وحدت از منظر دینی امری مطلوب، و بدان بسیار سفارش و تأکید شده است به گونه ای کـه اقـامه دین در پرتو وحدت امت اسلام است. این وحدت، در قلمرو حکومت ها و جوامع اسلامی و در میان ملل مسلمان، «وحدت سیاسی» نام دارد. از این پس، مراد از وحدت در این مقاله، وحدت سیاسی است.

امکان وحدت

با توجه بـه آنـچه گذشت، مفهوم وحدت مشخص می شود. اما برخی مغرضان و دشمنان، وحدت اسلامی را این گونه تفسیر می کنند که وحدت در صورتی محقق می شود که:

یا شیعیان دست از عقاید و فقه خود بردارند و مذهب و عقاید اهـل سـنّت را بپذیرند و معتقد به ولایت و امامت تنصیصی حضرت علی علیه السلام نباشند و در احکام نیز پیرو یکی از مذاهب اربعه شوند و کتاب های فقهی و احادیث خود را کنار گذارند و دیگر سخنی از نصب خلافت و امامت از سـوی پیـامبر اکـرم صلی الله علیه و آله به میان نیاورند؛ و یـا ایـنکه اهـل سنّت از عقاید و فقه خود دست بردارند، و پیرو مذهب تشیّع شوند.

بدین سان، چون امکان تحقق عملی هیچ یک از راه های مزبور وجود ندارد، پس، وحـدت امـت اسـلام نیز عملاً ممکن نخواهد بود.

در پاسخ باید گفت: مـصلحانی هـمچون امام خمینی قدس سرهو

نیز منادیان وحدت در جوامع اسلامی، هرگز چنین تفسیری از وحدت ارائه نمی کنند. اختلاف عقیده و سلیقه همواره در بسیاری از مسائل وجـود داشـته و امـری طبیعی است و هرگز نمی توان به طور کلی، آنها را برطرف ساخت.

بـا اندکی تأمّل و با عنایت به آنچه گذشت، و با توجه به اشتراکات شیعه و سنّی، امکان تحقق وحدت اسلامی بـه راحـتی امـکان پذیر می شود. شیعه و سنّی دارای مشترکات بسیاری هستند: خدای همه آنها یکی اسـت؛ پیـامبر همه ایشان یکی است؛ قبله آنها یکی است؛ ماه رمضان همه روزه می گیرند؛ کتاب آسمانی هـمه یـکی اسـت؛ همه نماز می خوانند؛ زکات می دهند؛ در اصول چندان اختلافی با هم ندارند. هـمه مـسلمانان فـرهنگ، تاریخ و تمدن مشترک دارند. اختلاف آنان در برخی فروعات دینی است. بنابراین، وحدت امکان پذیر است.

وحـدت؛ رویـکردی تـاکتیکی و یا استراتژیکی

وحدت در جوامع اسلامی و میان کشورهای اسلامی، نه تنها امری ممکن و مطلوب است، کـه بـه دلیل توصیه های قرآن کریم و تأکید سیره نبوی و آموزه های دینی، ضرورتی انکارناپذیر است. حـال سـؤال ایـن است که رویکرد به این وحدت، به ویژه وحدت سیاسی و تقریب بین مذاهب و بـه تـعبیر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، «اتحاد ملّی و انسجام اسلامی»، از چه نوع رویکردی است، تـاکتیکی و یـا استراتژیکی؟

آنـچه که امروزه بیشتر از آن بحث می شود و مورد تأکید رهبران دینی است، رویکرد تاکتیکی به مـسئله اسـت. از یک سو، با توجه به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی و خیزش اسـلامی در اقـصا نـقاط جهان اسلام، و تولد تازه اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله و حضور دین در عرصه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و بـه چـالش کـشیده شدن ایدئولوژی لیبرالیسم توسط ایدئولوژی اسلامی، و نیز در آستانه تحوّل عظیم مسلمانان جـهان و از سـوی دیگر، با توجه به اینکه استکبار جهانی با بهره گیری از همه امکانات و ابزارهای مادی خود، به مـقابله بـا اسلام برخاسته و نظام اسلامی و جهان اسلام را با تهدیدها و چالش های جدّی مواجه کـرده اسـت، به گونه ای که اگر این تهدیدها و چـالش ها بـه فـرصت تبدیل نشود، و به طور حساب شده و شـایسته بـا آنها مقابله نشود، اساس ایدئولوژی اسلامی در این هجمه نابرابر با خطرات جدی مـواجه خـواهد شد. بنابراین و از این منظر، «وحـدت»، «اتـحاد» و «انسجام مـلّی»، در ایـن رویـکرد یک تاکتیک محسوب شده و برای مـقابله بـا تهدیدهای دشمن بسیار راهگشا، و مؤثر و کارگر خواهد بود.

اما از سوی دیگر، «وحدت» از مـنظری دیـگر، رویکردی استراتژیک و راهبردی به مسئله اسـت. با عنایت به آنـچه در بـاب «وحدت» گذشت، و با توجه بـه آیـات عدم تفرق، عدم تنازع و عدم اختلاف، و همچنین سنّت و سیره عملی نبوی صلی الله علیه و آله و ائمـّه اطـهار علیهم السلام، دعوت به «وحدت»، «تـقریب»، «اتـحاد» و «انـسجام» و لزوم حفظ آن، صـرفا یـک توصیه اجتماعی و نیاز مـقطعی و تـاکتیک سیاسی و اقدام عملی برای حفظ منافع مادی مشترک نیست، بلکه تلاش برای حفظ وحـدت و پرهـیز از تفرقه، واجبی عینی است که ریـشه در اعـتقاد به وحـدانیت الوهـی دارد. هـر چند از این منظر هـم، رویکرد تاکتیکی به مسئله نفی نمی شود؛ به این معنا که اگرچه وحدت و اتحاد مسلمانان، از اهداف راهـبردی نـظام اسلامی و جهان اسلام است که بـه طـور وسـیع و در بـلندمدت قـابل دسترسی است، امـا امـروزه، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به تهدیدها و چالش هایی که استکبار جهانی برای نظام اسـلامی مـا بـه وجود آورده، برای تبدیل آن به فرصت ها، از اقـدامات تـاکتیکی و عـملی در ایـن زمـینه نـیز نباید غفلت کرد. جالب اینکه، با دقت در کلام امام راحل قدس سره، هر دو رویکرد به وضوح به دست می آید.

رویکرد استراتژیک و راهبردی به وحدت

در عین حال، بر اساس آنچه گـذشت و نیز استدلالی که در پی می آید، رویکرد به وحدت، رویکردی استراتژیک و راهبردی است. هرچند می توان با رویکرد تاکتیکی نیز بدان نگریست.[2]

واژه «استراتژی» یونانی و از لغت «Stratos»، به معنی قشون و «agagos» به معنای راهنما، ترکیب گردیده اسـت. اعـراب آن را «سوق الجیشی» ترجمه کرده اند. «strategos»»[3] به معنای لشکر و فرماندهی ارتش هم به کار می رود. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فـن جـنگ و طرح نقشه برای جنگ[4] حیله و نیرنگ.

استراتژی، در گذشته به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یابی به هدف های نظامی به کار می رفت، امـا بـه تدریج، استراتژی از بعد نظامی مـحض فـاصله گرفت و در حال حاضر، اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل می دهد. امروزه دولت ها قادر نیستند تنها با استفاده از قدرت نظامی بر دشمن پیـروز شـوند، بلکه به مجموعه ای از ابـزارها نـیاز دارند که قدرت نظامی یکی از آنهاست.[5] استراتژی در معنای اصطلاحی جدید، این گونه تعریف می شود:

فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت و توانایی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت هنگام جنگ و صلح، به منظور تـأمین حـداکثر پشتیبانی از سیاست های ملی و افزایش احتمال دست یابی به نتایج مطلوب، برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست.[6]

استراتژی با عوامل مختلفی همچون وحدت ملی، اعتقادات مردم، نوع حکومت، رهبری و نظایر آن ارتباط مستقیم دارد.[7]

بـا عـنایت به مـعنای لغوی و اصطلاحی «استراتژی» رویکرد نظام اسلامی، به «وحدت»، «اتحاد» و «انسجام اسلامی» رویکردی استراتژیک و راهبردی است. البته، وحـدت و عدم تفرق، اختصاص به امت اسلامی ندارد. در قرآن کریم، خداوند مـتعال هـمه پیـامران خود را توصیه و سفارش نموده است که مواظبت کنند و نگذارند در بین پیروان ادیان الهی تفرقه به وجود آید:

«شـَرَعَ لَکـُم مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحا وَ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبـْرَاهِیمَ وَ مـُوسَی وَ عـِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا...» (شوری: 13)؛ خدا شرع و آئینی که برای شما مسلمانان قرار داد، حقایق و احـکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحـی کردیم و به ابراهیم و مـوسی و عـیسی هم آن را سفارش کردیم که، دین خدا را برپا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین نکنید.

بر اساس آنچه قرآن می فرماید: آنچه خداوند به همه انبیا توصیه کرده این است:

«أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا»،«إِنَّ هَذِهِ أُمـَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» (انبیاء: 92)؛ اینک طریقه واحد و دین یگانه شما، آئین پاک اسلام است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس (از همه باز آیند و) تنها مرا پرستش کنید.

لازمه امت واحد، عـدم تـفرق و تنازع و نیز داشتن دین یگانه «اسلام» و خدای «یکتا» است.

امام منادی وحدت

امام راحل قدس سرهمنظور خویش از وحدت اسلامی و امکان تحقق آن را این گونه بیان می کنند:

در صورتی که پیروان مکتب سرمایه داری و کمونیسم با آن تباینی کـه دارنـد، با هم متحد شده اند و یهود و نصاری اختلافات جزئی خود را نادیده بگیرید، و [شما] برای دفاع از اسلامتان در یک صف قرار گیرید؟[8]

حضرت امام قدس سره وحدت را «عامل قدرت» و تفرقه را موجب «سستی پایه دیـانت»، تـلقّی کرده وهشدارمی دهد که:

تفرقه موجود در بین کشورهای مسلمان یا از خیانت سران ممالک اسلامی و یا از جهل و بی اطلاعی آنان است... سنی و شیعه مطرح نیست، در اسلام کرد و فارس مطرح نیست، در اسلام همه برادر و با هـم هستیم.

یـک دسـته از مسلمانان سنی، یک دسته حـنفی و دسـته ای حـنبلی و دسته ای اخباری هستند... در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید مطرح شود. مـا هـمه بـرادر و با هم هستیم.... اینها دلیل اختلاف نیست، مـا نـباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بـین مـا، تـنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعـتقاد دارند و نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق. آنها می خواهند نه ایـن بـاشد و نـه آن، راه را این طور می دانند که بین این دو اختلاف بیندازند. ما باید تـوجه بـه این معنی بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و بـاید بـرای قرآن وتوحیدزحمت بکشیم وخدمت کنیم.[9]

وحـدت جهان اسلام برای حضرت امام قدس سره آرمانی بزرگ تلقّی می شد به گـونه ای کـه بـا نگاهی به آراء و افکار امام قدس سره، از پیش از آغاز نهضت بزرگ اسلامی تا در اوج قدرت و اقتدار نـظام اسـلامی، هـمواره بر وحدت تأکید داشتند:

ان شاءاللّه روزی همه مسلمین با همه برادر و همه ریشه های فاسد از همه بـلاد مـسلمین کنده بشود و این ریشه فاسد اسرائیل از مسجدالاقصی و از کشور اسلامی ما کنده شود. انـ شاءاللّه تـعالی بـا هم برویم و در قدس نماز وحدت بخوانیم.[10]

مسلمانان به دستورات اسلامی رفتار کنند و وحدت کلمه خـود را حـفظ نمایند و از اختلاف و تنازع، که مایه شکست آنهاست، دست بکشد.[11]

آن روزی که این وحدت از بین بـرود، مـرگ هـمه ما و به باد رفتن همه نوامیس و به باد رفتن زحمت های انبیا: نسبت به کشور خـودمان و نـسبت به کشورهای دیگر به باد فنا خواهد رفت.[12]

اگر ان شاءاللّه آن وحدت بین مـسلمین و دولتـ های کـشورهای اسلامی، که خداوند تعالی و رسول عظیم الشأنش خواسته اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده اند حاصل شود، دولتـ های کـشورهای اسـلامی با پشتیبانی ملت ها می توانند یک ارتش مشترک دفاعی

بیش از صدمیلیونی تعلیم دیده ذخـیره و یـک ارتش ده ها ملیون زیر پرچم داشته باشند که بزرگ ترین قدرت را در جهان به دست آورند.[13]

ما محتاج بـه وحـدت هستیم در سالیان دراز. همیشه قرآن کریم به ما دستور داده و به مسلمین دستور وحـدت دادهـ برای سراسر عالم و در سراسر تاریخ. ما مـحتاج بـه ایـن هستیم که عملاً وحدت را محقق کنیم.[14]

وحدت مـذهبی اسـت که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند. اگر علاقه به استقلال دارید، وحـدت مـذهبی داشته باشید.[15]

ما برای دفاع از اسـلام و مـمالک اسلامی و اسـتقلال مـمالک اسـلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه کـه بـرنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است. برادری بـا جـمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عـالم. هم پیمانی با تمام دول اسـلامی اسـت در سراسر جهان.[16]

سلاطین اسلام، اینها مـسئولیتشان خـیلی زیاد است. شاید بیشتر از همه طبقات باشد. اسلام الآن به دست این طبقه اسـت. آنـها مسئولند بر حفظ اسلام و حـفظ وحـدت کـلمه اسلام و حفظ احـکام اسـلام و معرفی کردن اسلام.[17]

تنها راه بـازیابی عـظمت و عزت و شکوه بینش اسلام و مسلمین، مسئولیت پاسداری وحدت و برادری دینی، تنها ضامن استقلال سـرزمین های اسـلامی است.[18]

رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحـدت کـلمه و وحدت ایـمان بود.[19]

هـمان گـونه که مشاهده می شود، امـام قدس سره رمز پیروزی، بقا، تدوام انقلاب اسلامی را وحدت می دانند.

چارچوب نظریه «وحدت» از منظر امام خـمینی قدس سره

بـه نظر می رسد، تحقق هر ایده و انـدیشه ای بـاید مـبتنی بـر یـک چارچوب نظری بـاشد. هـر چند حضرت امام قدس سره، به صورت مدوّن و رسمی، چارچوب نظریه خود را طرح و اعلان نکرده اند، اما از مـجموع کـلام و فـرمایش های ایشان، می توان راهبرد تحقق وحدت را در چاچوب نـظریه «وحـدت» ایـشان طـرح نـمود. بـه عبارت دیگر، طرح راهبردی امام خمینی قدس سره، در تحقق «وحدت سیاسی جهان اسلام» را می توان در قالب یک نظریه سیاسی تحت عنوان «وحدت»، به عنوان امری راهبردی و استراتژیک تلقّی کرد.

به دلیل مـشترکات بسیار میان شیعیان و اهل تسنن در اصول و فروعات کلیدی و مهم دین، و اختلاف در برخی فروعات دینی، حضرت امام قدس سرهجهان اسلام را به مثابه یک نظام واحد، یکپارچه و منسجم تلقّی می کند که دارای خدای مـشترک و واحـد، پیامبری مشترک، اعتقاد به معاد و روز جزا، قبله ای واحد، اعتقاد به نماز، روزه، حج و... می باشند. برخی اختلافات فکری و اعتقادی نمی تواند آنان را از رسیدن به وحدت استراتژیک سیاسی منع نماید. از این رو، از مـنظر امـام، جهان اسلام، به ویژه تشیّع و تسنّن به دلیل برخورداری از مشترکات بسیار، و خرده نظام های مشترک فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روابط اجتماعی و سیاسی نزدیک بـه هـم می توانند به سمت و سوی وحـدت سـیاسی استراتژیک گام بردارند. این حرکت وحدت آفرین را از منظر امام می توان طی فرایند ذیل به تصویر کشاند:

1.ایجاد بستر و شرایط لازم برای تحقق وحدت.

 طبیعی است که تـحقق آرمـان وحدت از منظر امام، مـنوط بـه تحقق شرایطی است. وحدت، نیازمند پیش شرط و ایجاد بستر مناسب و مقدمات لازم است. ضروری ترین بستر و پیش شرط وحدت، طراحی و ایجاد «نظام فکری، فرهنگی و عقیدتی» واحد و مشترک است. امام با طراحی ایـن نـظام فکری، در پی آن بود که در پرتو آن، همبستگی معنوی و فرهنگی میان جوامع اسلامی تقویت گردد؛ زیرا وحدت سیاسی جهان اسلام، بدون این نظام فکری واحد و مشترک ممکن و میسّر نیست.

2.رفع موانع از دیگر راهـ کارهای ارائه یـک نظریه و بـه نوعی آماده سازی شرایط و بستر لازم است.

 از جمله این موانع، حربه ایجاد اختلاف و شبهه از سوی دشمنان مشترک جهان اسـلام، تحریک و ایجاد تنش و ایجاد درگیری قومی و مذهبی از سوی دشمن، سطحی نگری و نـاآگاهی مـسلمانان، وابـستگی حکام کشورهای اسلامی به بیگانگان و دشمنان، وجود برخی اختلافات جزئی عقیدتی و فکری در میان تشیّع و تسنّن، که از سـوی دشـمن پررنگ و بزرگ می شود. برای ایجاد بستر مناسب، و رسیدن به وحدت واقعی، باید بـا اتـخاذ اسـتراتژی مناسب این موانع را از بین برد. و امام در نظریه وحدت خویش، به تک تک این موانع اشاره و راه حـل مناسبی برای رفع آن ارائه نموده اند. اعلام «هفته وحدت»، «روز جهانی قدس»، می تواند در همین راستا مـعنا یابد.

3.همواره در انجام اصلاحات، و ارائه نـوآوری در یـک جامعه، نقش کلیدی را نخبگان یک جامعه ایفا می کنند.

 در فرایند اصلاحی، انقلابی و حرکت وحدت آفرین امام، فعال شدن نخبگان سیاسی و مذهبی به عنوان مجریان تحقق طرح «وحدت» استراتژیک سیاسی، بسیار حائز اهمیت و قـابل توجه می باشد. مراد و منظور امام از نخبگان در این حرکت، سران دولت های اسلامی، علما، روحانیان و روشن فکران می باشد. در واقع، برای انجام هر نوع حرکت اصلاحی، نقش اول را نخبگان بازی می کنند. تکیه گاه امام در این حرکت، بـر هـمین قشر از جامعه بوده است.

4.در هر حرکتی، تعیین مسیر حرکت، امری لازم و بایسته است.

 مسیر حرکت وحدت از نظر امام، در تحقق استراتژی وحدت سیاسی در جهان اسلام، به دو شیوه پیموده خواهد شد: یکی، از طریق بـهره گیری از مـفاهیم سیاسی و ادبیات مشترک در سطح نخبگان سیاسی، مذهبی و دیگری، از طریق حرکت های سیاسی و انقلابی از سوی گروه های مردمی. در واقع، باید با آگاهی بخشی و بسیج توده ها به وسیله نخبگان دینی و سیاسی و با برخورداری از ادبـیات مـشترک این مسیر پیموده شود.

5.اتخاذ شیوه مبارزه، اعم از مسالمت آمیز و یا قهری و... نیز از دیگر راه کارهای نیل به وحدت و تحقق وحدت سیاسی در جهان اسلام است.

 بدین منظور، امام برای تحقق وحدت سـیاسی، بـا آگـاهی دهی به توده ها، و نیز نخبگان سـیاسی و دیـنی، آنـان را به حفظ وحدت درونی، مبارزه مسالمت آمیز و در صورت نیاز، توسل به مبارزه قهرآمیز توصیه می کنند. در واقع، استراتژی اصلی امام برای تحقق نـظریه وحـدت، ابـتدا، اتخاذ شیوه مبارزه مسالمت آمیز و آن گاه اتخاذ مبارزه قـهرآمیز و مـبارزه منفی می باشد.

6.پیامد، دستاود و نتایج حرکت در هر حرکتی باید دقیقا ترسیم شود.

در حرکت به سمت تحقق وحدت سیاسی جهان اسـلام، دسـتاورد نـهایی نهضت وحدت خواهی امام، به شکل گیری و تشکل «دولت بزرگ اسلامی» منجر خـواهد شد. بدین ترتیب، آرزوی واقعی

جهان اسلام، که دوستی، برادر، وحدت و اتحاد همه مسلمانان جهان است، با تشکیل دولت بزرگ اسلامی بـه سـرانجام و کـمال خواهد رسید.

بنابراین و بر اساس آنچه گذشت، می توان نظریه وحدت از منظر امـام را بـا محورهای زیر ترسیم کرد:

ایجاد بستر و شرایط لازم، رفع موانع وحدت، تأکید و تکیه بر نقش نخبگان سـیاسی و مـذهبی، چـگونگی طی مسیر حرکت، اتخاذ شیوه مبارزه، و سرانجام دستاورد و نتیجه حرکت.

راهبردهای عملی تـحقق وحدت

بـا تـوجه به آنچه گذشت، نقش امام خمینی قدس سره در ایجاد وحدت امت اسلام، در دو محور قابل تـحلیل اسـت: راهـبردهای فرهنگی و عقیدتی و راهبرد سیاسی و حکومتی. به عبارت دیگر، با الهام از این ایده که وحـدت در مـنظر امام، به عنوان یک استراتژی مطرح است، و نیز از آنجایی که امام قدس سرهمبارزه «فـرهنگی و عـقیدتی» را زیـربنای مبارزه «سیاسی و حکومتی» قرار داده است، بررسی راهکار و راهبرد عملی وحدت، در اندیشه امام را در این دو مـحور مـورد مطالعه قرار می دهیم:

الف. راهبرد فرهنگی و عقیدتی

براساس اندیشه امام، تغییر و تحول بنیادین در جوامع اسـلامی و آزاد کـردن مـسلمانان از واگرایی، بدون برنامه ریزی اساسی، بنیادین و ریشه دار فکری امکان پذیر نیست؛ زیرا وضعیت کنونی جهان اسلام، مـعلول شـرایط و عوامل بسیاری از جمله، انحطاط فکری، فرهنگی و اعتقادی مسلمانان و سلطه قدرت های استعمارگر بـر آنـان اسـت؛ استعمارگرانی که همواره در جهت مسخ هویت فکری و فرهنگی امت های اسلامی و نیز غارت منابع زیرزمینی آنـان گـام بـرمی دارند. رهایی از این وضعیت، و نیل به وضعیت مطلوب و آرمانی، تنها در پرتو زدودن ریشه های انـحطاط فـکری، فرهنگی و عقیدتی امکان پذیر است. این امر، پیش از پیش، ضرورت بسیج همه امکانات ملت ها و دولت های اسلامی را تـحت یـک استراتژی مشخص و فراگیر روشن می سازد.

بنابراین، جهان اسلام به عنوان مجموعه ای واحد، کـه دارای سـوابق تاریخی، فرهنگی، عقیدتی و سیاسی مشترک هستند، مـی باید بـازگشت بـه اصالت تاریخی و فرهنگی را سرلوحه حرکت خود قـرار دادهـ، و مؤلفه های هویت دینی و ملّی رابه خوبی شناسایی ودرونی نمایند.[20]

از منظر امام قدس سره، بروز و ظهور نهضت فکری، فرهنگی، که سـرانجام مـوجب شکل گیری باورهای مشترک در سطح عـام مـی گردد، در دو مرحله قـابل پیـش بینی اسـت: در این دو مرحله، نخبگان دینی و ملی، یـعنی عـلمای دین و روشن فکران مذهبی متولی و پیشاهنگی و هماهنگی این حرکت را به عهده خواهند داشـت. بـدین منظور، توجه به چند نکته درخـور توجه است.

1) ایجاد نظام فـکری، فـرهنگی و عقیدتی

در امر برنامه ریزی و سازماندهی یک بـرنامه و حـرکت جامع، عام و فراگیر، داشتن آرمان مشترک، اهداف مشترک و استراتژی و نیز درد مشترک و ارتباط صـمیمی و مـستحکم ذهنی و معنوی، در میان جریان و نـیروهای هـمسو بـرای حرکت به سـمت و سـوی اهداف مشترک بسیار ضـروری اسـت. حرکت های دسته جمعی و گروهی، بدون برخورداری از پشتوانه یک نظام فکری منسجم و خلاق، که ارزش ها، باورها و هـنجارهای یـکسانی را خلق کنند، قرین موفقیت و پیروزی نـخواهد بـود؛ زیرا وجـود انـگیزه قـوی مبارزه جویی و حفظ وحدت و انـسجام گروهی، که دو عامل عمده در کامیابی نهضت ها به شمار می روند، مرهون وجود نظام فکری، فرهنگی و اعـتقادی واحـد است. حضرت امام قدس سره نیز بـا اذعـان و اعـتقاد بـه چـنین امری، خلأ فـکری، فـرهنگی و اعتقادی موجود در جوامع اسلامی را به خوبی درک می کرد. از این رو، برای رفع این خلأ، بنیان نظامی فکری، فـرهنگی و سـیاسی را در دورانـ تبعید و در شهر نجف پایه گذاری نمود. حاصل ایـن بـنیان فـکری، تـدوین و بـازسازی نـظریه «حکومت اسلامی» بر مبنای اسلام سیاسی و انقلابی بود.

از منظرامام قدس سره، بحران اصلی موجود در جهان اسلام، معلول فاصله گرفتن دولت ها و ملت های اسلامی از آموزه های وحیانی و حیات بخش اسلام و اتکای مسلمانان بـه قدرت های استکباری غرب و شرق می باشد. از این رو، تنها راه رهایی از این معضلات، بازیابی مفاهیم سه مفهوم اساسی و کلیدی «اسلام»، «آزادی» و «استقلال» می باشد. در واقع، بازیابی این سه مفهوم، امکان بازسازی و بازیابی هـویت اسـلامی فراموش شده آنان را فراهم می نمود. به همین دلیل، امام با فراخوان عمومی حوزه های علمیه، به ویژه علما و نخبگان دینی، از آنان می خواهد تا در جهت احیای آموزه های دینی، و به ویژه، مـفاهیم سـه گانه مزبور وارد عمل شوند. در جایی می فرمایند:

علمای اسلام وظیفه دارند از احکام مسلمه اسلام دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند، از ستم کاری ها و ظلم ها اظهار تنفّر کنند.[21]

ایـن سـه مقوله، جداگانه به بحث خـواهیم گذاشت:

الفـ. اسلام:

به عقیده امام خمینی قدس سره و در منظومه فکری ایشان، پیاده شدن احکام اسلام، در گرو تشکیل حکومت اسلامی است. و هرگز نباید به کمتر از این بـسنده کـرد. قرائت نوین از اسلام، و تـفسیر ایـشان از «اسلام ناب»، مفهوم بسیار پویا و انقلابی دارد. در این قرائت از «اسلام ناب»، دین و سیاست مکمل یکدیگر می باشند. از نظر امام، تنها راه و داروی درمان دردهای جوامع اسلامی، صرفا احیای «اسلام ناب محمّدی» است. اسلام نـاب، وحـدت بخش مسلمانان، از هر نژاد، زبان و قومیتی است. می فرمایند:

اسلام ناب محمّدی، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان، تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام، نابودکننده اسلام رفاه و تجمّل و اسـلام التـقاط و اسلام سـازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه، اسلام آمریکایی می باشد.[22]

اسلام ناب در اندیشه امام خمینی قدس سره، منظومه و مجموعه فـکری و عملی جامعی است که از غنای مطلق برخوردار بوده و در ارتباط با زنـدگی انـسان بـرنامه های دقیق و همه جانبه به همراه دارد.[23] اسلام ناب، در قرائت امام، به دلیل جامعیت، جذابیت و جهان شمولیت و بهره مندی از زمینه های عـمیق اعـتقادی در درون ملت ها، از استعداد و توان و قدرت کافی برخوردار است و اگر خوب عرضه شود، قادر اسـت مـجد و عـظمت دوباره جهان اسلام را به مسلمانان برگرداند.

ب. آزادی:

از دیگر مفاهیم بنیادی در مجموعه نظام فکری امام خـمینی قدس سره، مفهوم «آزادی» است. اما اهمیت این مسئله از آن جهت قابل توجه است که دولتـ های اسلامی، ارکان اساسی جـهان اسـلام و یا «دولت بزرگ اسلامی» را تشکیل داده، نقش محوری در شکل دهی و پیشبرد اهداف و برنامه های آن را به عهده دارند. از این رو، بازسازی ارکان «دولت بزرگ اسلامی» ضرورت طرح دولت های مردمی و غیراستبدادی و غیر طاغوتی را، که مظهر و پیام آور آزادی هستند، حـتمی می سازد.

حکومت ها و رژیم های مستبد در کشورهای اسلامی، مخلّ آزادی بوده و با منافع مردمی سازگاری ندارند و دولت هایی وابسته و ضد مردمی بوده، مانع اصلی حرکت های همسو، وحدت گرا در جهت مصالح جهان اسلام می باشند. از این رو، رهایی از یوغ رژیـم های ضـدمردمی، یکی از ارکان اساسی اندیشه سیاسی امام در نظریه وحدت می باشد. امام درباره ضرورت براندازی رژیم های طاغوتی، به هدف فراهم شدن زمینه برای استقرار حکومت اسلامی می فرمایند:

برانداختن طاغوت یعنی قدرت های ناروایی کـه در سـراسر وطن اسلامی برقرار است وظیفه همه ماست. دستگاه های دولتی جابر و ضد مردم باید جای خود را به مؤسسات خدمات عمومی بدهد و طبق قانون اسلام اداره شود و به تدریج حکومت اسلامی مـستقر گردد.[24]

جـ. استقلال:

«استقلال» دومین مفهوم محوری در نظام فکری امام قدس سره است. استقلال، یادآور خودآگاهی، بیداری، خودیابی و رهایی امت های اسلامی از سلطه قدرت های غربی و شرقی می باشد. در همین زمینه، امام می فرمایند:

خداوند تبارک و تـعالی بـرای هـیچ یک از کفار، سلطه بر مسلمین قـرار نـداده اسـت و نباید مسلمین این سلطه را قبول کنند.[25]

می توان «استقلال» را در دو عرصه داخلی و خارجی مطرح نمود: پیش شرط نیل به استقلال در عرصه خارجی، استقلال درونـی اسـت. بـه عبارت دیگر، بدون استقلال داخلی و درونی، نمی توان در عـرصه بـین المللی مستقل شد. بنابراین، ملت های مسلمان در نخستین گام به سوی استقلال خواهی، می بایست ابتدا حرکت بازگشت به خویشتن را در پرتو ارزش های اسـلامی و مـلی آغـاز و آن گاه در گام دوم، به استعمارزدایی از سرزمین های اسلامی بپردازند. امام، اهـمیت استقلال درونی را چنین تحلیل می کند:

بزرگ ترین وابستگی ملت های مستضعف به ابرقدرت ها و مستکبرین، وابستگی فکری و درونی است که سایر وابـستگی ها از آن سـرچشمه مـی گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حـاصل نـخواهد شد. برای به دست آوردن استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی، خود و مفاخر و آثار ملی و فـرهنگی خـود را دریابید.[26]

بـازگشت به خویش، قرین بیداری و تأکید بر حس وطن دوستی و فرهنگ پروری در ملت ها خواهد بـود. بـه هـر میزانی که این بازگشت آگاهانه، عمیق و گسترده باشد، به همان میزان انگیزه فرهنگ زدایی بـیگانه، تـأکید بـر هویت ملی، دینی و فرهنگی نیرومندتر می گردد. آن گاه که هویت و شخصیت مستقل معنوی ملت ها، در پرتـو فـرهنگ خودی تکوین یافت، حرکت های عملی استقلال خواهانه در ابعاد سیاسی و اجتماعی آغاز خواهد شد؛ زیـرا در ایـن مـقطع از تحول فرهنگی، ملت های اسلامی به این درک و باور حتمی دست یافته اند که منافع اسلامی و مـلی آنـها با منافع استعمار در تضاد کامل قرار دارد و حضور استعمار

در سرزمین های آنان، دستاوردی جز غارت سـرمایه های مـلّی، انـسانی، فرهنگی و مادی آنها در پی نخواهد داشت.

بدین سان، از منظر امام قدس سره، برای ایجاد نظام فکری، فرهنگی و عـقیدتی، بـه عنوان راهبردی فرهنگی، باید براسلام، استقلال و آزادی تأکید نمود و عملاً این سـه مـقوله را بـه عرصه اجتماع کشاند.

2) تعمیق نظام فکری و ایجاد باورهای جهان شمول

چنانچه اشاره شد، ایجاد نظام فکری، فرهنگی و عـقیدتی، و بـاورهای جـهان شمول، نخستین گام در جهت همیاری مسلمانان و ظهور نهضت جهانی اسلام می باشد. اما زمـانی «نـظام فکری واحد»، در ایجاد باورها و ارزش های مشترک تأثیر مطلوب خواهد داشت که این نظام جایگاه مناسب خـود را در مـیان ملت ها به خوبی باز یافته، و افکار عمومی را شدیدا تحت تأثیر خود قـرار دهـد؛ زیرا همگرایی، زمانی به وحدت و همیاری در سـطح مـلت ها مـنجر می شود که اولاً، یک جهت فکری و ذهنی واحـد تـحقق یافته باشد. ثانیا، روابط متقابل اجتماعی از استحکام لازم برخوردار باشد. ثالثا، منافع عام اسـلامی در ایـن وحدت وجود داشته باشد. از سـوی دیـگر، این شـرایط زمـانی در سـطح جامعه محقق خواهند شد که مـرحله «تـوسعه و تعمیق» به خوبی انجام گرفته باشد؛ چه اینکه در پرتو «توسعه و تعمیق» مـی توان بـه این نتایج دست یافت.

از نظر امام قـدس سره از مهم ترین عناصر و منابع مـؤثر در تـوسعه و تعمیق نظام فکری، فرهنگی و عـقیدتی، مـنابع انسانی فعال و بستر اجتماعی و ابزار مناسب ارسال پیام می باشد که یک در مجموع، یـک شـبکه تبلیغی مؤثری را به وجود مـی آورند. در ایـن شـبکه، نیروهای انسانی فـعال و گـسترش پایگاه های تبلیغی بیش از هـمه جـلب توجه می نماید:

الف. فعال شدن نخبگان دینی و ملّی در عرصه عمل:

 فرایند توسعه و تعمیق نظام فـکری، فـرهنگی و عقیدتی، حضور فعالانه نخبگان دینی و مـلّی را در عـرصه فعالیت های فـکری و تـبلیغی ضـروری می نماید. نخبگان دینی در عـرصه تعمیق اندیشه دینی و نخبگان ملّی (روشن فکران متعهد) در عرصه تعمیق فرهنگ ملّی، نقش ممتازی ایفا مـی کنند. بـا عنایت به جایگاه رفیع باورسازی و فـرهنگ سازی نـخبگان دیـنی، امـام آنـها را به مسئولیت های اصـیلشان مـتوجه نموده، بدین سان به راه اندازی نهضت فکری عام دعوت می کند:

امروز حوزه قم، حوزه مشهد و حوزه های دیگر مـؤظفند کـه اسـلام را ارائه بدهند و این مکتب را عرضه کنند. مردم اسـلام را نـمی شناسند، شـما بـاید خـودتان را، اسـلامتان را، نمونه های رهبری و حکومت اسلام را به مردم دنیا معرفی کنید مخصوصا به گروه دانشگاهی و طبقه تحصیل کرده.[27]

رهبران و پیشاهنگان فکر و اندیشه، که از لحاظ منابع فکری و فرهنگی غنی هستند، و در سـراسر سرزمین های اسلامی حضور دارند، اگر به صورت فعالانه با اتکای به مبانی خودی وارد عمل شوند، تحول بنیادی در فرهنگ جوامع به وجود خواهند آورد؛ زیرا بحران هویت و انحطاط فکری جوامع اسلامی نـاشی از کـمبود داده های فکری نمی باشد، بلکه ناشی از داده های فکری خودی است. از این رو، امام قدس سره مسیر تحول و بیداری اسلامی را در بازگشت به هویت دینی و فرهنگ خودی می داند، مشروط بر اینکه صاحبان فرهنگ از ایـن رخـوت بیرون آمده، متحول شوند. امام در همین زمینه، می گوید:

وظیفه ما همه مسلمین است، وظیفه علمای اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمین است، وظیفه نویسندگان و گویندگان طـبقات مـسلمین است... که هشدار بدهند بـه مـمالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ غنی داریم... مسلمان ها باید خودشان را پیدا کنند؛ یعنی بفهمند که خودشان دارای یک فرهنگ و کشوری هستند....[28]

ب. گسترش و تحکیم پایـگاه های تـبلیغی:

 روشن فکران و رهبران و پیشاهنگان فـکری، مـذهبی و ملّی، در انجام وظایف مهم خود باید از همه امکانات و منابع موجود برای رشد سطح فکری مردم و توسعه و تحکیم روابط اجتماعی میان ملت ها بهره گیرند. از میان امکانات و ظرفیت های موجود، در امر باورسازی و تـعمیق انـدیشه، مراسم «جمعه» و «جماعات» در سطح ملّی و «حج» در سطح بین المللی بیش از همه مورد تأکید امام قدس سره بود. در این زمینه می فرمایند:

... اسلام این گونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آنها استفاده دینی بشود، عواطف برادری و هـمکاری افـراد تقویت شـود، رشد فکری بیشتری پیدا کند، برای مشکلات سیاسی و اجتماعی خود راه حل هایی بیابند و به دنبال آن، به جـهاد و کوشش دست جمعی بپردازند.[29]

اگر هر روز جمعه مجتمع می شدند و مشکلات عمومی مـسلمانان را بـه یـاد می آوردند و رفع می کردند و یا تصمیم به رفع آن می گرفتند کار به اینجا نمی کشید. امروز باید با جدیت ایـن اجـتماعات را ترتیب دهیم و از آن برای تبلیغات و تعلیمات استفاده کنیم. به این ترتیب، نهضت اعتقادی و سـیاسی اسـلام وسـعت پیدا می کند و اوج می گیرد.[30]

امام قدس سره به عمق نقش اجتماعات دینی، در بُعد اندیشه سازی و اجتماع سازی، به خوبی آگـاه بود. وی اجتماعات و مراسم دینی را صرفا به منظور کاربرد آموزشی آن در مقولات فکری، مورد تـأکید قرار نمی داد، بلکه مـهم تر از آن بـه نقش اجتماع سازی و شکل دهی روابط اجتماعی جدید از طریق این گردهمایی ها و نیز آگاهی یافتن مسلمانان از قدرت و نیروی ارادی و انسانی شان هم اشاره دارد. از این رو، «روز قدس» به عنوان سمبل وحدت جهان اسلام، که پیام انقلابی و ضـداستعماری هم دارد، از سوی ایشان پیشنهاد گردید. همچنین بزرگداشت «هفته وحدت» مورد حمایت وی قرار گرفت. از نظر ایشان، وحدت میان مسلمانان، ضرورت ایجاد سمبل ها و نهادهای تازه ای را طلب می کرد که فراتر از زمان و مکان قرار دارد.

«حـج» بـا توجه به موقعیت جهانی آن، جایگاه ویژه ای در اندیشه سیاسی امام داشت. ایشان حج را نه یک عمل عبادی صِرف، بلکه یک گردهمایی جهانی برای همه مسائل میان ملل مسلمان می داند؛ از انـجام عـبادات فردی گرفته تا بازگشت به هویت جمعی اسلامی و مرکز تصمیم گیری های سیاسی، و ارائه طرح های کارشناسی از سوی کارشناسان و متخصصان جهان اسلام، و مبادله اطلاعات و تحکیم پیوند برادری و تشکیل جبهه واحد مستضعفین و.... اهـمیت ویـژه گردهمایی جهانی «حج» امام را واداشت تا تمام کوشش خود را در معرض چهره واقعی حج به کار بندد و ابعاد گوناگون آن را، که قرن ها به فراموشی سپرده شده بود، بار دیگر احیا نماید.

بـ. راهـبرد سـیاسی، علمی

از منظر امام قدس سره، پس از توسعه فـعالیت های سـازمان یافته فـکری، فرهنگی و عقیدتی، که طی این فرایند، مسیر و هدف مبارزه به خوبی مشخص گردیده و همبستگی چندجانبه معنوی در جوامع تا حدودی شکل گـرفته اسـت و انـسان مسلمان به منزلت انسانی، فردی، هویت دینی و مـلّی خـود آگاه گشته است، به تدریج زمان آغاز مبارزه یعنی فعالیت های سیاسی ـ عملی به تدریج فرا می رسد. در این مرحله، شـیوه های گـوناگونی در انـدیشه امام مطرح شده است، که در دو سطح قابل مطالعه است: سـطح ملت ها و سطح دولت ها.

1. دولت ها:

اصولاً شیوه مبارزه امام قدس سره، با عنایت به واقعیت های موجود در جوامع اسلامی طراحی و مطرح مـی گردید. از ایـن رو، بـا عنایت به جایگاه رفیع دولت های اسلامی، در تصمیم گیری های جمعی و تغییر سرنوشت مـلت ها، اولیـن رویکرد عملی امام، تلاش در سطح دولت هاست. از نظر امام، کوتاه ترین راه تحقق عینی «وحدت اسلامی»، در دست سران و رؤسـای کـشورهای اسـلامی نهفته است؛ زیرا سران دولت های اسلامی، تمامی امکانات و اهرم های حقوقی و اجرایی لازم را بـرای تـأسیس دولتـ متحده اسلام را در اختیار دارند به گونه ای که اگر اینها به صورت جدّی و رسمی وارد عـمل شـوند، بـا کم ترین مشکل مواجه خواهند شد. بر اساس همین تحلیل واقع بینانه، امام از طریق توسل بـه فـراخوان عمومی، از همه سران دولت های اسلامی برای پایه ریزی یک وحدت سراسری دعوت به عـمل آورد:

مـا حـرفمان این است که دولت ها بیایند قبل از اینکه خود ملت ها قیام بکنند، خود دولت ها بـیایند خـاضع بشوند، با هم دوست بشوند، با هم یک جلسه ای درست کنند، همه رئیـس جمهورها بـنشینند پیـش هم و حل کنند مسائل شان را. هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی، در آن چـیزی کـه همه هجوم آورده اند به اسلام در او با هم اجتماع کنند، جلوشان را بگیرند و آسـان هـم هست.[31]

تـأکید امام به این مهم تا حدی است که او را ناچار تا حدّ دعوت از کسانی که دارای اعـوجاج و نـارسایی های فـکری هستند، می کشاند. ایشان، وحدت جهان اسلامی را بر این اعوجاج ترجیح داده، می گوید:

مـا مـیل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم، همه حکومت ها در عین حالی که اعوجاج دارند بـرگردند و بـا ما دست اخوت بدهند، ما صلاح همه را می خواهیم.... [32]

علی رغم تلاش امام، پیـام های مـکرر ایشان نتوانست دولت های کشورهای اسلامی را که هـر کـدام بـه منافع ملّی خاص خود می اندیشیدند، وادار به اتـخاذ اسـتراتژی وحدت طلبانه نماید. از این رو، امام راه های بدیل دیگری را در پیش گرفتند.

ملت ها خودشان باید در فکر اسـلام بـاشند، مأیوسیم ما از سران اکثر قـریب بـه اتفاق مـسلمین، لکـن مـلت ها خودشان باید به فکر باشند و از آنـها مـأیوس نیستیم.[33]

2. ملت ها:

همان گونه که گفته شد، پس از نومیدی از همدلی دولت ها، شیوه دوم مبارزه امام قـدس سره بـر اصل محوریت مردم، که نقش مـهمی در تحول نظام های سیاسی در جـهان امـروز دارد، استوار بود. تأکید اساسی امـام در ایـن مرحله، به نیروی قدرتمند مردمی بود. اگر چه ملت ها و توده های محروم جوامع، از همان اوان امـر مـبارزه، جایگاه بسیار بلندی را در اندیشه امـام بـه خـود اختصاص داده بودند؛ چـه ایـنکه نگاه امام به مـردم نـگاه مقطعی و ابزارگونه نبوده، بلکه نگاه واقعی و هدف گونه بوده است، اما رویکرد امام به مـردم در مـقطع دوم مبارزه، ویژگی خاصی دارد که با مـقطع اول تـفاوت پیدا مـی کند. مـهم ترین ویـژگی این رویکرد، در تغییر اسـتراتژی «اصلاحی» به استراتژی «انقلابی» نهفته است. امام به این نتیجه رسیدند که مبارزه اصلاحی مـی باید بـه مبارزه انقلابی تبدیل شود و در مبارزه انـقلابی، تـوده ها نـقش اصـلی مـبارزه را بر عهده خـواهند گـرفت. بنابراین، توجه امام به مردم، در واقع فراخوان عمومی ملت ها به سمت «انقلاب» است. امام به عـنوان رهـبر انـقلابی، چند مقطع مختلف را برای سازمان دهی و طراحی مـبارزه سـیاسی ـ عـملی مـورد اشـاره قـرار داده و ملت ها را گام به گام به سمت آن پیش برده و هدایت نموده است:

الف. تشکیل حزب سیاسی:

 تأسیس حزبی واحد در سطح جهان و کشورهای اسلامی و میان ملل مسلمان، از جمله اسـتراتژی های امام برای ایجاد وحدت در میان مسلمانان بود. «حزب مستضعفین» و «حزب اللّه»، دو مفهوم اساسی در ادبیات سیاسی اندیشه امام است. ایشان تشکیل حزب واحد اسلام را، تجلّی گاه قدرت سازمان یافته توده ها در دنیای بحران زده امـروز مـسلمانان می دانست. امام به این دلیل «حزب مستضعفین» را به عنوان یک تشکل سیاسی مطرح کردند، تا ملت های مسلمان بلکه همه محرومان جهان، فعالیت های هدفمند سیاسی خود را در داخل این جریان نـوپا هـماهنگ نموده و همبستگی و همگرایی خود را از طریق آن بیش از پیش تقویت نمایند. هدف تشکیل چنین حزبی، تقویت باورهای جمعی در سطح امت اسلامی و سپس، بررسی راه حل ها و پایـان دادن بـه مشکلات و نابسامانی های جهان اسلام اسـت کـه امروز ملل اسلامی با آنها مواجه هستند:

و من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضعفین با هـم در ایـن حزب شرکت کنند و مـشکلاتی کـه سر راه مستضعفین است از میان بردارند و قیام در مقابل مستکبرین و چپاول گران شرق و غرب کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند.[34]

ب. تشدید مبارزه سیاسی:

 در واقع، پیشنهاد تشکیل حزب واحـد از سـوی امام، برای تشدید مبارزه سیاسی و ارائه برنامه عملی برای مبارزه است. با ظهور حزب در عرصه فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی، تلاش ها به صورت منسجم تر خواهد بود، و همسویی با وحدت بیشتر؛ زیرا فلسفه وجـودی حـزب اقتضا مـی کند که برنامه ها و سیاست ها هر چه بیشتر جنبه کاربردی پیدا کنند. امام قدس سرهدر همین زمینه می گوید:

و هر مسئله ای در هـر جا و هر ملتی پیش آید به وسیله همین حزب مستضعفین رفـع بشود.[35]

از آنـجایی کـه تشدید مبارزه از طریق برنامه ریزی عملی و بسیج تودها برای مبارزه با حکومت های وابسته، به نوعی اعلان جنگ بـا ایـن حکومت هاست، باید در این راه مرارت ها کشید و با دشوراری های فراوانی باید روبه رو شد. امام بـا پیـش بینی ایـن دشواری ها، ملت ها را به الگوپذیری از نهضت انبیا علیهم السلام و گذشتگان دعوت نموده و مقاومت تا سرحد نهایی را بـه آنها توصیه کرده است:

سیره انبیا بر این معنی بوده است. سیره بزرگان بر ایـن معنی بوده است کـه مـعارضه می کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند ولو اینکه کشته بشوند و یا کشته بدهند. ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند...[36]

ج. توسّل به مبارزه قـهرآمیز:

 هدف و استراتژی اصلی تشکیل حزب از منظر امام قدس سره در میان ملل مسلمان و عضوپذیری از آنان، توسل به مبارزه قهرآمیز برای سرنگونی حکومت های ظلم و جور آنان حاکم در کشورهای اسلامی است. امام خمینی قدس سره در ایـن مـرحله از مبارزه سیاسی، استفاده از زور و مبارزه قهرآمیز را برای دست یابی به اهداف نهایی، مطلوب دانسته و ملت های اسلامی را به کاربرد آن توصیه می نماید:

و اما به ملت های اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایـران الگـو بگیرید و حکومت های جائر خود را در صورتی که به خواست ملت ها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید که مایه بدبختی مسلمانان حـکومت های وابـسته به شرق و غرب می باشند.[37]

استفاده از شیوه مبارزه منفی و قهرآمیز در مبارزه علیه استعمار و استبداد، به ویژه در دفاع از تمامیت ارضی وطن اسلامی، از منظر امام چنان مهم تلقّی می شد که ایشان بارها دولت های اسـلامی مـنطقه را بـرای تشکیل جبهه نظامی واحد عـلیه رژیـم صـهیونیستی و سلطه آمریکا بر منطقه فرا خوانده است.[38] از نظر امام، اهمیت این امر به گونه ای است که اگر یک چنین جبهه ای در سـطح دولتـ ها تـشکیل نشود، او دست استمداد به سوی «ملت های اسلامی مـنهای دولتـ ها» دراز خواهد کرد تا اقدامات جدی تری را آغاز نمایند.[39] امام در شرایطی که امر «دفاع» علیه تهاجم رژیم بعث عراق را با تـمام قـدرت در جـبهه های سرزمین خود رهبری می کرد، از مبارزه قهرآمیز برای آزادی قدس نیز سـخن می گفت:

ما بنایمان بر این است که باید عراق اول از شر این مفسدین و از شر این غاصبین فارغ بشود و بعد از آن انـ شاءاللّه قدس.[40]

د. تـشکیل دولت بـزرگ اسلامی:

 پس از تشکیل حزب واحد و مشترک در سرزمین های اسلامی، و مبارزه منفی با حـکومت های خـودکامه در این سرزمین ها، با عنایت به وجود نظام های اسلامی و باورهای جهان شمول و مشترک میان مسلمانان، شرایط عینی وحـدت و هـمیاری مـیان دولت ها و ملت های اسلامی کاملاً مهیا خواهد گردید؛ زیرا در این مرحله، نظام های سـیاسی در سـرزمین های اسـلامی، به گونه ای مطلوب متحول شده اند و عملاً موانع خاصی برای تشکیل دولت بزرگ اسلامی یا «وحـدت جـهانی اسـلام» وجود نخواهد داشت. بدین منظور، نظریه وحدت امام، به عنوان راهبردی اساسی، در تحقق ایـن هـدف بزرگ کارساز خواهد بود. برای رسیدن به این مهم، نقش عواملی چند قـابل تـوجه خـواهد بود. بعضی از این عوامل عبارتند از:

1.«وحدت»، فلسفه نهایی حکومت ها: «وحدت» در اندیشه سیاسی اسلام، فـلسفه و هـدف نهایی حکومت هاست. یک نظام اسلامی واقعی، اصولاً می بایست به سمت وسوی تحقق عینی وحـدت، هـمیاری و هـمسویی با سایر حکومت های اسلامی حرکت می کند. اگر چنین نباشد، در خلاف مسیر واقعی خود حرکت نـموده اسـت. چنانچه

امام قدس سرهبا استناد به کلام پیشوایان دینی به این فلسفه وجودی حـکومت ها اشـاره نـموده، می گوید:

تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است چنان که حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه خود مـی فرماید کـه «امـامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است».[41]

2.«وحدت»، خاستگاه مردمی: هـمان گونه کـه گذشت، اختلاف و واگرایی بیش از اینکه منشأ داخلی داشته باشد، عامل بیرونی و خارجی دارد؛ زیرا استعمار و حکومت های وابـسته بـه آن همواره در روند پیشرفت نهضت های وحدت گرا اختلال ایجاد کرده، مانع از همگرایی دولت ها مـی گردند. هـرگاه این عامل در داخل سرزمین های اسلامی تغییر بـنیادی یـابد و حـکومت ها، ملّی و اسلامی گردند، «وحدت»، که خواست اصـلی مـلت ها و دولت هاست، تحقق پیدا خواهد کرد. امام خمینی قدس سره در بیان نقش تعیین کننده دولت های مـردمی در تـحقق عینی «وحدت» می گویند:

اگر حکومت کنندگان کـشورهای اسـلامی نماینده مـردم بـا ایـمان و مجری احکام اسلامی بودند، اختلافات جـزئی را کـنار می گذاشتند، دست از خرابکاری و تفرقه اندازی برمی داشتند و متحد می شدند و ید واحده می بودند.[42]

آنچه گذشت، تـبیین نـظریه وحدت اسلامی از منظر امام بود کـه در پی تشکیل حکومت واحد اسـلامی جـهانی بر آمده بودند.

راه کارهای تقویت وحدت

بـرای تـقویت پیوند و تحکیم روابط میان مسلمانان، راه کارهایی را برای تقویت وحدت پیشنهاد می گردد:

1.دولت های اسلامی، بـاید وحـدت را به عنوان یک اصل مـسلم بـاور کـرده و آن را مبنای عـمل و سـیاست عمومی خویش قرار دهـند. رعـایت این اصل، نتایج و پیامدهای زیر را در پی خواهد داشت:

الف.اتخاذ سیاست هایی که بتوان امت اسلامی را بـه وحـدت رساند. مهم ترین این سیاست ها، حرکت بـرای از بـین بردن تـعصب و طـائفه گری اسـت که هم برای ایـجاد وحدت سیاسی در کشورها اهمیت دارد و هم برای ایجاد همگرایی در جهان اسلام.

ب.تصویب قوانیی در سازمان های اسلامی، بـرای جـلوگیری عملی از اختلاف و امکان بازخواست از دولت های حـمایت گر از آنان.

ج.تـأکید و تـمرکز دولتـ ها بر وحدت، خـنثی کننده تـلاش های بیگانگان در ایجاد اختلاف و سوء استفاده از مسائل طایفه ای و مذهبی است.

2.برگزاری نشست ها و همایش های مشترک علمی و گفت وگوی نزدیک، بـرای از بـین بـردن اختلافات و نزدیک کردن دیدگاه ها، و نیز ارائه پژوهش ها و گـفت وگوهای عـلمی و بـه دور از هـرگونه تـعصّب بـین عالمان متعهد و مستقل شیعه و سنّی در مورد مسائل اعتقادی و اختلاف نظرهای فقهی و سیاسی و. .. می تواند روشنگر بسیاری از حقایق باشد.

3.از بین بردن تعصبات کور و قومی و مذهبی و جلوگیری از بروز تعصبات مذهبی، افزایش آگـاهی های عمومی و توجه دادن به شرایط جهانی، تأکید بر اشتراکات و اجتناب از پرداختن به اختلافات، می تواند زمینه ساز وحدت میان مسلمانان باشد.

4.توجه به نقش رهبران فرقه ها و گروه های مذهبی و اقدامات عملی آنان در این زمینه، مـی تواند زمینه ساز

وحـدت عملی گروه های مذهبی باشد.

5.از دیگر موانع وحدت مسلمانان، این است که علاوه بر اینکه از لحاظ پاره ای معتقدات، تفرق و تشتت پیدا کرده اند و مذهب ها و فرقه های متعددی در میان آنها پیدا شده است، نـسبت بـه یکدیگر دچار سوء تفاهم های زیادی نیز شده اند؛ یعنی بین مذاهب اسلامی فاصله معرفتی افتاده و آنها نسبت به همدیگر دچار توهم و تردید شده اند. در ایـن مـیان، همواره آتش افروزانی بوده و هـستند کـه بر بدبینی های مسلمانان نسبت به یکدیگر بیفزایند. تهدیدی که از ناحیه سوء تفاهمات بی جا و خوب درک نکردن یکدیگر، متوجه مسلمانان است، بیش از آن است که ازناحیه خوداختلافات مذهبی متوجه آنهاست.[43]

برای مثال، بـعضی از اهـل سنّت، شیعه را با فـرقه غـلاه [که علی و فرزندش را خدا می دانستند] و فرقه مخطئه [که نسبت به جبرئیل دروغ نسبت می دهند و می گفتند او مأمور بود رسالت را برای علی بیاورد و خطا کرد و آن را برای محمّد آورد] و سایر فرق، که امروز اثـری از آنـها نیست، اشتباه گرفته اند و ندانسته به شیعیان حمله می کنند که غلاة را نجس می دانند و به روی عقیده مخطئه هم قلم بطلان می کشند. چنانچه بعضی از شیعیان نیز اهل سنّت را با فرقه منقرض شده نـاصبی اشـتباه گرفته و تـصور می کنند که سنی ها دشمن علی و فرزندانش هستند، بی آنکه بدانند اگر افرادی به این مرام باقی مانده اند، در نـزد اهل سنّت منفور و مطرودند و اهل سنت، محبت اهل بیت را واجب می دانند.[44]

بنابراین بـاید تـلاش نـمود تا این فاصله و این گونه شبهات و سوء تفاهم ها بین مذاهب اسلامی برداشته شود.

6.وجود خرافه و عقاید خرافی از دیگر زمـینه های اخـتلاف است که با زدودن آنها، زمینه وحدت و انسجام اسلامی تقویت خواهد شد. خرافه زدایی و پاکـ سازی فـرهنگ دیـن باوران از دروغ و پیرایه های تفرقه انگیز توسط عالمان و اندیشمندانی که در تلاش برای وحدت میان مسلمانان هستند، از تفرقه میان مـسلمانان جلوگیری خواهد کرد.

7.تأکید و توجه به فرهنگ عمومی و عناصر مشترک فرهنگی: از دیگر راه کارهای افـزایش وحدت و اتحاد میان مـسلمانان، تـأکید و توجه به فرهنگ عمومی و عناصر مشترک فرهنگی است. در یک جامعه، و نیز در میان جوامع اسلامی، فرهنگ مشترک عامل تعیین کننده ای در وحدت و انسجام اسلامی محسوب می شود. عناصر فرهنگی در شکل گیری وحدت و اتحاد مسلمانان بسیار حـایز اهمیت است. روشن است که جوامع انسانی دارای خرده فرهنگ های گوناگونی می باشند، و هر جامعه ای علی رغم داشتن خرده فرهنگ ها، دارای عناصر فرهنگی مشترک است. این جوامع در گذر زمان با بهره گیری از سازوکارهای متعددی انسجام، وحـدت و هـمگرایی خویش را حفظ کرده اند. وحدت و انسجام اجتماعی و یکپارچگی سرزمین از رهگذر همزیستی مسالمت آمیز افراد با یکدیگر و تعلق آنان به فرهنگ مشترک، مکان و سرزمین مشترک، مسلمانان را در کنار یکدیگر سالیان سال نگه داشته است.

8.تـکیه بـر اشتراکات مذهبی: مسلمانان دارای یک کتاب آسمانی، یک پیامبر و یک قبله هستند و اعتقادات دینی آنان یکسان است. عقل و شرع اقتضا می کند که بر مشترکات فراوان تکیه شود و از برجسته کردن اختلافات جـزیی پرهـیز گردد.مسلمانان از هر فرقه و مذهبی می توانند با شعار توحید و زیر پرچم «لا اله الاّ اللّه» گردهم آیند و در عین کثرت و تعدد، وحدتی مثال زدنی خلق نمایند.

9.حفظ حرمت و اعتقادات مشترک: مسلمانان، علاوه بر مشترکات، از یـک سـری اعـتقادات، که از مختصات هر مذهب اسـت نـیز بـرخوردارند، نباید پیروان مذاهب اسلامی مقدسات یکدیگر را مورد هتک حرمت و اهانت قرار دهند و به تحریک یکدیگر بپردازند. اگر پیروان اسلام حرمت یـکدیگر را نـگاه نـدارند، از جمله پیامدهای آن، این است که دشمنان اسـلام مـقدسات مشترک همه مسلمانان مثل قرآن کریم، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اماکن مقدس آنان را مورد اهانت قرار می دهند. اگر مسلمانان مـقدسات یـکدیگر را مـحترم شمرده و اختلافات خود را کاهش دهند، چنین فرصتی برای دشمنان مـشترک مسلمانان فراهم نخواهد شد.

10.گفت وگوی رهبران مذاهب اسلامی: تفاهم و همدلی علمای برجسته مذاهب اسلامی و کاستن از سوء تفاهمات و تشویق پیـروان مـذاهب بـه همدلی و وحدت و وادار کردن دولتمردان خود به اتحاد با کشورهای اسلامی، بـه جـای اعتماد به دشمنان اسلام، اصل مهم دیگری است که در این عرصه قابل توجه است. حج بـهترین فـرصتی اسـت که می تواند ارتباط و همفکری عالمان و نخبگان جهان اسلام را فراهم سازد. هیچ دیـن و دولتـی از چـنین ظرفیت و فرصتی که اسلام در اختیار پیروانش قرار داده، برخوردار نیست. اجتماع میلیونی مسلمانان از اقـوام و مـلل و مـذاهب گوناگون در موسم حج، بهترین نماد و جلوه وحدت اسلامی است که نباید به سادگی از کـنارش گـذشت. حضور رهبران مذهبی در این مراسم استثنایی و ملاقات با یکدیگر و تبادل نظر در مسائل اسـاسی جـهان اسـلام و کاستن از اختلافات نقش بسزایی در وحدت امت اسلامی خواهد داشت.

11.تعمیق روابط کشورهای اسلامی: تعمیق روابـط کـشورها و دولت های اسلامی و کاهش اختلافات و تنش ها از دیگر راه کارهای تقویت اتحاد و وحدت میان مسلمانان اسـت. هـرچند وابـستگی بسیاری از دولت های اسلامی به قدرت های بزرگ، روابط حسنه بین کشورهای اسلامی را با مشکل روبه رو سـاخته، امـا نزدیک تر شدن دولت های اسلامی به یکدیگر و تأکید بر منافع مشترک بر مـحور تـعالیم اسـلامی، زمینه سوء استفاده دشمنان اسلام را از جدایی بین کشورهای اسلامی کاهش خواهد داد. این مهم می تواند بـا فـعال تر شـدن عالمان و نخبگان کشورهای اسلامی و دعوت توده های مردم مسلمان، به وحدت و همدلی و در نـتیجه، واداشـتن آنان به تعمیق روابط با یکدیگر تحقق یابد.

نتیجه گیری

طرح راهبردی امام خمینی قدس سره، در تحقق «وحدت سیاسی جـهان اسـلام»، در واقع در قالب یک نظریه سیاسی و تلقّی «وحدت» به عنوان امری راهبردی و اسـتراتژیک، یـک فرایند چهار مرحله ای را به تصویر می کشد کـه در نـهایت، بـه تشکیل «دولت بزرگ اسلامی» منجر خواهد شد.

1.برای تـحقق وحـدت، ایجاد بستر و شرایط مناسب برای فراهم شدن مقدمات وحدت لازم و ضروری است. امام بـدین مـنظور، به طراحی و ایجاد «نظام فـکری، فـرهنگی و عقیدتی» واحـد نـوینی روی آوردنـد که در پرتو آن، همبستگی معنوی و فـرهنگی در مـیان جوامع اسلامی تقویت گردد؛ زیرا وحدت سیاسی، بدون پیش زمینه فکری، فرهنگی و شـکل گیری بـاورهای همه شمول امکان پذیر نخواهد بود.

2.در فرایند حـرکت وحدت آفرین امام، فعال شـدن نـخبگان سیاسی و مذهبی به عنوان، مـجریان وحـدت در

توسعه و تعمیق فرهنگ و ارکان وحدت ضروری است. امام از آنها به نام سران دولت اسـلامی و عـلما و روشن فکران یاد می نماید.

3.مسیر حرکت وحـدت از نـظر امـام، به دو شیوه پیـموده مـی شود: یکی از طریق مفاهیم سـیاسی در سـطح نخبگان سیاسی و دیگری از طریق حرکت های سیاسی و انقلابی از سوی گروه های مردمی که سرانجام، ممکن اسـت بـه ابزار قهرآمیز نیز متوسل شوند.

4.مرحله نـهایی شـکل گیری وحدت، دسـتاوردی اسـت کـه نهضت وحدت خواهی امام آن را تـعقیب می نمود. این مرحله، با تشکیل «دولت بزرگ اسلامی» به کمال خواهد رسید و بدین طریق آرزوی واقـعی جـهان اسلام محقق خواهد شد.

پی نوشت ها

[1] دانش آموخته حـوزه عـلمیه و دانـشجوی دکـتری انـقلاب اسلامی.

[2] فرازهایی از پیام نـوروزی رهـبر انقلاب، سال 1384.

[3] در این زمینه، ر.ک. حسن کامران، «انسجام اسلام؛ چالش ها راه کارها»، [در دست چاپ]، ص 7.

[4] محمود رستمی، فـرهنگ واژهـ های نـظامی تهران، ستاد مشترک ارتش ج. ا.ا.، 1378، ص 78.

[5] غلامرضا بـابایی، فـرهنگ عـلوم سـیاسی تـهران، پخـش ویس، 1369، ج 1، ص 42.

[6] غلامرضا بابایی، فرهنگ اصطلاحات روابط بین الملل تهران، سفیر، 1369، ص 44.

[7] علی باقری کبورق، کلیات و مبانی جنگ و استراتژی تهران، بین المللی، 1370، ص 198.

[8] هوشنگ مقتدر، سیاست بین الملل و سیاست خارجی تهران، مفهرس، 1370، ص 98.

[9] امـام خمینی، صحیفه نور، ج 12، ص 259. نرم افزار صحیفه نور.

[10] همان.

[11] همان، ج 12، ص 283، سخنرانی در تاریخ 18 مرداد 1359.

[12] همان، ج 1، ص 203، سخنرانی 22 بهمن 1361.

[13] همان، ص 234، سخنرانی 21 فروردین 1361.

[14] همان، ج 18، ص 92، سخنرانی 12 شهریور 1362.

[15] همان، ج 19، ص 15، سخنرانی 9 آذر 1364.

[16] همان، ج 1، ص 64، سخنرانی 21 فروردین 1343.

[17] همان، ج 1، ص 83، سخنرانی خرداد 1343.

[18] همان، ج 1، ص 119، سخنرانی دی 1343.

[19] همان، ج 1، ص 192، سـخنرانی 19 آبـان 1351.

[20] همان، ج 6، ص 49، سخنرانی 1 اردیبهشت 1358.

[21] امام خمینی، ولایت فقیه تهران، امیرکبیر، 1357، ص 175.

[22] تبیان وحدت از دیدگاه امام خمینی، دفتر پانزدهم (تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی تا)، ص 175.

[23] در جست وجوی راه از کلام امام تهران، امـیرکبیر، 1362، دفـتر 14، ص 340.

[24] مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی قدس سرهتهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374، ج 13، ص 45.

[25] در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر اول، ص 186.

[26] امام خمینی، وصیت نامه سـیاسی ـ الهـی تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بـی تا، چ سـوم، ص 7ـ8.

[27] تبیان، دفتر 15، ص 195.

[28] همان، ص 139.

[29] همان، دفتر هشتم، ص 285.

[30] امام خمینی، صحیفه نور، ج 6، ص 49.

[31] امام خمینی، ولایت فقیه، ص 180ـ181.

[32] امام خمینی، صحیفه نور، ج 18، ص 195.

[33] همان، ص 172.

[34] در جست وجوی راه از کلام امام، دفـتر پانـزدهم، ص 179.

[35] امام خمینی، صحیفه نـور، ج 8، ص 250.

[36] امام خمینی، صحیفه نور، ج 18، ص 195.

[37] امام خمینی، وصیت نامه سیاسی ـ الهی، ص 13.

[38] در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر پانزدهم، ص 268.

[39] همان.

[40] همان، ص 274.

[41] تبیان، دفتر پانزدهم، ص 157ـ158.

[42] همان، ص 157.

[43] یادداشت های استاد مطهّری تهران، صدرا، بی تا، ج دوم، ص 204.

[44] عـبدالکریم بـی آزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی تهران، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1377، ص 35.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان