مقدمه
اسلام که در میان ادیان مختلف، به عنوان اجـتماعی ترین دین مطرح است، بخش عمده ای از تعالیم آن و بلکه تمامی آن، جز در قالب جماعت و اجـتماع قابلیت ظهور و اجرا نـمی یابد و هـمین امر باعث شده است قدیمی ترین تا جدیدترین متون فقهی، اخلاقی، کلامی و...سهم مهمی از آموزه های خود را به موضوع وحدت و جماعت گرایی اختصاص دهند. متون مقدس اسلام، مملو از مفاهیمی است که با تصریح و تـلویح، مسلمانان را به وحدت دعوت کرده و از تفرقه و اختلاف برحذر داشته است. اقوام عرب جاهلی قبل از ظهور پیامبر(ص) گرفتار تشتتهای گوناگون بودند و شکافهای قومی، قبیله ای و...بر زندگی آنها سایه افکنده و آنها را به تـقابلهای مـتعدد واداشته بود و هزینه های سنگین مادی و معنوی بر آنها تحمیل می کرد. بنابراین پیامبر(ص) با ارزانی نعمت الهی وحدت حول اسلام، ارزشها و آموزه هایش، سبک و سیاقی جدید به زندگی عرب غوطه ور در تشتت و تـفرّق بـخشید و خونی دوباره در رگهای حیات آنان جاری و آنان را واحد، منسجم، همدل، هم گرا و هم آوا کرد. با رحلت منادی وحدت، دوباره عوامل وحدت گریز و وحدت ستیز طبقاتی و قومی، رخ نشان داد؛ رویدادهایی به وقوع پیوست کـه تـأثیرات دیرپا و عمیقی بر تمامی جوانب اسلام تا امروز گذاشت و این رویدادها که در قالب موضوع جانشینی پیامبر(ص) مطرح است، به عمیق ترین، ماناترین و مؤثرترین بروزگاه وحدت گریزی و اختلاف گرایی بدل شد. در این مـیان امـام عـلی(ع) با مشاهده این نابسامانیهای بـس نـاشکیبا و مـیراننده دلها، از آنجا که کیان اسلام و مسلمانی را در خطر می دید و از طرفی عشقی وافر بر وحدت امت پیامبر(ص) داشت، تلاش بسیاری به خرج داد، تـا بـا صـبوری هرچه تمام تر به هر طریق گفتاری و کرداری مـمکن، وحـدت امت اسلامی و بقا و دوام آنها را حفظ نماید و همین اهتمام او باعث شد که خود را به پرچم دار و طلایه دار وحدت بدل نماید. بـهره برداری و درس آموزی از سـیره عملی ایشان می تواند ضمن از بین بردن مسائل اختلافی مرتبط بـا ایشان و جانشینی پیامبر(ص)، زمینه هم گرایی هرچه بیشتر امت اسلامی را فراهم نماید و مسائل اختلافی را به نقطه ای برای انسجام هـرچه بـیشتر امـت اسلامی بدل سازد؛ مسائلی که خود زمینه بسیاری از اختلافات امت اسـلامی شـده است. بر این اساس، این مقاله در صدد است به بررسی جایگاه و اهمیت وحدت از دیدگاه امام عـلی(ع) بـپردازد، تـا ضمن تبیین شایسته و برشماری ضرورت گذشته، حال و آینده این موضوع، به شـناخت صـحیحی از شـخصیت وحدت آفرین ایشان ـ که به واسطه این موضوع به محملی برای تشتت و اختلاف بدل شـده اسـت ـ دسـت یابد و بدین وسیله محوریت حقیقی ایشان برای هم گرایی امت اسلامی، هرچه بیشتر روشن گردد.
پیـشینه بـحث
موضوع وحدت و بحث از آن سابقه ای به قدمت زندگی بشر دارد، بشر آن گاه که پا به عـرصه وجـود گـذاشت و روحیات و نیازهای اجتماعی خود را درک کرد و فهمید که برای رسیدن به سعادت و کمال باید بـا هـمزیستی، همکاری، همدلی و همراهی با دیگر همنوعان خود رفتار نماید، خود را نیازمند به مـوضوع وحـدت دیـد. این نیازمندی باعث شد که در طول تاریخ و در ادوار مختلف حیات بشری، آثار متنوعی توسط مکاتب مـختلف فـکری درباره وحدت و ابعاد نظری و عملی آن به رشته تحریر درآید. بنابراین بـه صـورت عـام در موضوع وحدت آثار به نسبت فراوانی وجود دارد که مجالی برای بررسی هرچند اجمالی آنان وجـود نـدارد، لیـکن با توجه به اینکه محوریت این تحقیق سیره امام علی(ع) است، بـه صـورت اختصاصی بخشی از آثاری که در زمینه وحدت و با محوریت امام علی(ع) و در قالب کتاب و مقاله به رشته تـحریر درآمـده است، مورد بررسی قرار می گیرد، تا ضمن این بررسی، تفاوت و تمایز ایـن تـحقیق با سایر تحقیقات انجام گرفته روشن شـود: امـام عـلی اسوه وحدت، نوشته شیخ محمدجواد شری؛ کـتابی اسـت که نویسنده در سه بخش و یک خاتمه به تبیین اسوه بودن امام علی(ع) در حـوزه وحـدت پرداخته است. وی با مبناگذاری بـخشهای کـتاب خود بـراساس ادوار حـیات امـام علی(ع)؛ یعنی دوران نبوت، خلفای سـه گانه و خـلافت ایشان، به تشریح مسئله پرداخته است. وحدت در کلام و سیره امیرالمؤمنین، نوشته مـحمد بـرفی؛ نویسنده در ابتدا پس از ذکر مقدمه، بـه ضرورت وحدت به صـورت عـام و بدون محوریت بیانات امام عـلی(ع) مـی پردازد. در ادامه به توصیه های امام علی(ع) پیرامون وحدت امت اسلامی اشاره می نماید. سپس بـه بـررسی موضع حضرت در دوره خلافت خـلفای سـه گانه و پسـ از آن در دوره حاکمیت خود، مـی پردازد. «وحـدت از منظر امام علی(ع) ریـشه ها و شـیوه ها»، نوشته ناهید طیبی؛ نویسنده در ابتدا به لحاظ لغوی وحدت را مورد بررسی قرار می دهد و سـپس بـه ضرورت وجود وحدت با استناد بـه آیـات قرآنی و بـیانات امـام عـلی(ع) می پردازد. وحدت فردی (روانـی)، وحدت اجتماعی ـ سیاسی، ریشه ها و عوامل، مبانی اعتقادی، رهبری وحدت آفرین، اکسیر محبت و وحدت آفرینی، آثار وحدت، تـفرقه، ریـشه ها و عوامل و...از جمله محورهایی است که نـویسنده مـقاله بـا مـحوریت سـخنان امام علی(ع) بـه تـبیین و تشریح هریک از آنها می پردازد. اگرچه این آثار منتشر شده در نوع و سطح خود توانسته اند موضوع وحدت از دیـدگاه اسـلامی را مـورد بررسی قرار دهند و ذیل مباحث خود دیـدگاه امـام عـلی(ع) را نـیز بـه صـورت اجمال بررسی نمایند و یا اینکه به صورت اثر مستقل در حد خود توانسته اند بخشی از دیدگاه جامع الاطرف امام علی(ع) را به صورت تفصیلی مورد بررسی قرار دهند، لیکن این اثـر در صدد است با رویکرد تحلیلی و به صورت اختصاصی دیدگاه امام علی(ع) درباره جایگاه و اهمیت وحدت را مورد بررسی قرار دهد. امری که در برخی از آثار منتشر شده، به آن پرداخته نشده و یـا اگـر پرداخته شده، به صورت اختصاصی و تفصیلی نبوده است.
مفهوم شناسی وحدت
وحدت (unity) از ماده «و.ح.د» در لغت به معنای انفراد و تنهایی،[1]یکتایی، یگانگی[2] و...آمده و واحد در حقیقت چیزی است که جزء و اجزاء نـدارد و یکی اسـت. این معنی به هر موجودی اطلاق شده، تا جایی که هیچ عددی نیست، مگر اینکه با این واژه توصیف شده است، چنان که می گویند: عشرة واحـدة، مـائة واحدة و ألف واحد یعنی یک دهـ تایی، یک صـدتایی و یک هزارتایی. این لفظ حداقل بر شش وجه به کار می رود: 1- نوع و جنس 2- خلقت و صناعت 3- بی نظیری در خلقت و طبیعت 4- تجزیه ناپذیری به خاطر کوچکی یا سختی 5- یـکی بـودن از لحاظ عددی یا مـبدأیت خـطی 6- نداشتن اجزاء و افزونی (خدای یکتا)[3] که در همه این وجوه، نوعی از یکتایی و انفراد نهفته است. با وجود وجوه مختلف معنایی این کلمه، آنچه از کلمه وحدت در این نوشتار مد نظر است، هـمان چـیزی است که در مقابل آن تفرقه و اختلاف قرار دارد و با این وصف، این کلمه با کلمات دیگری نظیر واحد، اتحاد، همدلی، همسازگری، وفاق، تفوق، جماعت، انسجام، تواصل،[4] تباذل[5] و. .. ترادف معنایی می یابد و کلماتی نظیر کثرت، تفرّق،[6] تـشتت،[7] تشعب،[8] تلوّن،[9] اختلاف،[10] تنازع،[11] تدابر،[12] تقاطع،[13] تباغض[14] و. .. در نقطه مقابل این کـلمه قـرار مـی گیرند. این موضوع به واسطه در نظر گرفتن جهت خاصی از آن، شائبه عدم تطبیق بر مصداقها در بادی امر ایجاد مـی نماید، لیـکن با دقتی چند در محوریت مد نظر، این شائبه نیز از بین خواهد رفت، بـه عـنوان مـثال امت به مجموعه ای از افراد اطلاق می شود که وجه مشترکی مانند دین، زمان یا مکان یکسان دارند، بـا این وجود امت اسلامی در تعبیر پیامبر(ص)، عنوان امت واحده به خود گرفته اسـت: «إنّهُمْ أُمّةٌ وَاحِدَةٌ مـِنْ دُون النّاسِ»؛[15] «مسلمانان جدای از بقیه مردم، یک امت هستند». در این بیان، مسلمانان، با تعبیر امت واحده یاد شده اند، با آنکه مسلمانان مجموعه ای از افراد طوایف، قبایل و تیره های مختلف هستند. این خود نشانگر آن اسـت که اسلام به افراد جامعه اسلامی نگاهی ویژه دارد؛ نگاهی که در آن اشتراکات دینی اولویت و ارجحیت دارد و همین باعث شده مرزهای جغرافیایی، قومی و قبیله ای درنوردیده شود و دین محور اتحاد و اعتصام قرار گیرد و همین خـود نـظم نوینی را به دنبال آورد؛ یعنی اشتراکات دینی زمینه یکتایی و یکپارچگی آنان را فراهم ساخته است، گویا افراد جامعه اسلامی به واسطه یگانگی در خدا، نبی، دین، جهت، آرمان، هدف و...همگی در قالب پیکری واحـد قـرار گرفته اند که در طریقی واحد حرکت می کنند، تا خود را به سرمنزل مقصود رسانند.
اهمیت و ضرورت وحدت
بازشناسی دقیق اهمیت و ضرورت وحدت امت اسلامی، نیازمند شناخت شایسته نقش و جایگاه آن در حیات و مـمات جـامعه اسلامی است. این موضوع از طریق شناخت افق حرکت و الزاماتی که دین برای تعالی بخشی امت اسلامی ترسیم کرده، نیز قابل تبیین و تشریح است. آموزه های اسلامی با تعابیر مختلف و متنوعی نـظیر: اعـتصموا،[16] اصـلحوا،[17] تواصلوا،[18] رابطوا،[19] تعاونوا،[20] السلّم،[21] مـودت[22] و...بـر مـوضوع وحدت و اهتمام به آن تأکید می نماید و در نقطه مقابل، از تفرقه و اختلاف با عبارات مختلفی نظیر: تفرّق،[23] اختلاف، تشعب، تشتت،[24] تلوّن،[25] تنازع،[26] تدابر،[27] تـقاطع و...بـرحذر مـی دارد و نسبت به عواقب ناگوار آن هشدار می دهد. فارغ از هـر چـیزی، این همه تشویق به وحدت و تحذیر از تفرقه و اختلاف، خود نشانگر اهمیت فوق العاده و نقش تأثیرگذار آن در زندگی مسلمانان است.اما بـا دقـتی انـدک و با تشریح بهتر نوع نگاه دین به این مسئله، نـقش و اهمیت وحدت بیشتر و بیشتر روشن خواهد شد؛ توضیح آنکه انسان به مقتضای طبیعت و فطرت خود نیازمند زندگی اجـتماعی اسـت؛[28]بدین معنا که انسان به تنهایی نمی تواند هـمه نـیازهای زنـدگی اش را برآورده کند و به مشارکت دیگران برای رفع آنها نیازمند است و این نیاز، انسان را بـه تـشکیل زندگی اجتماعی ناگزیر ساخته است. [29] امام علی(ع) در تبیین ضرورت زندگی اجتماعی می فرماید: «أَیهـَا النـَّاسُ إِنـَّهُ لَا یسْتَغْنِی الرَّجُلُ وَ إِنْ کانَ ذَا مَالٍ عَنْ عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَیدِیهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عـَلَیهِ عـِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ»؛[30] «ای مردم، آدمی هرچند توانگر بود، از عشیره خویش و دفاع آنـان از او، بـه دسـت و زبان، بی نیاز نباشد؛ زیرا عشیره هرکس، بزرگ ترین محافظان او هستند که از پشت سر حمایتش می کنند و بیش از دیگر مـردم، اوضـاع پراکنـده او را به سامان می آورند و چون حادثه ای بر او فرود آید، از دیگران بدو مهربان ترند». بنابراین انـسان بـه واسطه نیازهای مختلفی که دارد، ناچار است در قالب اجتماع و در کنار دیگران و با همکاری و همراهی آنان، نیازهای مادی و مـعنوی خـود را تأمین نماید. با این وجود این مسئله برای اسلام که بخش عـمده ای از تـعالیمش در قالب اجتماع موجودیت و تداوم می یابد، چگونه خـواهد بود؟ آیـا تـحقق این آموزه ها با تنهایی و انفراد ممکن خـواهد بود؟ آیـا می توان انتظار داشت که جامعه ای اسلامی و قرآنی باشد، ولی مؤمنان در آن، جهت تحقق احـکام اسـلام گرد هم نیامده و با هـم هـمدل و همراه نباشند؟ آیـت الله شـاه آبادی در ایـن باره می گوید: «قرآن مجید با اسـلام انـفرادی مناسبت ندارد؛ زیرا قرآن نمی فرماید: به تنهایی نماز کن، بلکه علاوه بـر آن، تـولید نمازگزار و اقامه صلوة را بر عهده مـسلمین گذارده. قرآن نمی فرماید: تـنها تـحرز از زنا نما، بلکه علاوه بـر آنـ، حفظ عقد و منع از وقوع زنا را در عالم از وظایف ما، مقرر فرموده...قناعت به اسـلام انـفرادی از اسباب مهلکه است».[31]قرآن بـرای از بـین بـردن رویکرد انفراد و حـاکمیت جـماعت، راهبرد «اخوت و برادری» مـسلمانان را ـ بـه رغم نبود ارتباط حسبی و نسبی ـ برگزیده است، تا از این طریق دستورات حیات بخش اسلام را ـ که بـخش عـمده ای از آنها تنها در سایه اتخاذ چنین رویـکردی قـابلیت ظهور و شـکوفایی دارنـد ـ بـه عرصه عمل و اجرا وارد سـازد، تا فرد مسلمان بتواند زمینه رشد و تعالی بخشی خود را فراهم آورد. بر این اساس قرآن کریم مـی فرماید: «إِنـَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»؛[32]«در حقیقت مؤمنان باهم بـرادرند». امـام عـلی (ع) نـیز در ایـن باره می فرماید: «إِنّ الْمـُسْلِمَ أَخُوالْمُسْلِمِ فَلا تَنابَزُوا وَ لَا تَخَاذَلُوا فَإِنَّ شَرَائِعَ الدِّینِ وَاحِدَةٌ وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَ مَنْ تـَرَکهَا مـَرَقَ وَ مـَنْ فَارَقَهَا مُحِق»؛[33] «همانا هر مسلمانی با مـسلمان دیـگر بـرادر اسـت. پس القـاب زشـت بر هم ننهید و دست از یاری هم نشویید که همانا شرایع و قوانین دین یکی و راههای آن هموار و مستقیم است، هرکه قدم در آن نهد، به مقصد رسد و غنیمت برد و هرکه بدان راه نرود، گمراه شـود و پشیمانی برد». همچنین فرموده است: «المؤمنُ أَخُوالْمُؤْمِنِ، فَلا یغُشُّه وَ لا یعیبُه، وَ لا یدَع نُصرَتَه»؛[34] «مؤمن برادر مؤمن است، فریبش نمی دهد و از او عیب جویی نمی کند و دست نصرتش را از او باز نمی دارد». امام صادق(ع) نیز در روایتی دیگر این گونه مـی فرماید: «الْمـُؤْمِنُ أَخُوالْمُؤْمِنِ کالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکی شَیئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِک فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ»؛[35]«مؤمن برادر مؤمن است، مانند پیکیری واحد که هرگاه عضوی را دردی رسد اعضای دیگر هـم احـساس درد کنند و [همین طور] ارواح آنان نیز از یک روح است».اخوت نزدیک ترین رابطه عاطفی میان دو انسان است که براساس مساوات پایه ریزی شده است. دین اسلام با این عبارات سطح پیوند علایق و ارتباط مسلمانان را به قدری بالا برده که به صورت نزدیک ترین پیوند دو انـسان بـا یکدیگر آن هم پیـوندی بـراساس مواسات و مساوات درآمده است. با حاکم شدن روحیه و فرهنگ برادری در جامعه، به طور طبیعی و مانند دو برادر حسبی و نسبی که نسبت به هم وظایف و مسئولیتهایی دارند، افراد جامعه ایمانی و اسلامی نـیز نـسبت به هم وظایف و مسئولیتهایی دارند؛ به این معنی که در مقابل ایجاد این رابطه و اجرای درست آن، مسئولیتهایی در برابر هم دارند که آموزه های اسلامی به آنها نیز اشاره کرده است.چـشم،[36] آیـینه،[37] دلیل و راهـنما،[38] همدردی و همراهی در شادی و حزن،[39] عدم خیانت و خدعه،[40] عدم ظلم،[41] عدم تکذیب و غیبت، سود رسانی،[42] عدم افترا و تـهمت،[43] عاطفه ورزی،[44] تواصل و تعاقد و...از جمله مسئولیتهایی است که فرد مسلمان در برابر بـرادر دیـنی خـود برعهده دارد. به طور طبیعی آنچه زمینه اجرای هرچه بهتر این موارد را فراهم خواهد ساخت، حاکمیت اخوت، هـمدلی و هـم زبانی بین افراد جامعه اسلامی است و در واقع باید گفت «اخوت» چون نخ تسبیحی اسـت کـه حـلقه مؤمنان را به هم متصل می نماید و آن گاه حرکت یکی به حرکت و جنبش دیگری خواهد انجامید.[45] بـه بیان دیگر بخش عمده ای از تعالیم دینی در بستر اجتماع و در سایه وحدت، اتحاد و انسجام جـامعه اسلامی قابلیت پیاده سازی دارد. هـمان چـیزی که در آموزه های اسلامی با عنوان اخوت دینی مطرح است که این خود نیز زمینه مناسب را برای پیاده سازی هرچه بیشتر و بهتر تعالیم قرآن در بستر اجتماع فراهم می سازد و این امر ضمن تحقق جـامعه آرمانیِ اسلامی، زمینه تکامل و بالندگی فرد فرد جامعه اسلامی را فراهم خواهد ساخت و در واقع باید گفت: لازمه پیاده سازی و اجرای دستورات اسلام به توجه به اصل وحدت جامعه ایمانی وابسته است. این مـوضوع خـود نیز تأکیدی دیگر بر ضرورت حاکمیت اخوت دینی خواهد بود. نکته دیگری که باید در این میان مورد توجه قرار گیرد، این است که روح حاکم بر آموزه های قرآنی، خود نیز وحـدت انگیز اسـت؛ به این معنی که با وجود خدای واحد، دین واحد، نبی واحد، مسیر واحد، هدف و آرمان واحد و...باید بین مسلمانان شاهد گفتار و کردار واحد در اجرای شایسته تعالیم دینی بـاشیم و اگـر غیر از این باشد، مشکل از ناحیه خود مسلمانان است. امام علی(ع) با تأکید بر این موضوع، سرچشمه تشتت و اختلافات بین مسلمانان را ناشی از عدم شناخت و اجرای درست و شایسته این تعالیم مـی داند و در ایـن بـاره می فرماید: «أَفَأَمَرَهُمُ اللَّهُ[تَعَالَی] سـُبْحَانَهُ بـِالاخْتِلَافِ فـَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ. .. وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ یقُولُ ما فَرَّطْنا فِی الْکتابِ مِنْ شَی ءٍ وَ فِیهِ[تِبْیانُ کلِ] تِبْیانٌ لِکلِّ شَی ءٍ وَ ذَکرَ أَنَّ الْکتَابَ یصَدِّقُ بـَعْضُهُ بـَعْضاً وَ أَنـَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِیهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غـَیرِ اللَّهـِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراً»؛[46] «آیا خدای سبحان، آنها را به اختلاف، امر فرمود که اطاعت کردند؟ یا آنها را از اختلاف پرهیز داد و معصیت خدا نمودند؟ در حالی که خـدای سـبحان می فرماید: «ما در قرآن چیزی را فروگذار نکردیم». و فرمود: «در قرآن بیان هـر چیزی است». یادآور شدیم که بعض قرآن گواه بعض دیگر است و اختلافی در آن نیست. پس خدای سبحان فرمود: «اگر قـرآن از طـرف غـیر خدا نازل می شد، اختلافات زیادی در آن می یافتند».روح حاکم بر آموزه های وحیانی خود وحدت انگیز اسـت و بـه طـور طبیعی نباید شاهد تشتت و اختلافی در بین افراد جامعه اسلامی بود و اگر اختلافی باشد، مـعلوم اسـت کـه این آموزه ها به خوبی و درستی فهم نشده و به روح حاکم بر آنها دقتی صورت نـگرفته اسـت. بنابراین توفیق یابی در تمسک و اعتصام حقیقی به این محورهای واحد، خود نعمتی بزرگ اسـت کـه خـداوند متعال بر آن تأکید می نماید و در مقابل عدم توفیق و غوطه ور شدن در تفرقه، تشتت و اختلاف را در ردیف عـذابهای بـزرگ الهی برشمرده است.[47] قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تـَفَرَّقُوا وَ اذْکرُوا نـِعْمَتَ اللَّهـم عَلَیکمْ»؛[48] «و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید، و پراکنده نشوید و نعمتِ خدا بر خود را یاد کنید». عـلامه طـباطبایی ذیل این آیه می گوید: «شاید وجه اینکه اعتصام به حبل اللَّه و متفرق نـشدن را نـعمت خـدا خوانده، و فرموده: «واذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ» اشاره به همین معنایی باشد که ما خاطرنشان ساختیم؛ یعنی خـواسته بـاشد بـفرماید، اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه می خوانیم، بی دلیل نیست؛ دلیل بر اینکه شـما را بـدان دعوت کرده ایم، همین است که خود به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع و تلخی عداوت و حلاوت محبت و الفـت و بـرادری را چشیدید و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه آتش رفتید و در اثر اتحاد و الفت از آتش نـجات یافـتید...بدانید این تمسک به حبل اللَّه و اتحاد شما نـعمتی اسـت از نـاحیه ما و در نتیجه متوجه شوید که تمامی دستوراتی که مـا بـه شما می دهیم، همه اش مثل این دستور به نفع شما است و سعادت و راحت و رستگاری شـما را تـأمین می کند».[49] بنابراین هم روح حاکم بـر قـوانین الهی وحـدت انگیز اسـت و هـم خداوند متعال راهبرد اخوت را برای پیـاده سازی هـرچه بهتر و بیشتر تعالیم الهی برای جامعه اسلامی و ایمانی برگزیده است، تا در سـایه وحـدت و همدلی زمینه رشد، تعالی فردی و اجـتماعی خود و جامعه اسلامی را فـراهم سـازند. اسلام و مسلمانانی که به واسطه تـمسک، تـوجه و به کارگیری تعالیم عزّت آفرین و تعالی بخش الهی[50] و در سایه وحدت، تعاون، همدلی، هم زبانی و یک رنگی،[51] در مـسیر عـزّت و سیادت طی طریق می نمایند، دشـمنانی دارنـد؛ دشـمنانی که عزّت روزافـزون مـسلمانان را برابر با خواری خـود مـی دانند؛[52] عزّتی که ناشی از تمسک و اعتصام مسلمانان به دین بوده و مایه ظفریابی آنان بر دشـمنان خـود شده است.[53]با این اوصاف، دشـمنان اسـلام که بـغض اسـلام و مـسلمانی را در دل دارند[54] و نمی توانند عزّت و سـیادت روزافزون مسلمانان را مشاهده نمایند و نمی خواهند خیری به مسلمانان برسد،[55] تلاش می کنند از هر فرصتی و حربه ای بـرای ضـربه زدن به مسلمانان استفاده نمایند، تا مـانع پیـشرفت آنـان شـده و آنـان را از اسلام و مسلمانی دور و مـانند خـود گمراه کنند و به کیش خود درآورند.[56] آنها به خوبی می دانند آنچه موجب عزّت و پیشرفت روزافزون مـسلمانان شـده، هـمان وحدت، همدلی و اجتماع آنها [57]حول ریسمان وحـدت آفرین اسـلام اسـت. بـنابراین بـیشترین تـلاش خود را برای خدشه دار کردن وحدت و انسجام مسلمان به کار می گیرند، تا از این طریق زمینه تشتت و تفرّق بین مسلمانان را فراهم سازند و آنها را ضعیف نمایند و به راحتی بر آنـها یورش برده و بر آنها چیره شوند. وجود اختلافات دینی و مذهبی و برجسته سازی آنان توسط استکبار در ادوار مختلف تاریخ، خود تأییدی بر این ادعا است. رمز موفقیت دشمنان در شکست هیمنه مسلمانان و عـزّت و سـیادت آنان، دامن زدن به مواردی است که بوی تشتت و اختلاف از آنها به مشام می رسد. بر همین اساس، امام علی(ع) بالاترین عامل شکست، ذلت و سقوط امـت اسـلامی را تفرقه و اختلاف دانسته و با کـمال صـراحت، فتنه انگیز و تفرقه افکن را مستوجب قتل می داند، و نه تنها تفرقه افکن را سزاوار چنین عقوبتی می داند، بلکه حتی کسی را که شعار تفرقه سردهد، سزاوار قتل برمی شمارد: «وَ الْزَمُوا السـَّوَادَ الْأَعـْظَمَ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ[عَلَی] مـَعَ الْجـَمَاعَةِ وَ إِیاکمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ کمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ»؛[58] «به جمعیت عظیم مسلمانان بپیوندید، که دست [قـدرت و عـنایت] خدا با جماعت است؛ زیرا آن که از جمع مسلمانان به یک سو شود، بهره شیطان است، چنان که گوسفند که از گله درماند، نصیب گرگ بیابان است. آگاه باشید هرکس که مردم را به این شـعار[تـفرقه و جدایی] دعـوت کند، او را بکشید، هرچند که زیر عمامه من باشد».بنابراین ضرورت بحث از وحدت و اتحاد، اجتناب ناپذیر خواهد بود، به ویـژه آنکه هم تکامل و پیشرفت لازمه همیشگی جهان اسلام است و هم تـلاش دشـمنان بـرای به ذلت کشاندن، گمراهی و تضعیف مسلمانان همیشگی بوده است. با وجود این دشمنیها و استفاده دشمنان از زمینه های اختلاف برانگیز در بـین مـسلمانان، سخن گفتن از یکی از همین موارد ـ امام علی(ع) و ولایت او ـ که خود برای برخی سـرمنشأ اخـتلاف و تـشتت به حساب آمده است، خود می تواند عامل بسیار مهمی برای رفع اختلافات و هم گرایی هرچه بـیشتر بین مسلمانان باشد. نکته ای که باید در این راستا مد نظر قرار گیرد، ایـن است که سخن گـفتن از وحـدت به معنای ارائه نظرات و دیدگاههای یکسان و دست برداری مذاهب مختلف از عقاید خود نیست، بلکه به معنای آن است که با وجود تضارب افکار و آراء و انتقادهای سازنده ـ که نتیجه طبیعی برخی از اعتقادات و احکام مورد تـأکید دین نیز هست ـ با حفظ و احترام به عقاید مذهبی، همه افراد و گروههای جامعه اسلامی، حول محورهای مشترک مورد تأکید دین، متحد و یکپارچه شوند و در قبال سیاستها و اقدامات خصمانه و تفرقه افکنانه دشمنان اسلام و مـسلمانی مـانند ید واحد عمل نمایند، تا ضمن تأمین و حفظ سیادت خود، زمینه شکست دشمنان قسم خورده خود را فراهم و تعالی و تکامل خود را در پرتو تعالیم حیات بخش اسلام دنبال نمایند و این همان چیزی است کـه از وحـدت و اتحاد جامعه اسلامی مد نظر است و در این تحقیق با محوریت امام علی(ع) دنبال می شود.
چرایی محوریت یابی دیدگاه امام علی(ع) در بررسی اهمیت و جایگاه وحدت
نقطه مقابل وحدت و اتحاد، تفرقه و تـشتت اسـت و دشمنان اسلام تلاش دارند از طریق شناسایی نقاط اختلافی بین مسلمانان و برجسته سازی و دامن زدن به آنها، زمینه تفرقه و تشتت هرچه بیشتر مسلمانان را فراهم سازند. اختلافات مذهبی بین مذاهب مختلف اسلامی، ابـزار بـسیار مـناسبی است که دشمنانشان توانسته اند از آن اسـتفاده های حـداکثری را بـرای دستیابی به مقاصد شوم خود برند. هنر آن است که مسلمانان از همین عوامل به ظاهر اختلاف بر انگیز، پلی برای وحدت و انسجام هرچه بیشتر خـود فـراهم سـازند. از جمله مواردی که خود سرمنشأ اختلاف بین مـسلمانان مـذاهب مختلف شده است، موضوع امام علی(ع) و پذیرش ولایت ایشان است. بررسی شخصیت وحدت بخش و وحدت آفرین این امام و بازشناسی سیره گـفتاری و کـرداری ایـشان، می تواند ضمن از بین بردن بسیاری از اختلافات موجود، زمینه همدلی و همراهی هرچه بیشتر امت اسلامی را فراهم سازد. این موضوع خود نیز زمینه سوءاستفاده دشمنان را از بین خواهد بـرد. اثـری کـه به واسطه تشریح و تبیین درست این موضوع پدید خواهد آمد، بـه مـراتب بیشتر و بهتر از طرق دیگری است که معمولاً در قالب توصیه و سفارش برای حفظ وحدت و همدلی دنبال مـی شود؛ یـعنی تـبیین و تشریح موارد اختلافی، زمینه بسیار مناسب تری را برای ایجاد وحدت و همدلی امت اسـلامی فـراهم خـواهد ساخت. امام علی(ع)، عمری در راه وحدت امت اسلامی تلاش کرد و حریص ترین فرد برای یکپارچگی امـت پیـامبر(ص)[59] بـود. ایشان در دوران زندگی خود، حتی با ایثار جان، مال و سکوت در برابر حقوق خود، برای هـم گرایی هـرچه بیشتر امت اسلامی تلاش کرد. بی گمان و بدون هرگونه طرف داری باید گفت: در کنار سـایر فـضایل بـی نظیر این مرد خدا، به یقین ایشان رهبر و الگوی همه رهبران و علمای تقریبی گذشته، حـال و آیـنده خواهد بود. در حق این مرد بزرگ جفا خواهد بود که او را سرمنشأ اختلاف و تـشتت بـخوانیم، بـلکه اگر تأملی چند در فضایل، افکار و اقدامات ایشان انجام گیرد، این حقیقت روشن خواهد شد کـه او خـود منشأ و آیینه تمام نمای وحدت و اتحاد امت اسلامی بوده است و درک درست این مـوضوع، خـود اخـتلافات به وجود آمده را از بین برده و وحدت و همدلی را جایگزین خواهد کرد. بر این اساس نویسنده در صـدد اسـت بـه بررسی جایگاه وحدت از دیدگاه امام علی(ع) بپردازد، تا ضمن تبیین درست مـحورها و مـوضوعات، ایشان را به عنوان محور و الگویی برای وحدت، همدلی و هم گرایی امت اسلامی معرفی نماید.
فلسفه و چرایی وحـدت و ضـرورت آن در نگاه امام علی(ع)
نگاه امام علی(ع) به موضوع وحدت، نگاهی راهبردی و اسـاسی اسـت که از عمق عشق و علاقه ایشان به پیـامبر(ص) و تـداوم حـیات دین و امتش برمی خیزد. ایشان تداوم خط اسـلام و مـسلمانی را به عنوان یک اصل اساسی و مهم، سرلوحه فعالیتهای خویش قرار داده بود و با تـمام وجـود و تا آخرین لحظه عمر خـویش بـه هر آنـچه ایـن مـهم را تحقق می بخشد، اهتمام ویژه داشت و حـتی لحـظه ای از این مهم غفلت نورزید. در تشریح و تبیین وحدت به عنوان یکی از اصـول راهـبردی تضمین کننده حیات امت اسلامی،بـه عوامل زیر اشاره دارد:
1) روح وحـدت آمیز تـعالیم الهی
نظام حاکم بر آفـرینش، نـظام توحید و وحدت گرایی است. آفرینش بر مبنای وحدت و نظم واحد آفریده شده است. اقـبال لاهـوری می گوید: برگ و ساز کائنات از وحـدت اسـت/ انـدرین عالم حیات از وحـدت اسـت.[60]اسلام دین وحدت بخش اسـت. امـام علی(ع) در بیانات خود بر خاصیت وحدت انگیزی دین اسلام، تأکید و آن را به عنوان دستاورد دعوت الهـی پیـامبر (ص) معرفی کرده است: «قَدْ صُرِفَتْ نـَحْوَهُ أَفـْئِدَةُ الْأَبْرَارِ وَ ثـُنِیتْ إِلَیهـِ أَزِمـَّةُ الْأَبْصَارِ دَفَنَ اللَّهُ بـِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ الثَّوَائِرَ أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً»؛[61]«دلهای ابرار به سوی او مـی گروید و چـشمها به جانبش می گردید. خداوند، با او کینـه ها را دفـن و آتـشها را خـاموش کرد، بـا او میان دلها الفـت و مـهربانی ایجاد کرد[بیگانگانی را پیوند برادری داد]، و خویشاوندانی را پراکند». ایشان در کلامی دیگر به اهمیت مأموریت خداوند به پیامبر(ص) بـرای ایـجاد وحـدت و همدلی و الفت بین مسلمانان اشاره کرده اسـت و در ایـن بـاره مـی فرماید: «فـَصَدَعَ بـِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالَاتِ رَبِّهِ فَلَمَّ اللَّهُ بِهِ الصَّدْعَ وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَلَّفَ بِهِ الشَّمْلَ بَینَ ذَوِی الْأَرْحَامِ بَعْدَ الْعَدَاوَةِ الْوَاغِرَةِ فِی الصُّدُورِ وَ الضَّغَائِنِ الْقَادِحَةِ فِی الْقُلُوبِ»؛[62]«آنـچه را پیامبر به آن مأمور شده بود بیان کرد، و رسالات پروردگارش را ابلاغ نمود، خداوند هم به وسیله او از هم گسیختگیهای اجتماعی را نظام داد، و پراکنـدگی را بـه هم پیوست، و بینخویشاوندان پس از دشمنی کینه افکن در سینه ها، و کینه های آتش زننده در دلها، الفت ایجاد نمود». دین اسلام خود متحدکننده است [63]و با تعالیم وحدت انگیزانه خود زمینه هم گرایی، همدلی و وحدت مـسلمانان را فـراهم ساخته است. به واسطه دین خدا، مسلمانان به رغم نداشتن ارتباط نسبی و حسبی باهم برادر و همدل شده اند.[64] علاوه بر روح وحدت انگیز تعالیم اسلامی، اصول مـشترک بـین مسلمانان زمینه وحدت و هم گرایی آنـها را فـراهم ساخته است. شهید مطهری در این باره می گوید: «مسلمین [کسانی اند که] خدای یگانه را می پرستند و به نبوت رسول اکرم(ص)ایمان و اذعان دارند. کتاب همه، قرآن، و قـبله هـمه، کعبه است. باهم و مـانند هـم حج می کنند، و مانند هم نماز می خوانند و مانند هم روزه می گیرند، و مانند هم تشکیل خانواده می دهند و دادوستد می نمایند و کودکان خود را تربیت می کنند و اموات خود را دفن می نمایند و..و در واقع مسلمین یک جهان بینی و فـرهنگ مـشترک و تمدن عظیم و سابقه تاریخی درخشانی دارند ».[65]امام علی(ع) در تشریح اهمیت و جایگاه وحدت، بر این نکته تأکید دارد که تعالیم الهی به وحدت فراخواند ه اند؛ بن مایه و رومایه آنها ندای وحدت سر می دهند و در تـمامی سـطوح آنها، وحـدت به عنوان یک اصل محوری مطرح است و اصولاً باید گفت: بخش عمده ای از تعالیم دینی به واسطه تـوجه به این اصل مهم، قدرت ظهور و بروز خواهند داشت. حضرت بـا ایـن بـیانات در واقع ضمن اشاره به محوریت وحدت در جهان هستی و در تعالیم اسلامی، بر این نکته تأکید کرده است کـه اگـر به درستی به تعالیم اسلامی ـ که سراسر وحدت و وحدت گرایی است ـ عمل شود، دیـگر نـباید شـاهد تشتت و اختلافی بود و اگر چیزی غیر از این باشد، ناشی از عدم اجرای درست تعالیم اسلامی اسـت. ایشان در بیانی این گونه می فرماید: «إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیهُمْ وَاحِدٌ وَ کتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سـُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ؟ أَمْ نَهَاهُمْ عـَنْهُ فـَعَصَوْهُ»؛[66]«خدایشان یکی، پیغمبرشان یکی، و کتابشان یکی است. آیا خدای سبحان آنها را به اختلاف امر فرمود که اطاعت کردند؟ یا آنها را از اختلاف پرهیز داد و معصیت خدا نمودند؟». شاید بتوان گفت که آشنایی و آگاهی امام عـلی(ع) با این تعالیم و روح حاکم بر آنها بوده که ایشان را حریص ترین فرد بر وحدت امت پیامبر(ص) قرار داده.
2) نعمتی پرارج و پربها و ضرورت شکرگزاری آن
شکرگزاری در برابر برکات و نعمتهای مستمر و مداوم الهی، ضرورت و حداقل شـرط بـندگی الهی است؛[67]نخستین وظیفه واجبِ انسان در قبال خدای سبحان، سپاسگزاری از نعمتها و فراهم آوردن موجبات خشنودی او است.[68]این شکرگزاری در برابر نعمتهای بزرگ تر الهی، باید به شکل بیشتر و بهتری مورد توجه و اهتمام قـرار گـیرد. امام علی(ع) وحدت را نعمت و فیضی از ناحیه خداوند متعال دانسته که به واسطه آن بر مسلمانان منت نهاده است: «فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدِ امْتَنَ عَلَی جَمَاعَةِ هَذِهِ الْأُمَّةِ فِیمَا عَقَدَ بـَینَهُمْ مـِنْ حَبْلِ هَذِهِ الْأُلْفَةِ الَّتِی[یتَقَلَّبُونَ] ینْتَقِلُونَ فِی ظِلِّهَا وَ یأْوُونَ إِلَی کنَفِهَا بِنِعْمَة»؛[69] «همانا خدای سبحان بر جماعت این امت، منت گذارده و بین آنان الفت و اتحاد ایجاد کرده است، تا در سـایه اش بـیارامند و در پنـاهش بیاسایند». تعبیر منت الهی دربـاره وحـدت، بـیانگر اهمیت بسیار آن است؛ زیرا به اعطای هر نعمت سنگین و گران بهایی منت گـفته مـی شود،[70] چنان که خداوند متعال از بعثت پیامبر (ص) به عنوان منت یاد کرده است.[71] امام علی(ع) در ادامه، در خصوص چرایی یادکرد آن با ایـن وصـف، ایـن گونه می فرماید: «لَا یعْرِفُ أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَهَا قِیمَةً لِأَنَّهَا أَرْجَحُ مـِنْ کلِّ ثَمَنٍ وَ أَجَلُّ مِنْ کلِّ خَطَرٍ»؛[72]«هیچ یک از آفریدگان ارزش آن را نمی دانند؛ زیرا آن نعمت از هر بهایی بالاتر و از هر رتبت و منزلتی گران قدرتر است».در این بـیانات، حـضرت نـعمت وحدت و برادری را نعمتی می داند که در سایه آن، آرامش، قرار و آسایش حاصل مـی شود. ابـن میثم شارح نهج البلاغه ذیل این کلمات، این گونه می نویسد: «حضرت در صدد است با برشماری جایگاه وحدت، مـردم را بـیشتر تـرغیب نماید که باهم انس بگیرند و الفت و دوستی را میان خودشان برقرار سازند و مـهم ترین نـعمتی که در ارزشـمندی کسی را توان آن نیست که بهایی برایش تعیین کند، و خداوند به علت آن بر جامعه منت گـذارده اسـت، نـعمت اتحاد، محبت و الفت می باشد، به علت منافع عظیم و دفع ضررهای فراوانی که در آن وجود دارد، و دلیل اینکه هـیچ کس از عـهده ارزشیابی این نعمت برنمی آید، آن است که این نعمت از هر بهایی با ارزش تر و از هر عظمتی بـرتر مـی باشد؛ زیرا دوسـتی با همدیگر و اجتماع و تعهد مردم نسبت به مسائل دینی بزرگترین سبب آمادگی و شایستگی جـامعه بـه منظور سعادت دنیا و آخرت می باشد».[73]به راستی این چه نعمتی است که امـام عـلی(ع) آن را ایـن گونه توصیف کرده است. چه جایگاه و مقامی دارد که خود را در رتبه و بها بی نظیر کرده است. چنین نـعمتی بـا این همه اجر و بهای بی نظیر و بی بدیل، آیا نیاز به شکرگزاری ندارد؟ آیا بـا ایـن هـمه جایگاه، بی توجهی و کم توجهی به آن سزاوار است؟ آیا می توان گفت پاسداشت و شکرگزاری این نعمت الهی می تواند چـیزی غـیر از اهـتمام و توجه هرچه بیشتر به آن در تمامی ابعاد بین افراد جامعه اسلامی باشد. مـگر نـه این است که شکرگزاری نعمتها موجب تداوم آنها و نیز زمینه ساز نعمتهای بیشتر الهی می شود[74] و عدم شـکرگزاری شـایسته، زمینه ساز از دست دادن نعمتها است.[75] بنابراین حضرت با این عبارات اهمیت و ضرورت وحـدت را مـورد توجه قرار داده است. ایشان در جای دیگر مـی فرماید: «وَ انـْقَادَتِ النـِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ...مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفـَةِ وَ التـَّحَاضِّ عَلَیهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا»؛[76]«نعمت بر آنان فراوان شد...به واسطه دوری از تفرقه و التـزام بـه الفت و تشویق و وصیت به آن».
3) عـزّت آفرینی
عـزّت آفرینی از جمله آثـاری اسـت کـه به واسطه وحدت و نگهداری از آن، نصیب جـامعه اسـلامی خواهد شد. امام علی(ع)در خطبه های خود، عامل همه خوشیها، برخورداریها، عزّت و شـرف مـلتهای گذشته را دوری گزیدن از پراکندگی و جدایی و ملازم شـدن با الفت و وحدت مـی داند و مـردم را به یگانگی و حفظ وحدت و الفـت تـشویق می کند.[77] ایشان ضمن سفارش به تفکر در احوال گذشتگان، دلیل عزّت یابی آنان را این گونه بـیان مـی کند: «فَإِذَا تَفَکرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حـَالَیهِمْ فـَالْزَمُوا کلَّ أَمـْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بـِهِ شـَأْنَهُمْ...وَ وَصَلَتِ الْکرَامَةُ عَلَیهِ حـَبْلَهُمْ مـِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا»؛[78]«پس آن گاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و انـدیشه مـی کنید، عهده دار چیزی باشید که عامل عزّت آنـان بـود...که از تفرقه و جـدایی اجـتناب کردنـد، و بر وحدت و همدلی هـمت گماشتند، و یکدیگر را به وحدت واداشته به آن سفارش کردند».عزّت حالتی در انسان است که مانع مـغلوب شـدن او در مـقابل دشـمنان مـی گردد.[79] امام علی (ع) در این کلمات به مخاطبان خـود عـرضه مـی دارد کـه اگـر بـه دنبال عزّت، شأن و جایگاه واقعی هستید، وحدت و هم گرایی را دنبال کنید که این خود باعث می شود عزّتمندترین و قدرتمندترین افراد در روی زمین باشید. ایشان در کلامی دیگر می فرماید: «فَانْظُرُوا کیفَ کانـُوا حَیثُ کانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَةً وَ الْأَهْوَاءُ مُؤْتَلِفَةً وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَةً وَ الْأَیدِی مُتَرَادِفَةً وَ السُّیوفُ مُتَنَاصِرَةً وَ الْبَصَائِرُ نَافِذَةً وَ الْعَزَائِمُ وَاحِدَةً أَ لَمْ یکونُوا أَرْبَاباً فِی أَقْطَارِ الْأَرَضِینَ وَ مُلُوکاً عَلَی رِقَابِ الْعَالَمِینَ»؛[80]«بنگرید که آنها چگونه بودند، هـنگامی که جـمعیتهایشان متحد و خواسته هایشان متفق و دلهایشان معتدل و دستهایشان پشتیبان هم و شمشیرهایشان در راه کمک به یکدیگر بود و دیده هایشان نافذ و اراده هایشان واحد بود. آیا آنها صاحبان اقطار زمین نشدند و آیا زمامداران جهانها نگشتند؟».یک جامعه وقتی زنده و پایدار مـی شود و در قـله مقتدرترینها قرار می گیرد که افراد آن، همه از حیث اندیشه و فکر و عقیده و مرام با یکدیگر یگانگی و وحدت، و بر یاری و پشتیبانی یکدیگر اهتمام داشته باشند. با ایـن وجـود، خواهند توانست از منافع خود دفـاع کنـند و پایه های قدرت و پیشرفت خود را تثبیت نمایند. شاید بتوان گفت: با الهام از همین روایات و نمود عملی آن در صحنه عمل بود که امام خمینی(ره) در وصـف چـرایی پیروزی انقلاب اسلامی و عـزّت یابی مـلت مسلمان ایران بیان می دارد: «با آنکه بی ساز و برگ بودیم و ملت ما در دستش از تفنگ و آلات جنگی چیزی نبود، به واسطه قدرت ایمان و وحدت کلمه بر قوای طاغوتی غلبه کردیم».[81]بنابراین عزّت سازی و عزّت آوری یـکی دیـگر از نکاتی است که امام علی(ع) برای تبیین و تشریح جایگاه وحدت، بر آن تأکید کرده است. نکته مهمی که در این میان باید به آن توجه داشت، این است که انسان فطرتاً عزّت طلب و کـرامت خواه اسـت و منشأ و اسـاس تمام عزّتها خداوند عزّت آفرین است[82]و دیگران سراپا فقر و ذلت هستند و هر عزّت خواهیِ غیر از خدا ذلت است[83] و به هلاکت مـی انجامد.[84] بر این اساس، هرکس به دنبال عزّت یابی حقیقی و رهایی از ذلت است، باید آن را از خـداوند طـلب نـماید؛[85] آنچه عزّت دهی الهی را به دنبال دارد، اطاعت و پیروی از دستورات او است.[86]با این وصف، باید گفت: وحدتی عزّت حقیقی و واقـعی را بـه دنبال خواهد داشت که بر مدار طاعت الهی شکل گیرد، بنابراین تأکید آیـات و روایـات مـبنی بر اعتصام حول تعالیم الهی[87] ناظر به همین موضوع است. امام خمینی(ره) نیز در این بـاره می گوید: «هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است».[88]
4) برکت آوری
برکت آوری، ریزش و تـداوم نعمتهای الهی از جمله عـوامل دیـگری است که امام علی(ع)در تشریح جایگاه وحدت بر آن اشاره دارد. امام علی(ع) تفرقه و تشتت را مانع دریافت خیر الهی و برخورداری از خیر و برکت را در سایه وحدت و همدلی می داند و در این باره می فرماید: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَم یعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیراً مِمَّنْ مَضَی وَ لَا مِمَّنْ بَقِی»؛[89] «خدای سبحان به هیچ گروهی چه از گذشتگان و چه باقیماندگان، که جدایی گزینند، خیری عطا ننموده است». ایشان در کلامی دیگر برخورداری از یاری خداوند را در سایه جـماعت مـی داند و می فرماید: «فَإِنَّ یدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ»؛[90]«همانا دست یاری خدا با جماعت است». دست خدا بالاتر و برتر از هر دست دارای قدرت است[91] و اگر دست یاری او بر کسی و چیزی قرار گیرد، به طور طبیعی بـهتر و بـیشتر از هر دست قدرتی، یاری و حمایت خواهد شد. این گونه روایات، بیان کننده آن است که وقتی اقشار و گروههای انسانی باهم شدند و فرد تبدیل به جماعت و نفس تبدیل به اجتماع گردد و اجـتماع و جـماعت نـیز هدف و راهی واحد را آغاز کـنند، سـنت و قـانون الهی حاکم بر جهان، این است که آنان در رسیدن به اهداف خود موفق شوند. پیامبر(ص) می فرماید: «اَلْجَماْعَةُ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ»؛[92]«وحـدت و اتـحاد [بـاعث] رحمت و تفرّق و فرقه گرایی عذاب است»، «فَإِنَّ الْبَرَکةَ فـِی الْجـَمَاعَةِ»؛[93]«برکت در جماعت[گرایی] است» و «الْبَرَکةُ فِی ثَلَاثَةٍ الْجَمَاعَةِ وَ السَّحُورِ وَ الثَّرِید»؛[94] «برکت در سه چیز است جماعت[گرایی]، سحری خوردن و ریزکردن نان در آبـگوشت».دقـت در فـلسفه و چرایی برکت آوری، حقایقی را روشن می سازد که قابل توجه است، بـرای مثال اگر تنها به تأکید بر پرپایی نماز جماعت و توجه و اهتمام به آن، به عنوان یکی از مظاهر وحدت گرایی، تـوجه شـود، بـه خوبی و روشنی چرایی و چگونگی برکت آوری وحدت روشن خواهد شد. برتری ثـواب،[95]عـلنی شدن اسلام،[96]رافع بلاها،[97]برآوردگی حاجات،[98]برائت از نفاق و آتش جهنم به واسطه درک 40 روزه نماز جماعت،[99]عـلو درجـات[100]از جـمله برکاتی است که تنها به واسطه نماز جماعت به عنوان یکی از انـواع جـماعتها، نـصیب انسان خواهد شد. با این اوصاف، اگر در عرصه اجتماعی شاهد شکل گیری وحدت و انسجام فـراگیر بـاشیم، بـرکات مادی و معنوی آن قابل تصور خواهد بود.
5) وجود دشمنیها
اسلام و مسلمانی همیشه دشمنانی داشته و دارد کـه نـسبت به آنها بغض شدید دارند[101] و نمی خواهند و نمی توانند عزّت و سیادت آنها را مشاهده کنند، بـنابراین از هـر فـرصتی و به هر طریق ممکن، تلاش می کنند به مسلمانان ضربه زده و آنها را از جایگاه شایسته خود بـه زیـر کشند و بر آنها مسلّط شوند و منافع آنها را به یغما برند. مشاهده موارد مـتعدد دشـمن ورزی دشـمنان در ادوار مختلف تاریخ جامعه اسلامی، خود گویای این دشمنیها و تداوم آنها است. امام علی(ع) درباره شـدّت بـغض و کینه اصحاب جمل (ناکثین) نسبت به مسلمانان و تلاش آنها برای نابودی مـسلمانان ایـن گونه مـی فرماید: «إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَی سَخْطَةِ إِمَارَتِی وَ سَأَصْبِرُ مَا لَمْ أَخَفْ عَلَی جَمَاعَتِکمْ فَإِنَّهُمْ إِنـْ تـَمَّمُوا عـَلَی فَیالَةِ هَذَا الرَّأْی انْقَطَعَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ»؛[102]«اینان[ناکثین] به واسطه بغض و نارضایتی از حـکومت مـن با یکدیگر یار و هم داستان شده اند و من صبر می کنم، تا آن گاه که بترسم که صبر من اختلاف و افتراق شما را در پی داشـته بـاشد. اگر این اندیشه را که در سر دارند، به پایان برند، نظام کار مسلمانان از هم گسیخته گردد».دشـمنان بـرای آنکه بتوانند بهتر و زودتر به اهداف شـوم خـود دسـت یابند، به دنبال شناسایی نقاط عزّت آفرین مسلمانان بـرآمده و بـه خوبی فهمیده اند آنچه این مهم را تحقق بخشیده، وحدت کلمه حول محور اسلام اسـت و هـمین باعث نافرجامی اقدامات پایه افکن دشـمنانشان شـده است. امـام عـلی (ع) ایـن ناکامی را ناشی از انس و الفت و وحدت و هـمبستگی مـسلمانان می داند و در این باره می فرماید: «فَإِذَا تَفَکرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیهِم فَالْزَمُوا کلَّ أَمْرٍ...زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ...مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفـَةِ وَ التـَّحَاضِّ عَلَیهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا».[103]با ایـن اوصـاف، بـیشتر اقدامات گذشته، حـال و آیـنده دشمنان حول محور وحـدت زدایی و ایـجاد تفرقه و تشتت بین مسلمانان متمرکز شده است. آنان روی نقاط اختلافی مسلمانان انگشت می گذارند و دلهـا را پر از کـینه به یکدیگر می کنند، برای اینکه بـتوانند بـه هدفهای خـود بـرسند.[104]هـر روز که می گذرد، بر ایـن اقدامات خود می افزایند، تا مسلمانان را از اسلام و مسلمانی خارج کنند و به بیماری کفر خود درآورند. امـام عـلی(ع) در این باره می فرماید: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهم عـَدُوَّ اللَّهِم أَنـْ یعـْدِیکمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ یسـْتَفِزَّکمْ بـِنِدَائِهِ وَ أَنْ یجْلِبَ عَلَیکمْ بِخَیلِهِ وَ رَجِلِهِ»؛[105]«ای بندگان خدا! از دشمن خدا پرهیز کنید، مبادا شما را به بیماری خـود مـبتلا سـازد، و با ندای خود شما را به حرکت درآورد، و بـا لشـکرهای پیاده و سـواره خـود بـر شـما بتازد!».بنابراین امام علی(ع) با بیانات خود به تلاش همیشگی دشمنان داخلی و خارجی برای شکستن شکوه، عظمت و عزّت مسلمانان اشاره کرده است. امام خمینی(ره)، نیز در این بـاره می گوید: «آنهایی که می خواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند، نه سنی هستند و نه شیعه. آنها اصلاً به اسلام کاری ندارند؛ والّا کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در زمانی کـه مـا باید با وحدت مسلمین پیروز بشویم، به اختلافات و مسائل اختلافی دامن نمی زند. اینها نیست جز اینکه قدرتهای بزرگ فهمیده اند آن چیزی که آنان را عقب زده است، اسلام و وحدت مسلمین و برادری بـین هـمه امت اسلامی است،از این جهت شروع کرده اند اختلاف ایجاد کنند».[106]
نتیجه گیری
1-امام علی(ع) با اشاره به مواردی نظیر: نیاز فطری و درونی انسان بـه وحـدت، فعلیت یابی بخش عمده ای از تعالیم دیـنی در پرتـو آن، روح وحدت آمیز تعالیم دینی، نعمتی پرارج و پربها و ضرورت شکرگزاری آن، عزّت آفرینی، برکت آوری، و وجود دشمنیها، بر اهمیت و ضرورت وحدت تأکید می نماید. ایشان با سیره رفتاری خود نیز کـه سـرشار از عشق و علاقه به پیـامبر (ص)، دیـن و امت او است، برای حفظ و تداوم خط اسلام و مسلمانی، به وحدت گرایی تأکید کرده است.
2-براساس گفتار و سیره امام علی(ع)، برای تحقق وحدت، باید به این موارد توجه داشت: الف)زوایای مختلف وجـودی آن(آثـار، مراتب، ابعاد، حدود و..) مورد بررسی و بازشناسی دقیق قرار گیرد. ب)برای ایجاد میل و رغبت، آثار و برکات آن بیان گردد. ج) محوریت و اولویت اسلام و مسلمانی باشد، نه هر چیزی.د)همراه با عشق و علاقه قـلبی بـه آن دعوت گـردد، تا نهایت اثرگذاری حاصل شود.
3-پرداختن به عواقب و پیامدهای تفرقه و اختلاف به عنوان نقطه مقابل وحدت، بـررسی تاریخ تحلیلی صدر اسلام به صورت دقیق، بازشناسی سیره رفتاری و گـفتاری ائمـه دیـن در این زمینه، برجسته سازی نقاط مشترک و به حاشیه راندن و کم رنگ نمودن نقاط اختلافی بین مسلمانان، عمل گرایی، برگزاری جـلسات تـبیینی واقع بینانهِ اشتراکی و به دور از تعصبات مذهبی بین علمای مذاهب مختلف اسلامی، زمانه شناسی، مـطالعه سـرنوشت اقـوام گذشته، توجه به آرمانها، اولویت سنجی، اهمیت سنجی، دشمن شناسی و. ..، از جمله محورهایی است که بـا الهام از سیره امام علی(ع)، در راستای عملیاتی نمودن وحدت امت اسلامی، پیشنهاد می شود.
پی نوشت ها
[1] مـفردات الفـاظ القرآن، ص857؛ المـحیط فی اللغة، ج3، ص181.[2] لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «وحدت».[3]مفردات الفاظ القرآن، ص857.[4]نهج البلاغه، نامه 47.[5]همان.[6]آل عـمران، 103؛ شوری، 13.[7]نهج البلاغه، خطبه 192.[8]همان[9] همان، خطبه 176.[10]آل عمران، 105.[11]انفال، 46.[12]تصنیف غـرر الحـکم، صص406و424.[13]همان، ص466.[14]الکافی، ج2، ص346.[15]پیام پیامبر، ص74.[16]آل عمران، 103؛ نساء، 146و175؛ مؤمنون، 5؛ نهج البلاغه، خطبه 195؛ حکمت 155؛ تصنیف غرر الحکم، ح5842و7555.[17]بـقره، 160؛ نـساء، 146؛ انـفال، 1؛ نور، 5؛ نهج البلاغه، خطبه 16.[18]نهج البلاغه، نامه 47.[19]آل عمران، 200.[20] مائده، 2.[21]بقره، 208، نساء، 90و91؛ نـحل، 87، مـحمد، 35؛ نـهج البلاغه، نامه 8و65، تصنیف غرر الحکم، ح4979، 6422، 10163، 10165و10921.[22]شوری، 23؛ ممتحنه، 7؛ روم، 21؛ نهج البلاغه، نامه 53؛ حکمت 314؛ تصنیف غرر الحـکم، ح9342، 9521، 9710و9711.[23]آل عـمران، 103و105؛ شـوری، 13و14؛ نهج البلاغه، خطبه 192؛ حکمت 195.[24]نهج البلاغه، خطبه 192.[25]همان، خطبه 176.[26]همان، خطبه 133؛ نامه 62.[27]نهج البـلاغه، خـطبه 192؛ تصنیف غرر الحکم، ح9748.[28]فلسفه ابنسینا، ص70.[29]حجرات، 10.[30]نهج البـلاغه، خـطبه 23.[31]شذرات المعارف، صص4و67.[32]حجرات، 10.[33]الامـالی، ص234.[34]دسـتور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم، ص26.[35]الکافی، ج2، ص166.[36]الکافی، ج2، ص166؛ بحار الانوار، ج71، ص237.[37]همان.[38]الکافی، ج2، ص166.[39]بحار الانوار، ج26، ص17.[40]بحار الانـوار، ج26، ص17؛ الکـافی، ج2، ص166؛ تحف العقول، ص112.[41]همان.[42]همان.[43]همان.[44]همان.[45]دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم، ص15.[46]نـهج البـلاغه، خـطبه 18.[47]نهج الفصاحه، ص433.[48]آل عمران، 103.[49]المیزان، ج3، ص369.[50]نهج البلاغه، خطبه 198؛ تصنیف غرر الحکم، ص86.[51]آل عمران، 103؛ نهج البلاغه، خطبه 146.[52]نهج البلاغه، خطبه 198.[53]تـصنیف غـرر الحکم، ص86.[54]آل عمران، 118.[55]بقره، 105.[56]آل عمران، 69؛ نساء، 89؛ ممتحنه، 2؛ نهج البلاغه، خطبه 287.[57]نهج البلاغه، خطبه 146.[58]همان، خـطبه 128.[59]همان، حکمت 78.[60]کلیات اقبال لاهوری، ص418.[61]نهج البلاغه، خطبه 96.[62]همان، خطبه 231.[63]همان، خطبه 39.[64]همان، خطبه 113.[65]مجموعه آثار، ج25، ص26.[66]نهج البلاغه، خطبه 18.[67]«ضرورت شـکرگزارى از نـعمتهاى مـعنوى»، ص5.[68]تصنیف غرر الحکم، ص181.[69]نهج البلاغه، خطبه 192.[70]المیزان، ج16، ص9؛ تفسیر نمونه، ج3، ص158.[71]آل عمران، 164.[72]نهج البـلاغه، خـطبه 192.[73]شـرح نـهج البـلاغه، ج4، ص302.[74]ابراهیم، 7؛ تصنیف غـرر الحـکم، ص279.[75]تصنیف غرر الحکم، ص279.[76]نهج البلاغه، خطبه 192.[77]نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبری، ص49.[78]نهج البلاغه، خطبه 192.[79]مفردات الفاظ القرآن، ص563.[80]هج البلاغه، خطبه 192.[81]صحیفه نور، ج7، ص65.[82]نساء، 139؛ یونس، 65.[83]تصنیف غـرر الحـکم، ح10984و10987.[84]همان، ح10985.[85]فاطر، 10.[86]تصنیف غرر الحکم، ح3495، 3497و10986.[87]آل عمران، 103؛ تصنیف غرر الحکم، ح5842.[88] صحیفه نور، ج8، ص334.[89]نهج البلاغه، خطبه 176.[90]همان، خطبه 127.[91]فتح، 10.[92]نـهج الفـصاحه، ص433.[93]بحار الانوار، ج59، ص291.[94] طب النبی، ص20.[95]وسائل الشـیعه، ج8، ص287.[96]علل الشرایع، ج1، ص262.[97]مستدرک الوسـائل، ج3، ص360.[98] وسـائل الشیعه، ج8، ص289.[99]ارشاد القلوب، ج1، ص184.[100] وسائل الشـیعه، ج5، ص240.[101]آل عـمران، 118.[102] نهج البلاغه، خطبه 113.[103]هـمان، خطبه 192.[104] «سخنرانی در مراسم سـالگرد ارتـحال امام خمینی(ره)».[105]نهج البلاغه، خطبه 192.[106] صحیفه نور، ج18، ص22.