در میان شاخههای طب، کارنامهی چشم پزشکی تمدن اسلامی از تمدنهای دیگر درخشانتر است. پزشکان اسلامی توجه و مهارت خاصی در تشخیص و درمان بیماریهای چشم داشتند. از آثار یونانیان، از روزگار فیثاغورس (حـ 570- حـ 495 ق م) تا سدهی دوم هجری، رسالههای اندکی را میشناسیم که به عربی ترجمه، و بر آثار بعدی خود تأثیر گذاشته بودند. این رسالهها عبارتاند از: کتاب العین، از بقراط؛ (1) فی تشریح العین، منسوب به روفس افسیسی؛ (2) علل العین و علاجاتها، از اسکندر ترالسی؛ (3) فی دلائل علل العین، فی تشریح العین، و جوامع جالینوس فی الامراض الحادثة فی العین، هرسه از جالینوس، (4) که فقط از رسالهی آخر سه نسخه برجای مانده است. (5)
در دورهی اسلامی، افزون بر بخش چشم پزشکیِ کتابهای عمومی پزشکی و درس نامهها، نوشتههای فراوانی دربارهی اندام بینایی نوشته شده است. این کتابها، با اختلافهایی، معمولاً ساختار کلی مشابهی دارند، ساختمان چشم و مغز، قوهی بینایی، بیماریها (شامل بیماریهای قسمتهای بیرونی، چون پلک و مژه و گوشههای چشم؛ بیماریهای داخلی چشم، چون بیماریهای ملتحمه، قرنیه، عنبیه، زجاجیه، بیماریهای عصب بینایی، اختلالات ناشی از ماهیچههای چشم، لوچی، شب کوری، روزکوری، آب مروارید و غیره)، درمان و بهداشت، و انواع داروهای مفرد و مرکّب. از کتابهای در دسترس، المهذّب فی الکحل المجرّب از ابن نفیس تنها نمونهای است که به چشم حیوانات (تعداد چشمها، شکل و اندازه، رنگ، محل قرار گرفتن، تغییرات قوهی بینایی در زمانها و مکانهای خاص و غیره) نیز تا حدی میپردازد. (6)
کتابها و رسالههای مستقل عربی دربارهی چشم پزشکی
جابربن حیّان (7) (نیمهی دوم قرن دوم) در کتاب اخراج چون از اختلافات پزشکان دربارهی ساختار چشم یاد میکند، به العین خود ارجاع میدهد، (8) که گویا نسخهای از آن باقی نمانده است. از ماسرجویهی طبیب (اواخر قرن دوم) کتاب فی العین گزارش شده است. (9) نسخهی یگانهای از مقالة فی العین، نوشتهی جبرئیل بن بختیشوع به جا مانده است. (10) چهار رساله نیز از یوحنابن ماسویه (ابن ماسویه، متوفی 243) موجود است، به نام های: دَغَل العین؛ معرفة محنة الکحالین، که مایرهوف (11) در انتساب آن به ابن ماسویه تردید دارد؛ (12) ترکیب العین و عللها و أدویتها؛ و رسالة فی العین. (13) دغل العین مستقل از دیگر آثار مشابه است وگرچه به طور وسیعی مبتنی بر آرای جالینوس است، ولی واژههای فارسی فراوانی در آن وجود دارد که تأثیر جندی شاپور را نشان میدهد. (14) کتاب العشر مقالات فی العین منسوب به حنین بن اسحاق (15) (متوفی 264)، شاخصترین کحالی نگار از ابتدای اسلام تا سدهی سوم، با تعلیقات ماکس مایرهوف و همراه با ترجمهی انگلیسی، در 1307ش/ 1928 در قاهره چاپ شده است. تعبیر مایرهوف پذیرفتنی است که این، قدیمترین کتاب روشمند در چشم پزشکی است. (16) ابن اخوه (648-729) (17) آن را کتاب مبنا برای سنجیدن چشم پزشکان معرفی کرده است. ابن ابی اصیبعه (18) از مقالهی یازدهم این کتاب یاد کرده که در آن دربارهی درمان بیماریهای چشم با جراحی سخن رفته است. مایرهوف کتاب علاج امراض العین بالحدید از حنین را همین مقالهی یازدهم میداند. (19) نام کاملتر این کتاب، ترکیب العین و عللها و علاجها علی رأی بقراط و جالینوس و هی عشر مقالات، است. (20) حنین کتاب پرسش - پاسخ گونهای نیز با نام کتابٌ فی العین مئتان و سبع مسائل یا کتاب المسائل فی العین برای دو فرزندش، داود و اسحاق، نگاشته که دست کم هشت نسخهی خطی از آن موجود است و متن عربی و ترجمهی فرانسهی آن در 1317ش/ 1938 در قاهره چاپ شده است. (21) خلیفة بن ابی المحاسن حلبی (22) آن را ثلاث مقالات نامیده است. مایرهوف آن را خلاصهی شش رساله از کتاب العشر مقالات، و کار یکی از شاگردان حنین دانسته است. (23) دو رساله با نامهای اجناس ادویة العین و البصر فی المجموع فی العین، که صرفاً نقل قولهایی از آنها شده است، و رسالهای تک نسخهای به نام مقالة فی تقاسیم علل العین را نیز از حنین میشناسیم. (24) حنین رسالهای نیز به نام مِنْ کلام جَمَعه حنینُ بن اسحاق لأرسطاطالیس فی اَنَّ الضوء لیس یجسم للقاسم بن هلال الصّابی نوشته که پروفر (25) و مایرهوف آن را به آلمانی ترجمه و در 1911/1329 چاپ کردهاند. (26) عیسی بن یحیی بن ابراهیم، از شاگردان حنین بن اسحاق، (27) مقالة فی العین را نگاشته که دو نسخه از آن گزارش شده است. (28) ثابت بن قرّة (29) (متوفی 288) البصر و البصیرة فی علم العین و عللها و مداواتها را تألیف کرده، که در 1370ش/ 1991 در ریاض به چاپ رسیده است. سزگین بخش دوم نام این کتاب را ضبط کرده است. (30) حبیش بن حسن دمشقی، خواهرزاده و شاگرد حنین و مترجم همکار او، تعریف امراض العین را نوشته بوده که نسخهای از آن باقی نمانده است. (31)
ابن ابی اصیبعه (32) از النهایة و الکفایة فی ترکیب العینین و خلقتهما و علاجهما و ادویتهما، از ابوعلی کحال طولونی (زنده در 302)، نام برده که سزگین به آن اشاره نکرده است. از این کتاب فقط نقل قولهایی در رسالههای دیگر آمده است. (33)
فی ترکیب العین و اظهار حکمة الله فیها، و فی ترکیب العین و عللها، هر دو از قُسطابن لوقا (متوفی در ابتدای قرن چهارم) است، که از هر یک نسخهای موجود است. (34) در آثار محمدبن زکریای رازی (متوفی 313)، دست کم از هشت رسالهی چشم پزشکی اطلاع داریم که شاید برخی از آنها قسمتی از دیگر تألیفاتش باشد. این رسالهها عبارتاند از: رسالة فی شرف العین، و فی معرفة تطریف الاجفان، که نسخهای از آنها در دست نیست؛ رسالة فی الادویة العین و علاجها، فی هیئة العین، فی کیفیة الابصار، فی فضل العین علی سائر الحواس، و رسالة فی علاج العین بالحدید، که نسخههایی از آنها موجود است. (35) خلیفة بن ابی المحاسن حلبی (36) از المشجّر، نوشتهی رازی، دربارهی چشم یاد نموده که سزگین بدان اشاره نکرده است.
اسحاق بن سلیمان اسرائیلی (متوفی حـ 320) مقالة فی الکحل را تألیف کرده است. (37) احمدبن محمد طبری (متوفی بعد از 366)، افزون بر بخش چشم پزشکی المعالجات البقراطیّة، مقالة فی طب العین را نوشته که از این اثر نسخهی یگانهای گزارش شده است. (38) فی امراض العین و مداواتها از اَعْیَن بن اَعْیَن (متوفی 385) است که نسخهای از آن مانده است. (39) از رسالهی فی عصب العین، اثر جبرئیل بن عبیدالله بن بختیشوع، نسخهای موجود است. (40) همچنین مایرهوف (41) از طب العین او نام برده است که شاید هر دو اثر یکی باشند. محمدبن احمد تمیمی در اواخر سدهی چهارم مقالة فی ماهیة الرَمَد و انواعه و اسبابه و علاجه؛ (42) و ابن مندویه (متوفی 420) رسالة فی علاج انتشار العین، رسالة فی ترکیب طبقات العین و فی علاج ضعف البصر را نوشتهاند که از دو رسالهی اخیر نسخهای باقی مانده است. (43)
عمّار موصلی، کحّالِ نامدار سدهی چهارم، المنتخب من علم العین و علاجها را نوشته که یکی از سه کتاب برجستهی چشم پزشکی تمدن اسلامی است و به خصوص از لحاظ بررسی آب مروارید و نحوهی عمل کردن آن، حائز اهمیت است. (44) این کتاب در 1991/1411، به همراه البصر و البصیرة اثر ثابت بن قرّه، در یک مجلد در ریاض به چاپ رسید. موسی بن هارون بن سعدان متطبّب (نیمهی اول سدهی پنجم) پرسش- پاسخ گونهای به نام فی علم العین را برای پسرش نگاشته که نسخهای از آن موجود است. (45) علی بن عیسی کحال (نیمهی اول قرن پنجم) تذکرة الکحالین را نوشته و فردی ناشناخته به نام عباس بن فضل متطبّب، کتاب سادهای در چشم پزشکی تألیف کرده است. (46) مایرهوف (47) از کتاب ترکیب العین و اشکالها و مداواة عللها از علی بن ابراهیم بن بختیشوع کَفَرطابی (سدهی پنجم) نام برده، که به دو نسخهی کامل آن دسترسی داشته و بخشهایی از آن را به آلمانی ترجمه و در 1306ش/ 1927 چاپ کرده است. (48) نسخهای از رسالة فی کیفیة تدبیرالادویة المستعملة فی العین: الشادَنج و التوتیا و المرقشیتا و حجرالکحل، از مؤلفی ناشناخته، موجود است. (49) کتاب المرشد فی طب العین از محمدبن قَسّوم بن اسلم غافقی (سدهی ششم)، پزشک اندلسی، در 1366ش/ 1987 در بیروت چاپ شد. نتیجة الفکر فی علاج امراض البصر، از احمدبن عثمان بن هبة الله قیسی (متوفی 657)، نیز در 1998/1419 در لندن به چاپ رسید. المهذّب فی الکحل المجرّب، اثر ابن نفیس (متوفی 687)، نخست در 1359 ش/1980 و بار دوم در 1373ش/ 1994 در رباط، و نهایة الافکار و نزهة الابصار (تألیف 624)، از عبدالله بن قاسم حریری اشبیلی بغدادی، در 1358ش/1979 در بغداد به چاپ رسید. نورالعیون و جامع الفنون (تألیف 696)، که عموماً آن را از صلاح الدین بن یوسف کحال حموی دانستهاند، در ده باب است و آن را کاملترین رسالهی عربی در چشم پزشکی میدانند. (50) شولر (51) استدلال کرده که مؤلف آن شخصی به نام ابوزکریا یحیی بن ابی الرجاء بوده است.
الکافی فی الکحل، از خلیفة بن ابی المحاسن حلبی (سدهی هفتم)، کارنامهی چکیده وار چشم پزشکان تا زمان تألیف آن است. او از دانشمندان و کتابهای فراوان، داروهای مفرد و مرکّب ساختِ دانشمندانِ پیش از اسلام، از جمله امباذقلس/ انباذقلس، (53) بقراط و جالینوس و اسکندر افرودیسی (54) و شماری دیگر، و از میان آثار دانشمندان اسلامی بیش از همه به المعالجات البقراطیة احمدبن محمدبن طبری پرداخته است. از طریق این اثر با کحالان ناشناخته و آثاری که به روزگار ما نرسیدهاند نیز آشنا میشویم، از جمله با صاعه [صاعد]، (55) ایلیوس کحّال، (56) کنّاش اسکندر افرودیسی (57) و تذکرهی عبدوس. (58)
کشف الرَّین فی احوال العین از ابن اکفانی (متوفی 749) است که خود خلاصهای از آن با نام تجرید کشف الرین نوشته و نورالدین علی بن محمد مناوی (متوفی 900) بر تجرید شرحی با نام وقایة العین نگاشته است. (59)
العمدة الکحلیة فی الامراض البصریة یا العمدة النوریة فی الامراض البصریة، در پنج «جمله»، اثر صدقة بن ابراهیم حنفی شاذلی، معروف به مصری الکحال، است که تألیف آن در 766 به پایان رسیده و نسخههایی از آن موجود است. (60)
چشم پزشکی در کتابهای عمومی پزشکی
رسالهی هارونیه یا رسالة الکافیة الهارونیة (تألیف پیش از 193) (61) در بهداشت تن از مسیح بن حکم دمشقی (62)، بابهای اول تا پنجم فردوس الحکمة فی الطب (تألیف 235) از علی بن رَبّن طبری و قرابادین (63) از شاپوربن سهل (متوفی 255) به بیماریهای چشم نیز پرداختهاند. اسحاق بن علی رهاوی (نیمهی دوم قرن سوم) در کتاب ادیب الطبیب، صفحاتی را به حسن بینایی و بهداشت آن، شیوههای آزمودن پزشکان و مدعیان کحالی اختصاص داده است. (64) بخشهایی از آثار رازی نیز دربارهی چشم پزشکی است، از جمله در: الحاوی فی الطب، (65) که به نظر هیرشبرگ اغلب مفاهیم راجع به چشم پزشکی، داروها، و جراحیهایی که مسلمانان از آنها اطلاع داشتند در آن آمده است. (66) مطالبی در بخشهای مختلف المنصوری فی الطب؛ مطالبی در کتاب المرشد؛ بخشهایی از کتاب طبیب من لاطبیب له و تدبیر الصبیان (67) در چشم پزشکی کودکان. در المعالجات البقراطیة از احمدبن محمد طبری نیز بخشهای مربوط به چشم وجود دارد، که مؤلف این فصل، در همسنجی با الکافی فی الکحل دریافته که پیکرهی تألیف خلیفة بن ابی المحاسن حلبی بر آن استوار است. با توجه به اشارههای احمدبن محمد طبری به کحالان بصره (68) احتمالاً بصره در آن روزگار از مراکز فعال چشم پزشکی بوده است. او شرح مبسوط بیماریهای چشمی را به تألیف مستقل خود، العین فی المعالجة، (69) ارجاع داده که ظاهراً از آن نسخهای باقی نمانده است. ابن جَزّار (متوفی 369) در مغرب اسلامی در زادالمسافر (70) و طب الفقراء (71) به چشم پزشکی، احمدبن محمد بلدی (متوفی در ربع آخر قرن چهارم) در کتاب تدبیر الحُبالی (72) به چشم پزشکی کودکان، علی بن عباس مجوسی (متوفی 384) در کامل الصناعة الطبیّة، و عیسی بن یحیی مسیحی (متوفی در اوایل سدهی پنجم) در کتاب المائة فی الطب، به چشم پزشکی پرداختهاند. زهراوی (73) (متوفی در اوایل سدهی پنجم) نیز در بخش سی ام التصریف لمن عجز عن التألیف، از درمان آب مروارید و اشک ریزش مزمن و جراحی برای نوزده بیماری چشمی یاد کرده است.
ابن سینا (370-428)، افزون بر یادکردهایی گذرا در ارجوزهی منسوب به او (75) و دفع المضارّ الکلّیة عن الابدان الانسانیة، (76) در القانون فی الطب به کالبدشناسی، (77) مزاج و بهداشت چشم، و شناسایی و درمان 49 بیماری چشمی (78) پرداخته و از 63 نسخهی داروهای ترکیبی برای چشم یاد کرده (79) و داروهای توصیه شده از طبیبان هندی، (80) اریباسیوس، (81) أطیوس (آئتیوس) آمدی (82) و دیگران را آورده است. برخی نوشتههای او به کتابهای دیگر نیز راه یافته است. (83) مطالب چشم پزشکیِ القانون به صورت کتابی مجزا با نام امراض العین و علاجاتها در 1995/1415 در بیروت به چاپ رسیده است.
بدرالدین قلانسی (اواخر سدهی ششم) نیز در کتاب اقرباذین (84) به ذکر داروها و حفظ بهداشت چشم پرداخته است. کوهین عطار هارونی (متوفی 658) در منهاج الدُّکُان، (85) به چشم پزشکی اطفال پرداخته است. ابوبکربن بدرالدین بیطار مشهور به ابن مُنذِر (متوفی 741) در کاشف هَمّی الویل فی معرفة امراض الخیل، (86) نشانه شناسی و سبب شناسی و بیماریهای چشمی را در اسب بررسی کرده است. (87)
چشم پزشکی نامههای فارسی
به فارسی نیز کتابهایی در این باب نوشته شده یا بخشهایی از کتابهای پزشکی عمومی به بیماریهای چشم اختصاص یافته است.
نخستین کتاب فارسی که در آن به ساختمان چشم و مزاج چشم پرداخته شده، هدایة المتعلّمین فی الطب از اخوینی بخاری (سدهی چهارم) است. (88) نخستین و برجستهترین کتاب مستقل فارسی در این باره، نورالعیون از ابوالروح محمدبن منصور، معروف به زرین دست، است که در 480 تألیف شده است. این کتاب، به پیروی از حنین بن اسحاق، در ده «مقالتِ» پرسش- پاسخ گونه (حدود 910 پرسش و پاسخ) و برای پسر مؤلف نگاشته شده است. (89)
اسماعیل جرجانی (90) (متوفی 531) در گفتار دوم ذخیرهی خوارزمشاهی در هفت جزء، شامل 77 باب، به چشم پزشکی پرداخته و نوشته که از تذکرة الکحالین عیسی کحال و ادویة العین جالینوس (91) و بیش از همه از ابوعلی سینا (92) تأثیر گرفته است. وی به چراییِ «ازرق» بودن چشم مردم صقلاب (اسلاوها) (93) و دوربینی و نزدیک بینی (94) اشاره کرده، اما از به کارگیری عینک سخن نگفته است. بخش پایانی به داروهای مفرد و ترکیبی چشم اختصاص دارد. (95) وی در کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلانیة، به تشریح چشم، بیماریها و شیوهی درمان آنها و داروهای چشم پرداخته است. (96) تذکرة الکحالین به فرمان یکی از سلاطین سلسلهی قطب شاهیان در هند، به فارسی برگردانده شد (97) و شمس الدین حسین جرجانی، مترجم آن، نقدی در آخر کتاب به آن افزود که در همان دوره، به عنوان راهنمای جراحیهای چشم، بدان مراجعه میشد. (98) در همین دوره، بهاء الدوله رازی در کتاب خلاصة التجارب (تألیف 907) به ساختمان چشم و بیماریهای آن و معرفی عینک پرداخته است. (99) از دورهی صفوی و قاجار چند رساله و کتاب هنوز بررسی نشده باقی مانده است. (100)
پینوشتها:
1. سزگین (sezgin)، ج3، ص 45، نیز دربارهی «بقراط» ر.ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل مدخل.
2. سزگین، ج3، ص 67.
3. همان، ج3، ص 164.
4. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جالینوس».
5. سزگین، ج3، ص 101-102.
6. ر. ک. ابن نفیس، ص 42-45.
7. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جابربن حیّان».
8. ر. ک. جابربن حیّان، مختار رسائل، ص 58.
9. ر. ک. سزگین، ج3، ص 224.
10. همان، ج3، ص 227.
11. Meyerhof
12. حنین بن اسحاق، مقدمه، ص 6-7.
13. سزگین، ج3، ص 223-225.
14. ر. ک. مایرهوف، ص 39-40؛ نیز ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جندی شاپور، بخش 2: بیمارستان و مدرسه».
15. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حنین بن اسحاق».
16. حنین بن اسحاق، مقدمه، ص 7.
17. ابن اخوه، ص 257-258.
18. ابن ابی اصیبعه، ص 272.
19. حنین بن اسحاق، مقدمه، ص 39.
20. سزگین، ج3، ص 272؛ برای تحریرهای گوناگون کتاب ر. ک. حنین بن اسحاق، ص 40-48.
21. سزگین، ج3، ص 252.
22. حلبی، ص 31.
23. حنین بن اسحاق، مقدمه، ص 7.
24. سزگین، ج3، ص 254-255.
25. c. . prüfer
26. همان، ج3، ص 252-253.
27. ابن ابی اصیبعه، ص 279.
28. سزگین، ج3، ص 257.
29. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «ثابت بن قرّه».
30. ر. ک. سزگین، ج3، ص 261.
31. سزگین، ج3، ص 266.
32. ابن ابی اصیبعه، ص 524.
33. حنین بن اسحاق، مقدمهی مایرهوف، ص 12.
34. سزگین، ج3، ص 272-273.
35. همان، ج3، ص 290-293.
36. حلبی، ص 31.
37. سزگین، ج3، ص 297.
38. همان، ص 308.
39. همان، ص 310.
40. همان، ص 314.
41. حنین بن اسحاق، مقدمه، ص 14.
42. سزگین، ج3، ص 318.
43. همان، ص 328.
44. سزگین، ج3، ص 329-333؛ نیز ر.ک. عمّار موصلی، ص 85-97.
45. سزگین، ج3، ص 336.
46. همان، ج3، ص 339-340، ج7، ص 390.
47. حنین بن اسحاق، مقدمه، ص 11-12.
48. ر. ک. همان، مقدمهی انگلیسی، ص XIV، پانویس 19.
49. سزگین، ج7، ص 390.
50. ر. ک. سلان (Slane)، ص 535؛ بروکلمان (Brockelmann)، <ذیل>، ج1، ص 901؛ لوکلر (Leclerc)، ج2، ص 205.
51. Schoeler
52. شولر، ص 87-98.
53. حلبی، ص 39.
54. همو، ص 63، 135.
55. همان، ص 532.
56. همان، ص 554.
57. همان، ص 135.
58. همان، ص 470.
59. بروکلمان، <ذیل>، ج2، ص 169، اولمان (Ullmann)، ص 213، نقشبندی، ص 386.
60. بغدادی، ج1، ص 426؛ دوسری، ص 136-137؛ مایرهوف، ص 70-71.
61. دمشقی، ص 308-314.
62. . Dimašqi
63. باب 16.
64. ر. ک. ص 83-87، 226-227، 270.
65. ج 2، ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «الحاوی فی الطب».
66. ر. ک. سزگین، ج3، ص 276-277.
67. رازی، 2001، باب 11.
68. احمدبن محمد طبری، مثلاً ص 151، 174، 181، 267.
69. ر. ک. همان، ص 260.
70. ابن جزّار، 1999، ج1.
71. همو، 1375، ش باب 10-13.
72. بلدی، باب 19-21.
73. . zahrāwī
74. ر. ک. زهراوی، ص 43-45، 49-61؛ ترجمهی فارسی، ص 16-22، 56-79.
75. ر.ک. ابن سینا، 1404، ص 96.
76. ر. ک. همان، ص 63، 70.
77. ابن سینا، 1987/1408، ج1، کتاب 1، ص 60-61، ج2، کتاب 3، ص 951-952.
78. ر. ک. همان، ج2، کتاب 3، ص 952-1011.
79. ر. ک. همان، ج3، کتاب 5، ص 2445-2459.
80. همان، ج2، کتاب 3، ص 974.
81. همان، ج2، کتاب 3، ص 989.
82. همان، ج2، کتاب 3، ص 1008.
83. ر. ک. جرجانی، 1355ش، ص 362.
84. قلانسی، باب 41.
85. منهاج الدّکان، باب 12 و 13.
86. ابن منذر، کاشف همّ الویل فی معرفه امراض الخیل، ج2، مقالهی 5، باب 4.
87. همو، ج2، مقالهی 6، باب 38-51.
88. ر. ک. اخوینی بخاری، ص 75-77، 123-127.
89. ر. ک. زرین دست، گ 2-4؛ نیز ر. ک. منزوی، ج5، ص 3756.
90. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جرجانی».
91. ر.ک. جرجانی، ص 342، 358، 655.
92. ر. ک. همان، ص 341، 347، 362 و جاهای دیگر.
93. همان، ص 323.
94. همان جا.
95. ر. ک. همان، 655-656، 740-741.
96. ر. ک. همو، 1345 ش، 80-82، 309-331، 701-706.
97. منزوی، ج5، ص 3357.
98. الگود (Elgood)، ص 57.
99. ر. ک. بهارالدوله رازی، ص 223-253.
100. ر. ک. منزوی، ج5، ص 3236، 3405-3406، 3518، 3593، 3649.
منابع تحقیق:
ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، چاپ نزار رضا، بیروت [1965].
ابن اخوه، کتاب معالم القریة فی احکام الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر 1976.
ابن جزّار، زاد المسافر و قوت الحاضر، چاپ محمد سویسی و دیگران، تونس 1999.
__، طب الفقراء و المساکین، چاپ وجیهه کاظم آل طعمه، تهران 1375 ش.
ابن سینا، القانون فی الطب، چاپ ادوار قش، بیروت 1987/1408.
__، من مؤلفات ابن سینا الطبیة، چاپ محمد زهیرالبابا، حلب 1984/1404.
ابن مُنذِر، کاشف هَمّ الویل فی معرفة امراض الخیل، او، کامل الصناعتین البیطرة و الزرطقة، المعروف، بالناصری، چاپ عبدالرحمان دقّاق، پاریس 1411-1416/ 1991-1996.
ابن نفیس، المهذّب فی الحکل المجرّب، چاپ محمدظافر وفائی و محمدرواس قلعه جی، رباط 1994/1414.
ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، چاپ جلال متینی، مشهد 1342ش، 1371ش.
اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج1، در حاجی خلیفة، ج5.
احمدبن محمد بلدی، کتاب تدبیر الحُبالی و الاطفال و الصِبیان و حفظ صحّتهم و مداواة الامراض العارضة لهم، چاپ محمود حاج قاسم محمد، [بغداد] 1980.
بهاء الدوله رازی، کتاب خلاصة التجارب، چاپ سنگی کانپور 1893، چاپ افست [تهران]: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1382 ش.
جابربن حیان، مختار رسائل جابربن حیان، چاپ پ. کراوس: کتاب اخراج ما فی القوة الی الفعل، قاهره 1935/1354.
اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخهای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355 ش.
___، کتاب الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، عکس نسخهی مکتوب در سال 789 هجری محفوظ در کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، تهران 1345 ش.
خلیفة بن ابی المحاسن حلبی، الکافی فی الکحل، چاپ محمدظافر وفائی و محمد رواس قلعه جی، بیروت 1995/1415.
حنین بن اسحاق، کتاب العشر مقالات فی العین، چاپ ماکس مایرهوف، قاهره 1928، چاپ افست بیروت [بی تا].
دانشنامهی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375ش-.
هیامحمد دوسری، فهرس المخطوطات الطبیة المصورة، بقسم الثرات العربی، کویت 1984/1405.
محمد بن زکریای رازی، تدبیرالصبیان، چاپ محمود حاج قاسم محمد، بغداد 2001.
__، الحاوی فی الطیب، چاپ محمد محمداسماعیل، بیروت 2000/1421.
__، طبیب من لا طبیب له، او، من لا یحضَرُهُ الطبیب، چاپ محمد رکابی رشیدی، قاهره 1998/1418.
__، المرشد، چاپ البیر زکی اسکندر، قاهره 1961.
__، المنصوری فی الطب، چاپ حازم بکری صدیقی، کویت 1987/1408.
اسحاق بن علی رهاوی، ادب الطیب، چاپ مریزن عسیری، مدینه 1412.
محمدبن منصور زرین دست، نورالعیون، نسخهی خطی کتابخانهی آیة الله مرعشی نجفی، ش 12528.
خلف بن عباس زهراوی، جراحی و ابزارهای آن، ترجمهی فارسی بخش سی ام از کتاب التصریف من عجز عن التألیف، چاپ احمد آرام و مهدی محقق، تهران 1374 ش.
شاپور بن سهل، قرابادین، نسخهی خطی کتابخانهی ملک، ش 4234.
احمدبن محمد طبری، المعالجات البقراطیّة، در امراض العین و معالجاتها، چاپ محمد رواس قلعه جی و محمدظافر وفائی، لندن 1998/1419.
علی بن سهل طبری، فردوس الحکمة فی الطب، چاپ محمد زبیر صدیقی، برلین 1928.
عماربن علی عمّار موصلی، المنتخب من علم العین و علاجها، چاپ محمدرواس قلعه جی و محمدظافر وفائی، در ثابت بن قُرّه، البصر و البصیرة فی علم العین و عللها و مداواتها، چاپ محمد رواس قلعه جی و محمدظافر وفائی، ریاض 1991/1411.
بدرالدین محمدبن بهرام قلانسی، اقرباذین القلانسی، چاپ محمد زهیرالبابا، حلب 1983/1403.
داود بن ابی نصر کوهین عطار هارونی، منهاج الدّکان و دستورالاعیان فی اعمال و تراکیب الادویة النافعة للابدان، چاپ حسن عاصی، بیروت 1992/1412.
علی بن عباس مجوسی کامل الصناعة الطبیة، بولاق 1294.
عیسی بن یحیی مسیحی، کتاب المائة فی الطب، دمشق 2000.
احمد منزوی، فهرستوارهی کتابهای فارسی، تهران 1374ش- .
اسامه ناصر نقشبندی، مخطوطات الطب و الصیدلة و البیطرة فی مکتبة المتحف العراقی، بغداد 1981.
Carl Brockelmann, Geschicthe der arabischen Litterathur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942.
Masīh b. Hakam Dimašqi, La Risāla al- Hārūniyya, texte établi, traduit et annoté pur Suzanne Gigandet, Damascus 2002.
Cyril L. Elgood, Safavid medical practice, London 1970.
Lucien Leelerc, Histoire de la médecine arabe, New York 1971.
Max Meyerhof, "The history of trachoma treathment in antiquity and during the Arabic Middle Ages", Bulletin of the Ophtalmological Socity of Egypt, 29 (1936), repr. In Max Meyerhof, Studies in medieval Arabic medicine: theory and practice, ed, Penelope Johnstone, London 1984.
Gregor schoeler, "Der verfasser der Augenheikunde k. Nūr- al- uyīn und das schema der 8 präliminarien im l. kapitel des Werkes", Der Islam, vol. 64, no. 1 (1987).
Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-.
M. Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris 1883-1895.
Manfred Ullmann, Die Medizin im Islam, Leiden 1970.
Khalaf ibn" Abbās Zahrāwī, On surgery and instruments a definitive edition of the Arabic text with English translation and commentary by M.S. Spink and G. L. Lewis, London 1973.
منبع مقاله :
هوشنگ اعلم ... [و دیگران]؛ (1391)، تاریخ پزشکی در ایران و تمدن اسلامی (2)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول