آیا تا به حال سعی کرده اید جای چند قاب عکس و ساعت دیواری را در منزلتان عوض کنید؟ با جای فنجان های چایخوری را در کابینت ها و یا حتی طرز چیدن لباس های کمد را ؟
احتمالا نظیر این تجربه را در مزان کودکی داشته اید. مخصوصا شب های عید همه چیز د رخانه متحول می شود. آن وقت برای فهمیدن زمان و برای نوشیدن یک لیوان چای مجبور می شوید چند قفسه آشپزخانه را بگردید و از یافتن آنها کمی هم هیجان زده می شوید. این تغییرات با اینکه کوچک هستند ولی حس تازگی و زنده بودن به خانه می دهند. انگار که می توانی حرکت را در اجزای خانه ات ببینی.این گونه ذهن ما برای چند لحظه درگیر حل یک معمای ساده می شود و ما برای پیدا کردن و یا به خاطر آوردن جای درست وسایل مورد نظر خود، فایل های مغزمان را زیر و رو می کنیم. حتی یک تنوع کوچک هم می تواند برای مدتی حس متفاوت تازگی را در ما به وجود آورد و این دقیقا همان چیزی است که خداوند خواسته است با خلق طبیعت متنوع، در روح ما ایجاد کند. هدف از خلق این همه تنوع تکرار یکنواخت فصول و روز و شب نیست. باید بپذیریم هر روز متمایز از روز قبل است. زمان طلوع و غروب هر روز با روز قبل اندکی تفاوت دارد و زمان باز شدن دو غنچه یک گل با هم کمی فرق دارد. باید یاد بگیریم با دیدن این همه تازگی در خودمات نیز روحیه ایجاد تنوع پدید آوریم.
می توانیم از تغییری کوچک در مسیر حرکت روزانه خود به محل کار شروع کنیم. در حقیقت وقتی که ما برای انجام درست یک کار به خصوص، با آزمون و خطا به یک حاشیه امنیت می رسیم دیگر برای تغییر دادن آن هیچ تلاشی نمی کنیم. به عبارت دیگر آن رفتار را به بخش "فقط تکرار شود" مغزمان می سپاریم و دیگر برای تجدید نظر در روال انجام آن هیچ تلاشی نمی کنیم؛ تا لحظه ای که مشکلی پیش آید و مجبور شویم آن را بازرسی کنیم. در واقع ما دست به سینه منتظر تغییر شرایط می شویم و تا رسیدن دستور جدید بدون تغییر رویه سابق را ادامه می دهیم، شاید فکر کنید چه ایرادی دارد؟ وقتی تکرار یک قضیه موفق است چه لزومی برای بازنگری در آن وجود دارد؟
به واقع موفقیت یعنی کشف شرایط جدید و کشف یعنی از مسیر تازه ای حرکت کردن. حتی اگر مسیر قبلی مشکلی نداشته و ایده آل باشد، نباید منتظر پیشامدهای ناگوار شد. باید یک قدم جلوتر از پیشامدهای زندگی حرکت کرد. به نظر شما تا قبل از کشف جریان برق توسط ادیسون، آیا نیازی برای استفاده از این انرژی حیاتی در بشر احساس می شد؟ آیا او و دانشمندانی نظیر او برای کسب درآمد و گذران زندگی نمی توانستند پیشه تجارت را مثل بسیاری دیگر در پیش بگیرند؟ مطمئنا پاسخ مثبت است. انسان های موفق سعی می کنند با ایجاد تغییرات کوچک در محیط کار و زندگی، برای خود معمارهای کوچکی ساخته و با حل آنها پنجره های جدیدی را به روی خود بگشایند. شاید کوچه پایینی مغازه خوبی برای اجازه داشته باشد که بتوانید با استفاده از موقعیت آن کسب و کار تازه ای به راه بیندازید. و شاید با تغییر دادن خیابان مسیر حرکتشان، دوستی قدیمی را پیدا کنید که سال ها قبل با او همکلاسی بوده اید. البته این تجربیات در این حد و شاید کمی جدی تر و بزرگتر، همیشه هم خوشایند نیستند. ولی حتما آموزنده هستند و ما برای ادامه مسیر زندگی به این درس ها بسیار نیاز داریم. باید این درس مهم را در زندگی یاد بگیریم که ایجاد تغییرات کوچک و بزرگ در زندگی الزاما به معنی نفی رفتارهای گذشته نیست. فقط گشودن دریچه ای جدید و آزمون طرز تفکری تازه است. هر نوآوری در نوع خود می تواند بی نظیر باشد. به شرط آنکه ما آن را خوب خلق کرده و با فکر خوب و استمرار در پرورش آن، نهایت استفاده را ببریم.
منبع: راز موفقیت شماره 187