دو) بوی خوش
آراستگی ظاهر محدود در دیدنیها نیست، بلکه بوی خوش نیز نوعی زیبایی و آراستگی به شمار میآید. ظاهر شدن در میان مردم آدابی دارد؛ استعمال بوی خوش از جمله آن آداب است که مورد توجه ویژه دین مبین اسلام بوده است. در سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که هزینه عطر آن بزرگوار بیشتر از خوراکشان بوده است. (1) استعمال عطر و مشک نزد آن حضرت به گونهای بود که شبهای تاریک قبل آنکه دیده شوند از بوی خوششان شناخته میشدند. (2) امام صادق (علیه السلام) سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مورد استفاده از بوی خوش اینگونه بیان میکنند:
کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یُنفِقُ عَلَی الطِّیبِ أکثَرَ ما [مِمَّا] یُنفِقُ عَلَی الطَّعَامِ؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای بوی خوش بیشتر از غذا هزینه میکردند. (3)
درباره امام صادق (علیه السلام) نیز وارد شده است که جایگاه و محل عبادت آن حضرت در مسجد، از بوی عطرشان شناخته میشد. (4) امام صادق (علیه السلام) دو رکعت نماز با بوی خوش را بهتر از هفتاد رکعت بدون بوی خوش میدانند. (5)
نکته جالب اینکه اسراف در دین مبین اسلام، مذموم و ناپسند است ولی امام صادق (علیه السلام) هزینه برای خرید عطر را جزء اسراف بیان نمیکنند:
مَا أنفَقتَ فِی الطِّیبِ فَلَیسَ بِسَرَفِ؛ آنچه در راه بوی خوش مصرف شود، اسراف نیست. (6)
درباره استفاده از بوی خوش، از حضرت ثامنالحجج (علیه السلام) احادیث متعددی به یادگار مانده است. بدین منظور به نمونههایی اشاره میشود.
نمونه نخست: وشاء از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
امام سجاد (علیه السلام) مشکدانی داشتند که در آن عطریّات بود و هرگاه میخواستند از منزل بیرون بروند از آن استعمال میکردند. (7)
نمونه دوم: بزنطی از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
استعمال بوی خوش از سنّتهای پیامبران است.(8)
نمونه سوم: یاسر خادم گوید: حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: جبرئیل به من گفت: یک روز در میان بوی خوش استعمال کن و روز جمعه را ترک نکن. (9)
نمونه چهارم: حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند:
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با دست خود یک گل به من دادند. هنگامی که گل را نزدیک دماغم بردم فرمودند آن گل سرآمد گلهای بهشت بعد از گل یاس است. (10)
نمونه پنجم: امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
محلی که امام صادق (علیه السلام) در مسجد جلوس میکردند با بوی خوش شناخته میشد و مردم از بوی خوشی که از آنجا میآمد میدانستند آنجا محل آن حضرت است.(11)
نمونه ششم:
محمدبن یحیی صولی بیان میکند که روزی در خانه حضرت رضا (علیه السلام) بودیم. در خانه ایشان عود هندی روشن بود. آن حضرت (علیه السلام) قصد بیرون رفتن داشتند، امّا پیش از آن، از گلاب و مُشک استفاده کردند. (12)
نمونه هفتم: حضرت رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است:
وقتی که مرا به آسمان (یعنی معراج) بردند، یک قطره از عرق من چکیده و از آن گلی سرخ رویید پس هر کس دوست دارد که بوی مرا استشمام نماید این گل را بو کند. (13)
هوای اطراف ما با عطر و بوهایی پر شده که انواع پیامها را به ما میرسانند و غالباً حس بویایی، ناخودآگاه ما را در شکل دادن نگرشهای دیگران کمک میکند. بوی خوش، در دلانگیز کردن محیط نقش بسزایی دارد. رایحه مطبوع، عامل قدرتمندی در به وجود آوردن تصویری جالب و جذاب از یک فعالیت است. رایحهی خوش عنصری است که به صورت غیرمحسوس برفرایند ارزیابی مردم اثر میگذارد. در طرف مقابل، بوهای نامناسب، ارزشها و جنبههای مثبت محیط را تحت تأثیر قرار داده و اثر منفی بر دیگران میگذارد.
سه) زینت با انگشتر
یکی از اموری که در سیرهی اهل بیت (علیهم السلام) و نیز پیامبر گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) رایج بوده، استفاده از انگشتر به منظور آراستگی و زینت بخشیدن است. پیشوایان دین همواره با انگشتر عقیق و نیز فیروزه ارتباط نیکی داشتهاند. آنان برای استفاده از انگشتر، نقوش انگشتر، فوائد و آثاری نیز بیان داشتهاند که میتوان به مواردی اشاره کرد.
نمونه نخست:
بزنطی گوید: در خدمت حضرت رضا (علیه السلام) بودیم، آن جناب انگشتر پدرشان و جدشان را بیرون آوردند، در خاتم امام صادق (علیه السلام) نوشته شده بود: أنتَ ثِقَتِی فَاعصِمنی مِنَ النّاس؛ خدایا تو تکیهگاه من هستی. مرا از مردم محافظت فرما. و در خاتم موسیبن جعفر (علیه السلام) نوشته شده بود: حَسبِیَ اللهُ؛ خدا مرا کفایت میکند و در آن یک شاخه گل و یک هلال هم نقش شده بود. (14)
نمونه دوم: احمدبن محمد گوید: حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:
انگشتر عقیق، فقر را از بین میبرد و نفاق را از دلهای مردم زائل میکند. (15)
نمونه سوم: امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: انگشتر عقیق در دست کنید که شما را اندوه فرا نخواهد گرفت مادامی که انگشتر در دست داشته باشید. (16)
نمونه چهارم: دارم بن قبیصه از حضرت رضا (علیه السلام) از پدرانشان از علی (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم میفرمودند: انگشتر عقیق در دست کنید؛ زیرا او اولین کوهی است که به وحدانیّت خداوند، نبوّت من، ولایت تو ای علی و به دخول شیعیانت به بهشت ایمان آورد. (17)
نمونه پنجم:
علی بن محمد صیمری گوید: با دختر جعفر بن محمود ازدواج کردم و او را بسیار دوست داشتم، ولیکن مدّتی گذشت از وی فرزندی نیامد، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) رسیدم و موضوع را عرض کردم، تبسّم کردند و گفتند: در انگشتری که نگین آن فیروزه باشد بنویس: رَبَّ لاتَذَرنی فَرداً و أنتَ خَیرُ الوَارِثینً؛ پروردگارا مرا تنها مگذار که تو از همه بازماندگان بهتری.
گوید: این کار را کردم و یک سال از این قضیه گذشت. خداوند به من پسری عنایت فرمود. (18)
چهار) زینت با رنگ
در آموزههای دینی دو مفهوم مطرح است؛ یکی خضاب و دیگری حنا. خضاب به معنای رنگ کردن موی سر، ریش، دست، پا، صورت یا پوست بدن است. در قدیم رسم بر آن بوده است که با استفاده از مواد مختلفی به ویژه حنا مواضع مختلف بدن را به رنگهای سرخ، زرد یا سیاه رنگ میکردند و از این طریق بر زیبایی خود میافزودند. در این میان حنّا جایگاه ویژهای داشت. حنّا درختچهای است با برگهایی شبیه برگهای درخت انار که گلهایش سفید و خوشبو است و برای تزیین بدن به کار میرفت. (19)
سیره رسول گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز امامان شیعه (علیهم السلام) این بود که خضاب میکردند و از حِنّا برای تغییر رنگ مواضعی از بدن خود استفاده مینمودند. هشتمین پیشوای شیعیان (علیه السلام) نیز در این زمینه نکاتی به عنوان توصیه، درمان و ارائه ویژگیها دارند.
سلیمان بن جعفر جعفری نقل میکند که حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
الخِضَابُ بِالسَّوَادِ زِینَهٌ لِلنِّساءِ مَکبَتَهُ لِلعَدُوَّ؛ خضاب به رنگ سیاه، مایه زینت زنان و سبب خشم دشمنان است. (20)
حسن بن جهم گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: خضاب فرمودهاید؟ فرمود: آری با حنا، مگر نمیدانی که این کار سودی فراوان دارد که زن دوست دارد در تو همان زینت را ببیند که تو دوست داری در او ببینی و زنانی از عفت بیرون شده فاسد گشتند و چنین نشدند مگر بواسطه کم توجهی شوهرانشان به آرایش خود. (21)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
مکروه است که انسان در حال جنابت خضاب نماید. (22)
اسماعیل بن بزیع نقل میکند که به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: دختری است که حیض او بند آمده، فرمود سرش را با حنّا خضاب کن بزودی مشکلش برطرف میگردد. من چنین کردم و حائض گشت. (23)
حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از جد بزرگوارشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میفرماید:
عَلَیکُم بِسَیَّدِ الخِضَابِ فَإنَّهٌ یُطَیَّبُ البَشَرَهً وَ یَزِیدُ فِی الجِمَاعِ؛ بر شما باد به خضاب نمودن؛ زیرا که پوست را نیکو میگرداند و باعث افزایش نیروی آمیزش میگردد. (24)
امام رضا (علیه السلام) برای درمان سردرد میفرماید:
فَلیَختَضِب بِالحِنَّاءِ؛ [برای درد سر] به حِنّا خضاب کنید. (25)
حضرت ثامنالحجج (علیه السلام) به نقل از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل میفرماید:
الحِنّاءُ بَعدَ النُّورَهِ أمَانُ مِنَ الجُذَامِ وَ البَرَصِ؛ حِنّا بستن پس از نوره کشیدن موجب جلوگیری از مرض جذام و پیسی است. (26)
پنج) سرمه کشیدن
یکی از واژههایی که سنّت پیشوایان دین با آن مواجه میشویم، کُحل است. کحل به معنای سرمه کشیدن چشم است. البته معانی دیگری نیز برای آن بیان شده است؛ آسمان بدون ابر، سال سخت و سالی که در آن قحطی و خشکسالی باشد. در لغت عرب به سرمه دان مِکحَلَه گفته میشود چنانکه میله سرمهدان را مِکحال میگویند. (27)
سرمه کشیدن در سنّت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز امامان شیعه (علیه السلام) وجود داشته است. حضرت رضا (علیه السلام) در این رابطه به نکاتی زیبا اشاره دارند.
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
هر کس چشمش ضعیف شود به هنگام خواب هفت میل سرمه بکشد: چهار میل به چشم راست و سه میل در چشم چپ که مژهها را میرویاند و چشم را جلا میدهد و خداوند به سرمه فایدهی سیساله میدهد. (28)
امام رضا (علیه السلام) در فوائد سرمهیسنگ میفرماید:
عَلَیکَ بِالإثمِدِ فَإنَّهُ یَجلُو البَصَرَ وَ یُنبِتُ الأشفَارَ وَ یُطَیِّبُ النَّکهَهً وَ یَزِیدُ فِی الباهِ؛ بر تو باد به سرمه که چشم را جلا میدهد و مژهها را میرویاند و دهان را خوشبو میکند و بر نیروی باه میافزاید. (29)
نادر خادم از حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل میکند که حضرت به یکی از اهل مجلس فرمود: سرمه بکش، آن مرد در پاسخ حضرت گفت که دوست ندارم در خانه زینت داشته باشد. امام (علیه السلام) فرمود:
تقوا داشته باشد و سرمه بکش و سرمه را فراموش مکن. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سرمه را به تعداد طاق بکشید که این کار سودمند و نیکو است و عمل نکردن به آن نیز مانعی ندارد. (30)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخِرِ فَلیَکتَحِل؛ هر کس به خدا و آخرت ایمان دارد حتماً سرمه بکشد. (31)
پینوشتها:
1- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص34.
2- همان، ص33.
3- همان، ص34.
4- همان، ص42.
5- همان.
6- همان، ص41.
7- کلینی، الکافی، ج6، ص510؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص415؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص144.
8- همان.
9- کلینی، الکافی، ج6، ص511؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص427؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص365.
10- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص41؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص146؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص433.
11- کلینی، الکافی، ج6، ص511؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص42؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص416.
12- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص179.
13- ابن حبان، المجروحین، ج2، ص106.
14- کلینی، الکافی، ج6، ص473؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص362؛ فیض کاشانی، الوافی، ج20، ص776.
15- کلینی، الکافی، ج6، ص470؛ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص357؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص85.
16- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص47؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص86.
17- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص70؛ مجلسی، بحارالانوار، ج27، ص280.
18- طوسی، الامالی، ص49؛ مجلسی، بحارالانوار، ج92، ص343 و ج101، ص78.
19- فراهیدی، العین، ج4، ص178؛ طریحی، مجمع البحرین، ج2، ص50؛ ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص385؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل واژه؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه، عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه.
20- صدوق، ثواب الاعمال، ص21.
21- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص81.
22- همان، ص83.
23- کلینی، الکافی، ج6، ص484؛ فیض کاشانی، الوافی، ج6، ص646.
24- نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص394.
25- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص374.
26- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص48؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص89؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص74.
27- فراهیدی، العین، ج2، ص62؛ ابن منظور، لسان العرب، ج11،ص584؛ طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص460؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل واژه؛ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه.
28- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص59؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص191.
29- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46.
30- همان، ص47؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص96.
31- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46؛ صدوق، ثواب الاعمال، ص40؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص99.
منبع مقاله :
فعالی، محمد تقی، (1394)، سبک زندگی رضوی (5)، مشهد: انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.