ماهان شبکه ایرانیان

بهداشت ظاهر در سیره ی رضوی (۱)

بهداشت ظاهر نعمت حجب و حیا از الطافی است که خداوند در فطرت انسان قرار داده و او را از سایر جانداران متمایز ساخته است

بهداشت ظاهر در سیره ی رضوی (1)

بهداشت ظاهر

نعمت حجب و حیا از الطافی است که خداوند در فطرت انسان قرار داده و او را از سایر جانداران متمایز ساخته است. روشن‌ترین شکل بروز این گرایش فطری، احساس نیاز به پوشش و پوشاندن بدن از دیگران است و چه خوب است که این پوشش، زیبا، تمیز و شایسته شأن انسان و منزلت اجتماعی فرد باشد تا آدمی را در منظر دیگران خوشایند سازد.
رنگ لباس و پوشش تأثیر زیادی در برقراری ارتباط با دیگران دارد. در واقع رنگ لباس و پوشش و به طورکلی وضعیت ظاهری انسان، شخصیّت فرد را آشکار می‌سازد. رنگ لباس و نحوه‌یپوشش، بر روحیه، خلق و حتّی سلامتی فرد تأثیر می‌گذارد و آرامش روحی را در پی دارد.
از سوی دیگر، پوشش نه تنها از شخصیّت انسان حکایت دارد، بلکه در شکل‌گیری و تحوّل شخصیّت نیز نقش بسزایی دارد. آراستگی ظاهر اگر با تهذیب اخلاقی همراه شود، موفقیت انسان را در جلب محبّت و راه یافتن به دل‌ها تضمین می‌کند. در روایتی امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
إنَّ اللهَ تَعَالَی یُحِبُّ الجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یَکرَهُ البُؤسَ وَ التَّبَؤسَ؛ خداوند، زیبایی و آراستن را دوست دارد و ژولیدگی و فقیرنمایی را نمی‌پسندد. (1)
در ادامه روایت حضرت می‌فرمایند:
خداوند چون نعمتی به بنده‌ی خویش عطا کند، دوست دارد اثر آن را در وی ببیند. پرسیدند: چگونه؟ فرمودند: با پوشیدن لباسی نظیف، استفاده از عطر، گچ کاری خانه و آراستن محل سکونت، جارو کردن و تمیز نگاه داشتن حیات، حتّی روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید، فقر را می‌زداید و بر روزی می‌افزاید. (2)
لباس تمیز، آراستگی و مرتب بودن موها، احساس اطمینان و اعتماد به نفس را در انسان تقویت می‌کند. اگر شخص نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد دیگران هم آن را درک می‌کنند و حسی دلپذیر به وجود می‌آید. نبّی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
إنَّ اللهَ یُحِبُّ مِن عَبدِهِ إذَا خَرَجَ إلَی إخوَانِهِ أن یَتَهَیَّاً لَهُم وَ یَتَجَمَّلَ؛ خداوند دوست دارد زمانی که بنده‌اش به سوی برادرانش بیرون می‌آید، خود را برای آنها آماده و زیبا سازد. (3)
در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) به یکی از یاران خود می‌فرمایند:
إظهَارُ النَّعمَهِ أحَبُّ إلَی اللهِمِن صِیَانَتِهَا فَإیَّاکَ أن تَتَزَیَّنَ إلاّ فِی أحسَنِ زِیَّ قَومِکَ؛ نزد خدا نمایان کردن نعمت، از نگه داشتن آن محبوب‌تر است. پس مبادا جز در بهترین شکل آرایش مرسوم قوم خویش، خود را بیارایی. (4)
زندگی انسان، اجتماعی است. حضور در جمع همنوعان نیازمند آن است که در ارتباط با دیگران، از عوامل تنفرآمیز پرهیز کرد تا زمینه برقراری مهر و الفت قلب‌ها فراهم شود. آراستگی ظاهر نه تنها در استحکام پیوند اجتماعی افراد مؤثر است، بلکه آثار مثبتی نیز در خود فرد به وجود می‌آورد. مرتب بودن، آراستگی ظاهر و
دوری از هر گونه آشفتگی و پریشانی، در مرحله‌ی نخست، از نظام فکری و ذوق سلیم انسان سرچشمه می‌گیرد. آشفتگی بیرونی بر آشفتگی درونی دلالت خواهد داشت. کسانی که با داشتن فهم و برخورداری از فطرت سلیم، به آراستگی ظاهر بی‌اعتنا هستند، باید علت را از یک آشفتگی و بی‌نظمی در درون خود جستجو کنند؛ چرا که بی‌نظمی و بی‌توجّهی به مرتب بودن ظاهر، از کشمکش‌های درونی حکایت دارد.
از نظر اسلام، انسان نباید خود را در معرض اهانت و سبک شمردن قرار دهد. وضع ظاهری ژولیده و مراعات نکردن پاکیزگی و آراستگی ظاهر، آدمی را در دیده‌ها خوار کرده و زبان طعن و سرزنش را می‌گشاید. بنابراین در تعالیم اسلامی سفارش شده خود را بینوا، افسرده و نامرتب نشان ندهید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی را دیدند که موی سرش ژولیده، جامه‌هایش چرکین و ظاهرش آشفته است، به او فرمودند:
مِنَ الدِّینِ المُتعَهُ؛ بهره‌مند شدن از مواهب زندگی، جزو دین است. (5)
آراستگی ظاهر، شامل مجموعه‌ای از عناصر می‌شود که جنبه‌های مختلف آن مورد توجّه اسلام قرار گرفته است. لباس زیبا و مرتب، نظافت و پاکیزگی عمومی، رسیدگی به موی سر و عطر زدن مجموعه‌ای است که آراستگی ظاهر را در بر می‌گیرد. از جمله اموری ظاهری، لباس است.

یک) آراستگی لباس

الف) لباس زیبا

در آیات الهی و فرمایش معصومان (علیهم السلام) مضامین فراوانی در ارتباط با پوشش و لباس آمده است. در این میان جنبه‌هایی شایان ذکر است. حجاب و پوشش، نعمتی الهی است که خداوند متعال به انسان‌ها ارزانی داشته و هدف از این نعمت، پوشاندن زشتی‌های بدن انسان است:
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاساً یُوَارِی سَوْآتِکُمْ؛ اى فرزندان آدم، در حقیقت، ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مى دارد (6)
انسان، موجودی اجتماعی است. حضور او در اجتماع اقتضاء می‌کند که در پوشش بدن خود، نظافت و تناسب با شأن و منزلتش را رعایت کند. پوشش مناسب شامل آراستگی، وقار و نظم در ظاهر است و محیط کار، تحصیل و کوچه و خیابان هر یک پوشش خاصی را می‌طلبد. پوشش افراد از یک سو، هویت اعتقادی، قومی و اجتماعی، نژادی و سرزمینی را مشخص می‌کند و از سوی دیگر، ویژگی‌های شغلی، نگرش سیاسی، مذهبی، شأن و منزلت اجتماعی، اقتصادی و طبقاتی را هویدا می‌سازد.
رنگ لباس و پوشش در محیط کار تأثیر زیادی در برقراری ارتباط با دیگران دارد. در نگاه و برخورد فرد با دیگران، نوع پوشش و رنگ آن است که می‌تواند شخصیّت فرد را آشکار سازد. از این‌رو نه تنها نوع پوشش بلکه مهم‌تر از آن، رنگ لباس، بر روحیه، خلق و حتّی سلامتی فرد نیز تأثیرگذار است.
به وسیله‌ی لباس، به خودمان آراستگی و زیبایی می‌بخشیم. خودآرایی و زینت نه تنها آثار مثبت روحی و روانی بر دیگران دارد، بلکه موجب آرامش روحی شده و اثر روانی مثبتی در فرد بر جای می‌گذارد.
آراستگی ظاهر اگر با تهذیب اخلاقی و آراستگی درونی همراه شود، موفقیت انسان در جلب محبّت و نفوذ به دل‌ها تضمین خواهد شد، به گونه‌ای که بدون برخورداری از این دو کلید طلایی در ارتباطات، انتظار پیدا کردن محبوبیت، انتظار بی‌جایی خواهد بود.
در مواجهه با مردم، اولین برداشت آنها بسیار مهم است. نوع پوشش شما نشانه‌ای است که دیگران با استفاده از آن، در مورد شما می‌توانند قضاوت کنند.
شایسته است که هر کس ظاهر خویش را حفظ کند و به گونه‌ای لباس بپوشد که نزد دیگران تحقیر نشود بلکه مورد احترام قرار گیرد. اگر انسان بتواند لباس نیکو و زیبا بپوشد، از یک سو در روحیه خودش تأثیر مثبت دارد، از سوی دیگر روحیه دیگران را افزایش می‌دهد و از طرف سوم تأثیری انکارناپذیر در پیشبرد اهداف مادی و معنوی بر جای می‌گذارد. پیشوایان دین بر این امر اهتمام ورزیده‌اند.
مسعده بن صدقه روایت کرده است که سفیان ثوری(7) خدمت امام صدق (علیه السلام) رسید، دید آن حضرت لباس‌های سفیدی همچون پوست داخل تخم مرغ، پوشیده است؛ گفت: این[گونه] لباس، لباس شما نیست! فرمود: آن چه را می‌گویم از من بشنو به خاطر بسپار که اگر هنگام مردن بر سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بر حق باشی و بر بدعت نمیری، برای دنیا و آخرتت خیر است. تو را آگاه می‌کنم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در دورانی می‌زیست که مردم در تنگنای مالی و تنگدستی به سر می‌بردند [و از غذاهای خشن استفاده می‌کردند. به ناچار لازم بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همچون دیگران باشد و از نعمت‌ها بهره‌مند نگردد]، امّا در هنگامی که دنیا [بر مردم] روی آورد [و سطح زندگی مردم بالا رود] سزاوارترین مردم به نعمت‌ها، نیکوکارانند نه تبهکاران، مؤمنانند نه منافقان و مسلمانند نه کافران. (8)
امام صادق (علیه السلام) به عبیدبن زیاد فرمود:
آشکار ساختن نعمت نزد خداوند محبوب‌تر از پنهان داشتن آن است. مبادا که خود را بیارایی مگر در نیکوترین وضعی که قوم تو خود را به آن وضع می‌آرایند.
عبید، فرموده امام را آویزه‌ی گوش کرد و از آن پس، جز در نیکوترین وضعِ قوم خودش ظاهر نشد تا از دنیا رفت. (9)

ب) لباس تمیز

انسان باید خوش‌بو، موهای مرتب، لباس اتو کشیده و تمیز و کفش واکس زده داشته باشند.
اهمیّت پوشش تا حدی است که در دین مبین اسلام سفارش‌های ویژه‌ای نسبت به نوع پوشش، شکل، جنس و رنگ آن شده است. آخرین فرستاده الهی فرمودند:
در حد توان خود، پاکیزگی را مراعات کنید، زیرا خداوند اسلام را برای پاکیزگی بنا کرده و تنها افراد پاکیزه وارد بهشت می‌شوند. (10)
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
لباس زیبا بپوش، زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما باید از حلال باشد. (11)
نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام بیرون رفتن از خانه، در آب یا آینه می‌نگریستند و خود را مرتب می‌کردند. روش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌گونه بیان شده است:
مردی در خانه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایستاده و منتظر دیدن آن حضرت بود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از اتاق خارج شدند و کنار ظرف آبی ایستادند. نگاهی به آب انداختند، ریش خود را صاف کردند و به خانه برگشتند. عایشه با تعجب گفت: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تو سیّد فرزند آدم و رسول خدایی، کنار ظرف آب ایستادی و سر و صورت را درست کردی؟! پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
ای عایشه! خداوند دوست دارد وقتی بنده مؤمنش برای ملاقات برادرش از خانه خارج می‌شود، خود را آراسته و مهیا کند. (12)
رعایت پاکیزگی و نظافت لباس، حضور انسان را نزد دیگران خوشایند می‌سازد. از این‌رو، اسلام به آن توجه ویژه‌ای نشان داده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن توصیه به تمیزی لباس فرمودند:
مَنِ اتَّخَذَ ثَوباً فَلیُنَظَّفُهُ؛ هر کس لباس می‌پوشد، باید آن را تمیز نگه دارد. (13)
حضور در بین مردم با ظاهری آراسته و لباس‌های تمیز به گونه‌ای مورد توجه نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است که می‌فرمایند:
لباس‌های خود را پاکیزه و زین مرکب خود را درست کنید تا همچون خال سیاه در میان مردم نمایان باشید. (14)
یکی از یاران حضرت رضا (علیه السلام) به نام محمدبن عیسی اظهار می‌دارد که روزی آن حضرت را دیدم در حالیکه لباسی از پارچه دیباج به رنگ آبی بر تن داشت. (15)
اباصلت هروی می‌گوید زمانی که امام رضا (علیه السلام) از نیشابور کوچ می‌کرد؛ با ایشان همراه بودم. آن حضرت (علیه السلام) سوار بر قاطر ابلق (16) بود. در این حال سر مبارک خویش را از کجاوه بیرون آورد در حالی که ردایی از حریر همراه با نقش و نگار و دارای دو طرف بود در تن داشت. (17)
روایت جالب دیگری است که در آن با مضمون متفاوتی مواجه می‌شویم؛ روزی برخی از جهله صوفیه (18) امام (علیه السلام) را دیدند که در حالی که لباس حریری بر تن داشت. آنان تعجب کرده به امام (علیه السلام) اظهار داشتند: گمان می‌کردیم که تو زاهدی. در این حال امام رضا (علیه السلام) لباس حریر را کنار زد و آنان مشاهده کردند که زیر آن لباسی از پشم است. در این حال امام (علیه السلام) فرمود:
این لباس پشم برای خدا و آن لباس حریر برای مردم. (19)

ج) تناسب پوشش با محیط

با توجه به اینکه ظاهر شخص در محیط اهمیّت فراوانی دارد، ظاهر انسان باید با وضعیت کار هماهنگ باشد. اگر هتل یا واحد اقامتی، لباس متحدّ خاصی ندارد، بهتر است آقایان از کت و شلوارهای مناسب محیط کار و پیراهن‌هایی با رنگ ملایم استفاده کنند. پوشیدن پیراهن‌های تیره یا رنگ‌های تند و زننده مناسب نیست. در مورد بانوان نیز استفاده از رنگ‌های تند و زننده و لباس‌های تنگ با محیط کار تناسبی ندارد.
باید به این نکته‌ی مهم توجّه داشت که پوشش هر انسانی به ویژه در محیط جامعه باید مناسب باشد، به گونه‌ای که اندام فرد را حفظ کند، محرّک نباشد و با فرهنگ و عرف زمان و محل زندگی نیز هماهنگ باشد. از این‌رو مرزهایی برای آراستگی بیان شده است. به عنوان مثال در فقه، لباس شهرت پوشیدن، خود را شبیه کافران کردن و پوشش با هدف فتنه‌انگیزی جایز نیست. همان‌طور که آراستگی حلال و شایسته موجب استحکام و ایجاد نشاط و سلامت در ارتباط‌ها می‌شود، آراستگی ناشایست و حرام، با این امور منافات داشته و برای فرد و جامعه مفسده به همراه دارد. امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
إلبَس وَ تَجَمَّل فَإنَّ اللهَ جَمیلُ یُحِبُ الجَمَالَ وَلیَکُن مِن حَلالِ؛ لباس زیبا بپوش و خود را بیارای؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، ولی باید از حلال باشد. (20)
در آراستگی، تشبه مردان به زنان یا عکس آن روا نیست. امام علی (علیه السلام) شخصی را دیدند که با شکل و شمایل زنانه وارد مسجد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شد. حضرت او را بیرون راندند و فرمودند: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم می‌فرمایند:
خداوند مردانی که خود را به شکل زنان و زنانی که خود را شبیه مردان در می‌آورند از رحمت خویش دور کرده است! (21)
همچنین پوشیدن لباس شهرت که موجب انگشت‌نما شدن باشد، جایز نیست، زیرا موجب خود بزرگ‌بینی یا حقارت و ضعف در شخصیّت می‌شود. امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
إنَّ اللهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی یُبغِضُ شُهرَهً اللِّبَاس؛ خداوند متعال لباس شهرت را مبغوض می‌دارد. (22)
حسن بن علی وشاء گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم می‌فرمود:
حضرت سجاد (علیه السلام) در تابستان دو جامه را به پانصد درهم می‌خرید و در بر می‌کرد. (23)

د) پرهیز از لباس بسیار بلند

در میان عرب جاهلیت چنان رسم بود که لباس‌هایشان را به اندازه‌های بلند می‌دوختند که بر زمین کشیده می‌شد و آن را نشانه افتخار می‌دانستند. آنان حتّی کسی را استخدام می‌کردند که پایین لباس آنها را گرفته بلند کند تا بر زمین کشیده نشود و از این طریق غرور و تکبّر خویش را به رخ دیگران می‌کشیدند. اسلام خط بطلانی بر این رویه کشید و پیشوایان دین دستور دادند که این گونه عمل نشود.
حضرت علی (علیه السلام) به جوانی که لباسش را رها کرده بود [به گونه‌ای که به زمین کشیده می‌شد] نگاه کرد و فرمود:
ای جوان! جامه‌ات را بالا بگیر که آن، جامه‌ات را با دوام و قلبت را بهتر پاک می‌کند [و خودخواهی و تکبّرت برطرف می‌گردد]. (24)
از امام رضا (علیه السلام) فرمود:
ثَلاَثُ مَن عَرَفَهُنَ لَم یَدَعهُنَّ إحفَاءُ الشَّعرِ وَ ...... وَ تَشمِیرُ الثَّوبَ؛ سه چیز است که هر کس آن را بداند هرگز ترک نخواهد کرد: کم کردن و کوتاه کردن موی سر و .... و بالا زدن جامه که روی زمین کشیده نشود. (25)

هـ) فلسفه پوشش زنان

درباره فلسفه پوشش بانوان نکات متعددی در قرآن و نیز کلمات پیشوایان دین اظهار شده است. حضرت رضا (علیه السلام) یکی از دلایل و فلسفه‌های پوشش اشاره می‌کند. آن امام همام (علیه السلام)، مسأله حفظ امنیت اجتماعی را مدنظر قرار داده‌اند و می‌فرمایند:
حفظ پوشش زنان از مردان این است که اگر زنان پوشش نداشته باشند، موجب تحریک (جنسی) مردان خواهد شد و این امر جامعه را به فساد می‌کشد و باعث می‌شود مردم دست به کاری بزنند که حلال و زیبا نیست. (26)

و) آداب لباس جدید

هرگاه حضرت رضا (علیه السلام) لباس جدیدی می‌پوشید، قدحی آب طلب می‌نمود و بر آن سوره قدر ده مرتبه، سوره توحید ده مرتبه و سوره کافرون را ده مرتبه می‌خواند. سپس آن آب را بر آن لباس می‌ریخت و آن را می‌پوشید. تا از شیاطین در امان باشد. (27)
ز) لباس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌توان لباس‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را از جهت اجزاء جنس، رنگ و اندازه مورد توجه قرار داد. (28)

اول) اجزای لباس‌ها

عمامه: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چندین عمامه در رنگ‌های سبز، سفید و مشکی داشت. او عمامه‌ای به نام سحاب داشت که در روز غدیر بر سر امیر مؤمنان (علیه السلام) نهاد و علی (علیه السلام) آن را بر سر می‌نهاد. (29) عمامه خزّ سیاه در سفر و غیر سفر بر سر می‌گذاشت و گاهی دستمال بر سرش می‌بست که غیر از عمامه بود. (30)
کلاه و عرقچین: (31) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کلاه گوشه‌دار (لبه‌دار محافظ گوش) داشت که در جنگ‌ها بر سر می‌گذاشت و عرقچین‌های یمنی و مصری در رنگ‌های مختلف می‌پوشید. عرقچین را گاه در زیر عمامه و گاه بدون عمامه بر سر می‌نهاد و گاهی کلاهش را از سر بر می‌داشت و در حال نماز جلوی سجاده می‌گذاشت.
عبا: ایشان چندین عبا داشت به رنگ‌های سیاه و سرخ و زرد. در اعیاد لباس‌های نو می‌پوشید، در نماز جمعه یک عبای خوش‌رنگ مخصوص داشت. (32)
پیراهن: آن حضرت نوعی پیراهن بلند می‌پوشید که تا بالای زانو بود. (33)
ازار: ازار پوششی بود ساده، (34) مثل حوله یا پارچه بزرگی که به جای لباس آن را بر دوش می‌انداختند که تمام بدن را می‌گرفت؛ مانند لباس احرام که دو قطعه تشکیل می‌شود.
سراویل: (35) شلوار (به شلوار کوتاه نیز گفته شده) یکی از لباس‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم).
جبّه: (36) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جبه‌ی شامی و رومی می‌پوشید. عایشه گفته: ایشان جبه و عمامه‌ای پشمین پوشید و بر منبر رفت و خطبه خواند (37) و بسیار برای او برازنده بود.
قبا: (38) آن حضرت قبایی معمولی می‌پوشید. قبا در پوشش علمای شیعه رایج است و قبل از اسلام در بین ایرانیان و شاید ملل دیگر رواج داشت که پس از پوشیدن آن را با شال می‌بستند. تا عهد قاجار نیز این پوشش در بین مردم و بزرگان رواج داشت که متأسفانه از مُد افتاد.

دوم) جنس لباس‌ها

این‌گونه نبود که لباس‌های آن حضرت همواره از جنس نرم باشد، بلکه لباس‌های زبر و خشن نیز بر تن می‌کرد. جنس لباس‌های او را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد:
لباس‌های پشمی: ایشان از جنس پشم، لباسی به نام‌های «نمره» و «شمله» داشت و می‌پوشید.
رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) از لباس‌های کتانی استفاده می‌کرد. امام صادق (علیه السلام) کتان را لباس انبیاء و اهل بیت (علیهم السلام) می‌نامید. (39)
آن بزرگوار از لباس‌های پنبه‌ای استفاده می‌کرد؛ از لباس‌هایی که از جنس (مو) بافته شده بود، به وقت ضرورت و موقعیت‌های ویژه استفاده می‌کرد. (40)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از کمربندهای چرمی و سرخ رنگ برای بستن شمشیر و غلاف استفاده می‌نمود (41) و کمربند چرمی دباغی شده داشت که دارای سه حلقه نقره‌ای بود و یک طرفش حلقه‌ای مثل کمربندهای رایج داشت. (42)

سوم) رنگ لباس‌ها

سفید: بهترین رنگ در نظرش سفید بود و لباس‌های سفید داشت.
سبز: آن حضرت پس از سفید به لباس‌های سبز رنگ علاقه داشت و لباس سبز می‌پوشید.
زرد: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عبایی به رنگ زرد روشن داشت و می‌پوشید.
مشکی: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عبا و نعلین و عمامه‌ای به رنگ مشکی داشت و می‌پوشید. از پوشیدن لباس سیاه مگر در سه مورد کراهت داشت. (43)

چهارم) اندازه لباس‌ها

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) لباس‌های بسیار بلند یا بسیار کوتاه نمی‌پوشید. اندازه‌ای معتدل داشت و بلندی پیراهن و عبایش تا قوزک پا یا تا انتهای ساق پا بود. لباس‌های تنگ نمی‌پوشید و چنین لباسی را مذمت و مسلمانان را از پوشیدن این نوع البسه نهی می‌کرد. (44)
عمامه‌اش را سه تا پنج دور به دور سرش می‌بست و آن را خوب و زیبا می‌بست. (45) لباس زیرین تا بالای زانو و لباس بالای آن تا نصف ساق و قوزک پا می‌آمد و عبایش که روی جامه‌های دیگر می‌پوشید همه لباس‌ها را فرا می‌گرفت و مقداری از پیراهن بلند بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- طوسی، الامالی، ص275؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص41.
2- همان.
3- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص35؛ مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249.
4- کلینی، الکافی، ج6، ص440؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص315؛ حویزی، نورالثقلین، ج5، ص602.
5- کلینی، الکافی، ج6، ص439؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص312.
6- اعراف/26.
7- ثوری به فتح اول، سفیان بن سعیدبن سروق، صوفی مسلک و اهل کوفه بوده است و از اصحاب امامیه به شمار نمی‌آید؛ و گاهی خود را در مقابل امام صادق (ع) قرار داده و به آن حضرت اعتراض می‌کرده است. (ر.ک: محدّث قمی، هدیة الاحباب، حرف ثاء)
8- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص349.
9- همان، ص342.
10- پاینده، نهج الفصاحه، ص391.
11- ابن حیّون، دعائم الاسلام، ج2، ص154؛ مجلسی، بحارالانوار، ج76، ص305؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص235؛ حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه، ج5، ص6.
12- مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249.
13- کلینی، الکافی، ج6، ص441.
14- همان.
15- کلینی، ج6، ص448. (طیلسان به پارچه دیباج می‌گویند که خواص از علما و مشایخ بر تن می‌کردند. البته این لباس در اصل از البسه مردم ایران بوده است).
16- دو رنگ.
17- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص134.
18- برخی از صوفیان که از اعتدال خارج شده سخنانی ضد شریعت اظهار می‌کردند.
19- ابن ابی جمهور، عوالی الثالی، ج2، ص29.
20- ابن حیّون، دعائم الاسلام، ج2، ص154؛ مجلسی، بحارالانوار، ج76، ص305.
21- مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص341.
22- کلینی، الکافی، ج6، ص445؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص321.
23- کلینی، الکافی، ج6، ص441؛ مجلسی، مرآة العقول، ج22، ص316؛ بحرانی، حلیة الابرار، ج4، ص335؛ حرّ عاملی وسائل الشیعه، ج5، ص15.
24- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص367.
25- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 58؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص93.
26- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص88.
27- همان، ج1، ص315.
28- حسنلو، پوشش و تغذیه در سیره معصومان (ع)، ص113-109.
29- ابن اثیر، النهایه، ج11، ص278-276؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 85-36؛ غزالی، احیاء العلوم، ج2، ص377-372؛ مناوی، شرح جامع الصغیر، ج5، ص271؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج1، ص32-30؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج7، ص271؛ بجلی، مسند، ص19؛ عسکری، عبدالله بن سبأ، ج2، ص325.
30- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص85.
31- کلینی، الکافی، ج1، ص236و ج6، ص462؛ صدوق، الفقیه، ج4، ص178.
32- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص512.
33- همان.
34- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص120؛ کلینی، الکافی، ج4، ص249.
35- مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص77؛ سیبویه گفته: لفظ عجمی است که عربی شده است. (طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص395)
36- جامه گشاد و بلندی که روی جامه‌های دیگر پوشیده شود. (بهشتی، فرهنگ صبا، ص327)
37- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص120.
38- همان.
39- کلینی، الکافی، ج6، ص449؛ برلی معنای حله. (ر.ک: جر، فرهنگ لاروس، ج1، ص857)
40- کلینی، الکافی، ج6، ص449.
41- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص123-96؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج11، ص283.
42- یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص88؛ مقریزی، امتاع الأسماع، ج7، ص158؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج1، ص514.
43- کلینی، الکافی، ج6، ص449؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج11، ص283-278؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 115-95؛ صدوق، الخصال، ج1، ص118؛ بیهقی، شعب الایمان، ج5، ص193؛ طباطبایی، سنن النبی (ص)، ص131.
44- ابن حیّون، دعائم الاسلام، ج2، ص167-154.
45- ابن اثیر، اسد الغابة، ج11، ص261.

منبع مقاله :
فعالی، محمد تقی، (1394)، سبک زندگی رضوی (5)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان