منجی در کلمات اهل سنت
شبلنجی در "نور الابصار" فصلی با عنوان "مناقب محمد بن الحسن" بیان کرده است، و می گوید: "مادرش، ام ولد بود و نام او نرجس یا صقیل و یا سوسن بود، و کنیهاش ابوالقاسم و امامیه لقب او را حجت، مهدی، خلف صالح، قائم، منتظر و صاحب الزمان، معرفی کردهاند. مشهورترین لقب او، «مهدی» است. "
کنجی شافعی در "کفایه الطالب" میگوید: "ابو محمد حسن عسگری فرزند هادی، تولدش در مدینه بوده و در سامراء در همان خانهای که پدرش هادی دفن شد، مدفون گشت، و از خود فرزندی به جای گذاشت که همان امام منتظر میباشد."
محمد بن غامر شبراوی شافعی مینویسد: "دوازدهمین امام، ابوالقاسم محمد است که گفته میشود او همان مهدی منتظر است. تولد امام محمد الحجه بن الامام الحسن الخالص، در سامراء شب نیمه شعبان سال 255 ق.، پنج سال قبل از فوت پدرش، بوده است. پدرش ولادت او را به دلیل سختی زمانه و ترس از حکومت وقت، مخفی و مستور نگاه داشت؛ زیرا آنها (حکومتیها) در پی هاشمیان بودند تا آنان را محبوس نموده و یا به قتل برسانند."
ابن حجر هیتمی میگوید: "حسن عسگری جز یک فرزند از خود به جای نگذاشته که ابوالقاسم محمد الحجه است، و سن او هنگام وفات پدرش پنج سال بوده لکن خداوند حکمت را در او نهاده است. و او القائم المنتظر نیز نامیده میشود؛ زیرا گفته میشود وی در مدینه از نظرها پنهان شد و معلوم نیست کجا رفته است.
ابن خلکان مینویسد: "ولادت او روز جمعه سال 255 هجری اتفاق افتاد، و ابن ازرق در تاریخ میافارقین میگوید امام مذکور در نهم ربیع الاول سال 258 هجری متولد شد، و گفته میشود در هشتم سال 256 هجری تولد یافته که به عقیده ما همین قول صحیح میباشد."
کمال الدین محمد طلحه شامی شافعی در باب دوازدهم از کتابش میگوید: "مهدی از فرزندان بتول طاهره که پاره تن رسول خدا است، میباشد و مولدش در سامراء در بیست و سوم رمضان سال 258 هجری اتفاق افتاد و پدرش الحسن الخالص، و مادرش ام ولد بود که به نام صقیل یا حکیمه معروف بود."
سبط بن الجوزی در تذکرة الخواص پس از این که نام حضرت مهدی را ذکر و نسب او را به علی بن ابی طالب علیهالسلام میرساند میگوید: "محمد بن الحسن کنیهاش ابو عبداللّه و ابوالقاسم است که او همان خلف حجت و صاحب الزمان است و گفته میشود مادر او ام ولد بوده و نامش صقیل بوده است. "
ابن صباغ مصری مینویسد: "ابوالقاسم محمد الحجه بن الحسن الخالص، در سامراء و در شب نیمه شعبان سال 255 هجری، متولد شد. سپس سلسله نسب او را ذکر کرده و تا علی بن ابیطالب میرساند."
عبدالوهاب شعرانی مینویسد: "پیشبینی میشود مهدی خروج کند و او از اولاد حسن عسگری است و زمان تولدش در شب نیمه شعبان سال 255 هجری بوده است، و هم اکنون زنده است تا این که عیسی مسیح با او هم پیمان شود. عمر شریف او تا این زمان که سال 958 هجری است، 706 سال است. "
محمد صالح حسینى ترمذى حنفى از سلمان فارسى نقل کرده مىگوید: "داخل محضر رسول خدا(ص) شدم ناگاه دیدم که حسین(ع) بر روى زانوى آن حضرت است. حضرت چشمها و دهان حسین را مىبوسید و مىفرمود: تو آقایى فرزند آقایى، تو امامى، پسر امامى، تو حجتى فرزند حجتى. پدر نهنفر حجتى از صلب تو که نهم آنها قائم آنهاست."
شیخالاسلام حموئى جوینى شافعى از حسین بن خالد نقل کرده که علىبنموسىالرضا(ع) فرمود: "کسى که ورع ندارد، دین ندارد و کسى که تقیه ندارد ایمان ندارد. گفته شد یابن رسولالله تا کى تقیه کنیم؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست هر کسى تا قبل از خروج قائم تقیه را ترک کند از مانیست."
در سنن ابن داود، بابی با عنوان: "کتاب المهدی" باز کرده است و دوازده حدیث مربوط به مهدی را آورده. روایات مذکور با تصریح نام مهدی ، او را دوازدهمین خلیفه الهی روی زمین معرفی کرده است.
در سنن ترمذی نیز بابی با عنوان "باب ما جاء فی المهدی" گشوده و پس از ذکر سه حدیث، در باب بعدی احادیث، خروج دجال را آورده است.
منجی در کلام دو اندیشمند
ملاصدرای شیرازی
ملاصدرا بعد از تبیین اصل ضرورت و تداوم حجت در زندگی بشری و دفاع از مذهب بر حق امامیه، بعضی از شبهاتی را که دیگران وارد کردهاند، مطرح کرده و به آنها پاسخ میدهد.
طول عمر حضرت: یکی از شبهاتی که مخالفان و منکران وجود اقدس حضرت مهدی کراراً مطرح میکنند، مسأله طول عمر حضرت است و گاه متفکّرانه میگویند: با اصول علمی و طبّی سازگار نیست که انسانی، عمری به این درازی داشته باشد؟ که مرحوم ملاصدرا می گوید: اولا این شبهه علمی نیست و صرف استبعاد است. ثانیا وجود در دورههای گذشته نیز ما افرادی داشته ایم که طول عمر بسیار داشته اند. ثالثاً ادلّه طبی و نجومی موافق با طول عمر است.
فایده امام غایب: نکته دیگری که برخی به عنوان شبهه مطرح میکنند، این است که فایده امام غایب چیست؟ که صدر المتالهین در جواب می گوید: غرض اصلی از خلقت امام، هدایت رهبری مردم نیست که اگر این، محقق نشد امام فاقد فایده خود گردد؛ بلکه هدف از خلقت این موجودات اشرف، این است که آنان واسطه در فیضاند. بر این اساس فرقی ندارد که امام "ظاهر مشهور" باشد یا "خامل مستور" ثانیا فواید اماممنحصر و محصور به دیدن او نیست و فواید زیادی، بدونروِیت او میتواند نصیب جامعه دینی گردد، معرفتامام و تصدیقبه وجودش و اعتراف به خلافت الهی او، فواید کثیری را متوجه مؤمنان میکند و فایده منحصر در مشاهده او نیست.
هانری کربن اسلام شناس غرب
کربن در تحلیلى جالب از حضرت قائم(عج) مىنویسد: "جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذیب و تجدید عالم روحى آنان است و بالنتیجه همان مفهوم عمیق اندیشهاى است که شیعه از غیبت و ظهور امام دارد. مردم شایستگى خود را براى دیدن امام از بین مىبرند، آنگاه خود بین امام و خویشتن حجاب مىگردند، زیرا وسیله و آلت تجلى و مشاهده آن را; یعنى معرفتى را که از راه قلب حاصل مىشود از دست مىدهند، یا آن را فلجساخته و از قدرت و کار مىاندازند. پس تا وقتى که مردم مستعد شناسایى و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غایب هیچ معنى نخواهد داشت."
در جای دیگر می گوید: "سلطنت امام، مقدمه رستاخیز عظیم (قیامة القیامة) است. رستاخیز یا برخاستن مردگان به همین نسبت قیام عمومى حضرت حجت، مجال براى تحقق فلسفه وجودى بشر در حیات زمینى خود است. به عبارتى معاد شیعه همچون معاد زرتشتى قرار گرفته، تحت تاثیر قائم و اصحاب او قرار دارد. در عین حال هجرت انفرادى را از اندیشه «قیامت کبرى» یعنى فرا رسیدن دهر جدید جدا نمىسازد.
کربن در بخش دیگرى از نوشتههاى خود به بیان تفاوت عقیده مسیحیان به حضرت عیسى بن مریم، پرداخته و پس از اذعان به این نکته که امامان همه نور و حقیقت واحدى هستند که در دوازده شخص متمثل شدهاند مىنویسد: "وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگیریم، مىبینیم مساله به هیچ روى شبیه به اتحاد اقنومى در طبیعت نیست. امامان، ظهورات و تجلیات الهى هستند. قاموس فنى زبان، کلمات را پیوسته به مقابله با عمل آیینه باز مىگرداند. پس بدین گونه، امامان همچون ظهور الهى، بى هیچ کم و بیش «اسماء الله» مىباشند و به این عنوان از دو مهلکه تشبیه و تعطیل مصونند."
منبع:http://entezaresobh.ir
/س