آراء مخالفین در مسأله کاهش جمعیّت
مورد پنجم ـ مقالهایست از جناب مستطاب حجّت الإسلام آقا سیّد محمّدباقر خرّازی دام عزّه که مجموعاً در سی و یک قسمت، روزنامه «جمهوری اسلامی» بهپخشآنمقاله مرتّباً ازتاریخ 8 ربیع الاوّل11 4 1 (7 مهرماه 9 6 13) شماره 3281،تا تاریخ6 1 ربیع الاخر 11 4 1 ( 4 1 آبانماه 9 6 13) شماره 3312 مبادرت نموده است.
این مقاله أسبق مقالاتیست که ذکر نمودیم و حاوی بحث و تحلیل در جمیع مراحل گفتگو از جهت فکری، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی در پیرامون این مبحث میباشد.
ما در اینجا به ذکر مقدّمه وی و دو قسمت آخر که پیرامون عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی است اکتفا مینمائیم. وی در مقدّمه خود گفته است:
پیش گفتار:
سلسله مقالاتی که ملاحظه خواهید کرد مجموعهای کامل و جامع با هویّتی نقّادانه از تمامی نظرات تئوریکی و نظریّهای و تحلیلی کارشناسان و متخصّصان جمعیّتی کشور است که در طیّ چند ماهه اخیر به طرق و أشکال گوناگون در بیشترین حجم ممکن به جامعه تزریق گردیده است.
این سلسله مقالات که با پیشنهاد ابتدائی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ـ معاونت فرهنگی ـ تدوین گردید گرچه حاوی نظراتی کاملاً مخالف طرز تفکّر حاکم بر آن وزارت است، ولی با تشویق و تأیید و تکمیل شش نفر از اساطین حوزه علمیّه و با دقّت نظر اعضای کمیسیون اقتصاد جلسۀ بحث و بررسی هفتگی حزب الله قم، مجموعهای غنیّ در مورد کنترل رشد جمعیّت را به وجود آورده که امید است مورد استفاده تشنگان حقیقت قرار گیرد.
در این سلسله مقالات بدنبال بیان این نکته هستیم که رشد جمعیّت ریشه مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی جامعه نیست و با کنترل آن نه تنها آن مشکلات حلّ نمیگردد بلکه مشکلات و خطرات جدیدی را برای نظام و انقلاب پدید خواهد آورد.»
و در قسمت سیام و قسمت آخر می گوید:
چرا دوَل غرب، تا این حدّ برای جلوگیری از رشد جمعیّت ما دلسوزی می نمایند ؟
عوامل و انگیزههای سیاسی
به عنوان مقدّمه میتوان گفت که اصولاً مطرح شدن مسأله کنترل جمعیّت از سوی غربیان و استکبار سیاسی و اقتصادی دنیا، و آمد و رفت عناصر فاسد آنها به کشور ما پیرامون این مسأله و اختصاص بودجه کلان برای تأمین نیازمندیهای کنترل جمعیّتی کشور توسّط سازمان ملل و... گویای وجود یکسری انگیزههای سیاسی و اقتصادی دنیای غرب از طرح این مسأله است.
به عبارت بهتر بصِرف آنکه ثروتمندان دنیا و استکبار اقتصادی تا این حدّ به ملّت و مردم کشورهای جهان سوّم و بخصوص کشور انقلابی ما علاقه نشان میدهند که برای انجام کنترل جمعیّت و مطالعات مورد نیاز آن در کشور، پول و امکانات در اختیار ما قرار خواهند داد، خود شکّ و تردید ما را برانگیزاند که عاطفه مستکبران اقتصادی چرا بجای آنکه در سرمایهگذاری و رشد تکنولوژی کشور ما لبریز شود، در مسأله کنترل جمعیّت کشور منعطف شدهاست ؟
آیا اهداف و انگیزههای پشت پردهای از سوی استکبار اقتصادی دنیا نمیتواند وجود داشته باشد؟
آیا اگر بنا بشود که این کمکهای پولی و امکاناتی، به جای آنکه صرف تحقیقات پیرامون کنترل جمعیّت شود، در مورد بررسی توزیع عادلانۀ غذائی و انتقال و رشد تکنولوژی علمی و... صرف شود، آیا باز این واردات، امکانات و پولهای هدیّهای از خارج کشور ادامه پیدا میکند یا خیر؟
آیا وقتی میبینیم که کندی رئیس جمهور سابق آمریکا در حالیکه میلیونها تن بمب بر سر میلیونها ویتنامی میریخت، بدنبال کمک کردن کشورهای عقب مانده برای تحقیق و برنامهریزی در مورد کنترل جمعیّت و رشد اقتصادی بر میآید، این ابهام در ذهن خطور نمیکند که کشورهای ثروتمند دنیا برای غارت کشورهای جهان سوّمی و جلوگیری از رشد و توسعه اقتصادی، این سیاستها و کمکها را ارائه می دهند؟!
آیا وقتی خانم دکتر نفیس صدیق آمریکائی ـ پاکستانی در ایران میگوید: «... همه معتقدند که برای جلوگیری از رشد نامعقول جمعیّت ایران باید کاری کرد... ما به ایران آمدهایم تا در تنظیم یک برنامه جمعیّتی به ایران کمک کنیم. ضمن آنکه این برنامه کوتاه مدّتِ 2 سالهای، 4 میلیون دلار هزینه خواهد داشت.» در حالیکه رئیس جمهور فعلی آمریکا «بوش» طرح برنامه کنترل جمعیّت آمریکا را ردّ میکند، چرا جای این سؤال و این فکر پدید نیاید که سفیر سازمان بین الملل برای چه اهدافی راهی کشور ما شدهاست؟!
اگر گفته شود که: بهترین دلیل خیرخواهی کشورهای غربی برای کشور ما در اینست که خودشان برنامه کنترل جمعیّت را اجراء کردهاند و بخاطر همین نیز از رشد اقتصادی برخوردار شدهاند، باید در مقابل گفت که: اوّلاً آنها هرگز برنامهای مدوّن برای کنترل جمعیّت نداشته و ندارند ؛ بلکه با ایجاد شدن
ارزشهای مادّی اجتماعی جدید از قبیل رفاهطلبی، فردیّت خواهی، اشتغال زنان، آزادشدن به تمام معنی روابط نامشروع جنسی، قوانین مربوط به کمک به فرزندان نامشروع و ترجیح آنها بر فرزندان مشروع و... دیگر نیازی به برنامه کنترل جمعیّت نبود تا مردم آن کشورها در چارچوبه سیاست گذاریهای کنترل جمعیّت قرار گیرند.
بنابراین شعار «کنترل جمعیّت از راه آزادی سقط جنین» تنها تلاش ظاهری برای سرپوش گذاردن بر فساد روابط جنسی نامشروع جامعه اروپائی و آمریکائی است.
ثانیاً بحران جمعیّتی کشورهای پیشرفته بدلیل کاهش میزان رشد جمعیّت در حدّ منفی، کار را به آنجا رسانیدهاست که تلاش همه جانبه و وسیعی برای ازدیاد نسل در اروپا شروع شود، چنانچه کاهش قیمت بلیط قطارها و کمکهای نقدی برای خانوارهای بیش از 2 فرزند در فرانسه بهترین مؤیّد آن است. در هر صورت آیا جای این شکّ و تردید وجود ندارد که باید اهداف و انگیزههای سیاسی به دنبال این مسأله وجود داشته باشد؟
دول استعمارگر، از رشد جمعیّت انقلابی ما در طبقه ضعیف به اضطراب آمدهاند
به نظر ما انگیزههای زیر میتواند از جمله اهداف آنها باشد:
1 ـ محدود کردن نسل انقلابی جامعه
با توجّه به اینکه بیشترین نقش در شروع، تثبیت، تحکیم و صدور انقلاب را اقشار پائین اقتصادی جامعه ـ که غالباً از رشد جمعیّتی نسبةً فراوانی نیز برخوردارند ـ بر عهده داشتهاند ؛ بنابراین در صورت موفقیّت طرح مذکور باید شاهد کاهش افراد انقلابی جامعه در آینده باشیم !
به راستی اگر طرفداران کنترل جمعیّت دلباختگان اقشار ضعیف جامعه میباشند ؛ چرا در کنار این نظریّه، تحلیلی بر تشویق ازدیاد نسل اقشار متوسّط جامعه و یا ثروتمند برای جبران فرزند کاسته شده قشر ضعیف جامعه ارائه نمیدهند ؟!
تشکیل دولت قدرتمند، بدون زیادی جمعیّت از أفراد خود و از مهاجرین، محال است
2 ـ نقش کمّیّت آحاد یک ملّت در قدرت سیاسی ـ نظامی کشور
اگر دنیای کنونی، دنیای قدرت است و هر کشور یا بلوکی که قدرتمندتر از همه باشد، زمینه بیشتری برای سلطه سیاسی و اقتصادی دارد ؛ و اگر تعداد جمعیّت یکی از عناصر تشکیل دهنده قدرت است باید نتیجه گرفت که استکبار اقتصادی و سیاسی دنیا برای جلوگیری از افزایش قدرت جامعه از نظر سیاسی، اقتصادی در صدد است که از تعداد نیروهای کمّی کشور بکاهد، بخصوص آنکه جنگ تحمیلی و تلاشهای خارق العادة نسل انقلابی جامعه ما به استکبار سیاسی و اقتصادی ثابت کردهاست که این قدرت انسان است که بر تکنولوژی و تمدّن غرب حاکمیّت دارد. پس باید به هر طریق که شدهاست جلوی ازدیاد این نسل انقلابی گرفته شود.
به همین دلیل با مطرح شدن تئوریهای مسخرهای همچون کنترل جمعیّت در صدد دست یافتن بر این اهداف سیاسی خود بر آمده است.
وانگهی اگر ما در صدد ایجاد ایرانی اسلامی، قویّ و کارآمد سیاسی، اقتصادی، نظامی هستیم و اگر ما به دنبال ایجاد یک ابرقدرت سیاسی از کشورهای اسلامی میباشیم، و اگر ما بدنبال فتح دنیا و ایجاد حکومت واحد جهانی هستیم ؛ آیا این بدون جمعیّت فراوان و توازن نفری امکان پذیر است ؟!
آیا دفع تهاجمات و فشارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی دنیای استکباری از انقلاب و کشور بدون توان و نیروی فردی و جمعیّتی امکان دارد ؟!
آیا امکان دارد که کشوری با تعداد محدود، به ابر قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی تبدیل شود ؟!!
3 ـ طرد و اخراج مهاجرین انقلابی مسلمان از کشور
از آنجایی که یکی از عوامل مهمّ در ازدیاد جمعیّت یک کشور میتواند رشد مهاجرت اتباع خارجی آن باشد ؛ بنابراین بطور یقین یکی از سیاستگذاریهای کنترل جمعیّت، مانعیّت از ورود آنها، و اخراج بیقید و شرط آنها از کشور، و یا محصور نمودن آنها د اردوگاهها و... است.
روشن است که این هدف و روش اثری جز نابودی هدف صدور انقلاب و محصور نمودن آن در چارچوبه مرزهای به اصطلاح بین المللی ندارد ؛ در حالیکه این نظریّه هرگز با آرمانها و اهداف انقلاب و مأموریّت آن سازگاری ندارد.
با کاهش جمعیّت، ملّت از اصول اعتقادی و عملی سقوط می نماید
4 ـ انحراف افکار جامعه به سوی مسائل فرعی و کاذب و دور نمودن آنها از مسائل حیاتی جامعه
روشن است با وجود مطرح شدن این مسأله در داخل کشور زمینه هرگونه توجّه و دقّت نظر را نسبت به بررسی و پیگیری مسائل سیاسی و حیاتی جامعه از بین میبرد.
در نظر ما طرح اینگونه مسائل در بسیاری از مواقع یا مصادف با بررسی و مطرح شدن پیچیدهترین بررسیهای مشکلات جامعه در محافل خاصّ بودهاست، و یا برای مطرح نمودن مسألهای در داخل کشور و محقّق کردن آن !! روشن است که مسأله کنترل جمعیّت از این قاعده مستثنی نیست.
5 ـ محدودیّت بخشیدن نسل مسلمین و جهان سوّم در دنیا
چون از حدود 4 میلیارد و 6 8 5 هزار نفر موجود دنیا، حدود یک میلیارد و 187 هزار نفر آن در کشورهای توسعه یافته، و حدود 2 میلیارد و 389 هزار نفر آن در کشورهای جهان سوّم میباشند، و از این میان حدود 5 /1 میلیارد نفر میزان جمعیّت مسلمان دنیاست ؛ پس از دیدگاه مستکبران سیاسی و اعتقادی جهان باید به هر طریق و هر قیمتی که شدهاست برتری افزایش تعداد جمعیّت کشورهای جهان، مسلمین و بخصوص شیعیان انقلابگر در دنیا محدود شود ؛ چرا که هر کدام از آنها نقش فراوانی در تهدید منافع استکبار سیاسی و اقتصادی دارد.
شاید بتوان گفت که نظریّه کنترل جمعیّت میتواند تلاشی تئوریکی و نظریّهای برای تحقّق اهداف فوق باشد که هوشیاری بیشتری را از مسؤولین نظام میطلبد.
6 ـ مطرح کردن و بزرگ کردن مشکلات جامعه، برای ضربه به انقلاب و عملکرد آن
یکی از آثار و اهداف مطرح شدن این مسأله، بزرگ کردن مشکلات جامعه و ایجاد ضربه روانی و تبلیغاتی به وضعیّت رو به رشد انقلاب و جامعه است.
آیا مطرح کردن کاذبانه و زیرکانه بسیاری از عوامل بالقوّه و بالفعل منفی جامعه در شرائط کنونی، هدف و نتیجهای جز این دارد که اسباب ناامیدی حزب الله را فراهم آورده و زمینههای مورد نیاز استکبار اقتصادی را برای پایهریزی توطئههایش فراهم آورد؟!
آیا مطرح کردن اینگونه مسائل سبب ایجاد این اندیشه در جامعۀ ما نمیشود که مسؤولیّت عدم رشد اقتصادی کشور بر عهده اقشار پرجمعیّت و فقیری است که با درآمد کم بارهای منفی زیادی را از نظر اقتصادی بر جامعه تحمیل میکند !! و در نتیجه برای حلّ کردن مشکلات اقتصادی جامعه راهی جز نابودی آنها وجود ندارد ؟!! چنانکه مالتوس بیان میداشت.
7 ـ افشاء و فروختن بیقید و شرط أخبار و اطّلاعات اقتصادی و سیاسی و... کشور برای بهرهبرداری استکبار جهانی
از آنجایی که نیروها و شبکههای جاسوسی استکبار جهانی توسّط سربازان گمنام إمام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف به نابودی کشانیده شده است برای استکبار سیاسی و اطّلاعاتی و اقتصادی چارهای جز این باقی نمانده است که با ایجاد جوهای کاذب محرّک در داخل کشور از طریق مطرح کردن اینچنین مسألههائی که اثبات و نفی آن مستلزم انتشار اخبار و اطّلاعات ذیقیمتی است تلاش فراوانی را برای جبران کمبود نیازها و اطّلاعات مورد نیاز خود انجام دهد، بخصوص آنکه بعضی از این مسائل از بارهای ظاهرپسند و خیرخواهانهای نیز برخوردار است که شبکهها و عوامل خیرخواه و جاسوس دنیا زمینه فراوان برای مانور تبلیغاتی و اطّلاعاتی پیدا خواهند کرد.
روشن است با مطرح شدن چنین مسائلی در سطح جامعه، بعضی از مغرضین یا ساده اندیشان جامعه دست به قلم برده، و برای بحث و بررسی آن بسیاری از آن اطّلاعات ذیقیمت را افشا نمایند.
مسأله کنترل جمعیّت یکی از همان مسائلی است که اثبات آن نیازمند مطرح کردن سِرّیترین اطّلاعات فنّی و علمی کشور، و تحلیل بر اساس ظرفیّتها و توانائیهای اقتصادی جامعه است که به آسانی بسیاری از نیازهای اطّلاعاتی غرب و شرق را تأمین مینماید.
بهترین استدلال ما بر این مطلب گفتاری از دکتر نفیس صدیق یکی از سران سازمان ملل است که میگوید: «از میزان 4 میلیون دلار هزینه پرداختی سازمان ملل در ایران در زمینه کنترل جمعیّت، 2 میلیون دلار آن به اجرای طرحهای تحقیقاتی مشترک در سالهای 1991 ـ 1990 اختصاص دارد. یکی از اهداف این برنامه جمعآوری آمار و اطّلاعات و تحقیقات در مورد مسائل مربوط به جمعیّت و تنظیم خانواده است.»
تصریح وی و درصد میزان هزینه تحقیقاتی و اطّلاعاتی فوق نسبت به هزینه اجرائی آن گویای آنست که جمعآوری اطّلاعات اقتصادی و اجتماعی و... از مهمترین بلکه تنها هدف کمک 4 میلیون دلاری سازمان ملل متّحد است!
دکتر نفیس، تایلند را که یکی از سه کشور فاحشهخیز است الگوی برای ایران معرّفی می کند
اهداف و انگیزههای اجتماعی
اگر یکی از اهداف کنترل جمعیّت چنانکه لنین میگوید رهانیدن زن از خانواده به سوی جامعه و اجتماع است، و اگر کاهش مقدار جمعیّت و موالید به عنوان راه حلّی برای کاستن تضادّ موجود میان نقش اقتصادی زن و نقش خانوادگی اوست، و اگر خانم دکتر نفیس صدیق میگوید: «نقش زن تنها به بچّه زائیدن منحصر نیست، و هر کشوری که میخواهد در راه توسعه گام بردارد نمیتواند با نیمی از جمعیّت خویش این راه را بپیماید، و یکی از دلائل موفّقیّت کشور تایلند و اندونزی در زمینه افزایش جمعیّت و تنظیم خانواده سرمایهگذاری وسیع در مورد مشارکت زنان در امور اجتماعی و توسعه کشور است» و اگر از نظر جمعیّت شناسی غربی و کارشناسان داخلی، زناشوئی سبب تغییر متغیّرهای جمعیّتی میشود که عمدهترین نتیجه آن تأثیر مستقیم بر باروری و کمک به افزایش جمعیّت است و باید جلوی آن به نحوی گرفته شود و... همه و همه نشانه آنست که یکی ازاهداف اجتماعی نظر به کنترل جمعیّت، محدود کردن ازدواجها و کشانیدن بیرویّه زنان به صحنه اجتماع و فعّالیّتهای اقتصادی و در یک کلام نابود کردن بنیاد خانواده و ایجاد فساد اجتماعی است!
ما در نقد و بررسی این نظریّه از نظر جامعه شناسی نکات مهمّی را بیان داشتیم و در اینجا تنها به این نکته بسنده میکنیم که اثر این اندیشه، ایجاد زمینه رشد فساد و انحرافات اجتماعی و از بین بردن تمامی اهداف انقلاب و اسلام است. چرا که هیجانات جنسی جوانان (دختر و پسر) باید به نحوی اطفاء شود ؛ حال اگر خانوادهای تشکیل نگردد و سنّ ازدواج بالا رود، این اطفا شهوات خود را در سطح جامعه بصورت روابط نامشروع جلوهگر مینماید، و با رشد یافتن این روابط نامشروع به یقین جامعه به سمت تباهی و نابودی کشانیده خواهد شد.
جالب این است که دکتر نفیس صدیق الگوی تایلند که امروزه یکی از سه کشور فاحشهخیز جهان است را به ایران انقلابی پیشنهاد میکند ؛ به عبارت بهتر: با شعار کنترل جمعیّت در صدد پرورش فاحشهها در کشورماست.
به راستی چرا تربیت فرزند و کودک هدف بزرگی برای زن نیست و نباید باشد ؟!
آیا زن قبل از آنکه وسیله و ابزاری برای اهداف اقتصادی باشد، خود غایت و هدف فعّالیّتهای اقتصادی مردان نیست ؟! به عبارت بهتر، اقتصاد باید در خدمت زن و خانواده باشد یا زن و خانواده در خدمت اقتصاد؟!
آیا الگوهای مطرح شده از سوی نوکران استکبار اقتصادی از رشد و توسعه اقتصادی به واسطه بکارگیری زنان فاحشه در روند خود نمیتواند از موفّقیّت برخوردار شود ؟!
به نظر ما رشد شدید فساد هنری کشور در یکی دو سال اخیر، خود حلقهای از حلقات هدفی استکبار سیاسی و اقتصادی دنیا با کمک و امداد از تئوری ظاهر پسند کنترل جمعیّت برای ایجاد فساد و فحشا و شکستن ارزشهای الهی و انقلابی جامعه است که باید با آن بشدّت برخورد شود.
آیا کسانیکه در برنامههای فساد آلود خود در سریالها، تئاترها، فیلمها، سرودها، نوشتارها و... پرورش فحشاء و رشد الگوی مصرفی غربی را تعقیب مینمایند بر این نظریّه استکباری کنترل جمعیّت برای نابودی ارزش انقلاب و اسلام تکیه نکردهاند ؟!
آیا نباید مسؤولین نظام ما به هوش آیند و توجّه کنند که استراتژی تباهی و به اضمحلال کشیدن کشور به آسانی توسّط عناصر و کارشناسان فاسد و نفوذی، و یا گول خوردگان سادهاندیش، با امداد از جوهای تبلیغاتی از یکطرف، و بهرهوری از تئوریهای ظاهر پسند کنترل رشد جمعیّت از طرف دیگر، و با رفتارهای ناهنجار اخلاقی بدحجابان و بیحجابان با سرعت و بیسر و صدا در حال پیاده شدن و در حال به موفّقیّت رسیدن است ؛ و باید فکری اساسی برای آنبنمایند؟!
اهداف و انگیزههای اقتصادی
به طور کلّی میتوان اهداف و انگیزههای اقتصادی کنترل جمعیّت را در چند چیز دانست:
الف ـ ایجاد فضا و زمان و امکانات مورد نیاز اقتصادی استکبار
ما در اینجا برای صحّت و درستی کلام فوق تنها به یک جمله از «پلارسنج» از دانشگاه استانفورد آمریکا اکتفا میکنیم. او در توصیهاش به دولت آمریکا میگوید که: آمریکا باید با تمام قوا و با استفاده از فشارهای مالی و سیاسی از افزایش جمعیّت در کشورهای دیگر جلوگیری نماید، حتّی در کشورهای کم جمعیّت آفریقای شرقی، چون این سرزمینهای بکر و با صفا باید به عنوان تفریح گاه ساکنین شهرهای آلوده به صنعت ما حفظ شود.
ب ـ صنعتی کردن محض کشور و نابودی کشاورزی و توسعه شهرنشینی
چون یکی از عواملی که سبب کاهش باروری میشود وجود و گسترش شهرنشینی است چرا که آمارها تفاوت 5 /1 تا 2 بچّه را میان خانوار شهری و روستائی نشان میدهد. بنابراین از دید طرفداران کنترل جمعیّت، رشد شهرنشینی یکی از عوامل کاهش باروری جامعه است. بدیهی است رشد شهرنشینی در کشور ما تلازم لاینفکّی با از بین رفتن کشاورزی و رشد بیرویّه صنعتی کشور دارد که آثار خطرناکی را برای جامعۀ ما به بار خواهد آورد.
ج ـ محروم کردن جامعه از آثار مفید رشد جمعیّت همچون رشد و شکوفائی خلقیّت و ابتکارات، رشد وگستردگی بازار تولید و... میباشد که این آثار مثبت تا حدودی در مباحث سابق بیان شد.» پایان کلام حجّة الإسلام خرّازی زید عزّه.
باری، اهمّ موارد ذکر شده در جرائدی که ما نام بردیم، همین پنج مورد بوده است که از مفاسد قضیّه تعقیم و تقطیع نسل شیعه در ایران حکایت کرده بودند ؛ و اینها مطلب اوّل ما در این بحث بود.
منبع: کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره)