فضائل اخلاقی سرمایه انسانهای وارسته می باشد و کسب این امر موجب سربلندی آنها در دنیا و در نیل به رستگاری در جهان باقی می گردد.
نیکی به پدر و مادر و همچنین جفای به آنها از جمله اموری است که شامل آن سنّت لایتغیر الهی-مبنی بر حسن عاقبت یا سوء عاقبت-می گردد.
در این مقاله می خواهیم الزاماتی که در روایات برای برّ بالوالدین بر شمرده شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
1-لزوم نیکی کردن به والدین و مدارا نمودن با آنها حتی در صورتی که اهل گناه و معصیت باشند
1-امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: سه امر است که در هر حال باید انجام پذیرد.
1)رد نمودن امانت و پس دادن آن به صاحبش آن شخص خوب باشد یا بد،
2)وفا نمودن به عهد و پیمان هر شخص آن شخص خوب باشد یا بد،
3)نیکی نمودن به والدین آن دو خوب باشند یا بد.(1)
2-امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری در باره این موضوع فرمود:
برای هیچ شخصی-در انجام دادن این سه امر عذر و بهانه ای نیست.(2)
3-امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: سه چیز است که خدای متعال در آنها برای هیچ شخصی جای گریزی قرار نداده است:
1)نیکی نمودن به والدین خوب باشند یا بد،
2)وفا نمودن به عهد و پیمان هر شخص آن شخص خوب باشد یابد،
3)ادا نمودن امانت به صاحبش-آن شخص خوب باشد یا بد-(3)
2-لزوم نیکی کردن به والدین ومدارا نمودن با آنها حتی در صورتی که اهل مذهب حق نباشند
4-معمّر بن خلّاد می گوید:به امام رضا علیه السلام گفتم:آیا برای والدینم-حتّی اگر دارای مذهب حق نباشند-دعا کنم؟
امام رضا علیه السلام فرمود: برای آنها دعا کن و از طرف آنها صدقه بده و اگر آنهازنده هستند و مذهب حق را نمی شناسند با آنها مدارا نما. زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بدرستیکه خدای عزّ و جلّ مرا برای رحمت و مهربانی برانگیخت نه برای سرکشی و عقوق (4).
5- مردی به امام صادق علیه السلام گفت: والدین من بر مذهب حق نیستند؟
امام صادق علیه السلام به او فرمود:به آنها نیکی نما همانگونه که به دوستداران ما نیکی می کنی (5).
6-شخصی به امام جواد علیه السلام نامه ای نوشته و در آن بیان داشت که پدرم ناصبی می باشد(و نسبت به اهل بیت عصمت علیهم السلام دشمنی و عداوت می ورزد) و به همین جهت از او ناراحتیهای زیادی دیده ام و مشکلات فراوانی را متحمّل شده ام، برای من دعا نمایید و تکلیف مرا نسبت به او روشن فرمایید؟
آیا با او دشمنی ورزم یا با او مدارا نمایم؟
امام جواد علیه السلام در جواب او- به این مضمون- نوشتند: نامه ات را خواندم و از حال پدرت مطلّع گشتم.
و برای تو دعا می کنم و بدانکه مدارا نمودن با پدربهتر از دشمنی کردن با او می باشد و بدانکه بعد از هر سختی و مشکلی، گشایش و راحتی وجود خواهد داشت.صبر نما و شکیبایی پیشه کن زیرا عاقبت از آن اهل تقوا خواهد بود.
خدای عزّ وجلّ تو را بر ولایت اهل بیت ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه خدا و در گرو ودیعه او هستیم و خدای متعال ودیعه خود را ضایع نمی سازد.
راوی می گوید: پس از گذشت مدت زمانی خدای متعال دل آن پدر را نسبت به فرزندش نرم و مهربان کرد .بصورتی که در سلوک و رفتار خود-با فرزندش -مخالفتی نمی نمود (6).
7-مردی به امام کاظم علیه السلام گفت:چه می فرمایید درباره شخصی که از طرف والدین-و خویشان خود-حجّ و عمره می رود و نماز می خواند و روزه می گیرد.و صدقه می دهد؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: اشکالی در این کار نیست و این کار سزاوار است. زیرا او-برای انجام این عمل- اجر و ثواب می برد و برای او همچنین- بخاطر صله رحم و تفقّد نمودن از خویشان- اجر و ثواب افزونتری خواهد بود.
سپس آن مرد به امام کاظم علیه السلام گفت: اگر آنها بر مذهب حق نباشند چطور؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: این گونه اعمال موجب تخفیف عذاب آنها می گردد.(7)
3-لزوم نیکی کردن به والدین ومدارا نمودن با آنها حتی در صورتی که مسلمان نباشند
-شخصی به نام زکریّا بن ابراهیم می گوید: من مسیحی بودم که به دین اسلام گرویدم.
و پس از مسلمان شدن مراسم حج را بجای آوردم.
در هنگام مراسم حج بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و به ایشان گفتم: من مسیحی بودم و به دین اسلام مشرّف شدم.
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا تورا هدایت کرده است.
سپس آن حضرت علیه السلام در حقّ من دعا کرده و فرمود:
خدایا او را در هدایت ثابت بدار.
آنگاه آن حضرت علیه السلام رو به من نموده و فرمود:
از هر چه که می خواهی از من سؤال کن.
من به آن حضرت علیه السلام گفتم: پدر و مادرم و خانواده من نصرانی و مسیحی هستند و مادرم بینایی خود را از دست داده است و زندگی و خورد و خوراک من با آنها می باشد.
آن حضرت علیه السلام فرمود:آیا آنها گوشت خوک می خورند؟
من در جواب گفتم: خیر.
آنها گوشت خوک نمی خورند و به آن دست هم نمی زنند.
امام صادق علیه السلام فرمود: اشکالی ندارد.(یعنی در این صورت معاشرت و خورد و خوراک تو با آنها اشکالی ندارد.)
سپس امام صادق علیه السلام به من فرمود: مادر خود را دریاب و به او نیکی نما و اگر او از دنیا رفت خودت شخصاً به تجهیز و تکفین او اقدام کن و انجام آن کار ها را بر عهده شخص دیگری واگذار منما.
زکریّا بن ابراهیم می گوید: پس از انجام مراسم حج به شهر کوفه بازگشتم. پس از بازگشت از سفر حج با مادرم، مهربانی نموده و به او نیکی بسیاری می کردم با دست خود در دهان او غذا قرار می دادم، از او پرستاری می نمودم و نظافت او را بر عهده می گرفتم و لباسهای او را می شستم و به او خدمت می نمودم.
پس از گذشت مدتی مادرم با تعجّب به من گفت: ای فرزند- این کارهای نیکی را که در مورد من انجام می دهی قبلاً انجام نمی دادی!
از وقتی که از مسافرت برگشته ای رفتار تو با من نیکو گشته است!
آیا به دین اسلام گرویده ای؟
زکریّا می گوید: در جواب به ماردم گفتم:شخصی که فرزند پیغمبر است مرا به انجام این کارهای نیک دستور داده است.
مادرم گفت: این شخص حتماً پیامبر است.
من در جواب گفتم: خیر.او پیامبر نیست. بلکه او فرزند پیامبر است.
اما مادرم دوباره گفت: ای فرزندم! او حتماً پیامبر است. زیرا این رفتارهای نیک سفارش انبیا است.
من به او گفتم: ای مادر! بعد از پیامبر اسلام پیامبر دیگری نخواهد بود و این شخص فرزند پیامبر است.
سپس مادرم گفت:-ای فرزند! دین تو بهترین دین و آئین است. این دین را بر من عرضه کن.
زکرِیّا می گوید: من در این هنگام دین مبارک اسلام را بر مادرم عرضه نمودم.
و او به دین اسلام مشرّف گشت و بدین ترتیب مسلمان شد. سپس او واجبات دین را به او آموختم.و احکام نماز را به او یاد دادم.
آنگاه مادرم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به جای می آورد. سپس هنگام شب کسالتی بر او عارض گشت.
در این هنگام مرا به سوی خود خوانده و به من گفت:-ای فرزند! بار دیگر احکام دین اسلام را بر من عرضه نما و به من بیاموز.
من نیز چنین کردم و ان به آن حقایق اقرار نمود و سپس از دنیا رفت و من در هنگام صبح به تجهیز و تکفین او پرداختم و بر جنازه اش نماز خواندم و او را دفن نمودم (8).
4- لزوم نیکی کردن به والدین ومدارا نمودن با آنها حتی در صورتی که کافر باشند
9- وَ اِن جَاهَداکَ عَلَی اَن تُشرِکَ بِی مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ فَلاَ تُطِعهُماَ وَ صَاحِبهُمَا فِی الدُّنیَا مَعروُفاً (9)...«15»(لقمان).
در این آیه مبارکه به فرزندان توصیه شده است که با والدین خود - اگرچه کافر و مشرک باشند-با نیکی رفتار کنند و با آنها با رفق و مدارا معاشرت نمایند.
10- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: سه چیز است که در آنها برای هیچ شخصی جای گزینی نیست:
وفا نمودن به عهد و پیمان هر شخص مسلمان باشد یا کافر،
نیکی نمودن به والدین مسلمان باشد یا کافر،
ادا نمودن امانت به صاحبش مسلمان باشد یا کافر (10).
11-اسماء همسر ابوبکر به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت: با مادرم دیدار کردم و در حالی که او کافر است. آیا به او رسیدگی کنم و از او تفقّد نمایم؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: بله؛ به مادرت رسیدگی کن و به او تفقّد نما (11).
12-مردی در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مسلمان شد در حالی که والدین او کافر بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مرد فرمود: با والدین خود به نیکی رفتار نما.(12)
13-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردی فرمود: از والدین خود اطاعت نما؛ اگرچه کافر باشند (13).
14-امام رضا علیه السلام به این مضمون فرمود: نیکی کردن به والدین واجب است و اگر آنها کافر بودند اطاعت از آنها در راه معصیت خدا جایز نیست.(14)
15-امام رضا علیه السلام به این مضمون فرمود: و لازم است که به والدین نیکی شود.و اگر آنها کافر بودند.نباید از آنها اطاعت نمود.(15)
16-علی بن جعفر علیه السلام می گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: چه می فرمایید درباره مرد مسلمانی که والدین او کافر هستند؟
آیا مصلحت می دانید که او برای والدین خود - در نماز- استغفار نماید؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: اگر این شخص والدین خود را در حالی که کوچک بود از آنها دور شده و نمی داند که آنها مسلمان شدند یا نه استغفار کردن او برای آنها اشکالی ندارد، ولی اگر او بر کافر بودن آنها اطمینان دارد در نماز خود برای آنها استغفار نکند ولی اگر نمی داند، بهتر است که برای آنها دعا نماید (16).
17-شیخ مفید رحمه الله علیه در کتاب مقنعه در باب وقف و صدقات می فرماید:
اشکالی ندارد شخصی که مسلمان است بر والدین خود- گرچه آنها کافر باشند- چیزی را وقف کند (17).
5- لزوم نیکی کردن به والدین پس از مرگ آنها (18)
18-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردی درباره والدین سفارش نموده و به او فرمود:
از والدین خود اطاعت نما و به أنها در حال حیات و پس از ممات نیکی نما (19).
19-امام رضا علیه السلام در مورد حقوق والدین به این مضمون فرمود:
هنگامی که والدین زنده هستند با نیکی کردن به آنها و هنگامی که آنها از دنیا رفتند با دعا نمودن در حقّ آنها و طلب رحمت نمودن برای آنها وظایف خود را نسبت به آنها بنحو احسن انجام دهید. زیرا روایت شده است: شخصی که در هنگام زنده بودن پدر به او نیکی می کند اما پس از مرگ او برایش دعا نمی کند؛ خدای متعال چنین شخصی را عاق والدین می نامد.
20-معمّر بن خلاد می گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم:آیا برای والدینم حتّی اگر دارای مذهب حق نباشند دعا کنم؟
امام رضا علیه السلام فرمود: برای آنها دعا کن و از طرف آنها صدقه بده و اگر آنها زنده هستند و مذهب حق را نمی شناسند با آنها مدارا نما. زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بدرستی که خدای عزّ و جلّ مرا برای رحمت و مهربانی بر انگیخت.نه برای سرکشی و عقوق (20).
21-امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: نباید چیزی مانع از نیکی کردن شما به والدین گردد.
چه آنها در حال حیات باشند و چه از دنیا رفته باشند (21).
پینوشتها:
1-قال الامام الصادق علیه السلام:ثلاثه لابدّ من ادائهنّ علی کلّ حال:
الامنه الی البرّ و الفاجر.
و الوفاء بالعهد للبرّ و الفاجر.
و برّ الوالدین -برّین کانا او فاجرین-(مشکاه الانوار ج1 ص 117 و ص 362).
2-قال الامام الصادق علیه السلام:ثلاثه لاعذر-لاحد-فیها:اداء الامانه الی البرّ و الفاجر.
و الوفاء بالعهد *الی البرّ و الفاجر.
و برّ الوالدین-برّین کانا او فاجرین-(الکافی ج5 ص 132 و الخصال ص 123-124).
*فی الخصال هکذا:بالعهد للبرّ و الفاجر.
قال الامام الصادق علیه السلام:ثلاثه لا عذر فیها لاحد:اداء الامانه الی البرّ و الفاجر.
و برّ الوالدین -برّین کانا او فاجرین-.
و الوفاء بالعهد للبرّ و الفاجر (تهذیب الاحکام ج6 ص 402 الحدیث 109).
3-قال الامام الصادق علیه السلام:ثلاث لم یجعل الله لاحد-من الناس-فیهنّ رخصه:
برّ الوالدین -برّین کانا او فاجرین-.
و وفاء بالعهد للبرّ و الفاجر.
و اداء الامانه الی البرّ والفاجر (الخصال ص 128 و تحف العقول ص 367).
قال الامام الباقر علیه السلام:ثلاث یجعل الله عزّ وجلّ لاحد فیهنّ رخصه:
اداء الامانه الی البرّ و الفاجر.
و الوفاء بالعهد للبرّ و الفاجر.
و برّ الوالدین-برّین کانا او فاجرین-(الکافی ج 2 ص 162).
4-عن معمّر بن خلّاد قال:قلت لابی الحسن الرضا علیه السلام:ادعو لوالدی*-اذا کانا لا یعرفان الحقّ-؟
قال علیه السلام :ادع لهما و تصدّق عنهما.و ان کانا حییّن-لا یعرفان الحقّ-ف-دارهما.
فانّ رسول الله صلی الله علیه و آله قال:انّ الله بعثنی بالرحمه.لا بالعقوق (الکافی ج2 ص 159 و مشکاه الانوار ج1 ص 357).*فی مشکاه الانوار:ادعو للوالدین. فی مشکاه الانوار:فقال علیه السلام.
5-عن جابر قال:سمعت رجلاً یقول لابی عبد الله علیهم السلام:انّ لی أبوین مخالفین؟
فقال علیه السلام (له):برّهما.کما تبرّ المسلمین ممّن یتولّانا (الکافی ج 2 ص 162 و الزهد ص 88).ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی.
6- این شخص با اطاعت نمودن از امر امام جواد علیه السلام و رفتارهای نیک خود، موجب گشت تا پدر گمراهش هدایت شود.
7-عن بکر بن صالح قال:کتب صهر-لی-الی ابی جعفر الثانی صلوات الله علیه:انّ ابی ناصب-خبیث الرای-.و قد لقیت منه شدّه و جهداً.
فرایک-جعلت فداک-فی الدعا لی.و ما تری-جعلت فداک-؟
افتری ان اکاشفه*ام اداریه؟
فکتب علیه السلام: قد فهمت کتابک و ما ذکرت من امر ابیک.
و لست ادع الدعاء -لک-ان شاء الله.
و المداراه خیر-لک-من المکاشفه.
و مع العصر یسر.
فاصبر فانّ العاقبه للمتّقین.
ثبّتک الله علی ولایه من تولّیت.
نحن-و انتم-فی ودیعه الله الّذی لا تضیع ودائعه.
قال بکر:فعطف الله بقلب ابیه علیه.
حتّی صار لایخالفه فی شیء (الامالی للشیخ المفید-علیه الرحمه-ص119 المجلس 23).
*کاشفه بالعداوه:جاهده و بادره بها (نقلاً عن هامش المصدر).
ای:لست اترک الدعاء لک
8-عن زکریا بن ابراهیم قال:کنت نصرانیاً.فاسلمت.
و حججت فدخلت علی ابی عبدالله علیه السلام فقلت (له)1:انّی کنت علی النصرانیه.و انّی اسلمت.فقال علیه السلام:و ایّ شیء رایت فی الاسلام؟
قلت:قول الله عزّ و جلّ:مَا کُنتَ تَدرِی مَا الکِتَابُ وَ لَا الاِیمَانُ وَ لکِن جَعَلنَاهُ نُوراً نَهدِی بِهِ مَن نَّشَاءُ مِن عِبَادِنَا.
1)مابین القوسین لم یذکر فی الکافی.
فقال علیه السلام:لقد هداک الله.
ثمّ قال علیه السلام:اللهم اهده-ثلاثاً-.
سل عمّا شئت-یا بنِیّ-.
فقلت:انّ ابی و امّی و اَهل بیتی علی النصرانیه (1).
و امّی مکفوفه البصر.
فاکون معهم.
و آکل فی آنیتهم (2)؟
فقال علیه السلام:یاکلون لحم الخنزیر؟
فقلت:لا و لا یمسّونه.
فقال علیه السلام:لا باس.
فانُظر 3 امّک.ف برّها.
فاذا 4 ما تت.فلا تکلها الی غیرک.
کن انت الّذی تقوم بشانها.
و لا تخبرنّ احداً انَّکَ اتیتنی (5)حتّی تاتینی بمنی-ان شاء الله-.
قال:فاتیته بمنی.و الناس حوله کانّه معلّم صبیان.
هدا یساله و هذا یساله.
فلمّا قدمت الکوفه الطفت لاُمّی .
و کنت اطعمها و افلی ثوبها (6)و راسها و اُخدمها.
فقالت (7)لی:یا بنیّ-ما کنت (8)تصنع بی هذا -و انت علی دینی-؟!
1)فی الکافی هکذا:انّ ابی و امّی علی النصرانیه و اهل بیتی.
2)فی مشکاه الانوار:فی بیتهم.
3)فی مشکاه الانوار:و انظر.
4)فی مشکاه الانوار:و اذا.
5)فی مشکاه الانوار هکذا:أتیتنی.و ائتنی بمنی.
6)فی مشکاه الانوار هکذا:ثوبها و قناعها و أخدمها.
7)فی مشکاه الانوار:قالت.
8)فی مشکاه الانوار:کنت ما تصنع بی هذا.
فما الذّی اری عنک (1)منذ هاجرت؟
فدخلت فی الحنیفیه؟
فقلت (لها)(2):رجل من ولد نبیّنا امرنی بهذا.
فقالت:هذ الرجل هو نبیّ؟
فقلت:لا.ولکنّه ابن نبیّ؟
فقالت:-یا بنیّ-(انّ هذا نبیّ)(3).
انّ هذه وصایا الانبیاء.
فقلت:-یا اُمّه-انّه لیس یکون بعد نبیّنا نبیّ.
و لکنه ابنه.
فقالت:یا بنیّ-دینک خیر دین.
اعرضه (4)علیّ.
فعرضته علیها.
فدخلت فی الاسلام.
و علّمتها (الصلاه)(5).
ف-صلّت الظهر و العصر و المغرب و العشاء الاخره.
ثمّ عرض لها عارض فی اللیل.
فقالت:-یا بنیّ-اعد علیّ ما علّمتنی (من دینک)(6)
فاعدته علیه.فاقرّت به و ماتت.
فلمّا اصبحت کان المسلمون الّذین غسّلوها.
و (7)کنت-انا-الّذی صلّیت علیها.و نزلت فی قبرها (الکافی ج2 ص 160 و مشکاه الانوار ج1 ص 358).
1)فی مشکاه الانوار:منک.
2)ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی.
3)ما بین القوسین لم یذکر فی مشکاه الانوار.
4)فی مشکاه الانوار:فأعرضه.
5)مما بین القوسین لم یذکر فی الکافی.
6)ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی.
7)فی مشکاه الانوار هکذا:و کفّنتها.و صلّیت علیها.و نزلت فی قبرها.
9- ای:و احسن الیهما.و ارفق بهما فی الامور الدنیویه-و ان وجبت مخالفتهما فی ابواب الدین-لمکان کفرهما-(مجمع البیان ج8 ص 495).
10- قال رسول الله صلی الله علیه و اله:ثلاثه لیس لاحد فیهنّ رخصه:الوفاء-لمسلم کان او کافر-.
و برّ الوالدین مسلمین کانا او کافرین.و اداء الامانه لمسلم کان او کافر (مجموعه ورّام 2 ص 121).
11- انّ اسماء زوجه ابی بکر سالت رسول الله صلی الله علیه و آله.فقالت:قدمت علی امیّ راغبه فی دینها -تعنی ما کانت علیه من الشرک-.ف-أصلها؟ !
قال صلی الله علیه و آله:نعم:صلی امّک (مستدرک الوسائل ج15 ص 179).
12- (اسلم رجل علی ید رسول الله صلی الله علیه و اله و ابواه غیر مسلمین فقال رسول الله صلی الله علیه و اله له):
انّی لا آمرک*بعقوق الوالدین و لکن صاحبهما فی الدنیا معروفاً (المحاسن ج1 ص 387 و مشکاه الانوار ج1 ص 397).
*فی مشکاه الانوار:لا آمر.
-مراد از اطاعت در این حدیث شریف.اطاعت در غیر معصیت و گناه می باشد.
13-قال رسول الله صلی الله علیه و اله اطع الوالدین.و ان کانا کافرین (جامع الاخبار ص 214).
14-قال الامام الرضا علیه السلام:برّ الوالدین واجب-و ان کانا مشرکین-.
و لا طاعه لهما فی معصیه الله عزّ و جلّ -و لا لغیرهما.
فانّه لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق (عیون الاخبار ج 2 ص 132 الباب 35).
قال الامام الصادق علیه السلام:برّ الوالدین واجب.
فان کانا مشرکین فلا تعطعما-و لاغیرهما-فی المعصیه.
فانّه لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق (الخصال ص 608).
15-(قال الامام الرضا علیه السلام):...و برّ الوالدین.
و ان کانا مشرکین-فلا تطعهما -و صاحبهما فی الدنیا معروفاً.
لانّ الله یقول:اشکُر لِی وَ لِوَالِدَیکَ اِلَیَّ المَصِیرُ.
وَ اِن جَاهَداَکَ عَلَی اَن تُشرِکَ بِی مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلَا تُطِعهُمَا...(تحف العقول ص 420).
16- (علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر علیهما السلام):قال:سالته عن رجل مسلم-و ابواه کافران-.
هل یصلح ان یستغفر لهما-فی الصلاه-؟
قال علیه السلام:ان کان فارقهما-و هو صغیر-لا یدری اسلما ام لا؟
فلا باس.
و ان عرف کفرهما.فلا یستغفر لهما.
و ان لم یعرف فلیدع لهما (قرب الاسناد ص 286 تحقیق ونشر مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث تحت اشراف سماحه العلّامه حجّه الاسلام و المسلمین الحاجّ السیّد جواد الحسینی الشهرستانی دامت توفیقاته).
17-لا باس ان یقف المسلم علی ابویه-و ان کانا کافرین-و علی ذوی ارحامه من الکفّار.
و لا یجوز وقفه کافر لا رحم بینه و بینه (المقنعه للشیخ المفید-علیه الرحمه-ص 653 باب الوقوف و الصدقات).
18-در این کتاب شریف فرزندان رحمت شده و فرزندان نفرین شده به پاره ای از اعمال نیک فرزندان که موجب اجر و ثواب و ترفیع درجات و یا تخفیف در عذاب والدین می گردد نیز اشاره شده است و واضح است که اینگونه فرزندان-بخاطر انجام این اعمال خیر و پیامدهای نیک آن-از زمره رحمت شدگان خواهند بود-انشاء الله تعالی-.
19- (اوصی رسول الله صلی الله علیه و آله رجلاً فی شان الوالدین).فقال صلی الله علیه و آله:و والدیک فاطعهما.
و برّهما-حییّن (کانا)*او میّتین (الکافی ج 2 ص 158 و مشکاه الانوار ج1 ص 357 و تحف العقول ص 41).
*ما بین القوسین لم یذکر فی تحف العقول.
20-در صورتی که آنها از دنیا رفته باشند.
21-قال الامام الصادق علیه السلام:لا یمنع *الرجل ان یبرّ والدیه-حیّین و میتّین -...(مشکاه الانوار ج 1 ص 357 و عده الداعی ص 86).
*فی عده الداعی هکذا:ما یمنع احدکم ان یبرّ...
منبع مقاله: ناجی موسوی جزایری، سید هاشم، (1340)، فرزندان رحمت شده و فرزندان نفرین شده، قم: ناجی جزایری، چاپ سوم، (1388)