ماهان شبکه ایرانیان

گفتگو با نویسنده کتاب«عصر ظهور»

اشاره : این روزها، خیلی ها حرف هایی می زنند، ادعاهایی می کنند و بعد به کتاب عصر ظهور آقای کورانی نسبت می دهند

گفتگو با نویسنده کتاب«عصر ظهور»
اشاره : این روزها، خیلی ها حرف هایی می زنند، ادعاهایی می کنند و بعد به کتاب عصر ظهور آقای کورانی نسبت می دهند. چند سال قبل. زمانی که مرکز تخصصی مهدویت تأسیس شد، جمعی از فضلا به دیدار آقای کورانی رفتند، صحبت های جدی مطرح شد. به ویژه درباره کتاب عصر ظهور ایشان، خالی از لطف نیست که نظرخود ایشان را دراین باره دوباره ببینیم و بررسی کنیم.
استاد علی کورانی عاملی متولد جنوب لبنان (جبل عامل) است. ایشان در نجف، تقریباً ده سال در درس های آیت الله خویی وشهید صدر شرکت کرده وسپس به عنوان وکیل آیت الله حکیم و آیت الله خویی به کویت عزیمت نمود. بعد ازآن به لبنان مراجعت نمود وبا پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمده ودر تهران، در زمینه حرکت های انقلابی در عراق ولبنان فعالیت داشت. هم اکنون نیز درقم مشغول فعالیت های تحقیقی می باشد، برخی از تألیفات ایشان در مقوله مهدویت عبارتند از: «عصر ظهور» (عربی،فارسی)، «الممهدون للمهدی(عج)، «معجم احادیث الامام المهدی(عج) (پنج جلد).

*درباره نوشته های خود مثل عصر ظهور، ملائکه الغیب قادمون (فرشتگان غیبی در حال آمدنند) توضیح بفرمایید؟
 

از نظر شیعیان دنیا، انقلاب ایران، به عنوان زمینه ساز ظهور مطرح است. آنان کم وبیش، می داند که این از علایم ظهوراست. در روایت های موجود، عبارات «رجل من قم» و «قوم من قبل المشرق» آمده است. به این انگیزه خواستم کتابی بنویسم تا خلأ موجود اندکی پر شود؛ یعنی، برای آشنایی شیعیان با عصر ظهور و زمینه سازی برای آن و برای شناخت علامت های ظهور ورابطه انقلاب اسلامی ایران با آن علایم، کتاب «عصر ظهور» را تألیف کردم.

*به نظر شما تطبیقاتی که در کتاب آورده اید، چه قدر صحیح است؟ آیا ما می توانیم درحوزه تطبیق وارد شویم؟
 

البته تطبیق قابل مناقشه است. تطبیق؛ یعنی، برداشت که بعضی ازآنها یقینی وبرخی ظنی است؛ مثلاً نقش ایرانی ها، یمنی ها، ابدال شام و نجبای مصر، درظهور حضرت، یقینی و قطعی است؛ اما بقیه ظنی است.

* درمورد تطبیق قیام مشرق به انقلاب ایران، چنانچه خدای ناکرده انقلاب به بن بست رسید آیا خواننده کتاب در اصل روایت تردید نمی کند؟
 

من تطبیق قطعی نکردم؛ بلکه ترجیح دادم. البته در صورت تجدید چاپ، تذکر می دهم که بعضی ازاحتمالات، ظنی است.

*شما ترک ها را بر روس ها تطبیق داده اید؛ درحالی که عملاً شوروی از بین رفته واین روایت چگونه بر روس ها تطبیق شده است؟
 

البته روس ها هنوز هستند؛ اما این تطبیق قابل مناقشه است.
من از روایت برداشت کردم که منظور ترک های کافر است، نه مسلمان. در روایات، «اقوام الترک» و«امم الترک» آمده واینها وسیع تر از ترک های ترکیه است؛ یعنی حتی، به هند، چین وبلغار، «امم الترک» گفته می شود.
من قبلاً خیال می کردم طالقان، همین منطقه طالقان است؛ بعد به این نتیجه رسیدم که این گونه نیست. پیامبر (ص) وقتی می خواستند از سرزمین ایران صحبت کنند، فرمودند: «ارض المشرق» یا «منطقه جبال طالقان»، مخصوصاً وقتی که دیدم اهل بیت عنایت داشته اندکه مفهوم قم را گسترده کنند.
یک روز عده ای به خدمت امام هادی (ع) رفتند، آن حضرت فرمود: «اهل کجا هستید؟ گفتند: اهل ری.
فرمودند« اهلاً باهل قم»؛ گفتند: آقا جان! ما اهل ری هستیم، فرمودند: «اهلا باهل قم»؛ یعنی، معنای قم (تشیع) وخط فکری واعتقادی آن مطرح است.
از این رو بعداً متوجه شدم که معنای حرفی مراد نیست. حتی به ایران یا از مشهد تا قزوین، خراسان می گفتند.

* آیا احتمال دارد منظور از «سفیانی» کسی باشد که تفکر ابوسفیانی دارد؟ یا مراد«از دجال» کسی باشد که اهل نفاق است؟ یعنی شخص حقیقی مراد نباشد؟
 

من نگفتم «خراسانی» شخص حقیقی نیست؛ بلکه شخص حقیقی منسوب به خراسان است. اما این خراسان ممکن است از پنجوین تا تاشکند باشد.
اما درباره سفیانی گفتنی است که در ده ها روایت آمده که او اموی واز اولاد ابوسفیان است، از این رو نمی توانیم بگوییم : سفیانی، شخص حقیقی نیست. همچنین نمی توانیم بگوییم «دجال» رمزی است. نظر آن شخص لبنانی هم که در کتابش گفته دجال همین تمدن واسرائیل است. سلیقه ای است وعلمی نیست.

* شما درکتاب «عصر ظهور» فقط به نقل روایات پرداخته اید. وبحث سندی یا تعارض روایات و... را مطرح نکرده اید!انگیزه شما چه بوده است؟
 

بله، این نقص کتاب است، اما اعتقاد دارم که کلیات آن صحیح است، لذا اگر دوباره بخواهم بنویسم، اول روایات را بررسی می کنم، بعد می نویسم. درصورتی که مخاطب بگوید: چرا به این روایات اعتماد کردی؟ می گویم: من به آن نقل ها اعتقاد داشتم؛ اما این تصور قابل بحث است.

* درنمای کلی کتاب «عصر ظهور» برنامه حکومتی حضرت کمتر مطرح بوده و چهره خشنی از حکومت آن حضرت ارائه شده است؛ نه چهره پدرانه و مهربان ایشان؟!
 

بلی، این نقص است. من به جهت این که شیعه، هزاران سال در مظلومیت بوده ودر دوران جنگ هم این کتاب نوشته شده است؛ خواستم انتقام حضرت را مطرح کنم؛ اما باید به جوانب دیگر هم پرداخته شود.

* نقش انقلاب اسلامی وحضرت امام خمینی (قدس سره) درحکومت جهانی حضرت مهدی (عج) چیست؟
 

این حرکت حتماً از علامات ظهور است ودرسال ظهور هم، حرکت عظیم مردم ایران د رجهت ظهور حضرت خواهد بود. اما فاصله این حرکت معلوم نیست؛ ولی این انقلاب مقدمه است.

* با توجه به این روایات که هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی(عج) باطل است؛ وبعضی با همین مطلب، علیه انقلاب ایران تبلیغ می کنند، نظر شما دراین باره چیست؟
 

امام خمینی (رحمه الله) جواب دادند: مراد، رایتی است که مقابل رایت حضرت باشد؛ نه رایتی که دعوت به ایشان و ولایتشان می کند.

* آیا بحث دلالی است؟
 

بلی، حتی اگر حرف اینها درست باشد، این از نظر علامت بودن مانعی ندارد؛ یعنی، حتی بر فرض حرمت انقلاب، این خودش طبق روایات علامت است. این انقلاب به هر حال زمینه سازی است. حرکتی که درایران شد، قطعاً علامت است؛ چه به نظر مؤیدان آن وچه به نظر مخالفان آن.

* وظیفه افراد در مقابل این انقلاب چیست؟ آیاوظیفه؛ یاری انقلاب است یا به صرف بطلان رایات، باید ازاین انقلاب دست کشید؟
 

به اعتقاد من، تأیید این انقلاب واجب است؛ حتی تأیید آن برای مخالفان این قیام ها نیز واجب است.

* چگونه برای آنان واجب است؟
 

به طور مثال اگرگفتند در این محل مسجد نسازید، چون مشکلاتی دارد؛ اما عده ای ساختند، نمی توان گفت: دیگران حق دارند آن را تخریب کنند.
بالاخره این انقلاب به اجتهاد مراجع شیعه، بر پا شده و تأیید آن واجب است. ما که می گوییم حفظ کیان اسلام واجب است، الان کیان تشیع و پایگاه شیعه، همین جا است.

* آیا این روایت از نظر سند، صحیح است یا ضعیف؟
 

روایت، صحیح است؛ فقط بحث دلالی در آن مطرح است.
انتظار: دلالت آن را می توان قید زد به این که «کل رایه» یعنی به خودش دعوت بکند.
این تفسیر را امام خمینی داشتند.

*اهل بیت (ع) نیز بعضی از قیام ها را تأیید می فرماید واین مطلب قضیه را حل می کند.
 

بله، امام معصوم(ع) فرمود: «رحم الله عمی زیداً انه لم یدع لنفسه ولو ظفر لوص»؛ یعنی، برای خودش دعوت نکرد، برای ما بود.

*درپایان اگر نصیحت و سفارش خاصی دارید، بفرمایید؟
 

کارکردن برای تقویت اعتقاد به «مهدویت» خیلی مهم است. ازخود حضرت بخواهید که درعمل به این وظیفه مهم، به شما توفیق دهد.
درکار شما دو جنبه هست: یکی جنبه ساختن خود انسان و دیگری نشر مقاله ومجله.
سعی کنید چیزی تولید نکنید مگر این که به آن اعتقاد داشته باشید چیزی بنویسید که به آن اعتقاد دارید، وبه مطالب مفید و به درد خور اهمیت بدهید. بگویید من می خواهم موضوعاتی را که خودم علاقه دارم بررسی کنم، وموضوعاتی که به آن اعتقاد دارم می نویسم؛ غیرآن را به دیگری بدهید.
حالت صادقانه با امام زمان (عج) داشته باشید، بگویید: مولای من! من تا به حال به واسطه شما روزی می خوردم؛ ولی الان بیشتر از برکات شما استفاده می کنم. درمقابل حضرت، حالت اخلاص و صدق داشته باشید که همین مطلب برای آن حضرت و خدایش مهم است. منبع:مجله امان شماره 29
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان