همه چیز از مرگ سوزناک احد و صمد آغاز شد. همان دو برادر ناتنی هفت و هشتساله افغان که به دور از پدر و مادر، به ایران پناه آورده بودند و در یک گاراژ جمعآوری ضایعات کار میکردند تا مخارج خانواده نابسامانشان در افغانستان را تأمین کنند اما سرنوشت برایشان خواب بدی دیده بود.
به گزارش ، وقایع اتفاقیه نوشت: بیست و سوم دی سال گذشته، شبهنگام، بخشی از گاراژ آتش گرفت و دو برادر که شبها در همان گاراژ متعفن و مملو از جانوران موذی میخوابیدند، در چشم به همزدنی اسیر شعلهها شدند و جان شیرینشان را به زبانههای خشمگین آتش سپردند. قبل از آن کمتر کسی از مردم عادی توجهش به چرخزدن بچهها در میان زبالهها جلب شده بود اما بعد از رسانهایشدن مرگ دردناک این دو برادر حتی فضای مجازی هم فعال شد و هزاران توئیت با هشتگی که اسم آنها را در خودش داشت روی شبکه جهانی توئیتر قرار گرفت. سپس نوبت به فعالان حقوق کودک رسید که اگرچه قبلا هم برای شناساندن درد این بچهها تلاش کرده بودند اما حالا فرصتی پیدا شده بود که صدایشان بهتر شنیده شود. تحلیلهای مختلفی هم سر از رسانهها درآورد. فعالان حقوق کودک اعلام کردند که در پشت پرده کار کودکان در جمعآوری زباله پول حرف اول را میزند؛ کودکانی که توسط پیمانکاران شهرداری استثمار میشوند تا با جمعآوری زباله، این طلای کثیف، جیب آنها را پر کنند.
پیمانکاران شهرداری با شرکت و سپس برندهشدن در مزایده تفکیک زباله در مناطق مختلف تهران، با یکی از گاراژهای خصوصی حاشیه شهر که در همین زمینه فعال است، وارد معامله میشوند. پیمانکاران در ازای هر یک نفری که در این گاراژها کار کند، ٨٠٠ هزار تومان از صاحب گاراژ دریافت میکنند. آنها بهاینترتیب صاحب تمام زبالههای منطقهای میشوند که در مزایده شهرداری برنده شده و اما کودکانی که بابت کار هر یک از آنها گارژدار مبلغ 800 هزار تومان به پیمانکار میپردازد، ماهانه تنها 300 هزار تومان دریافت میکنند.
کنوانسیون حقوق کودک شهرداری را بهطور مستقیم مقصر اصلی این فرایند غیرانسانی میداند زیرا قرارداد تنظیمشده بین شهرداری و پیمانکاران در کل روند تفکیک زباله، از جمعآوری تا زمانی که زبالهها به مکان صنعتی بازیافتی میرسند، یک قرارداد علنی و رسمی است. علاوه بر آن تمام گاراژها و سولههایی که دپوی زباله محسوب میشوند و کودکانی که این گاراژها را پر میکنند، علنی و آشکار هستند اما این روایت تلخ تنها به کار فیزیکی سنگین کودکان محدود نمیشود. بسیاری از این کودکان شبها در همان گاراژهای جمعآوری زباله میخوابند و همانجا غذا میخورند. این گاراژها بهشدت آلوده هستند و انواع و اقسام ویروسها و عفونتها را در خود جای دادهاند. داشتن دستکش و ماسک آرزوی این کودکان کار است. بررسیها نشان میدهد که حدود ٧٠ درصد از این کودکان، بدون دستکش کار میکنند. آنها زبالهها را به دوش میکشند و به درد استخوان دچار میشوند زیرا از ترس برخورد مأموران شهرداری جرأت استفاده از چرخ دستی را ندارند. علاوهبراین درد، ایدز، هپاتیت، وبا، سل، گال و انواع و اقسام بیماریهای حاد پوستی به این کودکان غلبه میکنند.
حالا خبرها میگویند که برخی مسئولان هم وارد کارزار حمایت از این کودکان شدهاند، تا جایی که دیروز اولین نشست کارگروه بررسی وضعیت زبالهگردی کودکان با حضور نمایندگان دستگاههای ذیربط نظیر شهرداری، وزارت دادگستری، بهزیستی و نمایندگان سازمانهای مردمنهاد برگزار شد. مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این نشست با بیان اینکه درباره موضوع زبالهگردی کودکان، هم باید راهکارهای کوتاهمدت و هم برنامههای میانمدت و بلندمدت مدنظر باشد، گفت: «باید ابعاد مختلف مسئله زبالهگردی کودکان تبیین و با شناخت دقیق مداخلات مؤثر تعریف و اجرا شود.»
روزبه کردونی با بیان اینکه نتایج حاصله در این کارگروه در شورای اجتماعی کودکان مطرح میشود، گفت: «در تقسیم کار ملی آسیبهای اجتماعی تولیگری موضوع آسیبهای اجتماعی کودکان به وزارت رفاه محول شده است.» او با بیان اینکه درباره زبالهگردی کودکان با دو پدیده مواجه هستیم، گفت: «نخست اقتصاد پسماند است و دیگری موضوع کودکان. در حیطه زندگی کودکان آسیبدیده حوزه شهری کودک کار، کودک خیابان، کودک زبالهگرد و ... هر یک باوجود همپوشانیها تعاریف متفاوتی دارند.» مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: «چندینبار در محافل خبری اعلام شده که بیماریهایی چون ایدز در کودکان کار و خیابان 40 برابر نرم عادی است. روابط جنسی پرخطر و خشونت نیز همینگونه است. ما در بحث زبالهگردی کودکان یک رویکرد پیشگیرانه داریم که به مدیریت پسماند و دفع زباله هم مرتبط میشود و اینکه پیمانکاران باید چگونه عمل کنند، رویکرد دیگر مداخلهای است.»
او با اشاره به ضرورت توجه به اقتصاد آسیبهای اجتماعی گفت: «برای نمونه تحقیقات نشان میدهد اگر دانشآموز مقطع دبیرستان در آمریکا که بازمانده از تحصیل شده بتواند بازگردد و موفق به اخذ دیپلم شود 300 میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا کمک میکند.»
کردونی با اشاره به اقتصاد زباله گفت: «روزانه هفت تا هشت هزار تن زباله در تهران تولید میشود که 30 درصد آن مورد بازیافت و تفکیک قرار میگیرد که ارزش آن در هر روز یک میلیارد و 200 میلیون تومان است؛ بنابراین باید توجه داشت که با یک پدیده پیچیده و چندبعدی مواجه هستیم.» مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی همچنین به بیان خروجیهای این نشست پرداخت و گفت: «مقرر شد ظرف یک ماه آینده کمیتهای متشکل از نمایندگان سازمانهای مردمنهاد و مراکز مرتبط اعم از شهرداری گزارش تفصیلیای درباره وضعیت زبالهگردی کودکان ارائه دهند. همچنین قرار است وزارت بهداشت برنامههای خدماتی خود را برای این کودکان ارائه کند و بازدید و تشدید نظارت بر کارگاههای تفکیک زباله از سوی سازمانهای مردمنهاد و دستگاههای مربوطه صورت گیرد.»
او در پایان از تداوم تشکیل این جلسات با حضور نمایندگان دستگاههای ذیربط و مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد خبر داد و گفت: «باید با همکاری و همراهی و تدبیر به سمت کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی پیش رویم.» طیبه سیاوشی، نماینده مجلس شورای اسلامی هم یکی از حاضران در این نشست بود. او در حرفهایش گفت: «مسئله کودکان زبالهگرد موضوع دردناکی است اما خوشحالم که میتوانیم راجع به آن صحبت کنیم.»
سیاوشی ادامه داد: «یکی از مسائلی که همچنان در مرحله امنیتی و سیاسی باقی مانده مسئله تابعیت کودکان است که متأسفانه در بحث کودکان کار و بهویژه زبالهگرد نیز مطرح میشود. برای حل مشکلات کودکان کار باید از مطالعات تطبیقی استفاده کرده و آن را بومی کنیم. باید درباره راهحلهای کوتاهمدت و بلندمدت صحبت کنیم تا بتوانیم راهحل اصلی و اساسی را در بحث کودکان کار و بهویژه زبالهگرد اتخاذ کنیم و برای این کار به حمایت ویژهای احتیاج داریم. نتیجهای حاصل نمیشود، جز اینکه دستگاهها به این مسئله ورود پیدا کنند. راهحل اصلی برای مبارزه با زبالهگردی فرهنگسازی است. باید در مورد مسائل و قوانین مختلف پیشگیری صورت گیرد و از طریق رسانه ملی با برخی مشکلات حوزه کودکان مبارزه شود اما متأسفانه در بسیاری از موارد با رسانه ملی به توافق نمیرسیم. مثلا در مورد لایحه حفاظت از خاک رسانه ملی حتی حاضر نشد یک تیزر کوچک را هم فراهم کند تا در این رابطه فرهنگسازی شود و در جواب خواسته ما به راحتی اعلام کرد که بودجه نداریم.»
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در ادامه با تأکید بر اینکه با اتفاقات جدید شهرداری تهران میتوان مسائل را حلوفصل کرد، گفت: «در کشور یک میلیون کودک بدون تابعیت زندگی میکنند که اکثر آنها در جامعه رها شدهاند. باید مسائل مرزی حلوفصل شود زیرا همین کودکان در شهر تن به کارهای سخت از جمله زبالهگردی میدهند. متأسفانه پروسه بازیافت در کشور متفاوت است که باید حلوفصل شود تا کودکان بهدلیل ارزانبودن استثمار نشوند. متأسفانه آسیب اجتماعی مرحله بحران را رد کرده است. با جلساتی که به همراه نمایندگان مجلس با اعضای شورای شهر و شهردار تهران داشتهایم به این نتیجه رسیدیم که 52 نفر هستیم و باید به منظور مسائل و مشکلات کلانشهر تهران تلاش کنیم. مسئله مهمتر این است که در مجلس در کمیسیون حقوقی و قضایی فراکسیون کاهش آسیبها را تشکیل دادهایم که مهمترین کمیته آن کودکان کار و خیابان است. تلاش میکنیم در رفع این مشکلات از اطلاعات و نظرات دوستان استفاده کنیم و در کمیته کودکان هر کاری را که نیاز است، انجام دهیم تا قدمی مثبت برای رفع مشکلات آنها برداریم.»