آوه، یا آبه، شهرکی کهن نزدیک ساوه بود و اکنون شهری است از بخش مرکزی که در جنوب شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران قرار دارد.
جمعیت
براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385، جمعیت آن 3558 نفر (843 خانوار) است.
نام شهر
در فرهنگها و منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی، آبه و آوه هر دو آمده، اما اغلب به صورت آبه ثبت شدهاست. جمعی چون دمشقی، فیروزآبادی و یاقوت حمودی «آبه» و گروهی چون ابنخلدون، مقدسی، ابن بطوطه و نویسندة حدود العالم، «آوه» آوردهاند. یاقوت حموی میگوید: آوه به سبب موازنه با ساوه چنین تلفظ میشود و عامة مردم آبه را آوه میخوانند. منسوب آن نیز غالباً «آبی» آمده و به ندرت آوی و آوجی هم دیده میشود. به گفتة خوانساری این نسبت در مورد فقیهان عموماً «آبی» آمدهاست به استثنای محمدبن محمد علوی آوی (6/323). ابن بطوطه در سفرنامة خود (1/187) از دانشمندی به نام نظامالدین حسین آوی و نیز از دانشمند دیگری به نام علاءالدین آوجی (2/658) نام برده و همچنین حافظ ابرو از دانشمندان به نام سید تاجالدین آوجی یاد کردهاست (ص 100).
تاریخچه
برخی از جغرافیدانان قدیم آوه را شهری نزدیک «ساوه» نوشتهاند (فیروزآبادی) و برای تمیز آن از آوة همدان، آوه ساوه گفتهاند (لسترنج،.(211 یاقوت آن را بُلَیده (شهرک) خواندهاست. نویسندة حدودالعالم گوید: ساوه و آوه شهرکهاییاند انبوه و آبادان و با نعمت بسیار و خرم و هوای درست و راه حجاج خراسان (ص 142). حمدالله مستوفی آن را «شهر» و از اقلیم چهارم ذکر کردهاست. اعتمادالسلطنه آن را از بناهای اردشیر بابکان میداند (ص 13) مستوفی میگوید: «طالع بناش سنبله، دور باروش قرب 5 هزار گام است. هواش معتدل است و آبش از رودخانة گاوماها… و غله و پنبه در آنجا بسیار نیکو بود، اما نانش سخت نیکو نبود. از میوههاش انجیر نیکو بود. مردم آنجا سفید چهره و شیعة اثنا عشریاند و در آن مذهب به غایت متعصباند، و با هم اتفاق نیکو دارند و حقوق دیوانی آنجا به تمغا (نک: آل تمغا) مقرر است و 10 هزار دینار ضمانی آن باشد و از آنِ ولایتش که 40 پاره دهاست، 7 هزار دینار است و شهر و ولایتش داخل بلوک ساوهاست» (ص 60).
قزوینی به نقل از ابونصر میمندی گوید: میان آوه و ساوه رود بزرگی است و اتابک شیرگیر (امیر سلجوقی مق 525ق/1131م) پلی عجیب و بی مانند با 70 طاق بر آن ساخت؛ و نیز جادهای سنگ فرش به طول دو فرسخ از پل تا ساوه بنیاد نهاد تا رهگذران در رنج نیفتند (ص 283- 284). مستوفیاین رود را شاخهایاز گاوماهارود میداندو مینویسد: این رود «چون نزدیک ساوه و آوه رسد، در پس سدی که صاحب سعید خواجه شمسالدین محمد صاحب دیوان طاب ثراه در مابین برو ساخته بُحیره شود و فضل آب بهاریش از هفتاد پولان [پل هفتاد طاق] مابین ساوه و آوه… گذشته، در مغازه منتهی میشود و بنیاد آب تابستانی ولایت آوه و ساوه بر آن سد است. طول این رود 40 فرسنگ باشد. این رود در ولایت ساوه مانند زاینده رود است» (ص 221). اشپولر مینویسد: مسکوکاتی به دست آمده که به نام محمدبن یول قتلغ، یکی از امرای ایلخانی در سالهای 737 و 738ق/1337 و 1338م در چندین شهر از جمله اوه ضرب شدهاست (ص 135، حاشیه). اگر این اوه همان آوة ساوه باشد معلوم میشود که پس از تاراج مغول دوباره رونق یافتهاست.
قاضی ابونصر میمندی در شعری آوه را ستوده و مردم آنجا را شاعر و نویسنده خواندهاست (یاقوت). از این شهر بزرگان و دانشمندان بسیاری برخاستهاند. از جملة آنان وزیر ابوسعد منصوربن حسین آبی (ه م)، ابومنصور محمد آبی (یاقوت)، صاعدبن محمدبن صاعد بریدی آبی و عزالدین حسن بن ابی طالب یوسفی آبی (ه م) (خوانساری، 4/116، 117) را میتوان نام برد.