«گزارش یک جشن»

برخلاف گذشته که والدین، بچه‌ها را با گریه روانه مدرسه می‌کردند، خبری از ناراحتی و گریه در نسل جدید دیده نمی‌شود. با همه چیز خیلی راحت برخورد می‌کنند. گاهی از جایی که باید بنشینند، بلند می‌شوند و به سمت پدر و مادرشان می‌روند، کمی خوش و بش می‌کنند، ته‌مانده شیرکاکائویی را که به دست مادر سپرده‌اند، می‌نوشند و به سرجای‌شان برمی‌گردند.

«گزارش یک جشن»

به گزارش ایسنا، همه مقنعه زرد و مانتو شلوارهای سورمه‌ای با ترکیبی از پارچه‌های گلدار پوشیده‌اند. بعد از چند دقیقه آرام نشستن، همین که می‌آیند تکانی به خودشان دهند، مگس‌های سفید از سر و روی‌شان بلند می‌شوند.

والدین می‌دانستند که جشن اولین روز مدرسه ساعت هشت صبح شروع می‌شود، با این حال، برخی از آن‌ها فرزندان‌شان را تا ساعت 10 به مدرسه رساندند. برنامه با 10 دقیقه تاخیر شروع شد تا آن‌هایی که دیر کرده‌اند، برسند.

در بخشی از حیاط مدرسه برای والدین صندلی چیده‌اند و در بخشی دیگر، برای دانش آموزان. چند مسابقه برای بچه‌ها اجرا می‌شود و بعد از آن آهنگ «ای جان» حامد همایون پخش می‌شود و بچه‌ها هم با صدای بلند، با آهنگ همخوانی می‌کنند و گاهی از خواننده پیشی می‌گیرند. شعرها و آهنگ‌هایی هم از «عمو پورنگ» و شخصیت کارتونی «چرا» پخش می‌شود. بعد از آن خاله شراره - مجری برنامه - از بچه‌ها می‌پرسد: «کی ازهمه قشنگ‌تره؟» همه پاسخ می‌دهند: «من، من، من» دوباره می‌پرسد: «کی از همه زرنگ‌تره؟» همه جواب می‌دهند: «من، من، من» و در آخر از بچه‌های می‌پرسد: «کی از همه تنبل‌تره؟» بچه‌ها با انگشت، خاله شراره را نشان می‌دهند و می‌گویند: «تو، تو، تو» خاله شراره هم می‌گوید: «من تنبل نیستم و از ساعت شش صبح بیدار شدم».

نوبت به مدیر مدرسه می‌رسد. با بچه‌ها و والدین سلام و احوالپرسی می‌کند و برای بچه‌ها تا عدد سه می‌شمرد و می‌خواهد که همه بعد از شمارش آخرین عدد، سکوت کنند. سپس به والدین می‌گوید: با آن‌که برخی دانش‌آموزان در محدوده این مدرسه ساکن نبودند، اما والدین آن‌ها سعی کردند که در این مدرسه ثبت نام کنند و حالا در صحت مدارکی که به ما ارائه کرده‌اند، شبهه وجود دارد. ما می‌دانیم که والدین نسبت به این مدرسه و کادر آن که همه نمونه هستند، لطف دارند.

او ادامه می‌دهد: ما حالا 120 دانش‌آموز کلاس اولی داریم که آن‌ها را در سه کلاس 40 نفره دسته‌بندی کردیم. از شما می‌خواهم، بعد از آن‌که اسم دانش‌آموزان خوانده می‌شود، والدین برای تغییر کلاس‌ها به ما مراجعه نکنند و اگر به این موضوع اعتراض دارند، می‌توانند مدرسه فرزندشان را تغییر دهند.

بعضی والدین از این‌که در محدوده این مدرسه زندگی نمی‌کنند، اما توانستند در یک مدرسه دولتی که مدیرش سه سال پی‌درپی نمونه شده‌ است، ثبت نام کنند، احساس رضایت می‌کنند. در عین حال هم مضطرب هستند که کدام معلم می‌خواهد یک سال فرزندان‌شان را تعلیم دهد.

مدیر همچنان در حال سخنرانی است و می‌گوید: کلاس‌بندی‌ها را براساس میزان تحصیلات والدین و روانشناسی نقاشی‌های بچه‌ها در روز ثبت نام انجام داده‌ایم تا در حق کسی اجحاف نشود و دانش‌آموزان در کنار هم استعدادهای‌شان را پرورش دهند.

بعد از آن‌که صحبت‌های مدیر مدرسه تمام می‌شود، معلم‌ها و مربیان کلاس اول را به والدین معرفی می‌کند و بقیه برنامه را به کادر اجرایی می‌سپارد تا بعد از آن‌که اسامی دانش‌آموزان را می‌خواند، در صف قرار بگیرند و وارد کلاس شوند.

اسامی 40 نفر اول که خوانده می‌شود، فقط دو نفر اسم‌شان «فاطمه» است. تلفظ برخی اسامی آنقدر دشوار است که مسوول مربوطه مجبور می‌شود، به روش‌های مختلف یک اسم را تکرار کند که نشان می‌دهد، بعضی از والدین اسامی خیلی خاصی را برای فرزندان‌شان انتخاب کرده‌اند. کلاس‌بندی 40 نفر دوم و سوم هم به همین روش ادامه پیدا می‌کند.

به هر دانش‌آموز یک شاخه گل گلایل و رُز می‌دهند و آن‌ها را از زیر قرآن رد می‌کنند و به کلاس درس هدایت می‌کنند. برخی از والدین برای گرفتن عکس یادگاری تلاش می‌کنند و کمی هرج‌ومرج به‌وجود می‌آید.

مدیر میکروفن را می‌گیرد و خواهش می‌کند که والدین به قوانین مدرسه، خودشان و فرزندان‌شان احترام بگذارند و به سر جای خود برگردند و تاکید می‌کند: «ما فیلم و عکس بچه‌ها را به‌شکل سی‌دی در اختیار شما قرار می‌دهیم». با این حال برخی والدین اصرار می‌کنند که خودشان هم فیلم بگیرند.

بعد از آن‌که بچه‌ها به کلاس‌های‌شان رفتند، مدیر مدرسه از والدین می‌خواهد که فرزندان‌شان را با همکلاسی‌های‌شان به هیچ‌وجه مقایسه نکنند و حتما در جلسه روانشناسی که روز بعد برگزار می‌شود، شرکت کنند.

    

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان