ماهان شبکه ایرانیان

ابرها را بارور کردند، سیل راه افتاد!

فناوری بارورسازی ابرها در ایران از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ توسط یک شرکت کانادایی در حوضه آبریز سدهای کرج و جارجرود به کار گرفته شد.

ابرها را بارور کردند، سیل راه افتاد!

فناوری بارورسازی ابرها در ایران از سال 1354 تا 1357 توسط یک شرکت کانادایی در حوضه آبریز سدهای کرج و جارجرود به کار گرفته شد.

به گزارش ، آرمان نوشت: پس از انقلاب مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها از سال1357 در وزارت نیرو و با هدف دستیابی به فناوری افزایش بارش از طریق بارورسازی ابرها تاسیس و تاکنون نیز اقداماتی در این زمینه انجام شده است. طرح باروری ابرها در سال‌های 1387، 1388 و 1389 اجرا شد، اما اجرای آن در سال 1390 به‌دلیل کمبود منابع‌مالی موردنیاز برای عقد قرارداد با شرکت هواپیمایی میسر نشد. این طرح یک سال بعد نیز اجرا شد، اما دوباره در سال 1392 به‌دلیل کمبود منابع مالی متوقف شد. سال‌گذشته طرح باروری ابرها تامین اعتبار و در استان‌های آذربایجان‌شرقی و غربی، چهارمحال‌وبختیاری، یزد، فارس، کرمانشاه، خراسان‌جنوبی و اصفهان اجرا شد که نتایج آن درحال ارزیابی است. در بودجه سالانه، فقط 10‌میلیاردتومان برای طرح باروری ابرها در نظر گرفته می‌شود که در عمل، فقط 10‌درصد آن تخصیص پیدا می‌کند.

چندی پیش فرید گلکار، مدیرعامل مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها گفت: «سالانه 10‌میلیارد مترمکعب آبِ با کیفیت، سوار بر ابرها از کشور ما خارج می‌شود و ما همچنان نسبت به فرصتی که از دست می‌رود، بی‌‌‌توجهیم.» پرویز کردوانی، پدر کویر‌شناسی ایران، درباره باروری ابرها می‌گوید: «باروری ابر در بسیاری از جاها اشتباه و حتی خیانت است و هزینه زیادی را در بردارد. برای‌مثال در یزد باران از 250میلیمتر کمتر بود و نباید باروری انجام می‌گرفت، چرا که صرف نمی‌کرد و دو‌درصد بیشتر نتیجه نداشت. از سوی دیگر، باروری در زمستان‌ها و بالای ارتفاعات امکان دارد. تازه قوس ابر باید دو کیلومتر و دما منهای 20 تا 25 درجه باشد.»

خشکسالی به چه شکلی نمود پیدا می‌کند و راهکارهای مقابله با آن چگونه است؟

ما یک خشکسالی اقلیمی داریم که با بارش کم ایجاد می‌شود و به آن خشکسالی کیلیماتیک می‌گویند. برای‌مثال یک منطقه 300میلیمتر بارندگی داشته و امسال بارندگی آن به 250میلیمتر رسیده، یعنی دچار خشکسالی شده است. از سوی دیگر، خشکسالی ممکن است برای یک‌سال یا چندین‌سال باشد. خشکسالی دیگری هم به نام هیدرولوژیک داریم که خشکسالی آبی است. برای‌مثال تهران 250میلیمتر بازندگی دارد؛ اگر‌هزار میلیمتر هم باران بیاید باز آب کم است، چرا که خشکسالی به‌حدی توسعه پیدا کرده که بارش به آن نمی‌رسد. منطقه‌ای را فرض کنید که کشاورزی دارد و بارندگی در آن دو برابر شده است، اما وزارت کشاورزی آمده و سطح کشت را در آن جا سه‌چهاربرابر کرده است.

از این رو آب کم می‌آید. ما در ایران خشکسالی آبی برایمان بسیار مهم است، گرچه خشکسالی اقلیمی هم وجود دارد، ولی مهم نیست. تهران را نگاه کنید؛ اگر سالی‌ هزارمیلیمتر بارندگی داشته باشد مشکل حل نمی‌شود. مساله این است که همه را به‌گردن خشکسالی می‌اندازند و برای‌مثال می‌گویند اصفهان 13سال است که خشکسالی دارد. این خشکسالی‌ها هیچ‌وقت از بین نمی‌رود، چون به‌دلیل گرم‌شدن کره‌زمین مناطقی که بارندگی بیشتری دارند، با گذر زمان بارندگی‌شان بیشتر می‌شود و مناطقی که بارندگی‌شان کم است، با گذر زمان میزان بارندگی‌شان کاهش پیدا می‌کند. برای‌مثال مازندران شرقی، نکا و گلوگاه وضعشان خیلی بد است، برای اینکه بارندگی‌شان کم است. در این مناطق شالیزارها خشک، دشت‌ها ممنوعه و چاه‌ها شور شده‌اند، ولی اگر به مازندران غربی، رامسر و تنکابن بروید، بارندگی در آنجا بیشتر شده است.

یعنی دیگر نمی‌توان مفاهیمی مانند خشکسالی و ترسالی را مانند قدیم به کار برد؟

خیر، اگر قدیم‌ها می‌گفتند دوره‌های خشکسالی و ترسالی، الان نمی‌توان روی آنها حساب کرد؛ حتی در چله تابستان ممکن است که در اصفهان، ورامین و قم بارندگی شدید سیل‌آسایی بیاید، چون کره زمین گرم است، رطوبت تبخیر می‌شود و از زمین بالا می‌رود و آن بالا در رودهای هوایی جمع می‌شود و بارندگی اتفاق می‌افتد. ما می‌گوییم بارندگی نداریم و از طرف دیگر وزارت نیرو کار نمی‌کند و می‌گوید مواظب باشید با بارندگی‌ها سیل راه نیفتد؛ کنار رودخانه پارک نکنید. در مورد پیش‌بینی ناسا مبنی بر وقوع خشکی در ایران تا 30سال آینده نیز باید بگویم که این خشکی مربوط به وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی در کشور است که تا دو سه سال آینده به وقوع خواهد پیوست و تا 60سال ادامه خواهد یافت. این خشکی، قسمت‌‌های مرکزی ایران را درگیر کرده و شهرهایی مانند قم، گرمسار و یزد دیگر آب نخواهند داشت. علاوه بر آن نه‌تنها در ایران، بلکه در تمام جهان به‌دلیل کمبود بارندگی با مشکل مواجه خواهیم شد. میزان بارش در کشورها به عرض جغرافیایی و سطح ارتفاع بستگی دارد و از آنجا که کشورمان دقیقا در مدار 30درجه واقع شده، جزو مناطق خشک محسوب می‌شود، زیرا در این مدار هوای پرفشاری که می‌وزد، مانع از تشکیل ابر و بارندگی می‌شود.

در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که سیل‌های خطرناکی در ایران جاری شده و علاوه بر خسارت‌زدن به خانه‌ها و زمین‌های کشاورزی، قربانی هم گرفته است. چرا سیل راه می‌افتد و چرا سیل‌ها خطرناک‌تر شده‌اند؟

وقتی کره زمین گرم می‌شود حساب‌وکتاب ندارد و کاملا اتفاقی است. باید همه جا در سراسر ایران اقداماتی را انجام دهند و نگذارند که سیل راه بیفتد تا بر اثر آن انسان‌ها و دام‌ها از بین برود. ایران در منطقه کوهستانی است و گاه بارندگی در وسط دشت هم اتفاق می‌افتد. وقتی بارندگی کم می‌شود، آب رودها هم کم می‌شود. الان دو رود در کرمانشاه خشک شده‌اند و رودهای دیگر هم طغیان مدنظر را ندارند. وقتی بارندگی کم شود، مراتع و پوشش گیاهی از بین می‌روند، در حالی که اگر پوشش گیاهی وجود داشته باشد، زمان بارندگی آب از طریق آن به زمین نفوذ پیدا می‌کند. از سوی دیگر، جنگل‌ها مادر رودها هستند. رودی دائمی است که چشمه‌سار دارد، چشمه‌ساری دائمی است که جنگل دارد.

وقتی زمین گرم شود، برف نمی‌بارد. الان بسیاری از جاها برف ندارند. سال 1324 در گرمسار به‌حدی برف آمد که کوهستان و دشت یکدست سفید شدند و بنده با دوچرخه نتوانستم به مدرسه بروم، اما الان سال‌هاست که برف نداریم، حتی در تجریش و شمیران هم برف نمی‌بارد و اگر ببارد هم در ارتفاعات است، در حالی که برف آفت‌ها را می‌کشد و ذخیره آبی است. کشورهای دنیا مانند منطقه تبت از برف برخوردارند، اما برای بارش در مضیقه قرار دارند. از این رو دوباره تاکید می‌کنم وزات نیرو باید اقداماتی کند که هر موقع باران آمد، تبعاتی نداشته باشد. باید تمام ارتفاعات آبخیزداری شوند، البته نه این نوع آبخیزداری که ما داریم. باید بالای ارتفاعات، دامنه کوه‌ها و بالای سدها را به‌روش بیولوژیک، جنگلکاری یا آبخیزداری کنند، چرا که شرایط این دره با آن دره فرق دارد.

چندی پیش مدیرعامل مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها از عدم تخصیص بودجه برای بارورسازی ابر‌ها گلایه کرد و گفت سالانه 10‌میلیارد مترمکعب آب باکیفیت، سوار بر ابرها از کشور ما خارج می‌شود و ما همچنان نسبت به فرصتی که از دست می‌رود، بی‌‌‌توجهیم. نظر شما در رابطه با فناوری باروری ابرها چیست؟

برای باروری ابر هم باید از روش مناسب استفاده کنند. اگر اقدامات به‌درستی انجام شوند، چه بارندگی اتفاقی باشد و چه بر اثر باروری ابر، موثر است، ولی اگر صرفا باروری ابر مدنظر باشد، همان اتفاقی که برای خانه استادان یزد افتاد، بار دیگر در جای دیگر پدیدار می‌شود، آن‌چنان که با باروری ابر خانه استادان یزد خراب شد، چرا که دره‌ها طغیان کردند و سیل راه افتاد. برای اینکه باروری ابر به‌درستی انجام شود باید ارتفاعات بالادست را آبخیزداری کنند و روی دره‌ها سد ببندند. باروری ابر در بسیاری از جاها اشتباه و حتی خیانت است و هزینه زیادی به‌دنبال دارد. برای‌مثال در یزد باران از 250میلیمتر کمتر بود و نباید باروری انجام می‌گرفت، چرا که صرف نمی‌کرد و دو‌درصد بیشتر نتیجه نداشت. از سوی دیگر، باروری در زمستان‌ها و بالای ارتفاعات امکان دارد. تازه قوس ابر باید دوکیلومتر و دما منهای 20 تا 25درجه باشد. از سوی دیگر، ایران برای باروری ابرها با آلمان قرارداد بسته است، درحالی که آلمان در عمرش باروری ابر نداشته است. هیچ‌‌یک از کشورهای اروپایی باروری ابر نداشته‌اند و از سیستم باروری برای کارهای دیگر استفاده می‌کنند؛ برای‌مثال در مقابله با مه‌گرفتگی فرودگاه؛ یعنی از طریق سیستم باروری ابرها کربن خشک را بالای فرودگاه می‌پاشند تا مه سردشده به برف تبدیل شود و به زمین بیاید.

سدسازی‌ ترکیه از عوامل مهم تشدید‌کننده بیابان‌زایی در منطقه است. این اتفاق چه تاثیری در روند خشکسالی می‌گذارد؟

سد خوب است؛ چرا از آن بد می‌گویند؟ فقط مدیریت درست می‌خواهد. می‌گویند باتلاق گاوخونی را سد زاینده‌رود خشک کرد؛ اصلا این‌گونه نیست. سد آب را ذخیره می‌کند. اگر سهم باتلاق و کشاورزی اصفهان را در نظر می‌گرفتند، توسعه پایدار اتفاق می‌افتاد، اما وقتی اختیارات سد به وزارت نیرو داده شد، این وزارتخانه اولویت اول را به شهر و بعد به صنعت داد و به کشاورزان هم گفت که نکارید و تابستان در ازای هرهکتار چند‌میلیون تومان بگیرید. بنابراین سد مدیریت می‌خواهد؛ حتی در مورد سدسازی ترکیه هم وضع به همین شکل است. من حتی می‌گویم ترکیه بیشتر هم سد بسازد، ولی مدیر باشد و سهم آب را به اندازه رد کند، چرا که در تابستان بارندگی نیست؛ پس دجله و فرات آب ندارد و آبش کم است.

تازه پاییز هم آبش خشک می‌شود. از این رو اگر قرار بر سدسازی است، باید شرایط را مدیریت کرد و با ذخیره آبی حقابه دجله و فرات را در تابستان داد. اگر ترکیه دوست باشد و با سدسازی آب دخیره کند و در تابستان حقابه را یک اندازه بدهد، مشکلی پیش نمی‌آید. اگر سد نبود، ما چگونه می‌توانستیم از کرج آب دائمی داشته باشیم؟ بنابراین با مدیریت درست اتفاقی نمی‌افتد. برای‌مثال روی سد جاجرود سد ساختند. علت آن این بود که دهه30 گفتند ورامین 360پارچه آبادی دارد، ولی آب ندارد؛ سد می‌زنیم و یک‌دهم آن را به تهران می‌دهیم. الان هشت‌سالی است که یک قطره آب از سد لتیان به ورامین نمی‌دهند. از این رو مدیریت مهم است.

در مورد سدسازی در ایران انتقادات زیادی مطرح می‌شود. برای‌مثال یکی از انتقادات اصلی نمایندگان مجلس به حبیب‌ا... بیطرف که به‌عنوان گزینه وزارت نیروی دولت دوازدهم معرفی شده بود، همین مساله سدسازی بود. چه ملاحظاتی در زمینه سدسازی باید رعایت شود؟

هر سد ممکن است میلیون‌ها آدم را بکشد و ساختمان‌ها را از بین ببرد. باید سر سدها به اندازه سی‌متر خالی باشد. برای‌مثال پنج سال پیش هنگام بهار برف‌ها آب شدند و بارندگی رخ داد. از این رو سد کرج هم پر بود و می‌خواست از جا کنده شود، آن‌چنان که تلفات زیادی بر جای گذاشت. بنابراین همواره باید سر سدها خالی باشند، در حالی که وزارت نیرو خالی نگه نمی‌دارد و می‌گویند که آب فلان‌جا کم می‌آید. همین امسال ترسیدند سد کرج را باز کردند و دریچه سد لتیان را هم باز کردند و گفتند اگر باز نکنند، مانند سد خورستان که آن را آب برد، اینجاها هم همین اتفاق می‌افتد. مورد بعدی این است که باید سدها لایروبی شوند. سدهای لتیان و کرج منبع آب هستند. با وجود این، 60‌درصد سد کرج گل‌ولای است.

سال‌به‌سال امکان ذخیره آب آن کمتر شده و رسوب در آن جمع می‌شود. هر سدی عمری دارد. برخی برای 50، برخی برای 100 و برخی برای 200سال ساخته می‌شوند. سدها و چاه‌ها می‌میرند. هیچ‌سدی دائمی نیست. از این رو سدها زمانی می‌میرند که دیگر نمی‌توانند آب ذخیره کنند. از سوی دیگر، باید بالادست سدها در دامنه کوه‌ها، از آنجا که بارندگی می‌شود، آبخیرداری شود که آب در کوه نفوذ کند و خاک و سنگریزه در مخزن سد وارد نشود. مورد بعدی اینکه در مسیر سد کرج به طرف چالوس باید چند سد رسوب‌گیر می‌گذاشتند. همچنین شسست‌وشوی هیدولیک سدهای آبی باید هر‌ساله انجام شود؛ یعنی دریچه پایین سد را باز کنند و یک ماشین در مخزن سد بیندازند که این گل‌ها را از بین ببرد تا رسوب سد کم و عمرش طولانی شود که تاکنون این اقدامات صورت نگرفته است. برای‌مثال هشت‌سال است که دریچه سد ورامین بسته است و میزان گل آن بیشتر از آبش است. بنابراین باید سدها به گونه‌ای اداره شوند که با کمترین آسیب پیامدهای خوبی را از خود بر جای بگذارند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان