-*فرید براتی سده: اعتیاد با گسترهای از آسیبهایاجتماعی دیگر در ارتباط است و باعث بروز آسیبهایاجتماعی متعدد میشود. یکی از این آسیبها خشونت در انواع مختلف آن است.
به گزارش ، آرمان نوشت: خشونتهایی مانند خشونتهای فیزیکی، کلامی و پرخاشگریهای رخداده در جامعه میتواند ناشی از مصرف موادمخدر باشد. بخشی از مواد و بهویژه مواد محرک ایجادکننده خشونت و پرخاشگریهای شدید هستند. افراد با مصرف متانفتامین یا شیشه مبادرت به قتلهای فجیع و خشن میکنند و اینمثال یکی از بارزترین نمونههای ارتباط بین مصرف مواد و بهویژه موادمحرک جدید و نوظهور با خشونت و پرخاشگری است.
هنگامی که افراد به مصرف موادسنتی، محرک یا جدید نیاز دارند، و بهدلایل مالی یا عدم اجازه برای مصرف موادمخدر امکان مصرف برای آنها فراهم نمیشود، از سر نیاز به مصرف به خشونت مبادرت میکنند. این خشونت میتواند نسبت به همسر، فرزندان و... اعمال شود. افرادی که بهدلیل نیاز مالی امکان تامین مواد را ندارند مرتکب پرخاشگریها و خشونتهایی علیه نزدیکان خود میشوند.
آنها رفتار خشنی با فرزندان خود دارد و اموال همسر و فرزندان خود مانند طلا و جواهر را میفروشند یا حتی مبادرت به فروش فرزندانشان میکنند. آنها درصورتی فروش فرزندان خود را میفروشند که هیچگونه آگاهی از آینده و مشکلات او ندارند. در موارد معدودی فرد تصمیم به فروش برخی از اعضای بدن خود یا خانواده میگیرد. افراد معتاد در زمان نیاز به مصرف موادمخدر هر اقدام و رفتاری انجام میدهند. تجربه و علم رابطه بین مصرف مواد و پرخاشگریهای جدی و شدید را ثابت کرده است.
پیشگیری از خشونت معتادان
مسئولان نمیتوانند در مورد هر معتاد اقدام جداگانهای انجام دهند. اگر بپذیریم اعتیاد آسیبی پیچیده است، ناگزیریم راهکارهای مقابله با آن را نیز پیچیده و چندجانبه بدانیم. در مرحله اول باید اقداماتی برای کاهش میزان خشونت اعمالشده از سوی معتادان انجام داد. کنترل خشونت باید همراه با اقدام هماهنگ با مراجع قضائی باشد. بهعنوانمثال در مواردی که کودکآزاری و همسرآزاری جدی است، جداکردن کودک از فرد مصرفکننده مفید است.
علاوه بر این باید امکانات درمانی را برای فرد معتاد تامین کنیم و دسترسی آسان و ارزان او به درمان را افزایش دهیم تا فرد تشویق به درمان شود. از سوی دیگر خانواده افراد معتاد که در معرض خشونتهای شدید قرار دارند، باید با مداخلات مددکاراجتماعی و پیگیریهای صورتگرفته مداوم تحت چترهای حمایتی بهزیستی قرار بگیرند و فرد معتاد نیز کنترل شود.
در این صورت از ارتکاب خشونت نسبت به خانواده این افراد جلوگیری میشود. علاوه بر این آموزشهای لازم درمورد برخورد با مصرفکننده مواد به آحاد جامعه داده شود تا در صورتی که این افراد دچار حالت تحریکپذیری هستند، خانواده و جامعه بتوانند در این شرایط مدیریتبحران کنند و خسارات مالی و جانی را به حداقلممکن برسانند، زیرا مهار فرد در این موارد بسیار حائز اهمیت است. جداسازی افراد معتاد از غیرمعتاد نیز نیازمند مداخلات مناسب است.
خانههای امن، جلودار افراد معتاد
سازمانبهزیستی در یکسال اخیر موضوع «خانههای امن» را مطرح کرده است، این خانهها بهمنظور پیشگیری از خشونت خانگی در مورد خانوادهها، خانمها و دخترانی است که ممکن است مورد خشونت والدین و افراد معتاد خانواده قرار گیرند. عمده افراد آزاررسان مصرفکننده موادمخدر هستند. دختران و زنان از ترس این افراد از خانه فرار میکنند، اما مکان امنی برای اسکان ندارند. در این صورت پرسنل نیرویانتظامی آدرس خانههای امن دارای مجوز سازمانبهزیستی را به آنها میدهند و این سازمان دختران و زنان را درمورد مشکلاتشان راهنمایی و هدایت میکند. درحالحاضر این طرح در تعدادی از استانها بهصورت پایلوت اجرا میشود و این خانهها در آنها فعالند.
شرایط مداخله موثر، مناسب و بهموقع
شرایط مداخله موثر، مناسب و بهموقع سازمانهای حمایتی باید فراهم باشد. اورژانس اجتماعی اقداماتی درقبال کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، انجام میدهد و آزارهای جسمی شدید توسط والد مصرفکننده را رصد میکند. اما مجموعه مداخلات این نهاد باید گسترش پیدا کرده و موارد بیشتری را در بر بگیرد. در این راستا هماهنگیهای لازم با قوهقضائیه و نیرویانتظامی نیاز است تا بتوان از میزان خشونت کم یا آن را کنترل کرد و همچنین جامعه را آموزش داد.
ایجاد بانکاطلاعاتی، راهکاری مناسب
اگر بتوان راهکاری برای ایجاد بانکاطلاعاتی از مرتکبان جرائم خشن فراهم کرد، بسیار مثمرثمر خواهد بود، زیرا با این کار میتوان به شناسایی و جلوگیری از عملکرد آنها کمک کرد. درحالحاضر این بانکاطلاعاتی وجود ندارد، اما سوابق مجرمانه آنها قطعا در نیرویانتظامی، قوهقضائیه و محاکمدادگستری موجود است. مسئولان ذیربط باید برنامهریزیهایلازم را انجام دهند تا در اسرعوقت بتوان به اطلاعات این افراد دسترسی پیدا کرد. اصولا وجود بانکاطلاعاتی از افرادی که موادمخدر مصرف کرده و به خشونت دست زدهاند، کمککننده است.
کارکنان نیرویانتظامی درحالحاضر سوابق این افراد را درصورت نیاز در دسترس افراد جامعه قرار میدهند، اما بانکاطلاعاتی سراسری و کشوری از آنها وجود ندارد. انجام سریع و بهموقع مداخلات سازمانهای حمایتی از دسترسی به اطلاعات این افراد مهمتر است. بنابراین باید ضمانتهای کافی برای انجام این مداخلات وجود داشته باشد.
بهعنوانمثال اورژانساجتماعی اجازه ورود به خانههایی داشته باشد که افراد در آنها تحت آزار و اذیت معتادان و اعمال خشونتشدید هستند. اورژانساجتماعی همچنین باید در معابری که خشونت شدید در آنها انجام میگیرد، ابتکار عمل داشته باشد. درحالحاضر اورژانساجتماعی تا آمدن پلیس و انجام مداخلاتقانونی لازم توسط آنها معطل میماند و اجازه هیچگونه اقدامی ندارد.
درصورت مداخلات سریع و بهموقع اورژانساجتماعی شدت آسیب وارده به افراد کاهش مییابد، اما بهمنظور این مداخلات نیاز به هماهنگیهای قضائی و اجازههای خاص است که باید به اورژانساجتماعی داده شود.
در واقع بخشی از نیروهای مشغول در اورژانساجتماعی باید بهعنوان ضابطانقضائی معرفی شوند. ایجاد بانکاطلاعاتی از افرادی که مبادرت به جرائمخشن میکنند، سبب پیگیری و مدیریت آسانتر آنها میشود. لازم بهذکر است، مدیریت تنها بهمعنای مدیریت نیروی انتظامی بر این افراد نیست؛ هرچند میتوان در مواردی اینگونه نظارتها را نیز درمورد آنها صورت داد، اما مدیریتاجتماعی این افراد مدنظر است؛ بهعنوانمثال اطلاعاتی از محلکنونی سکونت آنها و اینکه درحالحاضر به چه کار مشغولند. ارتباط و ملاقات متخصصان و مددکاران با آنها نیز کمککننده است و به آنها حس نظارت و کنترل بر خود میدهد.
* کارشناس حوزه اعتیاد