شناسه : ۵۵۸۰۶۸ - شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۴
![در یک جای قرآن فرموده از اعمال شما نسخه برداری می شود(یستنسخ) و در جاهای دیگر گفته کتابت می شود(یکتب).آیا اعمال ما از قبل نوشته شده و فرشتگان تنها از روی آن نسخه برمی دارند؟](/Upload/Public/Content/Images/1396/07/22/1524230599.jpg)
در سوره اسراء آمده است: «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً؛ (1 ) نامه اعمالت را بخوان، کافی است که خود حسابگر خویش باشی!».
بار دیگر از سوی خداوند به آن ها خطاب میشود و به عنوان تاکید می فرماید:
«هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ؛ این کتاب ما است که به حق با شما سخن میگوید، و اعمال شما را بازگو میکند!» .
آن روز که شما هر چه میخواستید انجام میدادید هرگز باور نمیکردید که اعمالتان در جایی ثبت شود، (إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) ولی ما دستور داده بودیم که تمام اعمالی را که انجام میدادید بنویسند" . (2 )
" نستنسخ" از ماده " استنساخ" در اصل از " نسخ" گرفته شده که به معنی زائل کردن چیزی به وسیله چیز دیگر است، مثلا گفته میشود: " نسخت الشمس الظل" (خورشید سایه را از میان برد).
سپس در مورد نوشتن کتابی از روی کتاب دیگر به کار رفته است بیآنکه کتاب اول نابود شود.
در اینجا این سؤال شما پیش میآید که اگر خدا فرمان داده است اعمال آدمی را" استنساخ" کنند باید قبل از آن کتابی باشد که از روی آن کتاب، نامه اعمال نوشته شود، لذا چند جواب داده شد:
بعضی معتقدند که نامه اعمال همه انسان ها قبلا در لوح محفوظ نوشته شده است، و فرشتگان حافظ اعمال آدمی، آن را از روی لوح محفوظ استنساخ میکنند.
ولی این معنای اول چندان متناسب با آیه مورد بحث نیست؛ اما آن چه مناسب است یکی از دو معنای ذیل است: یا" استنساخ" در اینجا به معنی اصل کتابت است (چنان که بعضی از مفسران گفتهاند) و یا خود اعمال آدمی همچون کتابی است تکوینی که فرشتگان حافظان اعمال از روی آن نسخه برداری، و عکس برداری میکنند، لذا در آیات دیگر قرآن نیز به جای این تعبیر،از تعبیر به" کتابت"شده است، در سوره یس میخوانیم: إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ" (3) ما مردگان را زنده میکنیم و تمام آنچه را از پیش فرستادهاند و آثار آنها را مینویسیم . (4)
پی نوشت:
1. اسراء (17) آیه 14.
2. جاثیه (45) آیه 29 .
3. یس (36) آیه 12 .
4. مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، سال 1374ش، نوبت اول، ج21، ص 281 .