از این جا و آن جا درباره کتاب، کتابت و کتابخوانی

نخست از «قرآن » آغاز کنیم که نور است و سرور و مایه باروری روح و روان آدمیان و مایه هدایت پرهیزگاران. دومین سوره قرآن «بقره » پس از حروف مقطعه «الم » چنین آغاز می شود: «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین » «این است کتابی که شک را در آن راه نیست، راهنمای پرهیزگاران است

نخست از «قرآن » آغاز کنیم که نور است و سرور و مایه باروری روح و روان آدمیان و مایه هدایت پرهیزگاران. دومین سوره قرآن «بقره » پس از حروف مقطعه «الم » چنین آغاز می شود: «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین » «این است کتابی که شک را در آن راه نیست، راهنمای پرهیزگاران است (1) «و این قاعده ای است در لغت عرب که وقتی می خواهند مشارالیه را عظمت دهند و بزرگ شمارند به جای «هذا» که اشاره به قریب است «ذلک » که اشاره به بعید است ذکر می کنند...» (2)

بنابرین در آغاز قرآن مجید به کلمه «کتاب » که جامع است برمی خوریم و در جاهای دیگر نیز به همین لفظ می رسیم. این کتابی است که از جانب خدای جهانیان نازل شده و از طرف خدای عزیز حکیم بر قلب مقدس پیامبرصلی الله علیه وآله فرود آمده: «وانه لتنزیل رب العالمین » (3)

در ماه رمضان: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ». در شب قدر این حادثه بزرگ اتفاق افتاده: «انا انزلناه فی لیلة القدر» (4) به زبان عربی: «وانا جعلناه قرآنا عربیا». (5) کلمات و حروف قرآن مشخص است: کلمات 77701 و حروف قرآن 223390.

قرآن دارای سی جزء و هر جزء شامل چهار حزب است. از سال آغازین وحی تاکنون هیچ دگرگونی در آن راه نیافته به حکم: «انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون » (6) هیچ تغییر و دگرگونی در آن راه نخواهد یافت.

مصطفی را وعده کرد الطاف حق گر بمیری تو نمیرد این سبق (7)

دومین سوره قرآن، بقره، طولانی ترین سوره های قرآن است 286 آیه دارد. در این سوره طولانی ترین آیه قرآن هم آمده است بدین صورت: «یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولایاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق...» «ای کسانی که ایمان آورده اید اگر معامله می کنید به وامی برای مدت معینی پس آن را بنویسید و باید نویسنده ای آن را میان شما به دادگری بنویسد و نویسنده از نوشتن بدان گونه که خدا به وی آموخته است، نباید خودداری کند...» (8)

«ابوالفتوح رازی » در تفسیر خود روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القران در ذیل این آیه شریفه می نویسد: «علما گفتند: خدای تعالی در این سورت پانصد حکم بیان کرد، از جمله آن بیست و پنج حکم در این آیت است، یکی: اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه، گفت: چون دینی به کسی دهی بنویسی.

دوم گفت: باید تا دبیری از میان شما آن بنویسد به عدل [چنان که] از جانبی بر جانبی ظلم نباشد.

سه ام: کاتب را وعظ کرد تا امتناع نکند از آن که چنان نویسد که خدای تعالی فرمود.

نزدیک هفت مورد از موارد بیست و پنجگانه مربوط است به کتابت و نوشتن اسناد و مواثیق و املاء ولی که نیابت کند از سوی کسی که سفیه و کم عقل و نابالغ و ضعیف و عاجز باشد.

تاکید قرآن کریم بر کتابت و اقامه شهود و استوار داشتن امر در این آیه شریفه که مربوط است به دین و داین و مدیون که حقی از کسی تباه نشود; همه نشان اهمیت خاص حق و عدالت و اقامه آن در جامعه و برقراری قسط و عدل است که تحقق آن از اهداف مهم نظام اسلامی است در همه جا و دین قویم اسلام می باشد; در همه وقت.

از سوی دیگر، بنابر مشهور نخستین آیاتی که بر رسول مکرم صلی الله علیه وآله نازل شد; آیات سوره «علق » است که در آن از «قرائت » و «تعلیم » و «قلم » که ابزار کتابت است; سخن می گوید: خواندن به نام خدا، خدای آفریننده «انسان » از «خون بسته » از موجود حیاتی بسیار ریزی که آن هم مخلوق «او»ست. «تعلیم » به یاد «او» که خود قادر متعال است و این قدرت را در بشر نهاد که بیاموزد و با «قلم » که ابزار ثبت مفاهیم است تمدن بشری و تاریخ آن را آغاز نماید که اگر «نبشتن » نبود اثری از «گذشته » نبود.

«اقرا باسم ربک الذی خلق... این کلمات مقدس نخستین اشعه وحی است که از مبدا فیض هستی بر قلب مقدس پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده است.

اسلام فجر صادق و انفجار حقیقی نور است.

چون اسلام دینی است مبتنی بر فطرت خداشناسی و خداپرستی و اعتقاد به جزا و پاداش و معاد و نبوت و عدل و امامت و رهبری مردمان به سوی حقیقت و نور محض; با سلاح علم و تعلیم و قرائت و کتابت و خواندن و تدبر و تفکر به میدان می آید. اسلام می خواهد هر چه را می شنویم و می بینیم با فهم و فراست توام باشد نه با جهالت و ناآگاهی.

قرآن در سوره جمعه از کسانی که کتاب آسمانی را در کنار دارند و می خوانند; اما از خواندن آن بهره ای نمی برند چنین یاد کرده است:

«مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا... (9)

علامه طباطبایی (ره) می نویسند: «راغب می گوید کلمه «سفر» به فتحه سین و سکون فاء به معنی پرده برداری است که البته در خصوص اعیان استعمال می شود مانند (سفر عمامه) یعنی برداشتن عمامه از سر و (سفر خمار) برداشتن نقاب از صورت تا آن جا که می گوید و سفر به کسر سین و سکون فاء (که جمع آن اسفار است) به معنای کتابی است که از حقایق پرده برمی دارد و در قرآن آمده... این بود گفتار راغب و منظور از این که فرمود: (مثل آنهایی که تورات بر آنان تحمیل شد) به شهادت سیاق این است که تورات به آنان تعلیم داده شد و مراد به اینکه فرمود (ولی آن را حمل نکردند) این است که به آن عمل نکردند. شاهد و مؤید این مطلب ذیل آیه مزبور است که می فرماید: «بئس مثل القوم الذین کذبوا بآیات الله والله لا یهدی القوم الظالمین (10) «چه بد است مثل گروهی که به دروغ داشتند آیات خدا را و خدا هدایت نمی کند گروه ستمکاران را

و منظور از کسانی که تورات تحمیلشان شد ولی آن را حمل نکردند; یهودیانی است که خدا تورات را بر پیامبر آنان، موسی علیه السلام نازل کرد و او معارف و شرایع آن را تعلیمشان داد ولی رهایش کردند و به دستورات آن عمل ننمودند; لذا خدای تعالی بر ایشان مثلی زد و آنان را به خرانی تشبیه کرد که کتابهایی بر آن خرها بار شده ولی خران هیچ آگاهی از معارف وحقایق آن کتابها ندارند; در نتیجه از حمل آن کتابها چیزی بجز خستگی برایشان نمی ماند.

در آیه قبل هم خداوند سخن را با مساله بعث پیامبری امی آغاز کرد و بر مسلمانان منت نهاد که از میانه همه اقوام امی (ناخوانا) پیامبر را در بین آنان مبعوث کرد تا کتاب را بر آنان بخواند و تزکیه شان کند و کتاب و حکمتشان بیاموزاند و در نتیجه آنان را از ظلمتهای گمراهی به سوی نور آگاهی هدایت نماید و از حضیض جهل به اوج علم و حکمت شان برساند و در آخر سوره هم به طور عتاب آمیز و سرزنش آگین می فرماید: آن مردم بسوی لهو و تجارت میل کردند و پیامبر دلسوز را سرپا در حال خطبه در نماز جمعه رها کردند، با این که نماز جمعه از بزرگترین مناسک دینی است (11) : «... واذا راوا تجارة اولهوا انفضوا الیها وترکوک قآئما قل ما عندالله خیر من اللهو ومن التجارة والله خیر الرازقین (12)

سخن در این است که باید آیات کتاب آسمانی را شنید یا خواند و به شنیده ها و خوانده ها عمل کرد; اگر کتابها و مطالب بر اذهان تحمیل شود ولی از آنها سودی عملی عاید نشود کاری خواهد بود بی حاصل و حتی حجاب درک حقیقت و رسیدن به معرفت و عرفان حق.

سعدی شیرازی تحت تاثیر قرآن کریم است که در باب هشتم گلستان خود می گوید:

«دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند: یکی آنکه اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد

علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند چارپایی بر او کتابی چند آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هیزم است یا دفتر (13)

این انفجار نور علم، این تاکید فراوان بر کتابت و نگارش در دادوستدها و عهود و مواثیق و اسناد از هر نوع، این سفارش که قیدوا العلم بالکتابه (14) از آغاز برآمدن خورشید اسلام از سرزمینی که در آن بجز عده معدودی همه امی بودند; باعث تنظیم رسائل، مکاتیب، کتابها گردید و دانشمندان و محدثان فراوانی ظهور کردند و کم کم در حلقات درس پیشوایان بزرگوار اسلام و ائمه بزرگوار صدها تن عالم سترگ تربیت شد و کتابخانه های بسیار بوجود آمد و مدارس و دارالعلمهای بزرگ پی افکنده شد.

عالمان بزرگوار اسلامی همه عاشق علم و کتاب و حلیف کتب خانه ها بوده اند; ما درین مقام از «صاحب بن عباد» وزیر و سخنور شهیر ایرانی در قرن چهارم هجری و مروج مذهب تشیع و مشوق فرمانروایان به آبادانی مملکت و مروج علم و ادب نام می بریم:

«مردمان دانش دوست بعد از مصاحبت و مجالست با دانشمندان، چیزی را خوشتر از مطالعه کتب علم و ادب نمی دانند; و بلکه بعضی آنها مصاحبت کتاب را بر مجالست با اصحاب ترجیح می دهند، و بعضی بواسطه اشتیاق عظیم که به فراگرفتن و اندوختن معلومات دارند، بر جمع کتب مولع و حریص می شوند. یکی از این اشخاص صاحب بن عباد است که در فراهم آوردن کتب علمی و ادبی از هر قبیل سعی بسیار و در نتیجه کوشش بسیار و بذل اموال فراوان آن مقدار کتاب جمع کرد که بنا به گفته مورخین هیچ وزیر بلکه هیچ صاحب تاج و سریر را میسر نشده بود. صاحب، هر وقت کتابی مفید را می شنید که تازه تالیف شده است تا نسخه آن را به دست نمی آورد; آرام نمی گرفت.» «از جمله یاقوت در ترجمه احمدبن عبدربه گوید که صاحب بن عباد چون آوازه عقدالفرید را شنید، سعی کرد تا نسخه ای از آن به دست آورد، چون آن را مطالعه کرد گفت: «هذه بضاعتنا ردت الینا، من گمان می کردم این کتاب بر اخبار بلاد ایشان (اندلس) است و اکنون می بینم اخبار بلاد ما را نوشته است و ما را بدان حاجتی نیست...»

وقتی که ابوالفرج علی بن حسین اصفهانی (متوفی در356 ه ) اغانی را تالیف کرد، صاحب نسخه ای از آن را به دست آورد و آن را برخلاف عقدالفرید سخن بپسندید و انیس خود قرار داد، چنان که ابن خلکان گوید: قبل از یافتن اغانی هر وقت به سفری می رفت، سی شتر کتاب با خود می برد، چون اغانی به او رسید تنها آن را در سفرها با خود می برد.

بالجمله صاحب بن عباد کتابخانه ای بسیار بزرگ مشتمل بر صدوبیست هزار کتاب، تقریبا، که حفظ و تنظیم آن همیشه به خازنی دانشمند و فاضل مفوض بود; تاسیس کرد...

پیش از صاحب ملوک و وزراء را رسم آن بود که کتب خود رامانند جواهر و زر و سیم در خزانه ای می نهادند و اهل علم و طلبه را از مطالعه آنها محروم می گذاردند، و عاقبت آن کتب طعمه ارضه و تبدیل به خاک می شد; ولی صاحب بن عباد دفاتر و دواوین و کتب بسیار از انواع علوم و اشعار و اصناف فنون و اخبار بر طلبه و اهل علم وقف کرد تا مطالعه آن می نمودند و از آن فواید برمی داشتند و می نوشتند، و این صفت گزیده ترین خصال مولاناست که هیچ وزیر و امیر و ملک و سلطان را این توفیق دست نداده است (15)

یک نمونه نیز از «کتاب دوستی » دیار فرنگ نقل کنیم که عموما به کتاب و کتاب خواندن عادت و عشقی فراوان دارند.

«فردریک دوم ملقب به فردریک کبیر، امپراطور مشهور آلمان، یکی از سلاطین فاضل دانش دوست دنیا بوده و غالب اوقات خود را به مصاحبت فلاسفه بسر می برده و با آنان به محاضره می پرداخته.

امپراطور مزبور عشق غریبی به قرائت کتب داشته و مالک کتابخانه بالنسبه مهمی بوده که بعدها آن کتابخانه اساس تشکیل کتابخانه معروف خانواده سلطنتی آلمان (هوهن زلرن) گردیده است.

اخیرا کتابدار ویلهلم دوم، قیصر کنونی آلمان، کتابی به رشته تالیف آورده و نام آن را «فردریک کبیر و کتابهای او» گذارده. کتاب مزبور حاوی حکایات و نوادر چندی است در خصوص عشق فردریک به قرائت و شوق او به جمع آوری کتب ادبی و فلسفی.

فردریک مزبور می گفت: «اگر یک روز، کتاب همراه نداشته باشم عشق من به جنون مبدل خواهد شد

کالسکه او همیشه پر از کتاب بود و امپراطور کبیر هیچ گاه بی کتاب نمی توانست مسافرت نماید...

در مدتی که فردریک دوم مشغول جنگ هفت ساله بود پی درپی از پایتخت برای او کتاب هایی که با ذوق امپراطور موافقت داشت ارسال می داشتند.

عادت او ( فردریک دوم) در مطالعه کتب این بود که با کمال دقت به مطالعه می پرداخت و هر جا نکته ای نظر او را جلب می کرد فورا آن را یادداشت می نمود..

خلاصه امپراطور مزبور بی نهایت دانش گستر و عالم دوست بود و علما و ادبا را از اطراف به دربار خود می خواند. از جمله ولتر فیلسوف و شاعر مشهور را از فرانسه به پروس طلبیده سه سال در پیش خود نگاهداشت و به او صلات و نشانهای افتخار عطا کرد.

در مدت اقامت ولتر در دربار فردریک امپراطور با او در خصوص ادبیات و اشعار و فلسفه صحبت می کرد و گاهگاهی به زبان فرانسه قطعات شعری نیز ترکیب کرده از نظر ولتر می گذراند و فیلسوف مزبور آنها را تصحیح می نمود. بواسطه همین معاشرت فردریک با ولتر و فلاسفه دیگر است که علما و محققین امپراطور مزبور را پادشاه فیلسوف " LeroiPhilosophe" لقب داده اند (16)

پی نوشتها:

1- زین العابدین رهنما، قرآن مجید، با ترجمه و جمع آوری تفسیر، جلد اول، ص 103.

2- علامه آیت الله شعرانی، وقف میراث جاویدان، فصلنامه فرهنگی و تحقیقی، سال دوم، شماره چهارم، زمستان 1373، ص 28، سازمان اوقاف و امور خیریه، تهران.

3-26/192.

4-97/192.

5-43/3.

6- 15/9.

7- مولوی، دفتر سوم.

8- قرآن مجید با ترجمه و جمع آوری تفسیر، ج 1، ص 233.

9- سوره جمعه، آیه 6.

10- سور جمعه، آیه 6.

11- تفسیر المیزان جلد19 علامه طباطبایی (ره) ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، صفحه 537.

12- سوره جمعه /12.

13- سعدی شیرازی، گلستان; تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی، چاپ خوارزمی، صفحه 170.

14- روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

15- احمد بهمنیار، صاحب بن عباد شرح احوال و آثار، از انتشارات دانشگاه تهران (1005)، تهران 1344 ه . ش، صفحه 117.

16- مجله دانشکده 1336 قمری مدیر و مؤسس ملک الشعرای بهار، انتشارات معین تهران، 1370 ه . ش - شماره 4 صفحه 221 (به اختصار و حذف برخی مطالب)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان