مطابق اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی، «دولت موظف است وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد».
به گزارش ، شرق نوشت: منظور از وسایل آموزشوپرورش رایگان چیست؟ آیا تمام امکاناتی که یک مدرسه نیازمند آن است، با توجه به مشکلات اقتصادی انکارناپذیری که وجود دارد، میتواند با هزینههای دولتی فراهم شود. شما فکر میکنید یک مدرسه برای تأمین نیازهای خود ماهانه به چه میزان پول نیازمند است؟
مدارس بدون مشارکت مردمی قادر به تأمین هزینهها نیستند
به گفته مدیران مدارس، حتی تأمین هزینههای روزانه یک مدرسه بدون اتکا به کمکهای مردمی، غیرممکن است. لاکانی، مدیر یک مدرسه متوسطه اول در خیابان طرشت تهران است؛ او میگوید: ما ١٠ کلاس داریم. ٣٤٥ دانشآموز. با فروش بوفه مدرسه که ماهانه ٥٠٠ هزار تومان درآمد دارد، بخشی از هزینههای روتین مدرسه مثل آب و برق و تلفن و گاز را پرداخت میکنیم. اما مدرسه ما قدیمی است، رنگکردن مدرسه، تعویض شیشهها، تأمین وسایل ورزشی مثل توپ و بدمینتون و چیزهایی از این قبیل درمیمانیم. او در ادامه میافزاید: این وظیفه آموزشوپرورش است که شرایط تحصیل رایگان دانشآموزان را ایجاد کند اما خانوادهها باید بدانند که صرف رایگان درسخواندن، حلکننده نیست. یعنی اینکه یک ساختمانی باشد و معلمهایی که به بچهها درس بدهند کافی نیست. مدرسه نیاز به پویاشدن دارد، مدرسهای که بخواهد این حس را به بچهها القا کند، به سر و وضعش برسد، اگر مدرسه دولتی باشد باید روی کمکهای مردم حساب کند. چیزی که پذیرفتنش برای بسیاری از خانوادهها دشوار به نظر میرسد.
آموزشوپرورش دستورالعمل خاصی را برای دریافت کمکهای مردمی ابلاغ نمیکند و همواره از اختیاریبودن این موضوع صحبت میشود. به اذعان مسئولان آموزشوپرورش کمکهای خانوادهها به مدارس داوطلبانه اما ضروری است و در شرایطی که شیوهنامه خاصی در این رابطه وجود ندارد، مدارس در مناطق مختلف شهر به اختیار خود رقمهای متفاوتی را تعیین و از خانوادهها دریافت میکنند. مبالغی که در بالای شهر بیشتر و در مناطق جنوبی شهر کمتر است.
این در حالی است که دریافت کمکهای مالی از خانوادهها سالهاست در نبود سرانههای دولتی به یک رویه ثابت در مدارس دولتی تبدیل شده است و این موضوع آسیبهایی را نیز بههمراه دارد. مدارس دولتی بهدلیل نبود سرانه از خانوادهها کمکهای مالی دریافت میکنند و همین مسئله منجر به بروز آسیبهایی شده است. از سوی آموزشوپرورش رقم خاصی برای دریافت کمکهای مردمی اعلام نمیشود و مدیران مدارس به اختیار خود رقمهای خاصی را اعلام میکنند و گاه مشاهده میشود یک مدیر حساب شخصی خود را برای دریافت کمکهای مالی اعلام میکند که در برخی موارد شاهد تخلفاتی در این رابطه هستیم و پولها حتی برای تجهیز مدرسه هزینه نمیشود و در این رابطه بحث نظارتها باید قویتر باشد.
اداره ما را دور میزند
لواسانی، مدیر یک دبستان دخترانه در منطقه ١٢ تهران است؛ او میگوید: هزینه آب و برق و گاز و تلفن مدرسه ماهانه یک میلیون تومان است. جدای از این مدرسه به صورت ماهانه خرجهایی مثل تعمیر پرینتر، مواد شوینده، اینترنت، تعمیرات را هم دارد. بوفه مدرسه ماهانه ٢٥٠ هزار تومان به ما میرساند که کفاف هزینههای مواد شوینده را هم نمیدهد. خب ما باید چه کنیم؟ باید دست یاری به سمت خانوادهها دراز کنیم. یعنی جز این چارهای هم نداریم. بعد چه اتفاقی میافتد؟ خانواده به اداره آموزشوپرورش زنگ میزند و از ما شکایت میکند، بعد اداره به ما زنگ میزند که یکجوری پول را از مردم بگیرید که صدایشان در نیاید. یعنی ما هر سال در لوپ گرفتار میشویم و بیرون هم نمیآییم. مدرسهای که خانم لواسانی مدیر آن است جزء فقیرترین مدارس تهران محسوب میشود او میگوید: «تنها کمکی که اداره آموزشوپرورش به مدارسی شبیه ما میکند سالانه ٣٠٠ هزارتومان است. در چنین شرایطی ما مجبوریم متوسل به انجمن اولیا و مربیان بشویم. خود من انجمن را تشکیل میدهم و از خود خانوادهها میخواهم که تصمیم بگیرند. اصلا هم در جلسات حضور پیدا نمیکنم که کسی احساس اجبار نداشته باشد. دکتر نورعلی عباسپور، مدیرکل انجمن اولیا و مربیان وزارت آموزشوپرورش، در گفتوگو با «شرق» درباره روند کمکهای مردمی به مدارس میگوید: «ما قانونی تحت عنوان شورای عالی آموزشوپرورش داریم و مطابق ماده ١١، کمکهای داوطلبانه مردمی مطابق قانون تصویبشده مجلس مورد اشاره قرار گرفته است. یعنی مجلس مصوبهای دارد که مدرسه میتواند از مشارکت مالی مردم استفاده کند. اما این استفاده و مشارکت دارای شرایطی است؛ اول اینکه داوطلبانه باشد، دوم اینکه در فصل ثبتنام اتفاق نیفتد، سوم اینکه در قبالش رسید تحویل داده شود».
او میافزاید: «بنابراین کمکهای مردمی قانونی است، من بارها به این نکته اشاره کردهام که بهجای اینکه روی این مسئله فرهنگسازی بشود و مشکلات مدارس حل شود و اولیا به یاری مدرسه بشتابند، عدهای تلاش میکنند که مقاومت اولیا را در برابر این کمکها بالا ببرند. مسئله دوم اینکه در هر مدرسهای که خدمات خوبی ارائه میشود و کیفیت مدرسه خوب است، معمولا مشارکت بالاست، یعنی وقتی خانواده اعتماد میکند و در مدرسه برای دانشآموز خدمات خوبی ارائه میشود، در چنین شرایطی گلایه و شکواییه از خانوادهها نمیگیریم، یعنی خانواده وقتی قانع میشود که کمکی که به مدرسه میکند صرف بچهاش میشود، دیگر در برابر کمک گارد نمیگیرد، اما شرایطی هم وجود دارد که خانواده نتیجه این کمکها را نمیبیند، مثل زمانی که یونیفرم مدرسه را خود مدرسه تأمین میکند و خانواده وقتی به بیرون مراجعه میکند، میبیند قیمت ارائهشده از سوی مدرسه خیلی بالاتر است، در چنین شرایطی اعتماد خانواده سلب میشود. اگر اعتماد خانوادهها جلب شود، خانواده با آغوش باز پذیرای این مشارکت میشود». عباسپور خاطرنشان کرد: «این ماجرا به کیفیت نوع مدیریت مدرسه هم ربط دارد. در مدرسهای ممکن است مدیر بتواند خانوادهها را قانع و کمک قابل قبولی هم برای مدرسه جذب کند، اما ممکن است مدیری در یک مدرسه حتی نتواند خانوادهها را برای جذب ١٠ هزار تومان قانع کند. در واقع این مسئله چند وجه دارد. ما در آستانه هفته اولیا و مربیان هستیم. در مدرسهای که انجمنی قوی شکل میگیرد و مردم نمایندگان خود را انتخاب میکنند، مشکلات کمتر میشود و انجمن خانوادهها را برای این مشارکتها قانع میکند. در واقع ما باید فرهنگسازی را هم به خود خانواده بسپاریم».
مدارس به کمکهای مردمی وابسته هستند
همچنین دکتر حسین طالبزاده، ریاست پیشین منطقه دو آموزشوپرورش و استاد دانشگاه فرهنگیان درباره لزوم اتکای مدارس به کمکهای مردمی میگوید: «شکی در وابستگی مدارس به کمکهای مردمی وجود ندارد. درحالحاضر منابع دولتی برای اداره مدارس محدود است، دوم اینکه از قدیم هم روال بر این بوده است که مدارس را مردم در شهرهای کوچکتر اداره میکردند و در شهرهای بزرگتر هم با کمکهای مردمی مدارس اداره میشده است. البته مطلوبترین شرایط این است که دولت توانایی اداره مدارس را به نحو عالی داشته باشد، اما با وضعیت اقتصادی کنونی، به نظر نمیرسد که بتواند کمک خاصی کند. در واقع دولت جز قراردادن یک فضا به عنوان مدرسه، دیگر کار بیشتری نمیتواند بکند». طالبزاده به عنوان مدیر منطقه دو که آمار بالایی در جذب کمکهای مردمی داشته، میافزاید: «جدا از هزینهای که دولت برای حقوق نیروی انسانیاش پرداخت میکند، چیزی بین ٧٠ تا ٨٠ درصد هزینههای یک مدرسه را هم تأمین میکند. میماند مابقی هزینهها مثل هزینههای پشتیبانی مثل آب و برق و تلفن و ارتباطات و تجهیز آزمایشگاه مدرسه و وسایل ورزشی که چیزی حدود ٢٠ درصد کل هزینههاست. اما به نظر من صرف گرفتن مشارکت مردمی کفایت نمیکند، بلکه ما باید اگر از مردم مشارکت میخواهیم، نگاه مشارکتی هم داشته باشیم و اینطور نباشد که ما از مردم پول بگیریم ولی در نحوه هزینهکردش مشارکت نکنند. به عبارتی ٢٠ تا ٢٥ درصد هزینه را مردم تأمین کنند ولی درصدی هم در مدیریت مدارس دخالت نکنند. یعنی شکل موجود این است که این بخش، کل تصمیمگیری در رابطه با مدارس به صورت متمرکز گرفته میشود و مردم نقشی در آن ندارند، درحالیکه اگر ما تقسیم منابع را هم به صورت درصدی نگاه کنیم، به همان درصد مشارکت مردمی، باید در مدیریت و نحوه اداره مدرسه مشارکت کنند. این مشارکت میتواند در نوع مدیریت مدرسه تا مشارکت در نیروی انسانی و ارتباط و... باشد».
طالبزاده در پاسخ به این سؤال که در دوران مدیریت خود چگونه خانوادهها را ترغیب به مشارکت میکرد، گفت: «ما در جلساتی که با مدیران مدارس داشتیم درخواست میکردیم با مردم شفاف صحبت شود، یعنی هم این گفته شود که دولت ٨٠ درصد سهم خود را میدهد و سیاهنمایی در کار نباشد و هم از مردم تقاضای کمک به صورت محترمانه شود و مردم نتیجه کمک را به چشم ببینند تا بدانند کمکشان چگونه و کجا خرج شده و تا درصد زیادی توانستیم موفق شویم مردم نتیجه را در کیفیت مسائل فرهنگی و آموزشی فرزندان خود حس کنند. شاید چند تا از مهمترین نتیجه مشارکتهای مردمی در منطقه دو این باشد که هیچ سالنی در منطقه دو برای برگزاری جلسات عمومی وجود نداشت و تنها چند مدرسه غیردولتی سالن برگزاری جلسه داشتند. در مدارس سالنهایی تحت عنوان سالن برگزاری امتحانات ساخته شده بود که فقط در همین حد بود که بتوانند امتحان در آن برگزار کنند. در یکی از مدارسی که مشارکت عمومی معمولا خوب صورت میگرفت، از مدیر خواستم هزینههایی که از مردم درخواست میکند را به صورت شفاف برای افزایش کیفیت و فیزیک بگذارد. آنجا با همفکری اولیا در دو سال اول دو کار مهم اتفاق افتاد که کمنظیر بود و مدرسه توانست برای خود یک سالن اجتماعات ٣٠٠نفره مدرن طراحی و اجرا کند بدون آنکه ریالی از منابع دولتی بگیرد، دوم اینکه فضای فیزیکی مدرسه به قدری نوسازی شد که گویی مدرسه تازه ساخته شده بود.
موضوع دوم در مدارسی که جنب خود فضایی در اختیار داشتند و سولهای بود که به عنوان انبار ضایعات استفاده میشد؛ از مدیران خواسته شد با مشورت انجمن اولیا و مربیان سولهها تبدیل به سالن ورزشی شود تا دختران دانشآموز و مادرانشان از آن استفاده کنند که البته اداره هم با آنها همکاری و ضایعات را از سوله خارج کرد و مدیران تلاش کردند یک سوله مدرن ورزشی داشته باشند».طبیعتا خانوادهها دلشان میخواهد بچههایشان در شرایط بهتری درس بخوانند و برای این منظور مشکلی با پرداخت کمکهای مردمی هم ندارند، اما مسئله اینجاست که آنها میخواهند نتیجه زدن از شکم فرزندان و پرداخت پول به مدرسه را ببینند. همه مردم ساکن مناطق ثروتمندنشین نیستند و اگر در مناطق محرومتر شهرها خانوادهها تغییرات را متوجه شوند، حتما با این تغییر همراهی میکنند. سالهاست که مدارس دولتی در نبود سرانه برای تأمین هزینههای مدرسه از خانوادهها کمکهای مالی دریافت میکنند و خانوادهها نیز برای کمک به مدرسه محل تحصیل فرزندشان همراهیهای لازم را انجام دادهاند. برای حفظ این اعتماد مردم باید روند هزینهکرد مبالغ دریافتی از خانوادهها به صورت شفاف و ریز به آنها بازگو شود و از طریق واریز پول به حساب دولتی و اعمال نظارتهای لازم با هرگونه سوءاستفادههای احتمالی که منجر به بدبینی و بیاعتمادی خانوادهها میشود، برخورد قاطعانه و جدی داشت.