آب در صفحه اندیشه ایرانیان همچون گوهر و کیمیایی است که از زمانهای دور تا امروز پیرامون آن رازها، افسانهها و الهههایی شکل گرفته و گستره فرهنگ عامه را از معنا و رازهایی مقدس لبریز کرده است.
آناهیتا ایزدبانوی آبها و نگهدارنده این گوهر طبیعی، در دل اساطیر ایران سوار بر ارابهای رو به آسمان و با زیبایی شگرف زنانه، سببساز پیوند محکم معنای مقدس آب با جنس زن شده است؛ الههای که نماد باروری، زایش و عشق و دوستی است.
اوستا پرستش این الهه را به زرتشت اینگونه توصیه کرده است «اناهیتا را که در همه جا دامن گسترده و درمانبخشنده و دشمن دیوان و پیرو آیین اهورایی است، ستایش کن! [اوست] که سزاوار است و در جهان خاکی ستوده باشد و او را نیایش کنند.
[اوست] پاکی که جان افزاید و گَله و رَمه و دارایی و کشور و گیتی را بیشی و افزونی بخشد. [اوست] که نطفهی همهی مردان را پاک کند و زاهدان همهی زنان را برای زایش، بیآلایش سازد. [اوست] که زایش همهی زنان را آسان گرداند و به هنگام نیاز، شیر در پستان زنان باردار آورد ... هزار رود و هزار دریاچه، هر یک به بزرگی چهل روز راه مرد چابکسوار، دارد ... من اهورامزدا به نیروی خویش اناهیتا را پدید آوردم تا خانه و ده و شهر و کشور را بپرورانم و نگهبانی و پاسبانی کنم و کسان را پناه دهم».
زن بدینسان در بن اندیشه ایرانیان، نماد آبادانی و حافظ آبهای روی زمین قلمداد میشود؛ زنی که در کنار چشمهها و قناتهای جاری با کوزهای بر شانه، تصویری نمادین از خود در صفحه فرهنگی ایران نقش زده و سدهها است که نقش آبآوردن و نگهبانی آبها را بر دوش میکشد.
چنانکه میدانیم در سرزمین ما به دلیل ویژگیهای اقلیمی، پیشینه حفر چاهها و قناتها و ساخت آبانبارها به روزگارانی بس دور میرسد. نقش و سابقه زن در این میانه شایسته درنگ است؛ جایگاهی که از بنمایههای اسطورهای و مذهبی پیشگفته برآمده است و زن را در فرهنگ ایران از جایگاهی ویژه و فرهنگساز برخوردار میسازد.
این جایگاه در گذر هزارهها و سدهها، پس از برآمدن اسلام، به بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) تعلق میگیرد و با حوض کوثر و حضور آن حضرت معنادار میشود. حضور زنان در فراخنای تاریخ ایران در وقف قنات، چاه و آبانبار، داشتن مهریهای برابر با مقداری آب، نگهبانی چشمهها، نام گرفتن چشمهها و رودها به نام زنان و عروسی با قنات، همه و همه بسترهایی قابل توجه برای رمزگشایی و درک و دریافت بهتر تاریخ فرهنگی به شمار میآید؛ آنجا که زنان در آن به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش داشتهاند.
بر اساس این مقدمه کوتاه میتوان گفت بیدلیل نیست نخستین نشانه و سند وقف قنات در ایران با نام زنی گره خورده است که در سده پنجم هجری میزیسته است؛ خدیجه خواجه بدیعی، زنی از اهالی قزوین که اموالاش را برای آبرسانی به دو روستا اختصاص داد. پس از این زن، همزمان یعنی سده پنجم هجری با نام زنانی دیگر روبهرو میشویم که در شهر یزد به کار وقف قنات و امر آبادانی دست بردهاند.
یزد، این شهر کویری و خشک، چنانکه میدانیم پیشینهای کهن در بنای قنات دارد. بنای نخستین قنات را در این شهر به زمان اسکندر نسبت دادهاند. به روایت نویسنده «تاریخ جدید یزد» این قنات دهآباد نام داشته و تا زمان زندگی مولف جاری بوده است. بنابر آنچه از دیگر منابع تاریخی دستگیرمان میشود بنای اولیه قناتهای یزد به دوران ساسانیان بازمیگردد.
تاریخهای محلی بنای این قناتها را بر دست شاهزادگان و بزرگان ساسانی یاد کردهاند. مستوفی بافقی در «جامع مفیدی» در اینباره به زمان انوشیروان اشاره کرده است. بنابر این روایت، انوشیروان از دختر خاقان چین یک پسر و یک دختر داشت؛ پسر، هرمز و دختر، مهرنگار. پدر، یزد را به صورت اقطاع به دختر خود مهرنگار داد.
مهرنگار در یزد عاملانی گماشت و آنها را مامور کرد بنّاها و مقنیانی از ممالک به یزد بیاورند و به حفر قنات مشغول شوند. از اقدامات او بنای دیهی بود در هشت فرسخی یزد که به نام مهرگرد خوانده شد و قصبه آن هنوز مهریجرد نام دارد. قناتی به نام مهر پادین در این ده جاری شد.
مستوفی بدین نکته اشاره میکند که قناتسازی و توجه به آبادانی یزد در دوره ایراندخت دیگر بانوی حکمران ساسانی نیز ادامه یافت «وقتی پادشاهی به ایراندخت قراریافت، او سرهنگی خاص به حکومت یزد نامزد فرمود ابرند نام، او به یزد آمد حسبالامر در دو فرسنگی شهر دیهی احداث نمود و بیوتات و بساتین و کشتخوانات مرتب داشت و قناتی جاری ساخت وآن قریه را ایرانآباد نام نهاد، قریب ٧٠٠ سال آباد بود و بعد فتوری در آن پیش آمد و اکنون آباد است و آن را ابرندآباد میگویند.
همو آب ... را به چند قسم منقسم گردانید و در حوالی مهریجرد به ١٤ تغار قسمت نمود که در١٠ روستای: مهریجرد، منگاباد، سریزد، فهرج، خویدک، فتحاباد، نعیماد، مریاباد (مریم آباد)، پای کوشک و خورمیز شرب میشود».
قناتسازی و وقف آن در این منطقه در روزگار پس از اسلام، در دوره سلجوقیان هم تدوام مییابد. مورخان محلی، جعفری و کاتب، گزارشهایی در اینباره داده اند. بنابر آنچه در نوشتههای آنها میخوانیم، در یزد در دوران سلاجقه، ارسلان خاتون همسر علاءالدوله کالنجار، بانویی صالحه و پارسا بود که در دستگیری از تهیدستان نامی داشت، به آنها لباس میپوشاند و هر روز دو بار جداگانه به تنگدستان غذا میداد.
مجلس اول، خاص و مجلس دوم، عام بود. وی ملازمانی داشت که مردم را از کوچه و بازار به غذا دعوت میکردند. خواجهسرایان او، لالاریحان و خواجه صواب نیز در امور عمرانی دستی داشتند. لالاریحان در سر ریگ در نزدیکی کناسه حظیره، قبهای برافراخت و خواجه صواب نیز برای آن قناتی جاری کرد که امروزه آب سوا خوانده میشود. اهمیت آب و آبرسانی در یزد و اجر دنیوی و اخروی آن در آن زمان، حتی کنیزکان درباری را به ساخت قنات ترغیب میکرد.
دو کنیز ارسلان خاتون به نامهای ابر و مبارکه، از خود قناتهایی در خطه یزد به یادگار گذاشتند. دختران علاءالدوله نیز پس از پدر و جانشینی او به وسیله اتابکشان عزالدین لنگر، قنات روستای عزآباد را بنا کردند. در همین دوران مریم خاتون، مادر سلطان قطبالدین نیز که پس از پسر عزالدین لنگر به حاکمیت یزد دست یافته بود، مریمآباد را ساخت و قناتی عالی در آن جاری کرد.
رسیدن به ثواب، آبادانی و سیراب کردن زمینها و آدمهای تشنه، انجام مراسم مذهبی و توسعه ساختارهای شهر و روستا و تداوم زندگی در آن، ازجمله انگیزهها و هدفهای اینگونه موقوفات بوده است. وقفنامهها اگر از گزند حوادث روزگار در امان مانده و به روزگار دست ما رسیده باشند، خود گویای نیت و انگیزه واقفاناند.
از جمله وقفنامه ستی فاطمه، زوجه امیرچخماق شامی، حاکم یزد در دوره ایلخانان است که انگیزهاش را از ساخت آبانبار در یزد، گرفتن ثواب عنوان کرده. در وقفنامه منتشر شده آمده است «چاه آب سرد ساخت و بر سر آن عمارتی مطبوع جهت سقاخانه استحداث فرمود تا در هنگام شدت گرما به جرعه از آن از بخششگاه فیض بهارگان ... نصیبی داشته باشد.
حرارت و تشنگی را تسکین دهد و ثواب آن به روزگار همایون معمره بانیه واصل گردد». گاه چند بیت شعر بر در و دیوار گویای قصد و نیت بانی است. حسین مسرت در مقاله ای با نام «وقف و نیکوکاری در آبانبارهای ایران»، شهر یزد را مورد توجه قرار داده است.
وی بنابر مشاهدهها و بررسیهای خود مینویسد «فاطمهی گلشن بانی آب انبار گلشن یزد بوده، روی دیوار این آبانبار این شعر نقش بسته است: ساخت این مصنعه را فاطمهی پاک نهاد/ به دو عالم اثر خیر هماغوشش باد ... پی تاریخ بنا واقفهی ماجده گفت/ هر که از مصنعه آبی ببرد نوشش باد».
در جایجای دیگر نقاط کمآب ایران چنین موقوفاتی که با نام زنان گره خورده است، مشاهده میشود. زنانی که کمتر در تاریخهای رسمی و سلسلهای، از آنان سخن رفته است، خود بانیان و تداومبخشان فرهنگی ارزشمند بودهاند؛ فرهنگی که در آن ایثار و فداکاری، تقدس آب، اهمیت عمران و آبادانی و دستیابی به خیر و ثواب دنیا و آخرت و سرانجام، برجای گذاشتن نام نیک را در خود دارد و تا امروز نام و نشان خود را حفظ کرده است و هر بیننده را به درنگ وامیدارد.