اصطلاح دیوان بیگی ماخوذ از «دیوان» فارسی به معنـای شـورا، انجمـن و مجلـس و «بیـگ» واژهای ترکی به معنا و مفهوم ارباب، میر و رئیس است که در مجموع به معنای رئیس شورای عدلیه و افرادی است که مامور انجام امور عدلیه هستند.
در واکاوی منابع تاریخی، عـلاوه بـر واژه دیوانبیگی بـا عنـاوین دیگـری همچـون دیوانبیگی باشـی و دیوانبیگیگـری نیز روبهرو میشـویم کـه بـا استناد به منابع میتـوان گفـت دیوانبیگیگـری عملکـرد منصـب مزبـور بـوده اسـت و به نظر میرسد عنوان دیوانبیگی باشی، برای تمایز دیوانبیگی ارشد (پایتخـت) از نماینـدگان وی در هر ایالت و بیگلربیگینشین بهکار میرفته است و نمایندگان او در ایـالاتی همچـون بلخ، گرجستان، شماخی و قندهار عنـوان دیوانبیگی داشـتهاند.
در واقع، دیوانبیگی باشی با داشتن موقعیت برتر و اختیارات گسترده، بهرغم نظارت بـر اعمال و احوال سایر دیوانبیگیان، وظیفه تنبیـه و مجـازات آنـان را در صـورت کوتاهی و قصور در انجام وظایف برعهده داشته است حتی وی نـایبی داشت که در غیاب او امور را اداره میکرد، «چنانکه آقابیگ در هنگام غیبـت علیقلـیخـان شاملو به نیابت او دیوانبیگی بود...»
در منابع تاریخی و مکتوبات و فرامین صفویان از صاحب این منصـب بـا القـاب «عالیجـاه و مقرب الخاقان» و «رفعت و اقبال پناه عزت و اجلال دستگاه» و «ایالت و شوکت پناه» یـاد شـده که نشاندهنده اعتبار و اهمیـت موقعیـت دیوانبیگی در سـاختار حکومـت صـفویان اسـت.
بررسی متون تاریخی نشان میدهد دیوانبیگی مجلس قضاوت خویش را در کشیکخانه قصردولتی، در هر هفته، چهار روز و روزی دوبار برگزار میکرد ودو روز دیگرِ هفته را نیز در خانه خود به دعاوی عرفی رسیدگی میکرد.نهاد قضاوت به دلیل تامین امنیت و سلامت جامعه نقـش مهمـی در سـاختار حکومـت داشته و بر مبنای شرایط سیاسی و اجتماعی از فرآیند تحولات جوامـع و حکومـت نیـز تاثیر پذیرفته است.
در دوران صفویه، بهرغـم توجـه شـاهان صـفویه بـه دیـوان عـدالت، همواره نواقص و کاستیهایی در روند قضایی جامعـه بـهوجـودآمـد کـه شـاه عبـاس در مجموعه اقدامات اصلاحی، در صدد رفع آن برآمد. وی با عنایت به نظام قضـایی دوران پیشین و به کارگیری جنبههای مثبت آن، مقام دیوانبیگی را که پیش از این بهعنوان مقامی نظامی مطـرح بـود، بـه کارگرفـت و بـا ایجـاد تحـولاتی در ماهیـت کـارکرد و وظـایف دیوانبیگی، رئیس آن را بهعنوان رئـیس کـل دادگسـتری و قضـاوت ایـران برکشـید.
درحقیقت با توجه به ضرورتهای توده مردم، جابهجایی اقوام، انتقال اقلیتهای مذهبی بـه مناطق درونی ایران، ایجاد سرمایهگذاری تجاری توسط همین اقلیتهای مذهبی، بهکارگیـری گروههایی از آنان در بخشهای نظامی و سایر مقتضیات، زمینـه تشـکیل دسـتگاه جدیـد قضایی برای اداره جامعه مبرم بود.
دیوانبیگی با داشتن اختیارات نامحدود از سوی شـاه، نماینـده تامالاختیـار وی در حقوق عمومی بود و گاه از چنان قدرتی برخوردار بود کـه کسـی نمـیتوانسـت مقـام برجستهاش را به چالش بکشاند، زیرا مزید بر مقـام قضـایی، از تشـکیلات نظـامی نیـز استفاده میکرد که پشتیبان و راهگشـای او در مواقـع بحرانـی و ضـروری بـود.
امنیـت عمومی و دادرسی عرفی نهاد دیوانبیگی در نظـام اجتماعی مخـتلط، زمینـه زنـدگی اجتماعی مناسب را برای اقشار مختلف، اقـوام متفـاوت، اقلیـتهای مـذهبی، تجـار و سفرای خارجی به نحو قابل تاملی فراهم کرده بود.
در پرتو کارکرد مثبت دیوانبیگی بود که در دوران شاهعباس و ذیل عنایت شاه به این نهاد قضایی، نظم و امنیت خاصـی بـر جامعه صفویه حکمفرما گردید، بهطوری که عـلاوه بـر عامـه مـردم، سـایر اقلیـتها، سیاحان و تجار نیز از امنیت جانی و مالی برخوردار شدند و دیوانبیگی در تعامـل و همکاری بـا قضات شرعی، معضلات و مسائل را به نحواحسن حل و فصل میکرد، ولی بـه مـرور زمان این مقام نیز از تعرض حوادث و وقایع و کموکاستیها در امان نماند، چنانکه پس از مدتی، ضعفهای ایجادشده در حکومت و تعارضات دیوانبیگی با مقامات مـذهبی، تضعیف مشروعیت مذهبی ـ سیاسی شاهان صفوی در دوره افول این حکومـت، عـدم سازگاری قوانین عرفی و نحوه اجرای آن با قـوانین شـرع و شـرایط اجتماعی، سـبب تضعیف موقعیت دیوانبیگی گردید، بهطوری که در دهههای پایانی حکومـت صـفویه، اگرچه نهاد دیوانبیگی اسـما وجـود داشـت، دادرسـی بـه معنـای واقعـی در جامعـه صورت نمیپذیرفت.
چنین امری در نهایت نظم اجتماعی را دچار اختلال کـرد و زمینـه نارضایتی اقشار و اقوام مختلف را فراهم آورد و سبب عصیان اقوامی گردید که در سقوط حکومت صفویه نقش کلیدی را ایفا کردند.
منبع: تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال چهارم، شماره دوم، پاییز و زمستان 71 -49:1393 به نقل از مقاله: شکلگیری و عملکرد منصب دیوانبیگی دردوره صفویه، نصراالله پورمحمدی املشی، سمیه انصاری