تقیه از جمله عناوین و برنامههایی است که گاه مورد سوء استفاده و بد فهمی قرار میگیرد و علت آن هم، جدا ساختن تقیه از معنای واقعی و هدف اصلی آن است. تقیه در حقیقت یک دستورالعمل سیاسی است که نوعی پنهان کاری به شمار میآید و اهداف زیر را دنبال میکند.
الف: حفظ نیروهای مومن از متلاشی شدن به دست ناصالحان.
ب: هدر نرفتن توان عناصر مومن در راههای کم ثمر و ذخیرهسازی آنها برای شرایط حساس و سرنوشتساز.
ج: حفظ اسرار و خط مشیها و برنامهها از قرار گرفتن در اختیار دشمن.
د: جای دادن عناصر مومن در تشکیلات دشمن، به منظور بهرهگیری از قدرت و امکانات خود دشمن علیه وی.
اینها نکاتی است که از لابلای روایات تقیه به دست میآید، و با توجه به این نکات، اهمیت تقیه و نقش آن در حفظ نظام تفکر شیعی و جامعهی شیعیان، دانسته میشود.
اگر اهداف سیاسی – اجتماعی تقیه مورد توجه واقع نشود، چه بسا اهتمام ائمه (ع) نسبت به رعایت آن از سوی شیعیان مورد ابهام قرار گیرد و نیز موارد تقیه از غیر تقیه بازشناسی نشود.
بنابراین، اگر امام باقر (ع) فرموده است: «تقیه از برنامههای دین من و پدران من است و کسی که به وظیفه تقیه عمل نمیکند، ایمان ندارد». حضرت در مقام ایجاد روح ترس، فریبکاری، دو چهرگی و مسوولیت گریزی در مومنان نیست، بلکه یاران و پیروان خود را به تقیهای فرا میخواند که مانند سپری در میدان حرکت و مبارزه، جان مومن را از تلف شدن، حفظ میکند و او را برای ادامه نبرد و تلاش یاری میدهد.
تقیه در مکتب اهل بیت، زمینه چشمپوشی از حق نیست، وسیله نجات برای پاسداری از حق است. امام باقر (ع) میفرماید: «حق را بگو و افشا کن، هر چند به زیان شخص تو باشد». آن حضرت پیروان خود را به تقیهای فرا میخواند که پیامبر (ص) و علی بن ابیطالب (ع) و حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) و امام سجاد (ع) داشتهاند، تقیهای که پیامبر (ص) را از رویارویی با مشرکان و تبلیغ دین باز نداشت، تقیهای که علی بن ابیطالب را از حضور در میدانهای جنگ و افشاگری به موقع علیه خط کفر و نفاق، منصرف نکرد و تقیهای که حسین بن علی (ع) را از گام نهادن در مسیر شهادت دور نساخت. به تعبیر دیگر، تقیه یک استراتژی مبارزاتی در رویارویی با دشمن است، نه یک هدف.
امام صادق (ع) میفرماید: پدرم هماره این نکته را یادآور میشد که: «هیچ چیز به اندازه تقیه، چشم مرا روشن نمیسازد؛ زیرا تقیه سپر مومن است». سپر در میدان نبرد معنا مییابد. مومن هماره در نبرد با کفر و گمراهی است و در این طریق، تقیه را به کار میگیرد تا به بنبست نرسد، نیرویش را هدر ندهد و به مبارزه ادامه دهد، پس جا دارد که رهبر از تیزهوشی و موقعیت سنجی پیروان خود، چشمش روشن شود.
ابوبصیر از امام باقر (ع) روایت کرده است: هنگامی که حکومت در اختیار عناصر نادان و سبُکسر قرار گرفت، در ظاهر با توده مردم و برنامههای حکومت همراه باشید، ولی در نهان و باطن به وظیفه واقعی خود عمل کنید.
اهدافی که برای تقیه در احادیث امام باقر (ع) معرفی شده عبارت است از:
تقیه به منظور حفظ جان نیروهای خودی
امام باقر (ع) در این زمینه فرموده است: تقیه از آن رو قرار داده شده است که به وسیله آن خونها از ریخته شدن مصون بماند. پس زمانی که تقیه از ایفای این مهم بر نیاید و قادر به جلوگیری از ریخته شدن خون بیگناهان نباشد، به کارگیری آن معنا ندارد.
تقیه به منظور حفظ بنیه اقتصادی نیروهای خودی
با توجه به این که حکومتهای جائر امکانات جامعه را در اختیار خویشان و همفکران خود مینهند، و مخالفان سیاسی خود را در انزوای اقتصادی و چه بسا مورد هجوم و غارت قرار میدهند و شیعه به دلیل اعتقاد به امامت و ولایت همواره رویاروی حکام ناصالح قرار داشته است، ائمه معصومین (ع) برای مصون داشتن جان و مال پیروان خود از دستبرد حکام و والیان ناشایست، به آنان رهنمودهای لازم را ارائه میکردهاند که برخی از آنها بر پایه تقیه استوار بوده است. معمر بن یحیی میگوید: به امام باقر (ع) عرض کردم: من گاهی (به اقتضای شغلم) از مردم اموالی را به امانت دریافت میدارم و چه بسا ناگزیر میشوم از راه یا دروازهای عبور کنم که مالیاتبگیران حکومت قرار دارند و من (برای مصون داشتن مال مردم از حیف و میل آنان) با سوگندی آن اموال را از چنگ ایشان میرهانم. امام باقر (ع) در تایید شیوهی او فرمود: «دوست دارم من هم بتوانم اموال مسلمین را با خوردن قسمی، از خطرگاهها به سلامت عبور دهم». این قانون کلی است که هر گاه مومن از ناحیه دشمن، بر خویش بیمناک باشد و موضوع مهم تلقی شود و ناگزیر گردد، حق دارد تقیه کند. در روایتی دیگر امام به زراره میفرماید: «هرگاه در برابر حکام جور و کارگزاران ایشان، ناگزیر شدی و برای رهایی یافتن از تعدی آنان، سوگندی کارساز بود، به هر چه میگویند سوگند بخور».
تقیه به منظور اجرای برنامه های مهم تر
ابوبصیر میگوید: از امام باقر (ع) شنیدم که میفرمود: کسی که شیوه تقیه را نمیداند و به آن پایبند نیست، خیر و ارزشی در او نمیتوان یافت [در نیکی تقیه همین بس که] یوسف صدیق (ع) [برای اجرای برنامهها و تدبیر بایسته خود در مواجهه با برادرانش به ایشان] گفت: ای قافله! شما یغماگرید با این که آنان چیزی را ندزدیده بودند». این سخن را هر چند خود یوسف (ع) نگفته باشد، ولی اصولا یوسف (ع) در این ماجرا تدابیری اندیشید که به ظاهر کسانی که دزدی نکرده بودند، در معرض این اتهام قرار گرفتند. امام باقر (ع) این نوع اعمال و گفتار را که ظاهر آن به گونهای و باطن آن به شکل دیگری است، تقیه نامیده است.
تقیه به منظور حفظ حرمت ارزش ها
در برخی شرایط، کنار نهادن تقیه موجب اهانت دشمن به مقدسات و بیحرمتی به ارزشهای والا میشود، بی آن که اظهار عقیده ثمری بایسته داشته باشد. در چنین مواردی تقیه ضروری است. امام باقر (ع) میفرماید: «در تورات این مطلب آمده است که خداوند به موسی (ع) فرمود: ای موسی! اسراری که به تو سپردهام و در سینه داری، همچنان نهفته بدار و با دشمنان من که دشمنان تو نیز هستند، در ظاهر مدارا کن. با برملا ساختن اسرار من، فحش و دشنام ایشان را متوجه من نساز؛ زیرا اگر با عمل تو، آنان به من توهین کنند، تو شریک آنان در این جرم به شمار خواهی آمد. یادآوری این نکته ضروری است که اصل تقیه نسخ کننده سایر احکام دین مانند وجوب جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و یا نقض کننده حرمت کذب و اتهام نیست، بلکه در کنار این دستورها، وسیلهای است برای پیشبرد اهداف عالی دین. بنابراین، هر گونه تفسیر و تعبیری که تقیه را وسیله فرار از مسوولیتها و گریز از تکالیف الهی معرفی کند، نادرست خواهد بود.
حرکت سری در شرایط نامساعد
تداوم بخشیدن به تلاش های فرهنگی و عقیدتی – سیاسی، به گونه سری و مخفیانه، خود نوعی تقیه به شمار میآید. با این فرق که تقیه، نقش سپر در میدان جنگ را داراست و بیشتر جنبه دفاعی دارد، ولی در حرکت تبلیغی – سیاسی سری، حالت هجومی و جنبه نفوذی، مشهود است. امام باقر (ع) با آن همه توصیه و سفارش به تقیه، دست از پرورش اندیشهها در نهان، و ترویج مبانی تشیع و احیای امر امامت برنداشت. و این در حقیقت همان جمع میان تقیه و ایفای مسوولیتها است. در بینش سیاسی امام باقر (ع) حفظ اسرار در حرکت شیعی، از وظایف مهم همه کسانی است که امام را همراهی میکنند و سخنان، اندیشهها و نظریات پنهانی او را در شرایط حاکمیت استبداد، دریافتهاند. امام باقر (ع) در ضمن توصیههای خود به گروهی از شیعیان که عازم عراق بودند، فرمود: «هوای یکدیگر را داشته باشید، توانمندانتان به ضعیفانتان یاری دهند. سِرّ ما را بر ملا نسازید و امر ما را میان مردم منتشر نکنید…». حرکت سرّی در تبلیغ حق، همیشه ناشی از حاکمیت استبداد نیست، بلکه گاه نامساعد بودن شرایط فرهنگی جامعه آماده نبودن افکار و اندیشهها برای فهم و دریافت حق، رهبران را ناگزیر میسازد تا از بر ملا ساختن راه خویش برای همگان، اجتناب ورزند و پیروان خاص خود را به کتمان سر دعوت نمایند. چنان که امام باقر (ع) به یاران و پیروان خود میفرمود: «اسرار ما را پنهان بدارید (و با افشای آنها در جامعه ناآگاه، اعتراض، بدبینی) و هجوم مردم را بر دوشهای ما تحمیل نکنید».