به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از هندوستان تایمز، «منشاء» جدیدترین رمان دن براون و پنجمین رمان از مجموعه داستانهای قهرمانی به نام رابرت لنگدان، مثل دیگر کتابهای دن براون بر مسایل روحی و علمی متمرکز است و موضوعی را دنبال میکند که پیش از این در «فرشتگان و شیاطین» و«کد داوینچی»مطرح شده بود.
دن براون در گفتگویی تاکید کرد هر چند این دو قلمرو اغلب با هم برخورد پیدا میکنند، اما خود علم هم وجهی روحانی دارد. وی گفت: من بر این باورم که هر چه عمیقتر به علم جدید دقت کنیم متوجه میشویم که پاسخهایی روحانیتر در طبیعت پیدا میکنیم.این اکتشافی مهم است زیرا واکنش مسایل دینی در برابر علم در کشوری مثل هند برجسته است.
براون گفت هند در حسش نسبت به علم و مذهب تنها نیست و عین همین دیدگاهها در کشوراو نیز وجود دارد.
وی گفت در سفری که دو سال پیش به هند کرد عمیقا تحت تاثیر هند قرار گرفت:«از آن دیدار وقت زیادی را صرف خواندن درباره هند کردهام».
این نویسنده در چهار کتاب آخرش ماجراها را در واتیکان، پاریس، واشنگتن و فلورانس دنبال میکند. آیا وی میتواند رمانی درباره هند هم بنویسد؟ در حالی که هیچ کمبودی از نظر نشانهشناسی که برای لنگدان مطرح است، در هند وجود ندارد؟
دن براون در این باره گفت: هنوز فکر میکنم آنقدر در این زمینه تخصص ندارم که بتوانم کتابی درباره نمادشناسی در هند بنویسم. اما هنوز در حال یاد گرفتن هستم.
در «منشاء» موضوع چنان پیش میرود که لنگدان باید با توجه به موزه گوگنهایم که محل سخنرانی شخصیت طرح کننده سوال این کتاب است، به حل موضوع بپردازد. او باید کدها را کشف کند و بین هنر مدرن و به ویژه ارتباط آن با کتاب «موشها وآدمها» نظریه بپردازد. دن براون از این فرصت استفاده کرده تا به رمان کلاسیک جان اشتین بک در سال 1937 هم بپردازد که میگوید قدرت توصیفی آن را خیلی دوست دارد.
وی تاکید کرد تا زمانی که به حد کافی تحقیق انجام ندهد، کاری را شروع نمیکند.
براون گفت برنامه نوشتن وی دقیق است و 7 روز هفته و 365 روز سال کار میکند و از ساعت 4 صبح بیدار میشود. وی افزود: برای من این ساعت از روزکمترین حواس پرتی را ایجادمیکند و ساعتی است که فکر میکنم کاملا خلاق هستم.
خالق «کد داوینچی» افزود برای ریلکس کردن و تمدد اعصاب از کفشهای ضد جاذبه استفاده میکند تا آویزان شود و تمرکز کند.
وی درباره نقاط اشتراک بین رابرت لنگدان و خودش هم گفت: رابرت لنگدان مردی است که من آرزو داشتم میبودم. لنگدان خیلی از من شجاعتر است و زندگی خیلی جالب تری هم دارد. البته هردوی ما یک کنجکاوی روشنگرانه برای کشف موضوعها داریم.