«عرفان» و «کمال» به خاطر پرندگان مهاجر دل به جاده زدند؛ از تالاب زریبار به تالاب فریدونکنار. جاده را هموار و ناهموار رکاب زدند، سربالاییها را پشت سر گذاشتند و عرق روی پیشانیشان لحظهای خشک نشد در تمام مسیر.
به گزارش ، شهروند نوشت: از مریوان به همدان رفتند و بعد شبانه از ساوه تا تهران آمدند و صبح دیروز در پارک پردیسان آنقدر پافشاری کردند که دست آخر مسئولی جوابشان را بدهد. «ما صدای پرندگان مهاجر هستیم.» شکار این پرندهها به خودی خود ممنوع است، اما سینیهای پر از پرندگان مرده خونآلود در بازارهای فریدونکنار و سوسنگرد، یعنی گوش شکارچیانی که دامهای بزرگ به پا میکنند، به این حرفها بدهکار نیست.
کمال راستخانه و عرفان رشیدی، دوچرخهسواران جوان لباسهای یکشکل پوشیدهاند، با یک شعار: «نه به شکار پرندگان مهاجر.» پرندگان بیسرزمین در مازندران اگر از دامهای مختلف جان به در ببرند، تا تالاب زریبار پرواز میکنند و آنجا تنی به آب میزنند؛ بیهراس از دام و اسلحه. این رسم میزبانی در مریوان جا افتاده و هیچکس پرندگان مهاجر را شکار نمیکند. کمال و عرفان میگویند: «میخواهیم مهربانی را از زریبار به فریدونکنار ببریم.» برای همین روی پلاکاردی که دستشان گرفتهاند، نوشته: «اینجا سرزمین مهربانی است.»
میخواهیم نسل آینده هم پرندگان را ببینند
دوچرخهسواران معترضِ انجمن سبز چیا طبق قرارشان یکشنبه راه افتادند و سهروز بعد به پارک پردیسان رسیدند؛ مقابل سازمان حفاظت محیط زیست، اما طول کشید تا مسئولان به آنها جوابی بدهند. کمال راستخانه کلاه ایمنی قرمز را هنوز از سر درنیاورده، شمردهشمرده میگوید: «قرار بود اول مهر این مسیر را رکاب بزنیم اما یکماه به تعویق افتاد. هر سال مهر که میرسد بازار فروش پرندگان مهاجر داغ میشود. شکار را ممنوع کردهاند اما فایده ندارد. قصدمان نه گفتن به این اتفاقی است که مدام تکرار میشود.»
٣٠ساله است و ١٠سالی است که رکاب میزند. از این شهر به آن شهر و هر بار با هدفی خاص؛ مثلا پارسال وقتی که محمد باختر، سربازی که برای نجات یک سگ پایش روی مین رفت، کمال روی زین دوچرخه نشست و از مریوان راند تا تبریز. دوسال پیش هم در حمایت از «احمد عزیزی» پیادهروی کرد؛ نخستین نفری که اسلحهاش را شکست و به شکار «نه» گفت.
«در مریوان محیط زیست برای همه چنان مهم شده که بیشتر مردم یا عضو انجمن سبز چیا هستند یا انجمنهای محیط زیستی دیگر. کمپین «نه به کشتار حیوانات» برای نخستینبار در مریوان شکل گرفت. همین پرندگان مهاجر به تالاب زریبار در مریوان هم میآیند، اما با مهربانی از آنها میزبانی میشود و کسی دست به اسلحه و دام نمیبرد. در مریوان دیگر خجالت میکشند حیوانی را بکشند. میخواهیم همین برخورد با حیوانات در تمام کشور همگانی شود. میخواهیم کشتار پرندگان متوقف شود و نسل آینده هم آنها را به چشم ببیند. پرندگان مهاجر متعلق به هیچ موقعیت جغرافیایی نیستند و حق هر کسی است که آنها را ببیند. بیانصافی است که تا به فریدونکنار میرسند از زندگی بازمیمانند.»
در مسیر، هر جا که توقف کردند، مردم سر میچرخاندند و روی پیراهنشان را میخواندند: «پرسوجو میکردند و برایشان جالب بود. درباره نه به شکار میپرسیدند و وقتی توضیح میدادیم که هرسال بیش از یکمیلیون و ٥٠٠هزار پرنده فقط در مازندران کشته میشود، میگفتند چرا کسی جلوی این کار را نگرفته.» او سال آینده قرار است برای اطلاعرسانی درباره تغییرات اقلیمی از مریوان تا سوئد رکاب بزند؛ راهی بسیار طولانیتر از ٩١٠ کیلومتری که از مریوان تا مازندران باید رفت.
به جایی نرسد که پرندگان مهاجر خاطره شوند
این نخستین رکابزنیای است که عرفان رشیدی تجربه میکند. او ٢٧ساله است و اهل پاوه. در این ٥سالی که بهعنوان نماینده افتخاری کرمانشاهیها عضو انجمن سبز چیا بوده، مدام پای خاموش کردن آتشهای زاگرس بوده و هیچ حیوان بیپناهی نبوده که او پناهش نشود. در دوسال گذشته که انجمن «ژیوای پاوه» در کرمانشاه به راه افتاد و زاگرس بارها در آتش سوخت، عرفان هم با بقیه گروههای مردمی به جنگلها رفت و «قهرمان حریق زاگرس» شد.
«تازگی که هوا سرد شده آتشسوزی کم شده است. برای همین وقتی آمار کشتار پرندگان مهاجر را دیدم، تصمیم گرفتم تا فریدونکنار رکاب بزنم. شهر ما درد آتشسوزی دارد و شمال درد دیگری دارد. حداقل یکمیلیون پرنده هر سال کشته میشوند و رقم کمی نیست. ما هم بهعنوان زاگرسنشینان حق داریم که این پرندهها را در تالاب زریبار ببینیم. با این وضع شکار لابد نسل بعد باید در خاطرات بشنود و در کتابها بخواند که روزی پرندگان مهاجر تا اینجا میآمدند.»
پشت پیراهنشان نوشته «زریبار خط قرمز ماست.» قصهاش این است: «تالاب زریبار امنترین مکان برای پرندگان است. در مریوان چیزی به اسم شکار بیمعنی است. تفنگ بادی اگر دست مردم باشد به او یکطوری نگاه میکنند که انگار دشمن است. همین یکماه پیش انجمن سبز چیا از هنگ مرزی شکایت کرد، چون میخواستند در محوطه دریاچه یک واحد نظامی راه بیندازند. یا اینکه پارسال میخواستند پشت تالاب یک پالایشگاه کوچک بسازند اما از خود مردم کمک گرفتیم و آنقدر اعتراض کردیم که از تصمیمشان برگشتند. ما حاضریم جانمان را بدهیم اما تالاب زریبار نه آلوده بشود، نه منطقه نظامی بشود و نه پالایشگاه.»
مشکل از نگاه عرفان این است که «مسئولان مطالبهگر نیستند.» و برای همین است که «سازمان محیطزیست در پاسخ به اعتراضها به کشتار پرندگان مدام قول پیگیری میدهد اما عملا اتفاق ویژهای نمیافتد.»
شنبه ساعت ١٠صبح قرار بعدی دوچرخهسواران است در تالاب فریدون کنار. قرار است مراسمی برگزار شود و فعالان محیطزیست هم بیایند و با عرفان و کمال همصدا شوند.
توقف شکار باید خواست مردم باشد
انتظار در پارک پردیسان، چند ساعتی بعد از رسیدن دوچرخهسواران به سر رسید. گفتند هماهنگ نکردهاید و گفتند تجمع نکنید. بالاخره به ظهر نرسیده علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت صید و شکار سازمان حفاظت محیطزیست میهمانان ناخوانده را به دفترش دعوت کرد.
تیموری اول از همه درباره کارهایی گفت که برای توقف شکار پرندگان مهاجر انجام شده؛ نامهها به وزارت کشور، گفتوگوها با نماینده فریدونکنار در مجلس و ممنوعکردن شکار پرندگان، صادر نکردن هیچگونه پروانه شکار و کمک خواستن از ارگانهای دیگر.
«ما برای جلوگیری از شکار بی رویه پرندگان بهخصوص در فریدونکنار، طرح ٥ سالهای را درنظر گرفتیم که اکنون سهسال از اجرای آن گذشته است. در برنامه ٥ساله ساماندهی وضع صید و شکار پرندگان اصل بر تعامل با مردم است؛ تعاملی که چکشی نیست و زور و تحکم و نیروی انتظامی و یگان محیطزیست در آن جایی ندارد.» در برنامهای که مدیرکل حفاظت و مدیریت صیدوشکار از آن حرف زد، ٢٥٠تعاونی صیادی دوما (روشی سنتی در صید) جمعآوری شد و کلاسهای آموزشی برایشان برگزار کردند و روشهای پر خطر صید و شکار پرندگان ممنوع شد. با وجود این برنامهها اما مثلا در کمربندی فریدونکنار دامهای هوایی همه برپاست. تیموری این پاسخ را داشت: «ما نتوانستیم دامهای هوایی را کامل جمع کنیم، در مازندران به شدت با کمبود نیروی یگان حفاظت محیطزیست مواجهایم و با این حال متخلفانی را به دادگاه معرفی کردهایم.» به اینجا که رسید او گفت: « طرح ٥ساله ساماندهی شکار پرندگان در راستای حل این مسأله بوده اما هنوز آنطور که باید موفق نبوده است.»
تیموری توضیح داد که شکار از ٢٠٠ - ٣٠٠سال پیش در این منطقه رواج داشته و روشهای پرخطر ٢٠-٣٠ سالی است که رواج یافته است: «ما نتوانستیم جلوی شکار بیرویه را در این سالها بگیریم و کار بهجایی رسید که گلهگله شکار میکنند. در این شرایط راهحل این است که توقف شکار پرندگان مهاجر، خواست عموم مردم باشد.»
دوچرخهسواران بعد از جلسه و شنیدن و گفتنها، چندان امیدوار نیستند. میگویند حرفها تکراری است و عملا اتفاقی نیفتاده که شکار متوقف شود.
پرواز از سیبری تا حبس در باغ پرندگان
محمدعلی اللهقلی، پرندهشناس و کارشناس محیطزیست هم همراه گروه شده و میگوید: «تقریبا بیش از ١٠سال پیش اعلام شد فقط در فریدونکنار، ازباران و سرخرود ٧٠٠هزار پرنده درسال شکار میشوند اما حالا اوضاع بدتر شده. در این منطقه به راحتی بیش از یکمیلیون و ٥٠٠هزار پرنده هرسال صید میشود» مسأله فقط فریدونکنار نیست. اینطور که اللهقلی توضیح میدهد، ازباران و سرخرود در محمود آباد درحالی همیشه مغفول میمانند که شکار بی رویه در آنها هم به شدت فریدون کنار اتفاق میافتد؛ با همان پرندهها و همان دامگاهها و بازاری مشترک در فریدونکنار.
راهحل چیست؟ «واقعیت این است که بخش زیادی از این مشکل، به خارج از سازمان محیطزیست وابسته است؛ مثلا دادستانی مازندران و فریدونکنار و محمودآباد. مقابله با شکار باید به شکل اجماع بین این ارگانها اتفاق بیفتد و حمایتی که خصوصا قوهقضائیه باید از سازمان محیطزیست انجام دهد. متخلفان باید معرفی شوند و این درحالی است که تاکنون هیچ متخلف شکاری، احدی به مراجع قضائی معرفی نشده است؛ کسانی که با ماموران درگیر شدهاند، به آنها توهین کردهاند، دست به یقه شدهاند و اسلحه کشیدهاند، هیچکدام به مراجع قضائی معرفی نشدهاند و این باعث میشود هیچ بازدارندگی آنجا نباشد.»
اللهقلی اینها را میگوید و از روند تازهای در فریدونکنار میگوید: «ارتباط دامگاهداران را با محیطزیست قطع کردهاند. دستان پشتپردهای به نام فعال محیطزیست، بر افکار عمومی این قشر کار کردهاند. به آنها گفتهاند محیطزیست نه حق دارد جلوی شما را بگیرد و نه توانش را. نتیجه این شد که دامگاه داران امسال در جلسات با محیطزیست شرکت نکردند.» تاسال پیش جلساتی با محیطزیست برگزار میشد و به دامگاهداران میگفتند چه روشهایی درست است و چه روشهایی غلط.
فقط مازندران نیست، تخلف تا پایتخت ادامه دارد: «پیمانکاران شهرداری تهران از فریدون کنار قوهایی به قیمت ٥میلیون تومان میخرند و در پارک شهر و باغ پرندگان لویزان نگه میدارند. جایگاههایی میسازند برای پرندگان که کمتر از یکسال آنها را میکشد و پیمانکار ناچار است دوباره پرنده مهاجر بخرد. آنها آشکارا چنین میکنند. این کوتاهی از طرف سازمان محیطزیست است که باعث میشود که در پارک شهر پرندگان مهاجری مثل پیشانی سفید کوچک و قو را در قفس بگذارند. مسئول این یک بام و دو هوا سازمان محیطزیست است. این واقعا برای ما یک آبروریزی است.»
این شرایط در مازندران درحالی است که به گفته این پرندهشناس در گیلان که آن هم شهر شمالی دیگری است، به محض اینکه در بازار لنگرود یک سینی پرنده میآورند، محیطزیست قلع و قمعشان میکند؛ هم بازار و هم تورهای صید را.
هورالعظیم، وخیمتر از فریدونکنار
مردان دوچرخهسوار قرار دارند تا به زودی راهی خوزستان شوند و برای هورالعظیم کاری کنند. کسی کمتر از شکار پرندگان مهاجر در هورالعظیم صحبت کرده اما اللهقلی اوضاع آنجا را وخیمتر از فریدونکنار توصیف میکند: «در هور دامها هوایی نیست اما روش دیگری دارند که پرندگان را گروهی میکشد. دامهایی مثل تله موشهای بزرگ دارند که رویش دانه میریزند تا وقتی پرندگان جمع شدند، دام روی سرشان بسته شود. میزان صید در هورالعظیم به علت وسعتش از نظر تعداد شاید با فریدونکنار برابری کند اما آنچه معضل هور را جدیتر از فریدونکنار میکند، تنوع بالای پرندگان مهاجر است.»
پرندگان ٦ماه از سال در فریدونکنار زمستان گذرانی میکنند اما تالابهای بینالنحرین تمام سال از مهاجران جوجهآور پر است؛ با تنوعی بیاندازه. «مشکل در هورالعظیم این است که این روش صید درحال افزایش است.» پاییز است و شکار در هورالعظیم و بام دژ و شادگان آغاز شده. «هرسال بیشتر از پارسال» بازارهای کیان اهواز، سوسنگرد و شادگان پر از پرندگان زنده و مرده است اما اوضاع در تالابهای شمالی مثل هر سال نیست.
«تعداد شکار در شمال کشور به این بستگی دارد که چقدر کاهش دما در عرضهای شمالی اتفاق بیفتد. پارسال که سال سردی بود، پرندهها خیلی بیشتر آمدند اما امسال تا این لحظه پرندههای کمتری خودشان را به مازندران رساندهاند.» مشکل چیست؟ «مسأله نبود آب است. معضل بزرگ و جدی مخصوصا در شرق مازندران کشت دوباره برنج است. در فصل گرما کشت دوباره انجام میدهند و چندین برابر سم و کود به زمین میریزند. امسال که بارندگی خیلی کم بوده، کشت دوم برنج در فریدونکنار، از باران و سرخرود چنان بلایی بر سر منطقه آورده که خیلی از چاهها هم خشکیده است. پرندهها وقتی میآیند که «عرصه آبی حداقل ٥هزار متر مربعی» را به چشم ببینند، اما حالا آببندانها همه خشک شده است.»