خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: ژرژ پطرسی از پیشکسوتان حوزه گویندگی فیلم است که در سال 1323 در تهران متولد شده که فعالیت در حوزه دوبله را در سال 1346 آغاز کرد. گویندگی به جای شخصیت «رابین هود» یا صحبت به جای علیرضا شجاعنوری در فیلم «روز واقعه» و به جای زندهیاد منصور والامقام در سریال «هزاردستان» از جمله ماندگارترین خاطراتی هستند که با آوردن نام پطرسی در ذهن علاقه مندان دوبله، نقش میبندند.
پطرسی در سالهای فعالیت خود به طور مشخص به گویندگی و مدیریت دوبلاژ پرداخته و پس از وقفه چندسالهای (به دلیل نبودنش در ایران) در کارش پیش آمد، طی سالهای اخیر به طور مستمر در این حرفه مشغول است.
اما پطرسی اخیرا در دو پروژه کتاب صوتی فعالیت و مشارکت داشته و بهعنوان گوینده ایفای نقش کرده است. یکی از این کتابها، نسخه صوتی گزیده «جوامع الحکایات» اثر محمد عوفی است که پطرسی خوانش نسخه صوتی این کتاب را در قالب دو لوح فشرده به عهده داشته است. این اثر اردیبهشت امسال در قالب یکی از عناوین مجموعه «گنج حکمت» و با عنوان «از هر دری، حکایتی» و با گزینش امیربانو کریمی (مصفا) توسط انتشارات معین منتشر شد. از نمونههای دیگر این مجموعه میتوان به «اکسیر خوشبختی» شامل گزیده کیمیای سعادت با صدای بهروز رضوی یا «از گلستان بیخزان شیخ شیراز» شامل گزیده گلستان سعدی، با صدای ابوالحسن تهامی اشاره کرد.
علاوه بر «از هر دری حکایتی»، چندی پیش نسخه صوتی «رستم و سهراب» به کارگردانی ابوالحسن تهامی دیگر گوینده و مدیر دوبلاژ پیشکسوت کشور توسط نشر نو منتشر شد که پطرسی در آن به ایفای نقش «هجیر» یکی از شخصیتهای داستان مذکور پرداخت. البته پطرسی چند سال پیش در تولید کتاب صوتی رمان «بابالنگ دراز» نوشته جین وبستر نیز همکاری کرد و نقش راوی داستان جودی ابوت را به عهده گرفت.
حضور این گوینده در دو پروژه کتاب صوتی، بهانهای برای یک گپ و گفت کوتاه با وی شد. پطرسی از جمله گویندگان با سابقه و خوش اخلاق حوزه دوبلاژ است که با فروتنی و خوش رویی به سوالات مطرح شده پاسخ داد. مشروح گفتگو با این گوینده درباره کتاب های صوتی مورد نظر در ادامه میآید:
* آقای پطرسی چه شد که به پروژه خوانش گزیده «جوامع الحکایات» دعوت شدید؟
راستش دلیل این را که چرا از من دعوت کردند، نمیدانم. شاید دوستان دست اندرکار پروژه فکر میکردند برای این پروژه باید سراغ گویندگان حرفهای یا قدیمی بروند که پس از کار خوانش بر بیایند.
* پیش از شروع فعالیت در پروژه جوامعالحکایات، تسلطی روی آن داشتید؟
در مورد دیگر گویندگان نمیدانم که این شرایط وجود داشت یا خیر اما در مورد کاری که من ارائه کردم، آقایان و دوستان مسئول در استودیو و محل ضبط کار حضور داشتند و روند خوانش و ضبط را کنترل میکردند. به این ترتیب آقای بهزاد میرزایی دبیر مجموعه و آقای شریفی همیشه هنگام ضبط حضور داشتند که به متنها و واژهها آشنا بودند. به این ترتیب درباره تلفظ صحیح و مفاهیم مربوط به این اثر توضیحاتی به من داده شد.
باید توجه داشت که طریقه تلفظ و مفاهیم در این کار بسیار مهم است چون امکان اشتباه وجود دارد و شمای گوینده ممکن است جمله را طوری بگویید که مفهوم اصلیاش مغفول بماند؛ به ویژه در ادبیات کلاسیک فارسی. یکی از نکتههای جالب درباره متون ادبیات کلاسیک این است که خیلی از جملات نقطه گذاری ندارند و نمیدانی ابتدا و انتهای جمله کجاست! بنابراین حضور یک متخصص و تشریح متن توسط او بسیار مهم است. البته من تا حدودی با فضا آشنایی داشتم ولی دوستان متخصص خیلی کمکم کردند.
* هنگام شنیدن کتاب صوتی «از هر دری حکایتی» برایم جالب بود که شما مثلا لغت بازَرگان را، بازُرگان تلفظ میکردید و البته نمونههای دیگری که تلفظشان با تلفظ امروز و رایج در ادبیات عموم مردم متفاوت است...
بله. این هم یکی از نمونههایی بود که به من گفته شد تلفظ درست این واژه این گونه و به صورت بازُرگان است.
* پس یک ناظر و عنصر صافی در کار حضور داشت!
در مورد کار من که قطعا این گونه بود و اگر غیر از این بود، حضور در این پروژه را نمیپذیرفتم. چون این گونه خطرناک است. فکرش را بکنید شنوندهای که این اثر صوتی را خریداری میکند، و خیلی وقتها ممکن است از جوانهای جامعه باشد، و همچنین علاقهمند باشد ولی تبحری در حوزه ادبیات نداشته باشد، ممکن است با اشتباه ما به اشتباه بیافتد. یعنی صرف این که این اثر را یک موسسه معتبر منتشر کرده، ممکن است باعث این شود که مخاطبان، نوع تلفظ واژه و مفهوم را از شما به اشتباه یاد بگیرند.
خلاف آن چیزی که تا پیش از این دو کتاب مربوط به ادبیات کلاسیک فارسی فکر میکردم، میتوان این متون را خواند و از آنها لذت برد. البته آن تصور پیشین من به خاطر همان رویهای بود که در مدرسههامان وجود داشت و فکر می کردیم ادبیات قدیممان، کهنه و عتیقه و به درد نخور است* آقای ابوالحسن تهامی که خودشان یک زبان شناس هستند و با ادبیات آشنایی زیادی دارند، در پروژه جوامع الحکایات، شما را همراهی میکردند؟ چون ایشان خودشان گزیده گلستان را در این مجموعه خوانده اند. آیا در کنار دوستان ناظر بودند که به شما کمک کنند؟
نه. ایشان آن زمان ایران نبودند و قرار هم بر این نبود که ناظر این پروژه باشند. البته اگر میآمدند و نظارت می کردند خوشحال می شدم.
* پس ماجرای تولید کتاب صوتی «رستم و سهراب» با این کتاب متفاوت است!
بله. ماجرای آن کتاب صوتی، داستان دیگری دارد. آقای تهامی در آن کار، خودشان تهیهکننده بودند و تولید «رستم و سهراب» صوتی از ابتدا ایده خودشان بود. یعنی بخشهایی هم که برای تولید کتاب صوتی، گزیده و آماده شده بود، انتخاب خود ایشان بود. آقای تهامی در زمینه ادبیات خودشان دستی بر آتش دارند و با این فضا کاملا آشنا هستند. طبیعتا هم با مطالعه وارد کار شده بودند. این مطالعه و تحقیق درباره ایشان یک امر طبیعی است اما ایشان در پروژه گنج حکمت و گزیده گلستان، به عنوان گوینده دعوت شده بودند.
* حضورتان در دو پروژه مربوط به «جوامع الحکایات» و «شاهنامه» اولین مواجهه شما با ادبیات کلاسیک فارسی بود؟
به صورتی که اثری ضبط کنیم و منتشر کنیم بله. ولی پیش از این کارهای پراکندهای کرده بودم و خیلی از فضا دور نبودم. میتوانم بگویم مثل هر علاقهمند دیگری که گاهی متنی میخواند، من هم کارهایی کرده بودم اما به صورت متمرکز و این که اثری مستقل منتشر کنیم، این دو کتاب، اولین آثاری هستند که در حوزه ادبیات کلاسیک فارسی در آنها حضور داشته ام.
* پیش از خوانش کتاب صوتی «از هر دری حکایتی» جوامع الحکایات را می شناختید؟
جالب است که هیچ آشنایی و شناختی از این متن نداشتم و این پروژه انگیزهای برای آشناییام شد. همان طور که میدانید نسخه مکتوب و صوتی این اثر، در واقع گزیدهای از آن است. من هم برای حضور و خوانش متن، مجبور شدم آن را بخوانم. در حین این مطالعه، نکته اولی که توجهم را جلب کرد این بود که چه زبان جالب، بامزه و خوبی دارد. نکته بعدی این بود که ما در طول سالیان، چه چیزهای جالبی را از زبان و انشایمان از دست دادهایم و چه خوب است که همین چیزها یعنی لغات و اصطلاحها، به جامعه معرفی شوند. تهیه کتاب صوتی از آثاری مثل جوامع الحکایات، و همراهی خوانش و موسیقی در آن، تمهید خوبی برای این معرفی است.
نکته دیگری که در این خوانش برایم جالب بود این است که میبینیم مسائل و مشکلات مردم، همیشه در طول تاریخ ثابت است؛ البته غیر از مشکلاتی که به شرایط و اوضاع و احوال خاص هر دورهای مربوط میشوند. به هر حال، دیدم که مردم همان دوره نوشتن جوامع الحکایات هم با زبان و گویش خود، مشکلات خود را از طریق حکایتها به گوش مردمان زمان ما رسانده اند. پس از این نکته، این مساله به ذهنم رسید که ما چقدر با ادبیات کهن خودمان بیگانهایم و از آن بی بهره. متاسفانه زمانی هم که ما بچه بودیم و به مدرسه میرفتیم، همیشه با مساله ادبیات، به عنوان یک مساله بیاهمیت برخورد میشد. یعنی کلاس زبان و ادبیات فارسیمان، کلاسی بود که به راحتی میشد تعطیلش کرد و به جایش درسی مانند جبر و مثلثات را جایگزین کرد!
* به نظرتان تولید این کتابهای صوتی، واقعا کمکی به معرفی ادبیات فارسی میکند؟
تا پیش از حضور در این پروژه ناراحت بودم که چقدر داریم از هویت تاریخی خودمان دور میشویم. البته هنوز هم این نگرانی وجود دارد. اما تولید چنین آثاری شاید بتواند کمکی بکند. من به شدت علاقه مندم که این کار انجام بشود و به شدت اعتقاد و اصرار دارم که این متون در این قالب یعنی کتاب صوتی منتشر شوند و مردم با آنها آشتی کنند. اما نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم این است که این متون، آن قدر هم که فکر میکنیم دشوار و دور از تصور نیستند. خیلیها فکر میکنند که متون قدیمی فارسی، متکلف و سخت فهم هستند در حالی که چندان هم این طور نیست. همین متن گزیده جوامع الحکایات که من اجرایش را به عهده داشتم، درست است که ممکن است تعدادی لغت و کلمات عتیقه داشته باشد اما اصلا چیز عجیبی نیست. بهعلاوه دوستان دست اندرکار برای نسخه مکتوب این اثر، اعراب گذاری کردهاند و نمیگذارند مخاطب درباره تلفظ صحیح در ابهام بماند.
خلاف آن چیزی که تا پیش از این دو کتاب مربوط به ادبیات کلاسیک فارسی فکر میکردم، میتوان این متون را خواند و از آنها لذت برد. البته آن تصور پیشین من به خاطر همان رویه ای بود که در مدرسههامان وجود داشت و درباره ادبیات فکر میکردیم. یعنی فکر می کردیم ادبیات قدیممان، کهنه و عتیقه و به درد نخور است. در حالی که این ادبیات، زبان و هویت ماست. باید این نکته مهم را متوجه بشویم که وقتی با این ترکیبها و واژهها آشنا بشویم، چقدر به نفعمان است و میتوانیم محدوده واژهشناسی و زبانشناسیمان را گسترش بدهیم! ضمن این که با عقاید اجداد و گذشتگان خود هم آشنا میشویم. مطمئن هستم که این آشنایی با متون کهن، به جامعه ما عمق و بزرگی بیشتری میدهد و باعث میشود از این حالت سکونی که الان درگیرش هستیم، بیرون بیاییم.
کار دوستانی که دارند در این زمینه پایمردی میکنند و کتاب های قدیمی را از کتابخانه بیرون آورده و خاک رویشان را فوت میکنند، واقعا ارزشمند است. امیدوارم این کار را ادامه بدهند.
* در حال حاضر پروژه دیگری درباره متون ادبیات کلاسیک دارید؟
کار جدیدی در این زمینه به من پیشنهاد نشده. اما اگر بشود، با طیب خاطر، به سراغ این کار میروم.