ابوعلی حسینبن سینا ملقب به شیخالرئیس در سال 370 هجری قمری مصادف با 980 میلادی در شهر بخارا دیده بر جهان گشود. استعداد و نبوغ وی بدان پایه بود که در ده سالگی قرآن را آموخت و در هفده سالگی امیربخارا را معالجه کرد و بدین مناسبت در دربار او منزلت یافت. بدلیل آنکه از خدمت به سلطان محمود غزنوی سر باز زد سلطان فرمان داد که تصویر وی را در تمام نقاط ایران پخش کنند و برای دستگیری او جایزهای هنفگت تعیین کرد. ابنسینا به گرگان گریخت و به دربار قابوس امیر گرگان پناهنده شد. پس از به قتل رسیدن قابوس، ابنسینا برای معالجه امیر همدان فراخوانده شد که امیر همدان نیز که به بیماری صعب العلاج دچار بود بدست وی شفا یافت. بعدها به علت ناخشنودی سپاهیان به دستور پسر امیر همدان زندانی شد. ابنسینا در 428 هجری قمری مصادف با 1037 میلادی دیده از جهان فرو بست.
به رغم تندبادهای فراوان حوادث در زندگی متلاطم ابنسینا هم در گریز و هم در اسارت و هم بر مسند مقام و منصب او توانست دست به نگارش تألیفاتی بزند که از یکصد کتاب به زبانهای فارسی و عربی تجاوز میکند. و معروفترین آنها دو کتاب جاودانه شفا (شفای نفس) در هیجده مجلد در باب ریاضیات، طبیعیات، مابعدالطبیعه، الهیات، اقتصاد، سیاست و هنر است و دیگری قانون (القانون فیالطب) که از پنج جلد تشکیل شده است. کتاب اول از تشریح اعضاء و احوال مزاج و نبض و مشت مال و تنقیه و اماله و حجامت و داغ کردن و استحمام سخن دارد. در کتاب دوم سخن از مفردات گیاهان داروئیست کتاب سوم پیرامون بیماریها و سرشت آنهاست کتاب چهارم از تبها و جراحیها سخن میگوید کتاب پنجم در باب خواص مواد دارویی است و در این کتاب صفات و خواص هفتصد و شصت دارو برشمرده میشود.
ابنسینا در عرب بنام Avicinna معروف است کتاب قانون در قرن دوازدهم بوسیله «گراردوس کرومونتویس» به لاتین برگردانده شده و پس از آن به زبان ایتالیائی ترجمه شد و در مدارس طب اروپا جای خود را میان کتابهای رازی و جالینوس باز کرد و تا قرن شانزدهم بیست بار تجدید چاپ شد و تا نیمه قرن هفدهم آن را تدریس میکردند. در مدرسه طب دانشگاه پاریس از این طبیب نامآور تاریخ اسلام به احترام یاد کردهاند. دانشگاههای لوون و مونپلیه استفاده از کتابهای ابنسینا را بعنوان مرجع مورد سفارش اکید قرار میدادند. کتاب قانون ابنسینا یک بار در سال 1306 قمری توسط ملا فتح الدین فخرالدین شیرازی به فارسی ترجمه شد و ترجمه اخیر فارسی به وسیله عبدالرحمن شرفکندی در سال 1368 به پایان رسید.
فصل چهارم از کتاب سوم قانون ابنسینا به گوش و بیماریهای آن اختصاص یافته است. ابنسینا ناهمواری صدفه لاله گوش را برای تمرکز و طنین صدا میداند و سوراخ آن را در استخوان سنگی شرح میدهد. باید گفت که استخوان گیجگاه مدفن ساختمان کامل گوش است. استخوان خاره (2) سختترین استخوان بدن است. بخشی از استخوان گیجگاه بوده و مجرای گوش داخلی محل عبور عصب زوج هفتم و هشتم در آن وجود دارد. و منظور از استخوان سنگی که ابنسینا شرح میدهد شاید عمدتاً مربوط به همین قسمت باشد کما اینکه در تشریح عصب صورتی که مطابق شمارشی که وی از اعصاب مغزی وضع کرده آن را زوج پنجم درآورده است؛ چنان در ارتباط با ساختمان گوش تشریح میکند که با اطلاعات امروزی به گونهای شگفتانگیز انطباق دارد. ابنسینا استخوان سنگی را به عنوان استخوان کور توصیف میکند و معتقد است که عصب شنوایی در عبور از سوراخ پرپیچ و خم آن (از نظرگاه تشریح امروز مجاری گوش داخلی) سخت و در عین حال باریک میشود و چنین استدلال میکند که اگر ستبر بود سنگینی و مستی در جنبش آن پدید میآمد. جای تعجب و در عین حال تحسین است که ابنسینا علاوه بر تشریح ارتباط عصب شنوایی با عصب صورتی به ارتباط تشریحی عصب صورتی پس از عبور از استخوان گیجگاه در صورت و پیوند آن با عصب سه قلو پی برده و آن را تا سطح زبان و پیدایش حس چشایی تعقیب میکند و امروزه این ارتباط از عصب طناب صماخی (3) که با الیاف حسی زوج پنج حس لمس و چشایی دو سوم قدامی زبان تأمین میشد قابل درک است.
ابنسینا در تفسیر چگونگی پیدایش احساس شنوایی (فیزیولوژی شنوایی) صوت را بسان موجی میداند که به هوایی که در سوراخ گوش راکد شده است میرسد و آن را میلرزاند بعبارت دیگر صوت در حقیقت از طریق تموج و فشار به هوای محصور در تجویف صماخ وارد میشود و امواج این حرکت با عصب تماس میگیرد و شنیده میشود. ابنسینا برای بهداشت گوش چکاندن روغن بادام تلخ و برای خارج کردن جرم گوش روغن بادام کوهی را نسخه میکند. این دو روغن به جای گلیسیرین فنیکهای که امروزه بدین منظور بکار میرود، استفاده میشد. داروها و معجونهایی که در گوش بکار میآمد یا به شکل چکاندنی بود یا به شکل شیاف. اگر محلول چکاندنی بود سفارش میکرد نه سرد باشد (که میدانیم سرگیجه میدهد) و نه گرم (که میدانیم گوش درد میدهد) و بنابراین، باید ولرم باشد و شیاف گوش با آغشته کردن فتیله به مواد دارویی و فرو بردن آن در گوش مورد استفاده قرار میگرفت.
در هنگام نفوذ آب زمان آبتنی که مجهز به ساکشن الکتریکی امروزه نبود، مکش را از طریق گذاشتن لولهای در گوش یا با سرنگ انجام میداد.
ابنسینا به ابزار نوین اودیولوژی مانند امپدانس اودیومتری و ABR دسترسی نداشت با این وجود اختلال شنوایی را بر مبنای درجات آنها به صمم؛ طرش و وقر طبقهبندی میکرد. صمم به کری کامل (4) اطلاق میشود. وقر را به نوعی گران گوشی منسوب میکرد که از عصب بوده و نیروی حس را حرکت نمیداد که امروز کمشنوایی حسی عصبی (5) خوانده میشود و طرش گرانگوشی بدون از دست رفتن حس است و میتوان آن را با نوع انتقالی (6) معادل گرفت. ابنسینا وزوز گوش را به صداهایی که به گوش میآید ولی وجود خارجی ندارد تعبیر میکند و آن را به شبحهایی که به چشم میآید ولی واقعیت بیرونی ندارد تشبیه مینماید. ابنسینا همانند تمام صاحبنظران فن پی به رازی برده است که: جان گوش، هواست. در اختلالات متعادل هوا در گوش میانی و فشار جو از استعارههایی چون حرکات موج و هوا و بخار و باد گرفتگی دم بر میآورد و در بر شمردن علل وزوز گوش از اضطراب و هیجان سخن میگوید که تمامی اخلاط بدن را به جوش میآورند و به این که مستی (الکل) از عوامل عمده بروز آنست نیز پی برده است.
ابنسینا میگوید اگر صدای وزوز ممتد و مداوم باشد علت آن را باید در سر جست. بنا به طبقهبندی امروز علت مرکزی و اگر در ماهیت آن تسکین و هیجان دخالت نماید و بزعمی متناوب باشد دلیل آن را در اعضاء دیگر بدن جستجو میشود (بنا به طبقهبندی امروز علت محیطی) اتفاقاً در کتاب وزوز گوش اثر جوناتان هازل (7) که در سال 1987 در نیویورک (آمریکا) و ملبون (استرالیا) و لندن (انگلستان) و ادینبورگ (اسکاتلند) به چاپ رسیده است از ابنسینا نقل قول میکند که پیدایش وزوز را به حبس اخلاط و بادها در بخشهای مختلف مغز مربوط میدانست. در این کتاب خاطر نشان شده است که اثرات مسمومیت گوش بخار جیوه نخستین بار توسط ابنسینا کشف شده است. در این کتاب از ابنسینا روایت شده است که وی برای ساکت کردن وزوز گوش سفارش میکرد که روی بیمار فریاد بکشند و سر و صدای شدیدی ایجاد نماید و توصیه مینمود که باید بیمار را بگریانند تا با صدای گریه تهییج شود و اینکار را برای از بین بردن وزوز گوش مفید میدانست. روش فوق یعنی خاموش کردن صدای مزاحم وزوز گوش بوسیله صدای خارجی مبانی اولیه تمهیدات درمانی از طریق پوشش صوت (8) را تشکیل میداد. بعدها ارسطوی ثانی در قرن سیزدهم در کتاب مسائل خود میخواست، فلسفه شیوه درمانی که ابنسینا وضع کرد را تفسیر نماید. او در این کتاب میپرسد چرا صدای گریه و فریاد و وزوز گوش را سرکوب میکند آیا بدین دلیل نیست که صدای قوی همواره میخواهد صدای ضعیف را از میدان بدر ببرد.
ابنسینا در فصل دوم مربوط به ورم بیخ گوش از مایعاتی که دارای صفات ویژهای هستند صحبت میکند؛ چون همراه با کم شنوایی باشد آن ماده را خونی و چون با درد همراه باشد صفراوی میخواند؛ به همین ترتیب ورم نرم را به ماده بلغمی و ورم سفت را به ماده سودایی نسبت میدهد.
این مایعات یا صفات فوق امروزه انسان را به یاد اشکال گوناگون در مراحل مختلف اوتیت میانی ترشحی (9) میاندازد که به ترشحات سروسانگین، موکوئید، سروز و چسب گوش شکافته میشود و یا پرده صماخ سوراخ گردد) عقل بیمار درهم و برهم میشود؟
با این تفاصیل در کتاب قانون ابنسینا در جایگاه تاریخی خود یعنی هزار سال پیش ابهامات و احیاناً نقطه ضعفهایی دیده میشود که در آثار و متونی که از قدیم درباره این ابرمرد تاریخ علوم نگارش جز توصیف و تمجید به چشم نمیآید و برخوردهای نقدآمیز دیده نمیشود. از جمله ابهامات اینکه در آن عصر قرون وسطی با عقاید خرافی حاکم بر جامعه او تشریح روی اجساد را چگونه انجام میداده است و یا اینکه مطالعات ابنسینا صرفاً تجربه شخصی بوده و آمار یا منابع دیگری که آن را تأیید کند وجود ندارد. (10) ابنسینا از شاش گاو نر تا زهره لاکپشت، روغن پوسته انداخته مار افشره ترب و شیر سگ و بول کودک تکلیف نشده را سوا و گاهی هم یکجا در گوش میچکاند و میچپاند!
بیتردید شیخالرئیس ابوعلی سینا از مفاخر علمی تاریخ اسلام و ایران است. در مقطعی از تاریخ که او بسر میبرده است بدلیل عدم امکانات و ابزار ممکن است مطالب سقم فراوان گرفته شود ولی بیان واقعیت هرچند محدود و معدود ستایش انسان امروز را برخواهد انگیخت. بیان حقایق علمی که تا دوران معاصر ارزش خود را حفظ نمایند در کتاب قانون نه تنها اندک نیست بلکه به گونهای حیرتانگیز و در خور تحسین فراوان به چشم میآید.
پینوشتها:
1- جراح و متخصص گوش، گلو، بینی
2- Petrous
3- Chordaty Pani
4- Total denfness
5- Sensorineural
6- Conductive
7- Jonathan Hazel
8- Masking therapy
9- Secretory Otitis Media
10- یادآوری این نکته ضروری است به نظر میرسد نویسنده محترم کتب ارزشمند دیگری که قبل از ابنسینا وجود داشته که بعضی از آنها امروزه نیز در دسترس هستند را بررسی نکرده است. زیرا روند علمی که بر مراکز آموزشی حاکم بوده است را مدنظر نداشتهاند بهرحال، این دانشمند عالیمقام به تدوین نظری علم پزشکی همت گماشت که کاری بسیار بزرگ ارزشمند و در خور ستایش است.
منابع تحقیق :
1) قانون در طب، تألیف شیخالرئیس ابوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی (ههژار) انتشارات سروش، 1364
2) قانون در طب، تألیف شیخالرئیس ابوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی (ههژار) انتشارات سروش، 1368
3) تاریخ تمدن، اثر ویل دورانت، بخش اول عصر ایمان- جلد چهارم، مترجمان: ابوطالب صارمن- ابوالقاسم پاینده - ابوالقاسم طاهری، انتشارات انقلاب اسلامی، 1368
4) کارنامه ابنسینا، به مناسبت آغاز هزاره دوم زندگی بوعلی، گزارش فریدون جنیدی، بنیاد نیشابور، 1360
5) TINNITUS "Jonathan W.P Hazell" Churchill Living stone 1987
6) Diseases of the Nose, Throat, Ear "Head and Neck" John Jacob Ballenger 1991; Lea and Febiger
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.