به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، مقوله دیپلماسی آب یا هیدرو دیپلماسی (Hydrodiplomacy) از آن جهت اهمیت روزافزون پیدا کرده است که در حال حاضر 148 کشور از طریق دریاها با هم ارتباط دارند. 46 درصد سطح زمین را دریاها پوشش میدهند، دریاها نیازمندی 40 درصد از جمعیت دنیا را تأمین کردهاند.
بعضی از این دریاها مانند نیل، اندوس، گنگا، عفریت، تگرس، آمو، سیر دریا و مکانگ در مناطقی قرار دارند که همچنان دچار تنشهای متعددی داخلی و منطقهای هستند.
این تنشها در حالی وجود دارند که نیازمندی به آب که یک منبع بیبدیل است، به دلیل توسعه صنعت،افزایش جمعیت، جابهجایی کتلههای بزرگ مردم از جنگ، توسعه شهرنشینی و تغییرات اقلیمی روزبهروز بیشتر میشود، نه کمتر.
در نهایت، اینهمه باعث شده تا مقوله دیپلماسی آب و اهمیت به کارگیری این نوع از دیپلماسی برای حل تنشهای مرتبط با منابع آبی فرامرزی، به یک ابزار مهم توسعه همکاریهای دوجانبه و چندجانبه میان کشورها به تدریج جایگاه مهمی را پیدا کند.
در این میان کشورهای بالاآب که منشای این منابع را در خود دارند، از جایگاه قویتری برای ایجاد و توسعه همکاری لازم و رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود برخوردارند که افغانستان نیز از این امتیاز با داشتن چهار بستر بالاآبی، بهرهمند است.
اما با وجود اینکه افغانستان کشور بالاآب بوده و دارای چهار گستره بزرگ دریایی مانند هلمند، هریرود ـ مرغاب، کابل و آمو است و کشورهای همسایه از این منابع بهره برده و در مسیر آن قرار دارند و مقدار کلی این منابع، بهطور تخمینی به مقدار 75 میلیارد مترمکعب آب میرسد، میزان استفاده افغانستان از مجموعه این آبها صرفا در حدود 20 میلیون مترمکعب آب در سال در عرصهی آبیاری و کشاورزی میرسد که حتی 15 درصد این میزان آب را نیز آبهای زیرزمینی تشکیل میدهند.
آمارها و واقعیتهای عینی در داخل افغانستان نشان میدهد که میزان استفاده این کشور از منابع آبی سرشارش محدود و ناچیز بوده و تنها یکسوم مردم افغانستان دسترسی به آب آشامیدنی سالم و بهداشتی دارند.
همسایههای افغانستان که شامل تعدادی از کشورهای آسیای میانه، ایران و پاکستان میشوند به صورت گسترده از جریان این گسترههای دریایی بهرهمند گردیدهاند.
این در حالی است که افغانستان در ازای این منابع آبی نهایت با ارزش، نه تنها که سود چندانی را به دست نیاورده است، بلکه هنوز هم دچار چالشهای ترانزیتی، تجاری و امنیتی با تعدادی از این همسایههایش هست.
تعدادی از این همسایهها از اینکه افغانستان محاط به خشکی به آنها در زمینه ترانزیت و تجارت و دسترسی به بازارهای منطقهای و جهانی وابسته بوده است، استفاده ابزاری کرده و گاهناگاه با بستن و یا ایجاد موانع، خواستهاند برای به دستآوردن اهدافشان و یا حتی ضعیف نگهداشتن و یا ناامنکردن افغانستان اعمال فشار کنند.
با توجه به چالشهای اقلیمی و نیاز مبرم و روزافزون کشورهای همسایهی افغانستان که وابسته به این منابع آبی هستند، مسأله اساسی برای افغانستان این است که چگونه این کشور میتواند از منابع آبیاش نه تنها در زمینه رفع نیازمندیهای داخلیاش استفاده اثرگذار کند بلکه از آن نیز به عنوان یک ابزار اثربخش برای به دست آوردن اهدافش در راستای تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی با کشورهای منطقه استفاده کند.
برای توضیح و تحلیل اینکه افغانستان چگونه میتواند از منابع آبی برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی با کشورهای منطقه برسد، چند نکته قابل دقت است.
بالا بردن ظرفیت استفاده اثرگذار از منابع آبی: افغانستان در حال حاضر کمترین استفاده را از منابع آبی خودش میبرد و این در حالی است که نیاز به منابع آبی، چه برای مصرف اولی و چه برای کشاورزی به صورت جدی دیده میشود.
بالابردن ظرفیت استفاده از منابع آب افغانستان، یکی از عوامل خوب در رشد و تقویت این کشور است. با بالا بردن مدیریت ظرفیت این منابع، افغانستان میتواند وارد گفتوگو با کشورهای همسایه برای تقویت برنامههای منطقهای خود شود.
تقویت ظرفیتهای تخصصی لازم در عرصه مذاکرات آب، نیاز دیگری است که افغانستان بایستی به آن توجه کند. ظرفیت تخصصی در این عرصه در حال حاضر نهتنها محدود، بلکه ناچیز است. البته ظرفیتسازی در این راستا باید در دو عرصه صورت گیرد: اول، لازم است تا سرمایهگذاریهای لازم در عرصه ظرفیتسازی برای تربیت هر چه بیشتر منابع تخصصی انسانی کشور صورت گیرد.
این زمینهها نه تنها در داخل، بلکه در بیرون نیز میباید برای نسل جوان مهیا شود. دوم اینکه تربیت متخصصان مذاکرات آب، با توجه به شرایط آبی کشور و منطقه، مخصوصاً در دستگاه دیپلماسی کشور: این بدین منظور است که فهم تخصص و مدیرت منابع آبی با چگونه مذاکرهکردن آن، تفاوت دارد و افغانستان نیاز دارد تا کسانی را تربیت کند که در کنار فهم لازم از مسایل دریاهای کشور، مذاکرهکنندگان خوب باشند.
به همین دلیل است که مقوله دیپلماسی آب، جایگاهی برای خود در روابط بینالملل باز کرده است.
گام مهم دیگری که باید افغانستان بردارد، آغاز بررسی چگونگی گفتوگوهای مربوط به منابع آبی افغانستان با کشورهای منطقه است که از این منابع مستفید میشوند.
افغانستان باید اهمیت این مسأله را هرچه بیشتر درک کرده و با آغاز گفتوگوها کوشش کند تا وابستگی متقابل را در عرصههای مختلف به وجود بیاورد و مسأله آب را با اولویتهای مهم سیاست خارجیاش ربط دهد.
البته این، زمانی به صورت اثرگذار مقدور خواهد بود که پیشرفت قابل ملاحضهای در گامهای اول و دوم صورت گرفته باشد. البته افغانستان نمیتواند و هم نباید همزمان با تمام کشورهای منطقه وارد مذاکره شود. شیوه مناسب آن است تا افغانستان در چند مرحله وارد مذکرات گردد و در مرحله نخست، با یک حوزه دریایی و یک کشور وارد مذاکره شود تا این پروسه را به صورت موفقانه تجربه کند و از تجارب آن در مراحل بعدی استفاده کند.
چهارمین گامی را که بایستی افغانستان بردارد آغاز و ادامه مشورتهای گسترده با اقشار مختلف و اثرگذار جامعه است. این کار به دو دلیل باید صورت گیرد. دلیل اول اینکه مردم حق دارند تا در موارد مهمی که روی زندگیشان اثر میگذارد، همراهشان مشورت شود. دلیل دوم نیز این است که چون مسأله آب، از حساسیت بالایی برخوردار است، مردم باید بدانند که هدف از آغاز مذاکرات آب، رفع نیازمندیهای افغانستان، تقویت امنیت است و باعث همکاریهای منطقهای در عرصه اقتصادی و تجاری میشود.
برداشتن این چهار گام مهم، باعث خواهد شد تا افغانستان به عنوان یک کشور محاط به خشکی بتواند از منابع آبیاش هم در داخل کشور برای تقویت اقتصاد مردم با مدیریت منابع آبی و هم در زمینه به دستآوردن اهداف مهم سیاست خارجیاش استفاده ثمربخش کند که این اثرهای مثبت و نتایج خوب در تقویت امنیت، اقتصاد و سیاست افغانستان و منطقه داشته باشد.
برای رسیدن به این مأمول، ایجاب میکند افغانستان در مرحله نخست با یکی از کشورهای همسایه وارد تعامل شود و این تعامل نمونهای باشد برای تقویت همکاریهای لازم امنیتی، مخصوصاً مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر.
8 صبح نوشت: استفاده خوب از دیپلماسی آب، میتواند به تجارت و اقتصادی که شامل دسترسی دوامدار افغانستان با مسیرهای ترانزیتی و تجاری با کشورهای منطقه و جهان از کشوری که در مرحله اول با آن مذاکره صورت میگیرد، باشد.
/