وحدت اسلامی

درآمد   انسان ها در زندگی خود با یکدیگر با دیگر جانداران مشترکاتی دارند مانند، اجتماعی و گروهی زیستن، اما درهمین حال،انسان دارا یک سلسله تفاوت هایی است که او را از حیوانات متمایز می سازد؛ مثلا درست است که زندگی بشری در سایه ی اجتماع میسور و امکان پذیراست لکن چنین نیست که اجتماع زیستن آدمی همچون مورچگان، موریانه ها و زنبورهای عسل ناآگاهانه و ...

وحدت اسلامی

درآمد
 

انسان ها در زندگی خود با یکدیگر با دیگر جانداران مشترکاتی دارند مانند، اجتماعی و گروهی زیستن، اما درهمین حال،انسان دارا یک سلسله تفاوت هایی است که او را از حیوانات متمایز می سازد؛ مثلا درست است که زندگی بشری در سایه ی اجتماع میسور و امکان پذیراست لکن چنین نیست که اجتماع زیستن آدمی همچون مورچگان، موریانه ها و زنبورهای عسل ناآگاهانه و به حکم غریزه باشد، بلکه این حرکت در انسان از روی شعور و آگاهی و نوعی انتخاب است؛ انتخابی آگاهانه و از روی شناخت تا با همنوعان خود الفت و همدلی داشته باشد و احساس وحدت و یگانگی کند و دریک کلام می توان گفت: بنای حیات بشر بر پایه ی وحدت است.
در مرحله ی بالاتر، آن گاه که انسان ها با دعوت الهی «پذیرش ایمان به خدا و قیامت» مواجه شدند، گروهی آن را پذیرفتند و گروهی امتناع ورزیدند و آنگاه که این دعوت در صحنه ی حیات بشر به گونه ای جدی عرضه شد به طوری که دریافت کنندگان خردورز و بینش ورش، راهی جز پذیرش آن روبروی خود ندیدند، مناسبات گذشته ی خود را کناری نهادند وصف خود را با منکران آن دعوت جدا کردند و معیاری تازه برای وحدت خود برگزیدند و آن ایمان به دعوت خداوندی بود. (1)
البته روشن است که این وحدت پایدار نمی ماند و پس از هر پیامبری، پیروان او با تفسیرها و تاویل های گوناگون از تعلیمات آن پیامبر و با دخالت دادن هواها و غرض های شخصی، قومی و باندی در این زمینه، فرقه ها و نحله های گوناگونی را پدید می آوردند و باز تفرقه آشکار می شد.
در دامن اسلام نیز این پدیده رخ نموده و ده ها فرقه و گروه اعتقادی، فقهی و معارفی در آن به وجود آمده است که جمع کردن آن در وضعیت کنونی کاری نا ممکن است. امروزه وقتی از سوی بزرگان و اصلاحگران دین، بر وحدت اسلامی تاکید می شود، هیچ گاه چنین مقصودی را از آن در نظر ندارند، بلکه مقصود آنان توجه به تعلیمات نخستین پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به عنوان نقاط مشترک و به فراموش سپردن اختلافات درون دینی، در مناسبات و ارتباطات ملل اسلامی است و این خواسته ای است که هم ممکن است وهم لازم.
در طول تاریخ، هماره امت اسلامی شاهد حضور مردان بزرگی بوده است که پرچم دار این وحدت میمون بوده اند و با تلاشی پی گیر در جهت تحقق این هدف متعالی گام های بلندی برداشته اند که می طلبد این اقدام ها از سوی فرزانگان، دنبال شود تا به نتیجه مطلوب برسد.
آمدن «انسجام اسلامی» در کنار«وحدت ملی» در پیام نوروزی رهبری انقلاب، این پیام را دارد که توجه به منافع و مصالح ملی، جدا از منافع و مصالح امت اسلامی نیست. ما در عین رعایت منافع و پاسداری از آنچه خود داریم و بدان پای بندیم، باید به مصالح جهان اسلام نیز بیندیشیم و با تاکید بر محوریت نقاط مشترک مذاهب در جهت وحدت امت اسلامی، گام هایی بلند برداریم.

فصل یک: کلیات
 

1/1.ارزش و جایگاه وحدت
 

در جهان هستی اصل بر وحدت است. مبدا آفرینش عین وحدت و حتی درخصوص او واحدیت که شائبه کثرت دارد، روا نیست، بل مفهوم صادق درباره ی او احدیت و یکتایی است.
اطلاق واحد بر او در برخی تعبیرها لفظی است و معنای مقصود از آن یکتایی است.
«اساسا کثرث و گونه گونی، شایسته ی او نیست و ترکب نشانه ی احتیاج، نقص و نارسایی است. در ذات او که مبری از کثرت است، آن چه از او صادر می شود نیز جز واحد نیست و قاعده ی مسلم نزد ارباب حکمت است که: الواحد لا یصدر منه ألا الواحد». (2).
این فیض صادره، از جنبه صدور واحد است و تعینات، تشخصات و کثرت زاییده ی حدود، ماهیات و عالم امکان است.
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد در انواع موجودات، نماد این وحدت، درتعاون و همیاری است که اجزای هریک از موجودات، نماد این وحدت، در تعاون و همیاری است که اجزای هریک از موجودات مرکب و نیز هریک از مجموعه ها مکمل یکدیگرند و این هماهنگی در اجزای هر کدام از مظاهر طبیعت ، نشانه ی سلامت آن است.
در عالم تشریع نیز هیچ اتهامی همچون شرک و کثرت بر خداوند ناروا نیست (3). حتی در مقام ایمان نیز وحدت ایمانی را می خواهد و باور به برخی و نپذیرفتن برخی دیگر از اعتقادات را با رد کل آن برابر دانسته است. (4)
و نیز برای ایمان پذیرفته، تنها اعتقاد به پیامبر اسلام را کافی ندانسته و با این که ایمان به پیامبری انبیای گذشته، با وجود ایمان به پیامبر اسلام در مقام عمل، چندان دخالتی در سرنوشت انسان ندارد، اعتقاد به آن ها و کتاب های آسمانی آنان را جزئی از ایمان مقبول برشمرده است و می فرماید:
(آمن الرسول بما انزل الیه من ربه والمومنون کل آمنه بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانک ربنا و إلیک المصیر) (5).
«پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش براو نازل شده ایمان آورده است(و او به تمام سخنان خود کاملا مومن می باشد) و همه مومنان نیز به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و فرستادگانش ایمان آورده اند(و می گویند:) ما در میان هیچیک از پیامبران او فرق نمی گذاریم (و به همه ایمان داریم) و (مؤمنان) گفتند: ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داریم) و بازگشت (ما) به سوی توست.»
از گذشتگان خواسته است تا به آیندگان و از آیندگان می خواهد تا به گذشتگان ایمان آورند تا از آغاز دعوت توحیدی تا پایان آن یک سلسله فراهم آید و هر دوره ای از آن حلقه ای در مجموع این زنجیره باشد و گذشته را به آینده و آینده را به گذشته پیوند دهد.
همه ی آن چه یاد شد از آن رواست که خداوند چون خود واحد است، وحدت را دوست می دارد و پراکندگی و گسیختگی را بر نمی تابد و این حقیقت را، هم در تکوین و هم در تشریع بروز و نمود داده است. گویی وحدت جان هستی و قبله تمامی موجودات، جریان ها و حرکت هاست.
و لذا پروردگار جهان دو دستگی و نزاع را در اردوگاه ادیان توحیدی مقبول خود ندانسته است و در قرآن کریم به پیامبرش سفارش می کند که به اهل کتاب بگوید: اگر به دین جدید نمی گروید دست کم بیایید در عقائد مشترک با هم همدل و همنوا باشیم.
(قل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمة سواء بیننا و بینکمألا تعبد إلا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون». (6)
«(بگو:) ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را- غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که مامسلمانیم.»
بنابراین، هم در عالم تکوین و هم در حوزه ی تشریع اصل بر وحدت است.
براساس این اصل، اختلاف و دوگانگی، قدمگاه و معبر خوبی است، ولی منزلگاه بد و زبان باری است و اگر بر اثر عواملی به منزلگاه تبدیل شد، بی تردید هر اقدامی در جهت گسترش و توسعه ی دامنه ی آن بر خلاف خواست الهی و مغایر با سنت خداوندی در تکوین و تشریع است، همچنان که خلاف داوری عقل نیز هست.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«المؤمن اخ المؤمن کالجسد الواحد إن اشتکی شیئتا منه وجد ألم ذلک فی سائر جسده و أرواحهما من روح واحدة». (7)
«مؤمن برادر مؤمن است، هم چون یک جسد است که اگر عضوی از آن دو از یک روح است.»
به سرود سعدی:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش از یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
جهت حساسیت اعضای یک بدن نسبت به درد هم، داشتن روح واحد است، و اگر جامعه ی ایمانی هم ئدارای یک روح شد؛ این گونه خواهد بود.
به نوشته برخی بزرگان: «علم و عمل از مقوله جوهرند» (8) بدین معنا که این دو، روح انسان را- که از مقوله ی جوهر است- می سازند و به آن شکل مناسب با خود می دهند. از سوی دیگر، قرآن مجید از نور ایمان، تعبیر به روح کرده است. (9)
بر این اساس وقتی روح های آدمیان از منبع واحدی تغذیه کردند و روح ایمان در آنان دمیده شد، واحد می شوند، هر چند در ظاهر، بدن ها از هم جدا باشند.

2/1. همگرایی و معاشرت نیک
 

حفظ وحدت و یکپارچگی امت اسلامی و معاشرت نیکو با مخالفان مذهب شیعه، همواره مورد تأکید و توصیه اهل بیت (علیه السلام) بوده است. در دوران امامان (علیه السلام) شیعیان آنها نسبت به مخالفان خود گروهی اندک به شمار می آمدند و آنان به جهت بر حق ندانستن اعتقاد اکثریت مردم، در مشروعیت ارتباط و حسن رفتار با آن ها، به تردید می افتادند و لذا در این خصوص از آن بزرگواران می پرسیدند و آنان نیز بر خوشرفتاری و حسن سلوک با آن ها سفارش و اصرار می ورزیدند.
معاویة بن وهب می گوید:
«فلت لأبی عبدالله (علیه السلام): کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا و بین قومنا و فیما بیننا و بین خلطائنا من الناس؟ قال فقال: تؤدون الأمانة إلیهم و تقیمون الشهادة لهم و علیهم و تعو دون مرضاهم و تشهدون جنائزهم». (10)
«چگونه شایسته است با قوم خود و کسانی از مردم که با آنان مراوده داریم، رفتار نماییم؟ حضرت فرمودند: نسبت به آنان امانت دار باشید و به سود و ضررشان اقامه ی شهادت کنید و از مریضان آن ها عیادت نمایید و در تشییع جنازه شان شرکت کنید.»
امام صادق (علیه السلام) در بخشی از سخنان خود به زیدین شحام می گویند:
«صلوا عشائرکم، و اشهدوا جنائزهم، و عودوا مرضاهم، و أدوا حقوقهم، فإن الرجل منکم إذا ورع فی دینه و صدق الحدیث و أدی الأمانة و حسن خلقه مع الناس. قیل: هذا جعفری فیسرنی ذلک و یدخل علی منه السرور و قیل هذا أدب جعفر و إذا کان علی غیر ذلک دخل علی بلاؤة و عاره و قیل هذا أدب جعفر». (11)
«با عشیره و طایفه خود ارتباط داشته باشید و بر جنازه های آن ها حاضر شوید و مریض هایشان را عیادت کنید و حقوقشان را بپردازید؛ زیرا هر گاه شخصی از شما پرهیزگار و راست گفتار و امانت دار و خوشرفتار با مردم باشد، گفته می شود این اثر ادب جعفری است و اگر چنین نباشد- چون به ما وابسته اید- آن را به امانت نسبت می دهند و مایه ی ننگ و عار ما خواهد بود.»
معاویة بن وهب می گوید (12):
«قلت له: کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا و بین خلطائنا من الناس ممن لیسوا علی أمرنا؟ قال: تنظرون إلی أئمتکم الذین تقتدون بهم فتصنعون ما یصنعون فو الله إنهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنائزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یؤدون الأمانة إلیهم: (13).

فصل دوم
 

1/2. عوامل تفرقه
 

1/2-1. سب وناسزاگویی
 

انسان وقتی به چیزی اعتقاد یافت، هرچند آن عقیده باطل باشد، نسبت به آن محبت قلبی می یابد و رفته رفته پیوندی عاطفی میان خود و آن ایجاد می کند. در این حالت تعرض وتجاوز به حریم آن را تعرض به خود می شمارد و در برابر آن واکنش نشان می دهد. بروز چنین حالتی، هم او را از پذیرفتن سخن حق دور می کند و هم به ناسزاگویی اش به عقاید حق وا می دارد و لذا هیچ گاه پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) نسبت به بت های اعراب جاهلی و یا سردمداران کفر ناسزا و دشنام نداد ، بلکه تلاش می کرد خردهای مردم بت پرست را بیدار کند و اذهان آنان را به ناتوانی بت ها و ناشایسته بودن عبادت آنان توجه دهد.
قران کریم می فرماید:
(و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبهم بما کانوا یعملون) (14) .
« (به معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) نادانی خدا را دشنام می دهند. این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم. سپس بازگشت همه ی آنان بسوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می کردند آگاه می سازد.»
علی بن ابراهیم از پدرش از مسعده بن صدقه نقل کرده است: از امام صادق (علیه السلام) درباره این سخن پیامبر خدا (صلی الله علیه واله وسلم) پرسیدند که فرمود:
«ان الشرک اخفی من دبیب النمل علی صفات سودا فی لیله ظلماء»
«شرک پنهان تر از راه رفتن مورچه بر سنگ صاف سیاه در شب تاریک است.» (15)
آن حضرت در پاسخ فرمود: «مومنان (در صدر اسلام) معبودهای مشرکان را ناسزا و دشنام می گفتند، مشرکان نیز (در برابرآن) به آنچه مومنان می پرستیدند ناروا و بد می گفتند.
سپس خداوند مومنان را از بد گویی به خدایان (دروغین) آنان بازداشت تا کافران خداوند متعال را ناسزا نگویند تا در نتیجه مومنان از جایی که خود توجه ندارند شرک به خدا ورزند (و در کار زشت مشرکان شریک گردند) . » (16)
در این حدیث نکته ای قابل توجه است و آن این که در بسیاری از موارد انسان به گمان خدمت به عقیده و مرام خود به مقدسات مخالفان خویش تمهین می کند. این توهین یقینا فسادهایی به بار می آورد و و گذشته از واکنش مشابه طرف مقابل، نا امنی ها، تکفیرها، قتل ها و تجاوزهایی را موجب می شود. مطابق این حدیث شریف ناسزاگویان نخستین در تمام پیامدهای آن ، بی آن که خود بدانند، شریک اند که گوییا خود مرتکب این این کار شده اند.
حضرت رضا (علیه السلام) در حدیث ابراهیم بن ابی محمود دسیسه ی دشمنان اهل بیت (علیه السلام) در زمینه جعل حدیث را درباره ی آنان این چنین بیان می کنند:
«ای پسر ابن محمود! مخالفان ما روایت هایی در مورد فضایل ما ساخته اند که سه دسته است:
1. روایات غلو آمیز
2. روایات هایی که مضمون آن ها کوتاهی و نقیص در حق ماست.
3. برخی نیز به بدگویی از دشمنان ما پرداخته است.
وقتی مردم روایاتی که در مورد ما زیاده روی کرده است می شنوند، شیعیان و پیروان ما را به کفر نسبت می دهند و آن ها را معتقد به ربوبیت ما برمی شمارند و آن گاه که به احادیث مربوط به تنقیص ما بر می خورند، آن را درباره ما می پذیرند و زمانی که حدیث هایی که از دشمنان ما بدگویی کرده است، به گوششان می خورد، به ما بد می گویند. خداوند می فرماید:
(ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر العلم...). (17)
« (به معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهیدمبادا آن ها (نیز) از روی (ظلم) و جهل خدا را دشنام دهند.»
ای ابن محمود! هر گاه مردم به چپ و راست رفتند، تو راه ما را بگیر، به یقین کسی که ملازم راه ما باشد ، ما با اوییم و کسی که از ما جدا شود، از او جداییم.» (18)
برخی روایات، در باره ی مخافان اهل بیت، بیان تاریخ حیات و واقعیات زندگی عملکرد آنها است. گروهی دیگر، ضمن اشاره ویا باز گویی برخی حوادث تاریخی- راست یا دروغ- با لحنی تند، به بدگویی و لعن و دشنام به آنان پرداخته است،ر که مقصود حضرت رضا (علیه السلام) نوع دوم است نه قسم نخست.
بی تردید یکی از عوامل اساسی تفرقه میان گروه ها و مذاهب اسلامی، سب و ناسزا گویی برخی طرفداران تند و عصبانی هر مذهب بر ضد عقاید مذهب دیگر است.
نکته ی اساسی این است که در این باره باید قول و فعل با هم برابر باشند. برگزاری نشست ها و کنگره ها در این باره، زمانی سودمند است که مفاد آن در عمل طرفداران مذاهب نیز تجلی یابد، در حالی که واقعیت در برخی موارد این گونه نیست و گاهی به بهانه ی دفاع از خلفا و یا دفاع از اهل بیت (علیه السلام) و مانند آن به مقدسات یکدیگر اهانت می شود که بی تردید از دیدگاه اسلام کاری باطل و مایه ی امید و خشنودی دشمنان مشترک اسلام و مسلمین است.

1/2-2. ناشناخته بودن
 

از قابلیت های انسان، امکان دسترسی به حقایق و معارف است که ریشه در فطرت جستجوگری و حقیقت جویی او دارد. محقق نیز کسی است که به این ندای فطرت پاسخ مثبت می دهد و هر شنیده و یا خوانده ای را بی تحقیق مطمئن، نمی پذیرد.
بسیاری از مردم از تحقیق بدوراند و قضاوت خود در باره ی دیگران و عقاید آنان را بر اساس شنیده های خود شکل می دهندو لذا بسیاری از موارد به خطا درباره ی دیگران داوری می کنند و این خود از علل عمده ی تفرقه و جدایی است.
امیر مومنان (علیه السلام) می فرمایند:
«الناس اعداء ما جهلوا»؛ «مردم دشمنان چیزی هستند که به آن جاهل اند. » (19)
دشمنی بسیاری نسبت به حقایق، بدان علت است که آنان تصور صحیحی از آن ندارند، اگر این تصور درست شود، جاذبه ی حقیقت آن ها را به سوی خود می کشد.
برای مثال، سجده بر مهر، قرآن و صیانت آن از تحریف، تکبیر پس از نماز، نظریه ی شیعه درباره ی صحابه، توسط و مانند آن نزد شیعیان، به گونه ای است که اگر درست شناخته شوند، خود عامل وحدت اند، در حالی که همین مسائل در اثر عدم شفافیت آن نزد اهل سنت و تصورات خطا درباره ی آن ها، به عامل بزرگی در جهت ایجاد تفرقه میان امت تبدیل گشته اند.
به همین سان بسیاری از شیعیان تصور می کنند که اهل سنت با اهل بیت (علیه السلام) میانه ی خوبی ندارند و با آنان مخالفندو از این رو، در داوری خود نسبت به آن ها زیاده روی می کنند.
بی تردید برنامه ریزی در جهت رفع این ابهام ها در حد زیادی به تقریب و وحدت امت اسلامی مدد می رساند که تجربه نیز گویای آن است.

1/2-3. توطئه دشمنان
 

مهمترین عامل اقتدار امت اسلامی کلمه توحید و وحدت کلمه است و لذا بیشترین تیرهای زهرآگین دشمنان نیز به همین سو نشانه رفته است.
اخیرا کتابی به نام «نقشه ای برای جدایی مکاتب الهی» در امریکا انتشار یافته است، در آن گفتگوی مفصلی با دکتر « مایکل برانت» یکی از معاونان سابق سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) انجام شده است.
او در این گفتگو به طرحهایی اشاره می کند که بر ضد مذهب شیعه و شیعیان تدارک شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
« در یک گردهمایی که با حضور مقامات سیاسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برگزار شد، تصویب شد که بر روی مذهب شیعه تحقیقات بیشتری صورت گیرد و طبق این تحقیقات برنامه ریزیهایی داشته باشیم.
به همین منظور چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم و این پروژه در سه مرحله به ترتیب زیر انجام شد:
1. جمع آوری اطلاعات و آمار.
2. اجرای اهداف کوتاه مدت با انجام تبلیغات علیه شیعیان و راه اندازی اختلافات مذهبی میان شیعیان با دیگر مذاهب اسلامی.
3. اجرای اهداف بلند مدت جهت از بین بردن این مذهب بر اساس مرحله ی اول پروژه، محققانی به سراسر جهان اعزام شدند که به سولات زیر پاسخ داده شود:
الف) شیعیان در کدام مناطق جهان و در هر منطقه چه میزان نفوذ دارند؟
ب) چگونه تضادهای داخلی شیعیان را می توان تحریک کرد؟
ج) چگونه بین شیعیان و سنی ها اختلاف انداخته و از این اختلاف ها بهره برداری کنیم؟...» (20)

1/2-4. برآورد خطا نسبت به اقتدار دشمن
 

از عوامل تفرقه میان امت اسلامی، اختلاف دیدگاه نسبت به اقتدار و توانایی دشمن است.
بزرگ آمدن قدرت دشمن مشترک در تصور بخشی از جهان اسلام موجب می شود آنان از بسیاری از مواضع اصولی و منافع امت اسلامی چشم بپوشند و به اردوگاه دشمن نزدیک شوند ولی در مقابل، آنان چنین تصوری ندارند و در برآورد خود نسبت به توانایی های او
به گونه ای دیگر می اندیشند، راه دیگری را برگزینند.
(اذ ایر یکهم الله فی منامک قلیلا و لو ارا کهم کثیرالفشلتم و لتناز عتم فی الامر و لکن الله سلم انه علیهم بذات الصدور) (21)
« در آن هنگام. که خداوند تعداد آنها را در خواب به تو کم نشان داد و اگر فراوان نشان می داد مسلما سست می شدید و (درباره ی شروع جنگ با آن ها) کارتان به اختلاف می کشید ولی خداوند (شما را از شر این ها) سالم نگه داشت، خداوند به آنچه درون سینه هاست، داناست.»
هم اکنون به وضوح مشاهده می شود که برآورد خطای برخی زمامداران و دولت های کشورهای اسلامی از میزان توانایی قدرت های استکباری دنیا و بزرگ نمایی این قدرت ها از توانمندی خود، خود آنان را به همسویی با سیاست های استکبار و مقابله با آرمان های نظام جمهوری اسلامی کشانده است.
به نظر می رسد اگر مسولان سیاست خارجی جمهوری اسلامی توفیق یابند؛ این حقیقت تجربه شده در ایران را به مسولان و رهبران دولت های اسلامی تفهیم کنند که دشمنان اسلام هرچند به لحاظ امکانات نظامی و غیر آن توانایی فراوانی دارند، ولی بی تردید این توانایی ها در برابر ایمان و وحدت امت اسلامی هیچ کاری از پیش نمی برد، گامی بلند در جهت همنوایی و وحدت امت برداشته اند.

1/2-5. خودنگری و قوم گرایی
 

از عوامل مهم جدایی انسان ها و تفرقه میان آن ها خود بینی است. خود نگری در حوزه ی فردی، انسان را محروم از معاشرت نیکو با دیگران می سازد و در سطح اجتماعی و فرا ملی، مایه ی تفرقه و جدایی گروه ها و ملت ها از یکدیگر است.
قدرت های استکباری برای سرگرم کردن مسلمانانبه مسائل داخلی و منازعات نژادی و ملیتی، امپراتور بزرگ عثمانی را پاره پاره کردند تا هر دسته ای از مسلمانان در عرض مصالح و منافع امت اسلامی بر حول محور کشور، قوم و نژاد خود بیندیشد و حتی گاهی منافع خود
را در تضاد در کشور اسلامی دیگر برشمارد.
قران کریم بهانه گروهی از منافقان را که از شرکت در جنگ احزاب سرباز زدند، این چنین بیان می کند:
(و اذ یقول المنافقون الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا و اذ قالت طائفه منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا و یستاذن فریق منهم النبی یقولون ان بیو تنا عوره و ما هی بعوره ان یریدن الا فرارا) . (22)
« و(نیز به خاطر آورید) زمانی را که منافقان و بیماردلان می گفتند: خدا و پیامبرش جز وعده های دروغین به ما نداده اند و (نیز به خاطر آورید) زمانی را که گروهی از آنان گفتند: ای اهل یثرب (ای مردم مدینه) اینجا جای توقف شما نیست به خانه های خود بازگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می خواستند و می گفتند: خانه های ما بی حفاظ است، در حالی که بی حفاظ نبود، آنها فقط می خواستند (از جنگ) فرار کنند.»
در منطق اینان خانه های خود مطرح است نه امنیت و مصالح کل مدینه با آنکه هدف دشمنان اسلام نابودی کل مدینه است، ولی در اندیشه ی آنان مدینه خانه هایی است که هرکس باید تنها دغدغه ی پاسپانی از آن را داشته باشد، نه یک خانه که هر یک از افراد را مسؤل پاسداری از کل آن کند و این یعنی فرار از مسؤلیت اجتماعی و انسانی. (23)
اکنون در سطح دنیا مرزها کمرنگ تر می شود و کشورها بر نقاط مشترک خود تأکید کرده و بر اساس آن اتحادیه ها شکل می گیرد. در این وضعیت به نظر عقل و شرع، ضرورت اقتضا می کند که کشورهای اسلامی نیز به این اصل عقلی و شرعی باز گردند و بجای شعار (ان بیو تنا عوره) به مصالح و منافع امت اسلامی بیندیشند.
هم اکنون گفته می شود (24) کشور سودان به منظور وحدت اسلامی شرط صدور ویزا را برای مسافران خارجی مسلمان به آن کشور لغو کرده که اقدامی شایسته است.

فصل سه : عوامل وحدت
 

3-1 . تأکید بر نقاط مشترک
 

پیش از این اشاره شد که منطق قرآن در دایره ی ادیان و مذاهب توحیدی، پس از دعوت به پذیرش آنچه حق است، فراخوان به وحدت، همگرایی و تأکید بر نقاط مشترک است.
بی تردید نقاط همگون بین اهل کتاب و مسلمانان، هم در شماره و هم در کیفیت قابل مقایسه با پیروان مذاهب اسلامی نیست، که در ادامه، گذشته از اصول عقائد به چند مورد اساسی اشاره می کنیم:

3-1-1 . کعبه
 

امام صادق (علیه السلام) فرمود:
« لا یزال الدین قائما ما قامت الکعبه».
«تا وقتی کعبه پابرجاست، دین نیز پایدار خواهد ماند.» (25)
بی شک این پایداری و قوام در سایه وحدت و اجتماع امت است. بالاتر این که اگر در موضوع حج تأمل شود به دست می آید که اساسا گردهم آمدن در حج، هرچند همچون اجتماع در نماز جمعه، در ذات آن گرفته نشده است، ولی بی تردید یکی از اهداف اصلی آن به شمار می رود.
نماز جمعه به منظور برگزاری عبادت جمعی در هر هفته و حج به قصد ایجاد اجتماعی بزرگ از سراسر دنیای اسلام و برقراری الفت اسلامی در عبودیت و بندگی خداوند است.
هر مسجدی که بنا شود خانه خدا و معبد است و خداوند می تواند همان فضیلت کعبه را به هر مسجدی بدهد و اگر موضوع حج صرفا یک امر عبادی باشد، چه نیازی است بر کوچ دادن مردم از نقاط مختلف دنیا به یک مکان، با آن همه زحمت ها و سختی ها!
وانگهی محدود کردن این اجتماع در زمان معین و مشخص، به ویژه در وقوف ها، به گونه ای که بر خلاف نماز حتی فضا در آن مقرر نشده و اگر حاجی در وقت تعیین شده به اعمال حج نرسد باید تا سال دیگر در انتظار بماند، همه نشان دهنده ی این است که هدف اصلی
از برگزاری چنین مراسم بی مانندی، دیدار، آشنایی، ایجاد محبت ایمانی و پیوند برادری، آگاهی از احوال یکدیگر و برقراری وحدت بزرگ امت اسلامی و صف بندی در برابر کفر جهانی است.
و لذا قریشیان از روی خود برتر بینی در وقوف به عرفات و کوچ از آن به مشعروالحرام جمعی جدا داشتند و راهی غیر از سایر مسلمانان برگزیدند، از این کار نهی شدند و به آنان دستور داده شد تا به جمع سایر مسلمانان بپیوندند و از همان راهی روند که مسلمانان دیگر می پیمایند. (26)
از این رو در جهت تحکیم پایه های وحدت مسلمانان، تلاش در رونق دادن کار حج و بالاتر تأکید بر مایه های تحکیم پایه های وحدت امت در این مراسم، به ویژه شرکت بیش از پیش شیعیان در نمازهای جماعت و جمعه اهل سنت، از بایسته هاست.
پیروی از مکتب اهل بیت عصمت (علیه السلام) هر چند تکلیفی بزرگ و از اسطوانه های دین است ولی پاسداشت اصل دین و حفظ کیان آن که تنها در سایه وحدت اسلامی و پرهیز از اختلاف قابل دست یابی است تکلیفی بزرگ تر است.

3-1-2. قرآن
 

از وجوه مشترک عمده میان مذاهب اسلامی، قرآن کریم است و این بدان جهت است که قرآن بر خلاف دیگر کتاب های آسمانی دیگر، از دستبرد مصون مانده است و تمامی مذاهب اسلامی، بی کم و کاست آن را پذیرفته و بدان ایمان دارند.
البته قرآن به تنهایی برای ایجاد وحدت درون دینی، کارآمد و مناسب نیست؛ زیرا هر یک ازمذاهب و نحله های اسلامی با اعتقادات مختلف بدان تمسک کرده و می کنند و این کار نتوانسته است میان آنها وحدت آفرین باشد، چنین کاری نیاز به مفسران امین و بدور از خطایی است که بیان آن ها « قول فصل » باشد و چنین کسانی را جز در خصوص امامان شیعه کسی مدعی نشده است که در زیارت جامعه می خوانیم:
« و بمو الا تکم تمت الکلمه و عظمت النعمه و ائتلفت الفرقه» ؛ « با پذیرش ولایت شما، کلمه ی توحید تمام می شود و نعمت (خداوند) بزرگ می گردد و جدایی ها
به همنوایی تغییر می یابد .... » (27)
کارآمدی قرآن در جهت ایجاد وحدت امت اسلامی برون دینی و در برابر استکبار جهانی است که از دو راه میسر است:
الف) تأکید بر ایمان مشترک به آن
ب) اهتمام بیشتر به آن در تحقیقات و در عمل به آموزه های آن

3-1-3. ماه رمضان
 

روزه هرچند به ظاهر عبادت عبادتی فردی است ولی در واقع دارای بعد اجتماعی بسیار مؤثری است. این احساس که با حلول ماه مبارک رمضان تا پایان آن، هر مسلمانی در هر جای دنیا، همه روزه از ساعتی معین تا لحظه ای خاص امساک می کنند، عالی ترین نماد و نمایش وحدت اسلامی است که در دنیای امروز کاملا قابل فهم است، هر چند در جهان اسلام مورد غفلت است
به نظر می رسد تبادل تبریک میان مسؤولان کشورهای اسلامی به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان و عید فطر در سطحی گسترده، برگزاری مسابقات با شکوه قرآنی میان کشورهای اسلامی در این ماه، اعلام ماه رمضان به عنوان ماه وحدت امت اسلامی، برگزاری مراسم افطاری از سوی سفارتخانه های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف و دعوت از شخصیت های فرهنگی و مؤثر در آن مراسم، افزایش روزهای تعطیلی به مناسبت عید فطر در هر سال به منظور هماهنگی بیشتر با سایر کشورهای اسلامی و برگزاری راهپیمایی روز قدس در این کشورها و مانند آن، اقداماتی است که می توان از آن در جهت احیای بعد اجتماعی ماه مبارک رمضان و تقویت وحدت اسلامی بهره برد.

3-1-4. دوستی اهل بیت
 

به اعتقاد شیعه، مسلمانان در مورد اهل بیت (علیه السلام) وظایفی دارند که یکی از آن ها دوستی و محبت آنان است و این دوستی از ضروریات دین است و کسی که فاقد آن باشد مسلمان نیست و محکوم به نجات است. (28)
قرآن کریم می فرماید:
( ... قل اسالکم علیه اجر الا الموده فی القربی... ). (29)
بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم)....».
لزوم مودت اهل بیت، مشترک میان تمام پیروان مذاهب اسلامی است که در این خصوص دو تصور غلط مانع استفاده درست از این موضوع در جهت وحدت اسلامی است.
الف) بسیاری از پیروان مکتب اهل بیت (علیه السلام) بر این پندارند که دوستداران اهل بیت (علیه السلام) تنها شیعیان هستند و غیر آن ها نسبت به خاندان پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) ارادتی ندارند و این خود مایه ی بدبینی و ناخوشنودی است در حالی که کتاب های قطوری که غیر شیعیان در خصوص فضائل و مناقب اهل بیت (علیه السلام) و لزوم مودت آنانر نوشته و منتشر کرده اند، بسیار است که آگاهی از آن برای شیعیان پر جاذبه و در رفع این سوء تفاهم ها گامی مؤثر خواهد بود.
ب) در برابر این گمانه، تصور برخی اهل سنت که شیعیان درباره ی امامان خود زیاده روی و غلو می کنند و آنان را خدا یا پیامبر می دانند و اعتقاد برخی به ظاهر وابستگان به مرام تشیع را که چنین باورهای غلط و انحرافی دارند، به همه شیعیان نسبت می دهند. بی شک این تصور خطا که از سوی برخی محافل وابسته به استعمار نیز ترویج می شود، ضربه ی محکمی بر اساس وحدت اسلامی است در حالی که هرچند امامان از امام علی (علیه السلام) تا امام هادی (علیه السلام) همواره با چنین افراد و گروه هایی، با این اعتقادات باطل مواجه بودند، ولی تندترین و شدیدترین مبارزه ی فرهنگی را با آنان داشتند و هرگاه از آنان یاد می کردند و یا سخنی از آن ها به میان می آمد، با لعن و نفرین و اظهار بیزاری از آنان و مباح دانستن خون آن ها، مردم را از آنان بر حذر می داشتند.
شاید برخورد امامان شیعه با هیچیک از پیروان مذاهب و مرام های باطل به شدت و صراحت آنان در برخورد با «غلاه» نبوده است. برای نمونه وقتی یکی از یاران حضرت صادق (علیه السلام) در این باره از آن حضرت می پرسد، این چنین پاسخ می شنود:
« یا سدیر سمعی و بصری و بشری و لحمی و دمی و شعری من هولاء براء و بری الله منهم مه هولاء یلی دینی و لا علی ابائی و الله لا یجمعنی الله و ایاهم یوم
القیامه الا و ساخط علیهم». (30)
«ای سدیر، گوش، چشم، پوست، گوشت، خون و موی من از آنان (غلاه) بیزار است. خدا از آنان بیزار است. آن ها بر دین من و پدران من نیستند و خداوند روز قیامت بین ما و آنان گرد نخواهد آورد مگر این که بر آن ها خشمناک خواهد بود. »
برخی کارها و حرکت ها نیز از برخی عوام شیعه- مانند هیئت سجده گرفتن نزد قبور ائمه، دست به سوی آسمان دراز کردن به وقت بردن نام آن ها و یا القاب و عناوین غلو آمیزی که برخی مداحان ناآگاه، مغرض و یا تحریک شده بر زبان می آورند- به گونه ای است که زمینه این اتهام را به شیعیان، نزد اهل سنت تشدید می کند.
حضرت رضا (علیه السلام) روایات غلوآمیز در مورد اهل بیت (علیه السلام) را ساخته دست دشمنان می داند که برای بدنام کردن شیعیان و متهم ساختن آنان به اعتقاد به ربوبیت امامان، جعل کرده اند.

3-2. دشمن مشترک
 

از عوامل ایجاد وحدت میان افراد و گروه ها، احساس وجود دشمن مشترک است.
دشمن متجاوز گاهی قصد تجاوز به چند گروه و یا کشور را می کند و گاهی به نقطه ای که برای دو گروه و یا ملتی مقدس و ارزشمند است هجوم می برد. وجود چنین دشمنی در هر مورد زمینه وحدت و انسجام مردمی که مورد تهاجم اند را فراهم می کند. وجود دشمن مشترک هرچند قادر نیست اختلاف و نزاع بین دو گروه را ریشه کن سازد، ولی بی تردید در تخفیف جدایی ها و جلب همکاری و تعاون میان آن ها تأثیر جدی دارد.
قرآن کریم می فرماید:
(و لیعلم الذین نافقوا و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله و ادفعوا قالوا لو نعلم قتالا لا تبعنا کم هم للکفر یومئذ اقرب منهم للایمان یقولون بافوا ههم ما لیس فی قلوبهم و الله اعلم بما یکتمون). (31)
« و نیز برای این بود که منافقان شناخته شوند، آن هایی که به ایشان گفته شد:
بیایید در راه خدا نبرد کنید یا حداقل از حریم خود دفاع نمایید. گفتند: اگر می دانستیم جنگی روی خواهد داد، از شما پیروی می کردیم ( اما می دانیم جنگی نمی شود ). آن ها در آن هنگام به تو نزدیکتر بودند تا به ایمان، به زبان خود چیزی می گویند که در دلهایشان نیست و خداوند به آن چه کتمان می کنند آگاهتر است.»
بعضی از مسلمانان ( که به گفته ی ابن عباس عبدالله بن عمرو بن حزام بوده است ) هنگامی که دید عبدالله بن ابی بن سلول با یارانش در مسیر حرکت مسلمانان به سوی احد، خود را از لشکر اسلام کنار کشیده اند و تصمیم بازگشت به مدینه را دارند، گفت:
« بیایید به خاطر خدا و در راه او پیکار کنید و حداقل در برابر خطری که وطن و خویشان شما را تهدید می کند، بایستید. » (32)
عبدالله بن ابی به بهانه ی این که پیامبر پیشنهاد ما در خصوص ماندن در مدینه و دفاع از آن را نپذیرفته با حدود سیصد نفر از همفکران خود از سپاه اسلام بیرون رفتند، در حالی که قریشیان قصد مدینه کرده بودند و آن شهر، خانه و کاشانه مشترک قبایل ساکن در آن بود و به حکم عقل باید همگان اختلاف ها و گلایه های جزئی را کنار می نهادند و برای دفاع از آن و دفع خطر دشمن مشترک بسیج می گشتند.
هم اکنون نیز جهان اسلام با دشمنان مشترک و خطرناکی روبروست که عقل و دین اقتضای وحدت در برابر آنان را دارند.
امام خمینی در این باره می گویند:
« امروز روزی است که تمام طوایف اسلامی مقابل هستند با قدرت های شیطانی که اساس اسلام را می خواهند از بین ببرند. این قدرت هایی که دریافته اند که آن چیزی که خطر برای آن ها دارد اسلام
است. آن چیزی که خطر برای آن ها دارد وحدت ملت های اسلامی است. » (33)
مسأله اساسی در این مورد، احساس وجود این دشمنی است. و اجازه تأثیر گذاری چنین دشمن مشترکی در وحدت امت اسلامی، ناشی از عدم ارزیابی و درک درست از خطر آن، از سوی ملت ها و دولت های اسلامی است.

3-3. مقابله با گروه های تندرو
 

همواره در میان جمعیت ها و دولت ها، افراد و گروه هایی هستند که نسبت به مطالبات مشترک، خواسته هایی بیش از حد از اکثریت مردم دارند. معمولا اکثریت مردم توقعات خود را در موازنه با بسیاری از واقعیت های سیاسی، اجتماعی تعدیل می کنند و در حد میانه ای استقرار می یابند. در حالی که این گروه ها انتظارات خویش را بسیار فراتر از حد تحمل ظرفیت و قابلیت واقعیت های موجود صورت می دهند و گاهی با حرکت های تند و پر فشار خود ، جامعه را دچار اظطراب، ناامنی و اختلال می سازند.
مسلم بن حجاج از ابو هریره نقل می کند که پیامبر فرمودند:
« هر کس از اطاعت بیرمن رود و از جماعت جدا شود و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است و هر کس زیر پرچم ناشناخته ای بجنگد و برای بستگان و قبیله ی خود خشمگین شود یا به تعصب فامیلی دعوت کند یا آن را یاری کند و کشته شود. پس به مرگ جاهلیت مرده و هر کس بر امت من شورش کند و نیکوکار و بدکار آن را بزند و از مؤمنان آن هم دست بر ندارد و به عهد و پیمانی که با آنان بسته وفا نکند، از من نیست و من نیز از او نیستم.» (34)
هم چنین مسلم از عرفجه روایت می کند از پیامبر شنیدم که فرمود:
« در آینده نابسامانی هایی پدید خواهد آمد. هر کس بخواهد اجتماع و همبستگی این امت را از هم بپاشد، او را با شمشیر بزنید، هر کس بخواهد باشد.» (35)
نمونه این گروه های تندرو که در زمان حضرت علی (علیه السلام) بروز کردند، خوارج نهروان بودند. آنان با اینکه در بحبوحه ی جنگ صفین، که نشانه های پیروزی آن حضرت آشکار شده بود، پس از دسیسه های عمرو بن عاص، با فشار از او خواستند تا حکمیت میان خود ومعاویه را بپذیرد و پس از پذیرش آن توسط آن حضرت، با اصرار تمام از او خواستند تا آن را نقض کند و به قرارهای خود پشت پا بزند و وقتی با امتناع ایشان روبرو شدند، پرچم مخالف و ستیز با او را برداشتند و دشمنی شان را شدت بخشیدند و سر انجام جنگ نهروان را با او به راه انداختند و مصیبت ها به بار آوردند و علی (علیه السلام) به منظور دفع فتنه ی آنان بیشتر آنان را از دم تیغ گذراند.
امروز نیز هستند افراد و گروهایی که به گونه های دیگر و شعارهای متفاوت آب به آسیاب دشمن می ریزند و همان اهداف شیطانی را دنبال می کنند و هر روز در جایی بذر نفاق و تفرقه را در میان امت اسلامی می افشانند.
بی تردید هوشیاری و مقابله با آن ها از سوی آحاد امت اسلامی فتنه آنان را ناکام و تلاش آن ها بی ثمر خواهد ساخت.

پی نوشت:
 

1. علامه طباطبایی (ر) می نویسد: اختلاف در زندگی بشر بر دو نوع است:
الف) اختلاف هایی که در مسائل زندگی روزمره و تجاوزهایی که به حقوق یکدیگر صورت می پذیرد که پیامبران آمده اند تا در این اختلاف ها بین بشر داوری کنند.
ب) اختلافی که در اصول و فروع و معارف دین الهی و در درون آن، توسط عالمان و پیشوایان دین پدید می آید. المیزان، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ج 10، صص 32- 31
تردید نیست که اصل ظهور یک پیامبر در بین جمعیتی، خود منشأ بروز اختلاف و دوگانگی بوده است که عده ای به او گرویده و گروهی نیز کفر می ورزیدند.
مرحوم علامه در تقسیم بندی خود، به این نوع اختلاف اشاره ای نمی کند.
2. صدر الدین محمد شیرازی، الأسفار الأربعه، قم، انتشارات مصطفوی، ج 2، صص 209- 204
3. ر. ک. به: نساء: 48
4. ر. ک. به: نساء: 150
5. بقره: 285
6. آل عمران: 64
7. شبر، سید عبدالله، الأخلاق، قم، کتابفروشی بصیرت، ج 5، ص 96
8. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ سوم، 1372، ج 1، ص 153، نکته 139
9. مجادله: 22
10. وسائل الشیعه، مکتب الاسلامیه، ج 8، ابواب احکام العشرة، باب 1، ص 398، ح 1
11. همان، ح 2
12. معاویة بن وهب بجلی، از امام صادق و امام کاظم (علیه السلام) نقل حدیث می کند.
ر. ک. به: اردبیلی محمد بن علی، جامع الرواة، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی، ج 2، ص 241
13. پیشین، ص 399، ح 3
14. انعام: 108
15. وسائل الشیعه، ج 16، ص 254
16. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1390ق. ج 7، ص 343
17. انعام: 108
18. محمد بن علی بن حسین بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ اول، 1404 ق. ج 2، ص 272
19. نهج البلاغه، خطبه ی 172
20. نقل از روزنامه جمهوری اسلامی 1383/3/5، ش 7203، ص 16
21. انفال: 43
22. احزاب: 12 و 13
23. ر. ک. به: ملحمة الوحدة، آراء و احادیث المفکرین الاسلامیین حول الوحدة الاسلامیه، تهران، مؤتمر القمة الإسلامی الثامن، مقالة: الشیخ سعید شعبان، صص 17- 16
24. همان، ص 20
25. وسائل الشیعه، تهران، المکتبة الاسلامیه، ج 8، ص 14
26. بقره: 199
27. روضة المتقین، ج 5، صص 495 و 496
28. ر. ک. به: مستند الشیعه، ج 6، ص 270؛ جواهر الکلام، ج 39، ص 32؛ تحریر الوسیله، ج 1، ص 118
29. شوری: 23
30. اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 269
31. آل عمران: 167
32. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1372، ج 3، ص 167
33. صحیفه نور، ج 13، صص 45 و 46
34. صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج 12، کتاب الاماره، صص 238 و 239، ح 848
35. همان، ص 241، ح 1852
 

45 منبع: کتاب حکومت اسلامی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان