برتری  IQیا نبوغ شناختی‌ بر ‌ EQ یا نبوغ احساسی‌، مدتها مورد بحث کتاب‌ها و تحقیقات بیشماری بوده است. اما واقعا کدام یک تاثیر بیشتری در موفقیت‌های زندگی‌ دارند؟

 

 IQیا درجه نبوغ فکری و شناختی‌، همواره معیاری برای سنجش هوش افراد و قابلیت آنها برای ترقی‌ در زندگی‌ بوده است. هرچند در سال 1996، گروهی از روانشناسان آمریکای تحقیقی انجام دادند که در نتیجه آن‌ می‌توان این فرض را به چالش کشید و احتمال موثرتر بودن EQ یا نبوغ احساسی‌ را مطرح کرد. این گروه معتقد بودند که معیار‌های سنجش نبوغ شناختی‌ بسیار محدود هستند و حوزه‌های هوشی بسیار دیگری در مغز وجود دارند که می‌توانند نماد توانایی‌های فرد باشند. معتقد بودند که بیشتر از هر هوش یا ذکاوت قابل سنجشی، این احساسات و نحوه ابراز آنها از طرف افراد است که می‌تواند در بسیاری از زمینه‌ها راه گشا باشد.

 

مقایسه:

IQ: عددی استاندارد که از یک تست هوش به دست می‎آید. این امتحان مهارت محاسبه، مهارت‌های تصویری و تشخیصی، حافظه کوتاه و بلند مدت و اطلاعت عمومی‌ فرد را می‌سنجد

 

EQ: مقیاسی برای سنجش هوش احساسی‌ افراد که مهارت‌ها و میزان ادراک، کنترل، همذات پنداری، و شناسائی و ابراز احساسات را می‌سنجد

 

آمار نشان داده اند که افراد با IQ بالا (کسانی‌ چون اینشتین با امتیاز IQ 169)، که از نبوغ خارق العاده ای برخوردار بوده اند، افرادی مهم و موفق نیز شده اند. همچنین تمام افرادی که بیشترین میزان درامد‌ها را داشته اند از میزان IQ بسیار بالایی‌ برخوردار بوده اند. اما روانشناسان با زیر سوال بردن این معیار‌ها در سنجش میزان موفقیت افراد در زندگی‌، چالش و رقابتی‌ جدید بین IQ و EQ ایجاد کردند. چراکه آمار نشان دادند که افراد با EQ بالاتر، افرادی بسیار موفق در زمینه مدیریت و بیزنس‌های گروهی بوده اند.

 

بنابراین، نمی‌توان گفت که دقیقا کدام یک از این دو بیشترین اهمیت را در موفقیت فرد دارند و میزان مشخصی‌ از هر دو برای دستیابی به اهداف، لازم است. تنها نکته خوب در مورد هر دوی این معیار ها، قابلیت اکتسابی بودن و تقویت آنهاست. سالهاست که در سراسر دنیا دوره‌ها و کلاس‌هایی‌ از طرف کارفرمایان، جهت تقویت یک یا هردوی این نبوغ برگزار می‌شود که کارمندان و یا افراد معمولی‌ می‌توانند شرکت کنند.