ماهان شبکه ایرانیان

بررسی آراء منکرین و مثبتین نسخ در آیه نجوا(۱)

چکیده:   روایات متعددی از ائمه علیهم السلام مبنی بر اهمیت شناخت نسخ و پرهیز از اظهارنظر درباره ی قرآن، فقه، قضاوت و

بررسی آراء منکرین و مثبتین نسخ در آیه نجوا(1)

چکیده:
 

روایات متعددی از ائمه علیهم السلام مبنی بر اهمیت شناخت نسخ و پرهیز از اظهارنظر درباره ی قرآن، فقه، قضاوت و ... بدون شناخت آیات ناسخ و منسوخ نقل شده است. بنابراین هر اسلام پژوه، چه مفسر باشد یا فقیه و یا در منصب قضاوت نشسته و حتی متکلم اسلامی، بی نیاز از آگاهی از علم نسخ نیست. از این روست که بحث درباره ی ناسخ و منسوخ آیات، پیشینه ای به قدمت تاریخ اسلام دارد و اولین کتب مستقل در این زمنیه در اوایل قرن دوم هجری تدوین شده است. (ر.ک: عتاعقی حلی، مقدمه محقق، ص13-10؛ مولایی نیا، ص65-38).
موضوع نسخ، تعریف، مبانی و شرایط، امکان و وقوع و تعداد آیات منسوخ از جمله مباحثی است که مورد اختلاف نظر علمای اسلامی قرار گرفته است. در این مقاله برآنیم که پس از گذری کوتاه بر تعریف و نظرات علمای اسلام در مسئله ی نسخ، به بیان و بررسی نظرات و دلایل مخالفین و موافقین نسخ در مشهورترین آیه ای که ادعای نسخ درباره ی آن شده (آیه ی نجوا) بپردازیم. همچنین در این مجال اندک سعی شده نظر آیت الله خویی علیه السلام درباره نسخ آیه ی نجوا مورد بررسی قرار گیرد.

کلید واژه ها:
 

نجوا/اشفاق/آیه/نسخ/رفع/حکم/صدقه/ناسخ و منسوخ

پیش گفتار
 

قبل از ورود به بحث اصلی، مروری کوتاه بر تعریف لغوی و اصطلاحی نسخ و بیان دیدگاه دانشمندان اسلامی در برابر این اصطلاح خواهیم داشت و برای جلوگیری از اطاله بحث، بیان دلایل و نقد و بررسی اقوال گوناگون را به مجال دیگری واگذار می کنیم.

الف) تعریف لغوی نسخ
 

در کتب لغت، «نسخ» به سه معنای متفاوت به کار رفته است:
1- محو ساختن، از بین بردن، زایل کردن.
2- تغییر دادن و دگرگون ساختن.
3- استنساخ و رونویسی که همان انتقال از جایی به جای دیگراست.
درباره ی اینکه کدام یک از معانی سه گانه فوق «حقیقت» و کدام «مجاز» است اختلاف نظر وجود دارد. برخی چون فیروز آبادی «رفع و ازاله» را معنای حقیقی دانسته و عده ای همچون ابن فارس معنای «نقل و انتقال» را معنای حقیقی واژه ی «نسخ» می دانند.(1)
به نظر می رسد استعمال لفظ «نسخ» در معنای «ازاله»، معنای حقیقی و «انتقال»، معنای مجازی واژه ی مذکور است و «تغییر» نیز گونه ای از ازاله ی اصل است.

ب) معنای اصطلاحی نسخ
 

از زمان تدوین کتب ناسخ و منسوخ و ارائه تعریف نسخ، سه مکتب جداگانه در تعریف آن قابل تشخیص است؛ «مکتب بیان» که نسخ را بیان مدت حکم و تلاوت دانسته، «مکتب خطاب» که نسخ را خطابی دال بر ارتفاع حکم ثابت می دانند و «مکتب رفع» که نسخ را ازاله و رفع حکم شرعی می دانند.
از میان تعاریف ارائه شده برای نسخ - صرف نظر از اشکالات وارده بر هر یک- تعریف آیت الله خویی و آیت الله معرفت ارائه می شود.
آیت الله خویی نسخ را چنین تعریف کرده اند:
«هو رفع امر ثابت فی الشریعة المقدسة بارتفاع امده و زمانه، سواء أکان ذلک الامر الثابت من الاحکام التکلیفیة ام الوضعیة و سواء أکان من المناصب الالهیة أم غیرها فی الامور التی ترجع الی الله تعالی بما أنه شارع.» (خویی، /276)
«نسخ عبارت است از برداشتن امر ثابت در دین به خاطر سرآمدن زمان آن؛ فرق نمی کند که آن امر ثابت از احکام تکلیفی باشد یا از احکام وضعی و همچنین تفاوت ندارد که از مناصب الهی باشد یا از امور دیگری که به خداوند به عنوان شارع مربوط می شود.»
آیت الله معرفت نیز در تعریف نسخ می فرمایند:
«هو رفع تشریع سابق - کان یقضی الدوام حسب ظاهره- بتشریع لاحث بحیث لا یمکن اجتماعهما معاً، اما ذاتاً اذا کان التنافی بینهما بیناً، او بدلیل خاص من اجماع او نص صریح.» (معرفت، التمهید فی علوم القرآن، 271/2)
«نسخ عبارت است از برداشتن حکمی که در گذشته بوده - که علی الظاهر دائمی بوده - به وسیله یک حکم جدید، که به گونه ای که هم زمان بودن هر دو حکم ممکن نباشد؛ خواه این عدم امکان به خاطر این باشد که این دو حکم در ذات با هم منافات دارند و یا اینکه دلیل دیگری همچون اجماع یا تصریح شریعت باشد.»
هر دو تعریف بر اساس مکتب رفع و با توجه به معنای لغوی نسخ (از بین رفتن و ازاله) ارائه شده است.

ج) دیدگاه دانشمندان اسلامی در برابر مسئله نسخ
 

دانشمندان اسلامی در برابر اعتقاد به نسخ در آیات قرآن به سه گروه تقسیم می شوند: مجوزین، مثبتین و منکرین نسخ.
گروه اول معتقدند که امکان نسخ آیات وجود دارد، صرف نظر از اینکه آیا به وقوع پیوسته یا خیر.
گروه دوم بر این عقیده اند که علاوه بر آنکه نسخ در قرآن ممکن است، تعدادی از آیات قرآن منسوخ شده است.
گروه سوم که منکرین نسخ در قرآن هستند، یا به طورکلی نسخ در ادیان و احکام الهی را منکر شده و جایز نمی دانند، و یا نسخ در ادیان گذشته را جایز، اما نسخ در شریعت اسلامی را رد کرده اند، و عده ای دیگر نسخ در تمامی ادیان را جایز دانسته و فقط آن را در قرآن منکر شده اند. (ندا،/26؛ مولایی نیا،/207-205)
هر کدام از این سه گروه تلاش فراوان در فراهم آوردن دلایلی در اثبات نظریه ی خویش و رد نظرات و دلایل گروه مقابل نموده اند و گاه دیده می شود که دو گروه مخالف، از یک آیه ی قرآن برای اثبات نظریه ی خویش مدد جسته، اما هر کدام برداشتی مخالف یکدیگر از آیه مورد استدلال داشته اند! که در این فرصت اندک مجال بحث آن نیست.(2)
همان گونه که بیان شد، گروه دوم که معتقد به جواز و امکان وقوع نسخ در قرآن هستند که در واقع مجوزین مثبتین هستند، در تعداد آیات منسوخ اختلاف نظر دارند؛ ابن جوزی: 247 آیه، ابن حزم: 214 آیه، ابن سلامه: 213 آیه، نحاس:134 آیه، آیت الله معرفت: 8 آیه (گرچه ایشان بعدها معتقد شدند که در قرآن هیچ آیه ی منسوخی وجود ندارد، معرفت، مجله بینات، ش 44)، مصطفی زید:5 آیه، علامه شعرانی: 3 آیه، سید اسماعیل صدر: 2 آیه و آیت الله خویی: 1 آیه. (موسوی شمس آبادی، /107-108)
البته باید توجه داشت که بسیاری از آیات منسوخ اعلام شده، از جمله مصادیق خاص و عام، مجمل و مبین، مطلق و مقید و ... از مصادیق نسخ مشروط است. (اگر حکم منسوخ مشروط به شرایط، زمان یا احوال بوده و با تغییر شرایط، حکم نیز تغییر یابد و حکم جدید جایگزین آن شود، ولیکن با بازگشت شرایط اولیه حکم منسوخ شده باز گردد، این نوع نسخ را نسخ مشروط گویند.) (معرفت، التمهید فی علوم القرآن، 296/2)
فخر رازی در «مفاتیح الغیب» تعداد زیاد آیات منسوخ را از سوی کسانی می داند که شیفته ی نسخ هستند و در موارد غیرضروری و غیر حاجت قائل به نسخ می شوند.(3)

نسخ در آیه ی نجوا
 

می توان گفت در میان مثبتین نسخ، اعتقاد به نسخ درآیه ی نجوا اجماعی است و تمام کسانی که وقوع نسخ در قرآن را معترفند، به نسخ در آیه ی مذکور معتقدند در این مقاله ما به بررسی نسخ در آیه ی نجوا و بیان نظرات موافقین و مخالفین نسخ در آیه ی مذکور پرداخته ایم.

الف) نجوا در نظر مثبتین نسخ
 

خداوند در آیه ی دوازدهم از سوره ی مجادله مشهور به آیه نجوا می فرماید:
(یا أیها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقة ذلک خیر لکم و أطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم)
«ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه با پیامبر [خدا] گفتگوی محرمانه می کنید، پیش از گفتگوی خود صدقه ای تقدیم بدارید.»
معتقدان به نسخ در آیه ی فوق می گویند که آیه ی نجوا به وسیله ی آیه ی «اشفاق» نسخ گردیده است:
(أأشفقتم أن تقدموا بین یدی نجواکم صدقات...) (مجادله/13)
«آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه هایی تقدیم دارید.»
از میان علمای شیعه، علامه طباطبایی، سید هاشم بحرانی، شیخ طوسی و .. و در بین علمای اهل سنت ابن کثیر، فخرالدین رازی، سیوطی، مصطفی زید و بسیاری دیگر نسخ در آیه ی مذکور را پذیرفته اند.

شأن نزول آیه ی نجوا
 

حضرت علی علیه السلام فرمودند:
«برای هیچ یک از اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله فضیلتی نیست، مگر آنکه من با او شریک هستم و برای من هفتاد فضیلت هست که احدی با من شریک نیست... [در فضیلت بیست و چهارم] خداوند بر رسولش نازل کرد: (یا أیها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقة) برای من یک دینار بود به ده
درهم فروختم و قبل از نجوا با رسول خدا صلی الله علیه و آله یک درهم صدقه دادم و به خدا قسم احدی جز من از صحابه به این آیه عمل نکرد تا آیه بعدی نازل شد.»(4)
و از آن حضرت نقل شده است که خداوند به واسطه عمل من به آیه ی نجوا، به این امت تخفیف داد. (ابن کثیر، 81/8) و اگر هیچ کس به آن عمل نمی کرد، به واسطه امتناع همه از عمل به آن، عذاب خداوند نازل می شد. (بحرانی، 326/5)
عبدالله بن عمر گفت از پدرم شنیدم که گفت:
«حضرت علی علیه السلام سه چیز [فضیلت] داشت که کسی نداشت و اگر یکی از آنان را داشتم، برایم عزیزتر بود از شتران سرخ مو. یکی ازدواج با فاطمه علیهاالسلام که حضرت رسول صلی الله علیه و آله همه صحابه را منع کرد و رد نمود و سپس ایشان را به او داد و دیگر رایت روز خیبر. دیگر آیه نجوا که نازل شد، نسخ شد و کسی جز او به آن عمل ننمود.» (ابوالفتوح رازی، 85/19؛ زمخشری، 49/9)
از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه ی نجوا سؤال شد، فرمودند:
«حضرت علی علیه السلام قبل از نجوا با حضرت رسول صلی الله علیه و آله صدقه داد، پس حکم صدقه به آیه «ءأشفقتم...» نسخ گردید.» (طباطبایی، 191/19)
و از امام رضا علیه السلام سؤال شد: چرا صدقه بر شما حرام است؟ فرمودند:
«بدان که ما چون خود را به دادن پاکیزه کرده ایم، خدای نخواست که به گرفتن ما را مدنس کند، پرسیدند: این در کجای قرآن است؟... فرمودند: آن این آیه است: (یا أیها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول...).» (ابوالفتوح، رازی، 85/19)
و در حدیث طولانی از امام صادق از پدر بزرگوارشان و از جد گرامیشان نقل شده که پس از بیعت مردم با ابوبکر، وی با حضرت علی علیه السلام ملاقات نمود. در ضمن گفتگوی وی با امام علی علیه السلام، امام فضایل خویش را به وی گوشزد کرد؛ از جمله عمل به آیه نجوا و ابوبکر تصدیق نمود. (بحرانی، 323/5- 320)
گرچه برخی ضمن بیان روایات شأن نزول تلاش کردند تا چنین فضیلتی را برای حضرت علی علیه السلام منکر شوند، مبادا طعنی بر سایر صحابه وارد شود، اما از آنجا که نور حق هرگز خاموش نمی شود، توجیهات آنان جز تلاشی بی نتیجه نبوده است.(5)

پی نوشت ها :
 

* دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث

منبع:نشریه پژوهش های قرآنی ،شماره60-59.
ادامه دارد...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان