شب یلدا که مردم آذربایجان به آن «چیلله گئجهسی» میگویند، رسم و رسوم خاصی دارد. آدابورسوم این شب مثل همه جای ایران در آخرین شب پاییز و اولین شب زمستان برگزار میشود. شاید تمام مراسم شب چیلله مانند قدیم انجام نشود، اما هنوز رنگوبویی از گذشته را در خود دارند. با روزچین همراه باشید تا شما را با آدابورسوم شب یلدا در فرهنگ آذربایجان بیشتر آشنا کنیم.
شب یلدا در آذربایجان رسم و رسوم خاص و زیبایی دارد و پررونقتر از سایر استانهای ایران برگزار میشود. خوب است بدانید شب یلدا آغاز چللهنشینی در آذربایجان است؛ چون در این خطه، زمستان طولانی و سرد است، مردم با برگزاری مراسم مختلف و متنوع روزهای سخت زمستان را سپری و به استقبال بهار میروند. شب یلدا یکی از این مراسم خاص است.
معنای لغوی چیلله
چیلله یک کلمه تورکی است به معنای «نهایت کشیدگی»، و برای تداعی کشیدگی نهایی کمان به هنگام انداختن تیر استفاده میشود. شب چله به خاطر کشیدگی و طولانیبودن آن به این صورت نامگذاری شده است. کلمۀ چیلله علاوه بر زمستان، برای تابستان هم به کار میرود. در ترکی به تابستان «یای» گفته میشود. اصطلاح «یایین چیللهسی» (چلّه تابستان) اشاره به کشیدگی روزها در تابستان دارد؛ یعنی نهایت کشیدگی تابستان در چهل و پنج روز رفته از تابستان است. قیشین چیللهسی (چلۀ زمستان) نیز به معنای اوج کشیدگی سرما است. چلۀ زمستان به دو قسمت تقسیم میشود: بؤیوک چیلله (چله بزرگ) که چهل روز است، و کیچیک چیلله (چله کوچک) که بیست روز است. پس باتوجهبه این گفتهها زمستان دوبار به اوج میرسد. سی روز آخر سال را هم «بایرام آیی» یا ماه عید میگویند.
تاریخچۀ شب یلدا در آذربایجان
اقتصاد مردم آذربایجان در روزگاران گذشته، همچون بسیاری از ملل دیگر، مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود. با شروع زمستان، دو ماه مردۀ سال که شامل دو چلۀ چهلروزه (بؤیوک چیلله) و بیستروزه (کیچیک چیلله) بود، شروع میشد. در تقویمهای گذشته این دو ماه جزء ماههای سال در نیمکرۀ شمالی زمین محسوب نمیشدند و برای مردم پر بودند از مفاهیم اسطورهای مرگ و زندگی.
مردم آذربایجان در شروع این ماههای مرده – که مصادف با طولانیترین شب سال هم هست – شبزندهداری کرده و با خوردن میوههای سرخی همچون سیب و انار و همچنین خوردن محصولات بوستان (صیفیجات) مثل هندوانه (قارپیز)، آمدن فصل سرد و دو ماه مرده سال را که در این زمان زمین نفس نمیکشد، میگذراندند.
آداب مخصوص شب چله در فرهنگ مردم آذربایجان
مردم آذربایجان برای شب یلدا آداب و رسوم ویژهای دارند. در واقع شب یلدا آغازی است برای مراسمهای زمستانیِ مردمِ این خطه در استقبال از عید نوروز و شروع دوبارۀ زندگی و زندهشدن. همانگونه که اشاره شد، در این فصل به دلیل رکود اقتصادی و نبود کار دامداری و کشاورزی زمان بهسختی میگذشت و مردم با برگزاری مراسم مختلف و متنوع، روزهای سخت زمستانی را سپری میکردند. شب یلدا فرصت مناسبی برای خانوادههاست تا دور هم بنشینند و به رسم گذشتگان تا پاسی از شب، همصحبت شوند. جمعشدن در خانه بزرگترها، گفتن ناغیل (فولکلور) و داستانهای شفاهی و اسطورهای، آوازخوانی آشیقها، شعرخوانی، بایاتیخوانی، چیلله لیک فرستادن پدر برای دختران متأهل خود، چیلله لیک بردن، خوردن هندوانه و انار و آجیل، پختن پلو برای شام و… ، چند نمونه از آداب مخصوص شب یلدا در بین مردم آذربایجان است. در پایین به طور جداگانه به تشریح هرکدام میپردازیم.
دور کرسی پدربزرگ و مادربزرگ
در گذشته چون مردم آذربایجان در طول سه فصل سال به کشاورزی و دامداری مشغول بودند، فرصت زیادی برای دید و بازدید از هم نمییافتند. با فرارسیدن فصل زمستان که فصل تعطیلی کار است، شب یلدا فرصتی را فراهم میکند تا اعضای خانواده گردهم بنشینند و تا نصفههای شب با هم باشند. این دورهمیها معمولاً با شعرخوانی، بایاتیخوانی، تعریفکردن ناغیل و داستانها، یاد خاطرات گذشته و خوردن تنقلات همراه است. اولین و مهمترین خوردنی شب چله هندوانه است. چله بدون هندوانه معنا ندارد. ریشسفید خانواده با بریدن هندوانه میگوید «قادا بَلامیزی بو گئجه کسدوخ» (بلایای خودمان را امروز بریدیم و از بین بردیم).
در این شب بزرگ، خانواده و مهمانان به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی آذربایجان نظیر اصلی و کرم، کوراوغلو و خواندن اشعار آشیغی مشغول میشوند. از دیگر تنقلات شب چله، تخمه، پشمک، سنجد، قیسی، بادام و گردو را میتوان نام برد.
نقش آشیقها در شب چِله
به جرأت میتوان گفت آشیقها یا اوزانها کسانی هستند که نقش مهمی در حفظ فرهنگ و ادبیات ترکی آذربایجانی ایفا کردند. این افراد با ساز و اشعار خود، موسیقی و شعر را به مردم معرفی میکنند. یکی از نمادهای شب یلدا همین آشیقها هستند. آشیقها، خنیاگرانی ساز در دست هستند که اشعار و موسیقى آنان برگرفته از موسیقى مردمى است. قصهها و حکایتهایی که آشیقها در شب چله مىخوانند، ریشه در افسانههاى قدیمی این مردم دارد. داستانهایی مثل کوراوغلو و حکایت مهر و محبت آشیق قربانى و آشیق پرى از قصههاى مشهور آشیقهاست.
مراسم چیلله لیک و چیلله پایی
چیلله پایی یا خونچا هدایایی است که خانوادۀ داماد به خانۀ عروس میبرند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان رسم است که پسرهایی که نامزد دارند، در شب یلدا برای نامزد خود خونچا ببرند. اقوام داماد هم در هر چه بهتر انجامشدن این رسم کمک میکنند. به این معنا که اقوام نیز هر کدام به سهم و توان خود هدیهای خریده و در طَبَق خونچا (خونچا طاباغی) گذاشته و به خانۀ عروس میفرستند. وسایلی که در خونچا گذاشته میشود عبارتاند از هندوانه و میوههایی مثل سیب، انار و پرتقال، شیرینی، آینه و پارچه و لباسهایی که با پولک و تور و روبان تزئین شدهاند. این مراسم با جشن و شادی مختصری هم همراه است. البته امروزه خانوادۀ عروس نیز متقابلاً هدایایی گرفته و فردای شب یلدا به خانۀ داماد میبرند.
در آذربایجان یک رسم زیبای دیگری هم در شب یلدا از طرف پدر و مادر انجام میشود. در این شب پدر و مادرهایی که دختر متأهل دارند، بهخصوص اگر تازه متأهل شده باشد، به خانۀ دخترشان چیلله پایی میفرستند. این سهم دختر خانوداه از خوردنیهای شب یلدا در خانه پدر و مادر است. اگر پدر فوت شده باشد، برادر بزرگتر این رسم را به جای میآورد.
چیلله قارپیزی، ازبینبرندۀ سرمای زمستان
اولین چیزی که با گفتن چیلله گئجهسی به ذهن میآید هندوانه است. به هندوانه شب یلدا در زبان ترکی «چیلله قارپیزی» گفته میشود. در گذشته که ارتباطات به این آسانی نبود، در آذربایجان از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه را داخل توری قرار میدادند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می کردند که در هوای آزاد خراب نشود، یا اینکه داخل کاه میگذاشتند. هندوانه مهمترین خوراکی شب چلۀ مردم آذربایجان است. هندوانه با آن طعم شیرین و رنگ قرمز نشانۀ خونگرمی و صمیمیت و شادابی است. این خوراکی شیرین، میوۀ همیشهحاضر شبهای یلدا است. «ﻗﺎﺭ» ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ به معنای «برف» و «پیز/پوز/بوز» فعلی ترکی به معنای ازبینبردن و نابودکردن است. باتوجهبه این معانی « ﻗﺎﺭپیز» ﯾﺎ «ﻗﺎﺭﭘﻮﺯ» ﺍﺯﺑﯿﻦﺑﺮﻧﺪۀ ﺑﺮف یا به طور دقیقتر سرما میشود. مردم آذربایجان معتقدند با خوردن هندوانه میتوانند بدنشان را در مقابل سرمای سخت زمستان حفظ کنند.
آجیل شب چله
آجیل در کنار اینکه سوغات آذربایجان است، یکی از تنقلات شب یلدا هم محسوب میشود. آجیل آذربایجان بهلحاظ کیفیت و تنوع، شهرۀ خاص و عام است و همیشه حضور پررنگ و مؤثری در این مراسم دارد. در سفرۀ شب یلدای مردم آذربایجان، انواع آجیل پسته، فندق، مغز بادام و گردو و انواع میوههای دیگر نظیر پرتقال، نارنگی، و حتی موز و نارگیل را میتوانید ببینید.
جایگاه چیلله گئجهسی در ادبیات و اشعار مردم
شعرخوانی و بایاتیخوانی یکی دیگر از سرگرمیهای مردم در این شبهاست. این رسم زیبا و دلنشین، صمیمت و مهر خاصی به دورهمنشینیها میبخشد. وقتی اقوام دور کرسی جمع میشدند، شوخیها و نقل داستان و «تاپماجالار» و «بایاتیلار» میکردند. تاپماجالار (معماها) و بایاتیلار (دوبیتیهای ترکی) از مشخصههای دیگرِ شب چله بود. چند نمونه از اشعاری که شاعران در مورد این شب سرودهاند را برایتان میآوریم.
شعر شهریار در مورد شب چلله در منظومۀ
قاریننه گئجه ناغیل دییه-نده
کولک قالخیب قاپ باجانی دؤینده
من قاییدیب بیرده اوشاق اولایدیم
بیر گول آچیب اوندان سورا سولایدیم
ترجمه
وقتی نهنه سرما داره برایمان حکایت تعریف میکنه
سرما و کولاک، در و پنجره را به هم میکوبد
کاش دوباره به دوران کودکیم برمیگشتم
معنی زندگی را میفمیدم و بعد میمُردم (پژمرده میشدم)
چیلله چیخار بایراما بیر آی قالار
پینتی آرواد قووورمانی قـورتارار
گئدر باخار گودول ده یارماسینا
باخ فلکین گردش و غوغاسینا
ترجمه
وقتی «چله» تمام شد و یک ماه به عید باقی ماند
زن بدسلیقه گوشتهای ذخیره خود را تمام میکند
به «بلغورهای» انبار روی میآورد
و اینک تو نظاره کن گردش و غوغای فلک را
و در پایان…
شاید مراسم شب چله، در بین مردم آذربایجان بهخصوص نسل جوان، تاحدودی رنگ و بوی قدیمی و ساده خود را از دست داده، اما هنوز هم در برخی از روستاها و شهرهای آذربایجان، رسم شب چله، به همان صفا و شیرینی گذشته است. همچنان برخی از مراسم و سنتهای شب یلدا در این مرزوبوم همچنان پا برجاست. در این شب تمام خانوادهها در کنار بزرگترها جمع میشوند، هندوانه میخورند، شادی میکنند و شب بلند سال را به خوشی صبح میکنند. شما چه خاطراتی از این شبنشینیها دارید؟ عروس خانمها برای شما هم خونچا آوردند؟ اگر اهل شهرهای آذربایجان هستید از خاطرات شیرین خود در شب چله برای ما بنویسید.