ماهان شبکه ایرانیان

شناخت موانع سلوک

پای درس اخلاق حجت الاسلام امیرحسین شکیبافر از بین بردن موانع یا جهاد اکبر، خودسازی، سلوک- هر چه که می خواهید بگویید-اهمیت بسیاری دارد؛ اینکه موانع راه شناخته شود و انسان آنها را یا رفع کند یا دفع؛ اگر در درونش این مانع وجود دارد از بین ببرد

شناخت موانع سلوک
پای درس اخلاق حجت الاسلام امیرحسین شکیبافر
از بین بردن موانع یا جهاد اکبر، خودسازی، سلوک- هر چه که می خواهید بگویید-اهمیت بسیاری دارد؛ اینکه موانع راه شناخته شود و انسان آنها را یا رفع کند یا دفع؛ اگر در درونش این مانع وجود دارد از بین ببرد. اگر وجود ندارد از همان بیرون دفعش کند و اجازه ندهد، وجود پیدا کند . خیلی وقت ها کارهایی انجام می دهیم اما به دلیل وجود مانع، حرکت ایجاد نمی شود. در روایت هم داریم که برای فلان کاری که شخص انجام داد، چند صد سال روی پل صراط جلویش را می گیرند؛ پل صراطی که در قیامت هست، ظهور و مظهر همین راهی است که می رویم؛ چون آنجا باطن همه حقایق است . خودش را نشان می دهد
شخص به طرف خدا حرکت می کند، نماز می خواند، روزه می گیرد، درس می خواند اما پس از مدت ها می بیند که هیچ اتفاقی نمی افتد. این به دلیل وجود مانع است. مانع برداشته شود، رشد خواهد کرد. چون مانع نمی گذارد نماز، نماز باشد یا اثر کند. نمازش صورت فقهی دارد اما صورت حقیقی ندارد. گاهی حتی اجازه حرکت هم نمی دهد، چه رسد به اینکه وسط حرکت متوقف شود
مرحوم آیت الله میرزا جواد آقای ملکی(رضوان الله تعالی علیه) فرمود:«مدتی نزد آیت الحق ملا حسین قلی همدانی(رضوان الله تعالی علیه) تلمذ می کردم. مدتی شاگرد سلوکی و تحت تربیت ایشان بودم و چیزی اتفاق نیفتاد!خدمت استاد رفتم و گفتم:«چیزی اتفاق نمی افتد، چه کنم؟». گفت:«شما در تبریز با خاندان فلان اختلاف دارید، هر وقت توانستی کفش اینها را در نجف جلویشان جفت کنی، آن اتفاق می افتد».در ذهنم هست که حق هم با آنها نبود اما چنین فروتنی ای لازم بوده است».گفت آن کار را انجام دادم و اتفاق افتاد. مانع این کار را می کند. مانع در راه یا نیمه راه انسان را متوقف می کند یا اصلا اجازه حرکت نمی دهد
درست است که انسان وقتی به دنیا می آید چیزی نمی داند؛ «الله اخرجکم من بتون امهاتکم لا تعلمون شیئا» ولی سرمایه فطری دارد که «فعلمها فجورها و تقواها....»هم خوبی و هم بدی، الهام می شود و خطور می کند. البته خطور از بیرون است و فطرت از درون است. درون یک هدایت ابتدایی دارد هر کس به اندازه خودش؛ الذی قدر فهدا...حرکتش می دهند

باید به حقیقت بسم الله رسید
 

باید دید چه چیزی مانع شده که حرکت اتفاق نمی افتد. در روایت است که بعضی ها (کل برق الخاتف...) مثل برق جهنده ای صراط را طی می کنند، بعضی افتان و خیزان حرکت می کنند. بعضی معلق هستند. بعضی کندتر و بعضی تندتر حرکت می کنند . اینها به دلیل مانع است. اگر پرده برداشته شود می بینیم که چطور حرکت می کنیم؛ تازه اگر بر صراط باشیم ! آنکه مانع ندارد و مقتضای حرکت را دارد، راهی را که دیگران 90سال و بیشتر باید طی کنند، مثل برق جهنده ای طی می کند
سرکلاس درس بودیم، بچه ها گفتند کسی گفته اگر اناانزلنا...بخوانی همه گناهانت بخشوده می شود. گفتم حرف درستی زده است. اگر بسم الله هم می گفت این اتفاق می افتاد؛ به شرطی که مانع نداشته باشد و به حقیقت بسم الله برسد چون کسی که می خواهد به حقیقت بسم الله برسد، باید عروج کند. معراج هم با بندگی به دست می آید. این لفظ را می گوید. زبان می چرخد اما حاکی از درونش نیست. انسان گاهی حرف می زند که حاکی از درونش است . این صدق است و گر نه کذب است.
پس شناخت مانع ضرورت پیدا می کند. حضرت صادق(ع) روایت دارند که علم مردم در چهارچیز است: خداوند را بشناسد، خدا چه کرده است با او، بداند خدا چه می خواهد از او و چهارم بداند چه چیزی او را از دین خارج می کند. این چهارمی یعنی مانع را بشناسد، دشمن و خرابی را بشناسد.

مقامات منازل پایین تر برای منازل بالاتر مانع است
 

نکته دیگر این است که موانع راه، درجاهای مختلف فرق می کند. پله اول یک مانع دارد، دوم یک مانع، سوم یک مانع دیگر و ..تا این صد منزل را طی کند.، موانع متعددی وجود دارد. روح این موانع یکی است . از نظر معنا در هر مرحله این مانع یک چیز است اما به شکل های متفاوت در می آید و در زندگی هر کسی خودش را به شکلی نشان می هد. بستگی دارد ظرف زندگی هر کس خودش را چطور نشان دهد.
بعضی وقت ها منازل پایین تر برای منازل بالاتر مانع است. این همان «حسنات الابرار سیئات المقربین»است. بعضی گفتند استغفاری که اهل بیت (سلام الله علیهم) می کردند، استغفاری از مقامات پایینشان بوده است. بالاخره رشد داشتند و در مقام خاص، چیزهایی را برایشان ذنب می گفتند که ما اگر داشته باشیم، به خودمان می بالیم. پس موانع را از این جهت هم می توان چند جور در نظر گرفت. با این حساب در منازل مختلف باید، متفاوت دنبال موانع گشت

موانع ادراکی و تحریکی
 

مطلب دیگر این است که موانع از جهت دیگر دو قسم می شود؛ علمی (ادراکی) و عملی (تحریکی) گاهی بخش ادراکی ما مورد هجمه شیطان واقع می شود و گاه بخش عملی ما؛ قوای پذیرش و قوای تاثیرگذاری. عمده بحث ما موانع ادراکی و تحریکی است که مربوط به بخش انسانی ما می شود
راه نشان داده می شود یا عالمانه یا متعلمانه. همه تعلیم است عالم هم متعلم است چون علمش از جای دیگری می آید . کسی قابلیت دارد؛ الرحمن علم القرآن..؛ یکی مستقیم و یکی با چند واسطه. حضرت صادق(ع) فرمودند شما آنچه را که می دانید، عمل کنید، آنچه را نمی دانید، می رسد . این یک کبرای کلی است . هر کس هر چه را می داند عمل کند. مرتبه بعدی اش می رسد، یا باواسطه یا بی واسطه. این مبتنی برهمان رحمت واسعه خداست. کسی قابل باشد، خدا دریغ نمی کند. بنابراین ممکن است کسی در گرفتن هدایت معذور باشد اما معذور بودنش دلالت برتقصیر نداشتنش نمی کند.ممکن است خدا تقصیری را بخشیده باشد و بنده راهی را طی کرده باشد و جایی هم در بهشت نصیبش شود اما کمال علو نصیبش نمی شود. مقصر اصلی زندگی هر کسی خود اوست . اگر رشد کردی یا اگر به علوی که استعدادش را داشتی نرسیدی، مقصر خودت هستی. در دعای کمیل التماس می کند: فقبل عذری

خدایا لیاقت را هم تو دادی
 

موانع را باید شناخت . اینکه کسی پای این بحث می آید و یکی نمی آید، همه حساب دارد. این بحث ها قسمت بشود یا نشود. اینکه محروم بشوی ، باید بینی چرا محروم شدی. دلایل زیادی برای محرومیت در این عالم وجود دارد. در مقام علم هم همین طور است؛ و فعل بی امانت اهل و لا تفعل بی ما اهل...؛ خدایا توبه بزرگی، عظمت و لطف خودت عمل کن و به بی لیاقتی ما عمل نکن! هر چه که نگاه می کنیم می بینیم ما چیزی نداشته ایم خدایا لیاقت را هم تو دادی . تو محکوم نبودی به اینکه حتما باید به ما کمک کنی، حتی اگر ما قابل هم باشیم اما اقتضای لطف و رحمت واسعه ات این است که گر کسی لیاقت پیدا کرد، به او بدهی . این مقدمه ای برای ورود به بحث است

تقوا بدون علم ممکن نیست
 

می بینی چند سال است راهی را آمده ای اما یکهو کج می شود، دیگر برنمی گردد . باید مراقب بود. تقوا یعنی مراقبت کرد از آفات. آفات را نشناسی، نمی توانی مراقبت کنی. بنابراین تقوا بدون علم ممکن نیست. حالا یا علم از جان خودت جوشیده و چشمه علم هستی یا نهری هستی که آب چشمه ای که جوشیده در نهر تو جاری شده است. در هر صورت علم حاکم است؛ علم جلو می برد و اهل تقوا می کند. حضرت امیر(ع) فرمودند :تقوا شفای مرض قلب شماست. تقوا چشمی است که کوری قلب شما را جبران می کند . تقوا در هر مرحله ای با مرحله دیگر فرق می کند. مواظبت فرق می کند. تقوا منجر به ین خواهد شد که آفات راه ما را نگیرد. آفت هم خیلی زیاد است. گاهی طوری آفت شما را می گیرد که متوجه می شوید این آفت از کجا آمده است پس پناه به خدا ببر.
منبع:همشهری آیه ویژه نوروز 89
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان