هفته نامه همشهری جوان - محمد امیرپور: بررسی فاکتورهای مربیگری در برانکو ایوانکوویچ و وینفرد شفر که این روزها بهترین تیم های لیگ برتر را ساخته اند.
قدرت رهبری، هوش، ارتباط با بازیکنان، کاریزما و دانش فنی. آلکس فرگوسن هر وقت درباره ویژگی های یک سرمربی خوب از او سوال پرسیده می شد، این پنج فاکتور را اسم می برد. بعدها خودش در صفحات زیادی از کتاب دومش «قدرت رهبری» به تشریح جزییات همین فاکتورها پرداخت و از تاثیر این فاکتورها در موفقیت یا بحران یک تیم گفت. حالا در روزهایی که تنور دیگ لیگ برتر حسابی داغ شده و پرسپولیس و استقلال، بعد از مدت ها کبک شان خروس می خواند
-واقعا کسی یادش مانده از آخرین باری که هر دو باشگاه حالشان مثل این روزها خوب بود، چقدر گذشته؟- سراغ برانکو و وینفرد شفر رفتیم و پنج عامل مهم مربیگری فرگوسن را در آن ها بررسی کردیم؛ عامل هایی که برانکو و شفر در بیشترشان قوی هستند و در بعضی فاکتورها هم نتوانسته اند به عنوان یک سرمربی بزرگ اثرگذار باشند. مربیان سرخابی شاید در هوش و دانش فنی، قدرت خود را ثابت کرده باشند اما در فاکتور مهم «قدرت رهبری» نمره قبولی نمی گیرند.
برانکو ایوانکوویچ
هپی اند برانکو
اگر دوران مربیگری برانکو ایوانکوویچ را به سه دوره تقسیم کنیم، در حال حاضر اوج را تجربه می کند. دوره اول، به دستیاری «میرو بلاژویچ» و مرد دوم بودن گذشت. دوره دوم که سرمربیگری تیم ملی ایران و کار در «دیناموزاگرب» بود، به تثبیت جایگاه او به عنوان یک مربی کمک کرد و در دوران حضور در فوتبال چین و پرسپولیس، برانکو شمایل کاملی از یک سرمربی کم نقص را بروز می دهد؛ شمایل مردی که پله پله تبدیل به مربی کاملی شد و قهرمانی قابل پیش بینی پرسپولیس در این فصل، می تواند نام او را به عنوان بهترین سرمربی تاریخ پرسپولیس ثبت کند.
هوش
«براکو ایوانکوویچ» از آن دسته مربیانی است که اتفاقا هوش هیجانی بالایی ندارد اما هوش شناختی اش بی نظیر است. هوش شناختی انعطاف پذیر نیست و از همان لحظه تولد ثبات نسبی دارد. برخلاف هوش هیجانی که خودش را در قابلیت تطبیق پذیری و واکنش های سریع نشان می دهد، هوش شناختی از فراگرفتن و کسب و آموختن می آید. هر قدر وینفرد شفر هوش هیجانی بالایی دارد، برانکو هوش شناختی اش بهتر کار می کند. براکو با هوش شناختی بالایش به شش ماه زمان نیاز داشت تا پرسپولیس را متحول کند و تماشاگران پرسپولیس برای رسیدن اولین نتایج خوب تیم، ماه ها صبر کردند؛ کاری که شفر ظرف چند هفته آن را انجام داد.
کاریزما
برانکویی که این روزها می شناسید، چقدر به کروات صورت یخ زده ای شبیه است که سال 2006 روی نیمکت تیم ملی می نشست. برانکو آن روزها حتی برای گفت و گو با مطبوعات ورزشی هم رغبتی نشان نمیداد اما برانکوی پرسپولیس، ظاهرا کاریزمای خشک مربیان اروپای شرقی را شکسته است. برانکو به مهمانی شب یلدا دعوت می شود و درخواست کمتر خبرنگاری برای انجام مصاحبه حضوری بدون جواب می ماند. نقطه عطف شخصیتی سرمربی باشگاه پرسپولیس، تغییر او از یک مربی آرام و بدون انعطاف، به مردی است که هم بیشتر حرف می زند و راه گفت و گو را باز گذاشته، هم در مواقع لزوم از تصمیمات اشتباهش بر می گردد.
دانش فنی
در توانایی فنی برانکو همین بس که تعداد زیادی از بازیکنان ستاره در ترکیب پرسپولیس، در گذشته بازیکنانی معمولی یا افت کرده بوده اند. محمد انصاری از ناکجاآباد تبدیل به یکی از بهترین مدافعان شد، محسن ربیع خواه که هافبک دفاعی ذخیره تیم های درجه دوم بود، این روزها بازیکن ثابت سرخ پوش هاست. فصل پیش برانکو اصرار زیادی برای جذب شجاع خلیل زاده نشان می داد که روزهای خوبی در سپاهان سپری نمی کرد اما زیر نظر برانکو عملکرد خوبی را به نمایش گذاشته است. واقعیت این است که دانش فنی برانکو، تعداد زیادی از بازیکنان متوسط را تبدیل به ستاره هایی تاثیرگذار کرده است.
ارتباط با بازیکنان
شاید این تنها نقطه ضعف برانکو در 10 سال گذشته باشد که هنوز برطرف نشده است. سال 2006 علی کریمی، جواد کاظمیان و سهراب بختیاری زاده پشت سرمربی شان را خالی کردند و این روزها هر چند او بدون حاشیه به کارش ادامه می دهد اما محسن مسلمان، طارمی، جلال حسینی، سیامک نعمتی و... هر از گاهی لب به اعتراض گشوده و غرولند کرده اند. نکته دقیقا همین جاست که برانکو هیچ وقت تلاشی برای برطرف شدن سوءتفاهم ها انجام نداده و سعی می کند فاصله اش را با بازیکنان حفظ کند.
قدرت رهبری
«بشار رسن» در حالی به اردوی تیم ملی المپیک عراق برای بازی های آسیایی اضافه شد که در پنج مسابقه آینده پرسپولیس تاثیرگذار خواهدبود. ماجرای نیمکت نشینی سید جلال حسینی یا پاس ندادن بازیکنان به «منشا» هم نمونه های دیگر این ماجرا هستند. آخرین سکانس این اتفاقات هم مدیریت نکردن روابط خانوادگی برانکو بود. اضافه شدن برادر برانکو به ترکیب پرسپولیس هم می تواند شائبه های زیادی فراهم کند.
وینفرد شفر
پذیرایی ساده
موفقیت وینفرد شفر در استقلال، بیشتر از این که نتیجه حضور یک سرمربی بزرگ در استقلال باشد، تلنگری است به فقر دانش فوتبال بین مربیان ایرانی. سرمربی آلمانی، دقیقا هدایت همان تیمی را در دست گرفته که علی منصوریان از نتیجه گیری با آن عاجز مانده بود. شفر هر چند با اتیکت یک مربی تاریخ مصرف گذشته وارد ایران شد اما نتایجی که گرفت، ثابت کرد مربیان خارجی- حتی تاریخ مصرف گذشته شان- بهتر از همتاهای ایرانی شان هستند. این هم نکته قابل تاملی است که بیشتر اتفاقات مثبت فوتبال ایران در سال های اخیر، زیر نظر مربیان خارجی افتاده است.
هوش
سرمربی آلمانی آن قدر باهوش بود که بفهمد زخم های استقلال در یک سال گذشته چه بوده است. سبک بازی استقلال، شکست پرگل برابر العین که غرور هواداران این تیم را خدشه دار کرده بود و نتایج سینوسی آبی ها در چند سال گذشته، سه فاکتوری بودند که وینفرد شفر آن ها را کشف کرده بود. برای همین هم بود که در کنفرانس های مطبوعاتی اش مدام روی التیام آن ها مانور می داد. با وجود بردهای اخیر، وینفرد شفر هنوز خودش را راضی نشان نمی دهد و از بایدهایی می گوید که باید اجرا شوند و کیفیت بازی استقلال را ارتقا دهند. شفر با هوش ذاتی اش دست روی گره های ذهنی هواداران استقلال گذشته و سعی می کند مدام آن ها را تکرار کند تا با هواداران در یک جبهه قرار بگیرد.
کاریزما
تصور همه ما از مربیان آلمان، تصویر آدم هایی عبوس، از خود متشکر، قاطع و سرد در ارتباط برقرار کردن است اما وینفرد شفر از همان لحظه ای که وارد فرودگاه شد، تابوی مربیان آلمانی را در ذهن همه شکست. او شبیه پیرمردی قصه گو است که می تواند برای خبرنگار کنار دستش مدت ها خاطره تعریف کند، یا از تاثیری که «فرگوسن»، و «ونگر» روی فوتبال دنیا گذاشتند، یک داستان دربیاورد. شفر خیلی خوب می داند پا به کشوری گذاشته که مردمش جز از طریق حرف زدن، جور دیگری با او احساس نزدیکی نخواهندکرد. شاید هم از حضور «رولند کوخ» و «زوبل» در فوتبال ایران درس گرفته که نمونه هایی «تیپیکال» از سرمربیان آلمانی بودند.
دانش فنی
شیوه بازی استقلال در دوران منصوریان که توپ های بلند و بی هدف بود، حالا جایش را به بازی روی زمین و تعداد پاس های زیاد داده است. آمار هجومی استقلال، بهترین دلیل برای دانش فنی قابل قبول شفر است. آبی ها در هفت مسابقه اول فصل تنها دو گل زدند اما در چهار بازی آخر، استقلال 13 گل زده است. همیشه این فرضیه در فوتبال وجود دارد؛ شاید ساختن خط دفاعی که گل نخورد، وابسته به کیفیت بازیکنان دفاعی باشد اما هر باشگاهی برای باز کردن دروازه حریف، نیاز به مرور برنامه های تاکتیکی دارد؛ برنامه ای که سرمربی آلمانی در استقلال به خوبی آن را پیاده و اجرا کرده است.
ارتباط با بازیکنان
رولند کوخ و راینر زوبل، دو سرمربی سابق آلمانی سرخابی ها، هیچ وقت نتوانستند از حمایت بازیکنانشان برخوردار شوند و همین بزرگ ترین عامل سقوط شان در استقلال و پرسپولیس بود. اما وینفرد شفر تقریبا با تمام بازیکنان استقلال جلسات خصوصی کوتاه مدت برگزار می کند و سعی می کند روحیه شان را بالا ببرد. برخلاف بیشتر مربیان ایرانی که در دوران افت، بازیکنان را به عنوان متهم ردیف اول به صف می کنند، شفر مدام آن ها را زیر نظر می گیرد و بهشان انگیزه می دهد.
قدرت رهبری
شنیده ها می گویند شفر تا امروز نام چند نفر را به عنوان دستیار به مدیران باشگاه اعلام کرده اما هیچ کدام شان تا امروز نتوانسته اند جذب شوند. لحظه ای تصور کنید که اجابت نشدن چنین خواسته ای از کارلوس کی روش از طرف فدراسیون فوتبال، چه عواقبی در بر داشت. استقلالی ها بارها مجبور شده اند به جای زمین شماره دو آزادی که کیفیت چمن بهتری دارد، روی زمین شماره یک تمرین کنند، چون در آن ساعت به تیم دیگری اجازه داده شده بود. ظاهرا شفر هم مانند برانکو چندان درباره امکانات سخت افزاری حول تیمش سختگیری نمی کند.