در باب بررسی سینمای کریستوفر نولان به گامهای آخر نزدیک شدهایم. فارغ از اثر متأخرش دانکرک که به طور جداگانه بررسی خواهد شد، اینک به دو اثر درخشان او با نامهای تلقین (2010) و میانستارهای (2014) نگاهی خواهیم انداخت.
در قسمتهای اول و دوم نگاه هنری-اندیشهگر نولان در امر فیلمنامهنویسی و کارگردانی آثارش تا حدودی به شما مخاطبان عزیز معرفی شد. ما بررسی کردیم که تغییر و تحولات در نگرش فیلمسازانۀ کریستوفر نولان طی سهگانه بتمن چگونه او را از این مسیر منحرف کرد و اینک در این دو اثر بارقههای بازماندۀ آن نگاه حاکمه بر آثار متقدم وی، مهمترین مبحث مورد نظر این مقاله خواهد بود. با ما همراه باشید.
2010؛ سرآغازی بر پایان یک اندیشه
شاید بتوان در رسم منحنی برای فیلمسازی کریستوفر نولان، نقطۀ ماکسیمم را روی سالهای 2008 و 2010 قرار داد. جایی که نولان مخاطب، منتقد، گیشه و سینمای هنری را همزمان به خودش معطوف کرد. این سالها زمان نقشبستن دو فیلم درخشان شوالیه تاریکی و تلقین بر پردۀ سینماست.
تلقین یا سرآغاز (Inception) شخصیترین پروژۀ نولان است. فیلمی که تمام فیلمنامهاش از ایده تا نوشتار شخصاً متعلق به اوست و کارگردانیاش کرده و تنها نام همراه همیشگی و همسرش (اما توماس) بهعنوان تهیهکننده کنار نام او در فهرست تولید این اثر دیده میشود. شخصیبودن تلقین سبب بروز مهمترین دغدغۀ ذهن هنرمندانه کریستوفر نولان میشود: «مسئلۀ رویا و واقعیت». دغدغۀ هنرمندانهای که در فیلم ممنتو به نمایش در آمد و اینک با قدرت هرچه بیشتر از درون اثر فوران میکند و به تماشاگر هجوم میآورد. واقعیت کدام است؟
اگر بخواهیم بهطور خلاصه داستان تلقین را بگوییم کمابیش در حق آن بیانصافی کردهایم. اما اگر دست به معرفی پلات داستانی فیلم ببریم باید گفت دام کاب () دزد اسرار از ذهن انسانها در خواب است. او به همراه همکارش آرتور () پس از پذیرش پروژهای برای دریافت اسراری مهم بهترین تیم ممکن در امر تلقین (بهمعنای ورود خودآگاه در ناخودآگاه یا رویای دیگران) را گردآوری میکنند. در طی انجام عملیات مرزهای واقعیت و رویا برای اعضای این تیم از تلقینگران به چالش کشیده میشود. مرز باریکی که تنها با ها قابل تمیز است.”
تلقین اثر درخشان بی نظیری از کریستوفر نولان است که در امر نشانه شناختی و فیلمسازی نشانهشناسانه، شانهبهشانه آثار الگویش در کارگردانی، استنلی کوبریک، پیش میرود و دراین حوزه بهقدری پیشتازی میکند که توتم را یکی از کاراکترهای فیلمش میسازد. فیلم در مسئلۀ روانشناسی و علم خواب چنان درست عمل میکند که دانشمندان این زمینه مهر تأیید بر فیلم میزنند. کاری که در پرداخت جهان فرازمینی و مسئلۀ منحنی زمان-مکان و سیاهچالهها در فیلم میانستارهای تکرار کرده است.
همچنین فیلم در زمینۀ معرفی ستارگان نوین به سینمای بدنۀ هالیوود همانند جوزف گوردون-لویت نیز حائز اهمیت است. در نهایت آخرین نقطۀ درخشش همهجانبۀ نولان همین فیلم تلقین است که تماشای آن به دوستداران سینما حس شگفتی و هیجان را تحمیل میکند.
2014؛ اودیسهای بر سینمای نولان
جریان ساخت ای بر 2001: ادیسه فضایی کوبریک، پس از مرگ او در سال 1999 میلادی روزبهروز شدت گرفت. اساس اهمیت اقتباس یا ساخت دنبالهای بر این فیلم از جایی شروع شد که با اکران آن در سال 1968، مهمترین پروژۀ سازمان فضایی ناسا در کاوش برای خانهای جدید خارج از زمین و همچنین پروژۀ سفر به ماه بهشدت زیر سؤال رفت.
درست چهارده سال پس از مرگ کوبریک، برادران نولان اقتباسشان از ایدۀ اودیسه فضایی را به پایان میرسانند و پروسۀ ساخت یکی از عظیمترین فیلمهای تاریخ هالیوود آغاز میشود. فیلمی که سبب برآورده شدن آرزوی دیرینۀ دو برادر مبنی بر ادای دین به فیلمساز محبوبشان میشود.
در میانستارهای، نخست کرۀ زمین در حال نابودی محض به تصویر کشیده میشود. خشکسالی بیانتهای زمینهای زراعی و خانوادههای روستانشین جنوب آمریکا که همۀ داراییشان این زمینهای زراعی است. پدر یکی از این خانوادهها که خلبان سابق ناسا و کشاورز امروز است به سازمان فراخوانده میشود تا به سفری بیبازگشت برای یافت خانهای جدید برای زمینیان، آنسوی منحنی زمان-مکان و آنسوی سیاهچاله برود. اودیسۀ فضایی نوینی که قهرمانش کوپر () نام دارد.
میانستارهای همانگونه که در نگاه نخست ادای دینی به اثر متقدمش به نظر میرسد، اما به جای زیر سؤالبردن اندیشۀ سفر قهرمان و رؤیای امریکایی، لحظهبهلحظه بر آن مهر تأیید میزند. درست در همان لحظهای که به نظر میرسد او در پی پرسش فلسفی و ژرف در ذات بشری است، با همان نگاهی به سراغش میرود که حاکم بر بدنۀ سینمای هالیوود است. همانطور که در بررسی شوالیه تاریکی برمیخیزد دیدیم، اینک او از نگاه هنرمندانه و پرسشگر ممنتو و پرستیژ – که شاید با تلخی بسیاری همراه است – دست کشیده و نگاهی رو به ابرانسان و رؤیای آمریکایی دارد.
با تمام این وجود، میانستارهای تصویری کامل از شمایل فیلمسازی به نام کریستوفر نولان به عرصۀ نمایش میگذارد و شاید بهترین مجسمۀ اوست. مردی با عشق بیحدوحصر به ادبیات رمانتیک و نگاه به سینمای کلاسیک. در طول فیلم گویی تمام شعرهای دورۀ رمانتیک خوانده میشود و فیلم همانند نخستین فیلمهایش با تماتیک همین ادبیات به پایان میرسد.
کریستوفر ادوارد نولان متولد 1970 شهر لندن، با میانستارهای و تعقیب سینمای ماقبلش را به پایان رساند. در بخش پایانی این پروندۀ سینمایی با بررسی دانکرک، فیلمی کاملاً متفاوت با کارنامۀ نولان و آخرین اثرش با شما عزیزان خواهیم بود.
این مطالب را از دست ندهید:
نولان و سینمای او
کریستوفر نولان (2)؛ از بیخوابی تا پرستیژ
کریستوفر نولان (3)؛ سهگانۀ بتمن
کریستوفر نولان و فیلمهایش همیشه در صدر
بهترین فیلمهای سینمایی سال 2017
بهترین فیلمهای 2017 از نگاه منتقدان