"آواز" آخرین انیمیشن مطرح در سال 2016 است که میتوان آن را با این کلمات توصیف کرد: موسیقی متن عالی، داستانی زیبا و اثری هنری. پس از لذتبردن از محصولات قوی امسال دیزنی / پیکسار مانند «زوتوپیا»، «در جستجوی دوری» و «موآنا» و حتی انیمیشن دیدنی و قابل تامل «کوبو و دو تار»، انیمیشن "آواز" اثری لذتبخش و سرگرمگننده بیش نیست. با موسیقی متن شنیدنی و سبک پاپ موجود در آن (ترانهها به شدت ماندگارند، شاید تا 60 سال آینده!)، مسلما میتواند روی فروش فوقالعاده در آیتونز حساب باز کند اما باید دید آیا در فروش گیشه نیز اینچنین موفق خواهد بود. به نظر میرسد این انیمیشن بیشتر به دل مخاطبان جوانتر خواهد نشست تا افراد با سن و سال بالاتر؛ این هم رویکرد متمایز این اثر نسبت به سایر رقیبان برتر خود در سال 2016 محسوب میشود.
"آواز" نیز همانند «زوتوپیا»، در دنیای مختص حیواناتی که خصلتهای انسانی پیدا کردهاند میگذرد (هیچ انسانی مشاهده نمیشود). اگرچه ظاهرا تفکر نهفته در برخوردهای اجتماعی و فرهنگی درونگونهی این حیوانات چندان قدرتمند نیست. از لحاظ موضوعی، درونمایهی این اثر شامل موضوعات مثبت و استانداردی همچون دنبال روهایات برو یا قدر دوستانت را بدان میباشد و قطعا نمیتوان از یک محصول کارتونی به دلیل محتوایی اینچنینی که برای بچهها مناسب است، انتقاد کرد و البته باید گفت که "آواز" در بیان مقصود خود دچار سطحینگری نشده. این انیمیشن موفقیت خود را مدیون خلاقیت و انرژی مضاعف نهفته در ترانههایش است که باعث درخشش آن شدهاند. اما باید اذعان کرد که "آواز" نمیتواند پابهپای حریفان قدرِ خود ، زوتوپیا ، موآنا ، دوری و حتی اثر کمتر دیده شده اما فوقالعادهی کوبو پیش برود.
شخصیت اصلی در این گروه حیوانات، کوآلایی به نام «باستر مون (متیو مککانهی)» مدیر تئاتری میباشد که در تلاش است تا رونق تئاترش را قبل از این که به تصاحب بانک دربیاید، به روزهای اول بازگرداند. به عنوان آخرین تلاش، قصد دارد مسابقات خوانندگی برگزار کند. جایزهی مسابقه هزار دلار تعیین میشود اما یک اشتباه ساده در آگهی تعدادی صفر به رقم مذکور اضافه کرده تا باستر بیش از پیش در تنگنای مالی قرار گیرد. این رقم بالا افراد بااستعداد فراوانی را از دور و نزدیک گرد هم جمع میکند: مایک (با صداپیشگی سث مکفارلن) موشی بدسیرت با صدایی شبیه «فرانک سیناترا» (بازیگر و خوانندهی آمریکایی)، رزیتا (ریس ویترسپون) مادر خانهداری که صاحب دو جین بچهخوک است، اَش (اسکارلت جوهانسون) جوجهتیغی عاشق راک که تمایل زیادی به خارج شدن از زیر سایهی دوست پسرش دارد، جانی (تارون اِگرتون) گوریلی که نمیتواند بین علاقهاش به خوانندگی و شغلش که رانندهی ماشین هنگام سرقتهای پدرش از بانک است، تعادل برقرار کند، مینا (توری کِلی) فیل نوجوانی که ترس از صحنهی حاد دارد و گانتر (نیک کرول) یک خوک پرزرق و برق که آمیزهای از لیدی گاگا و لیبراچی (خواننده و نوازنده آمریکایی) به نظر میرسد.
از لحاظ تصویری، این محصول به اندازهی کافی پرقدرت است تا با یک کارتون تلویزیونی مقایسه نشود، اما تقریبا در سنجش با سایر رقیبان خود در سال 2016 پشت سر آنان قرار میگیرد (البته غیر از آخرین دنبالهی ناامیدکنندهی عصر یخبندان). گروه صداپیشگان فیلم درجه یک هستند که فهرست بلندبالای آنها با نامدارترین آنها مثل متیو مککانهی، ریس ویترسپون و اسکارلت جوهانسون شروع و به نامهایی چون سث مکفارلن، جان سی. رایلی و تارون اگرتون ختم میشود. تمام صداپیشگان وظیفهی خود را به خوبی انجام دادهاند.
تقریبا تمامی هشتاد ترانهای که در انیمیشن خوانده میشوند (بیشتر ترانهها فقط چند ثانیه اجرا شدهاند)، آوازهایی شناختهشده و مشهور در زمان حال یا گذشته میباشند. تنها یک ترانهی جدید به گوش میرسد که آن هم باور نام دارد که یک همخوانی دونفره از «آریانا گرانده» و «استیوی واندر» محسوب میشود. شاید بتوان بازخوانی برجسته «توری کلی» از آهنگ هاللویا اثر «لئونارد کوهن» را به نوعی تکریمی غیرعامدانه از این خواننده/آهنگساز اخیرا فوت شده دانست. از دیگر بازخوانیهای مشهور میتوان به اجرای مکفارلن اشاره کرد که سه ترانهی فرانک سیناترا را بازخوانی کرده (ترانههای «راه من» ، «با من پرواز کن» و «مرا به ماه بِبر») . همچنین ویترسپون ترانههای «از ذهنم پاکش کنم» اثر تیلور سویفت، «آتشبازی» از کیتی پری و «چشم ببر» از گروه راک سروایور را اجرا کرده. مککانهی هم بازخوانی عجیبی از «شاید بهم زنگ بزنه» داشته. نیک کرول «عاشقانهی بد» از لیدی گاگا را اجرا کرده و تارون اگرتون «با من بمان» از سم اسمیت را زمزمه میکند. همچنین در خلال انیمیشن میتوان تعدادی ترانهی قدیمی را نیز پیدا کرد مانند «مثل باد حرکت کن» از کریستوفر کراس و «به من عشق بورز».
قطعا انیمیشن "آواز" تماشاگران را راضی خواهد کرد. میتوان آن را محصولی خوشبینانه و نتیجهبخش دربارهی بازندههایی دانست که رویای خود را دنبال و خودشان را پیدا میکنند و در نهایت به موفقیت میرسند. اثری که دیرهنگام و برای پرکردن وقت والدین و فرزندان هنگام تعطیلات کریسمس و روزهای سال نو عرضه شده. با وجود لذتبخش بودن، نمیتوان انتظار توجه چشمگیری را برای این انیمیشن پس از گذشت چند هفته از اکران تصور کرد. "آواز" از آن دست انیمیشنهایی نیست که پس از گذشت پنج یا ده سال دیگر در خاطرهها بماند. اگرچه لذت آن زودگذر است اما بالاخره نمیتوان از آن صرف نظر کرد.
مترجم: بابک مؤیدزاده