ماهان شبکه ایرانیان

تسامح و غیرت دینى از منظر نراقیین (رحمهما الله)(۱)

مقدمه   «تساهل و تسامح‏» از جمله مباحثى است که در سال‏هاى اخیر بسیارى از اندیشمندان، نویسندگان و ارباب مطبوعات به طرح آن پرداخته و موضع‏گیرى‏هاى متفاوتى در این زمینه داشته‏اند

تسامح و غیرت دینى از منظر نراقیین (رحمهما الله)(1)

مقدمه
 

«تساهل و تسامح‏» از جمله مباحثى است که در سال‏هاى اخیر بسیارى از اندیشمندان، نویسندگان و ارباب مطبوعات به طرح آن پرداخته و موضع‏گیرى‏هاى متفاوتى در این زمینه داشته‏اند. شمارى از روشنفکران به پیروى از اندیشه‏هاى غربى و بدون تامل در مفهوم تساهل و تسامح به معناى مصطلح آن در مغرب زمین و انگیزه غربى‏ها ازدامن زدن به آن در جامعه‏ى اسلامى تلاش مى‏کنند تا آن را در همه زمینه‏ها و بدون هیچ حد و مرزى جارى و سارى سازند.

معناى لغوى
 

تساهل از ریشه: سهل، السین و الهاء و اللام اصل واحد یدل على لین و خلاف حزونة.
خذژخحذچذحرح برح تسامح از ریشه: سمح ، السین و المیم و الحاء اصل یدل على سلاسة و سهولة. (1)
تساهل الرجلان: تسامحا و تلانیا.
سامحه فى الامر و بالامر : ساهله و لاینه و وافقه على مطلوبه. (2)
تساهل: سهل گرفتن بر یکدیگر ، آسان گرفتن ، به نرمى رفتار کردن و سهل انگارى.
تسامح: آسان گرفتن و مدارا کردن ، کوتاهى کردن ، فروگذار کردن ، سهل انگارى. (3)
همان طورى که ملاحظه مى‏شود این دو لفظ مترادف و داراى یک معنا است و همراهى این دو لفظ نوعى تنوع در کلام است. واژه دیگرى که در عربى به معناى تساهل و تسامح مى‏باشد واژه‏ى «تهاون‏» و «مداهنه‏» است:
والمداهنة و الادهان: المصانعة و اللین... و قال الفراء... و فى تنزیل العزیز « ودوا لو تدهن فیدهنون‏» ودوا لو تلین فى دینکم فیلینون. قال ابوالهیثم: اى ودوا لو تصانعهم فى الدین فیصانعوک‏» (4)
المداهنة: ان‏ترى منکرا و تقدر على دفعه و لم تدفعه حفظا لجانب مرتکبه ، او جانب غیره ، او لقلة المبالاة بالدین‏» . (5)
براساس تعریفى که پیش‏تر خواندیم مداهنه به معناى سازش‏کارى، نرمى و ملایمت در دین و دم‏فروبستن انسان در برابر منکرات است.
کلمه غربى «تولرانس‏» [Tolerance] که به معناى تحمل، پذیرش و به دوش کشیدن است ، و امروزه بیش‏تر در بى‏قیدى، رهاسازى، بى‏تفاوتى و سازش کارى به کار مى‏رود ، همین معنا را دارد. (6)

معناى اصطلاحى
 

در تساهل و تسامح کنونى رویارویى و دو سویه بودن نهفته است و در حقیقت نرمى، گذشت، مهرورزى و مدارا به طرف مقابل بستگى دارد، اگر او آسان‏گیر و اهل گذشت ‏باشد به نرمى با او رفتار مى‏شود و دو طرف باید از این ویژگى برخوردار باشند، ولى «سمحة‏» و «سهله‏» اى که روایات از آن سخن گفته‏اند، نگاه از افق بازتر و بالاترى است. اسلام از پیروان خود مى‏خواهد تا برخورد کریمانه با دیگران داشته باشند و روح سماحت و سهولت را همیشه و در همه حال در خود زنده نگهدارند اگر چه طرف مقابل بر باطل باشد. البته این نحوه از تسامح به معناى پذیرش باطل نیست، بلکه به معناى ظرفیت‏ها و حدود عقل و ادراک افراد و واقع بینى در مقام عمل و تربیت جامعه و رفتارى همراه با صبر و متانت و مدارا با جاهلان و صاحبان آراى دیگر است، زیرا ممکن است کسانى حق را درست نفهمیده باشند و براى درک حقیقت نیازمند مجال و فرصت‏باشند. (7)

تساهل منفى و تساهل مثبت
 

در قلمرو فلسفه سیاسى معاصر «تساهل منفى‏» [سلبى] به عدم مداخله در امور مردم و رها کردن مردم به حال خودشان معنا شده است. بر پایه این نظر هر فرد در ارتباط با مسائل مختلف زندگى، گزینش‏ها و تصمیم‏گیرى‏ها کاملا آزاد است و کسى حق دخالت در محدوده آزادى فردى دیگرى ندارد. این نظریه که از سوى «جان لاک‏» فیلسوف انگلیسى [در سال 1685 م.] مطرح شد، از سلطه تحدید کننده قانون طبیعى خارج شده و ماهیتى بشرى و مبنایى کاملا عقلانى به خود گرفته است. بر پایه‏ى این نظر بود که تساهل مثبت [ایجابى] شکل گرفت.تساهل مثبت‏ به پشتیبانى از حقوق و آزادى‏هاى مردم براى دست‏یابى به اهداف زندگى و برخوردار شدن آنان به ویژه اقلیت‏ها از فرصت‏هاى برابر در جامعه است. در سایه به کارگیرى تساهل مثبت، مردم قادر خواهند بود به مدد خدمات اجتماعى و اقتصادى که از سوى دولت ارائه مى‏شود از امکانات موجود در جامعه بهره‏مند شوند. (8)
در تبیین این دو مفهوم به همین مقدار اکتفا مى‏کنیم و بحث و بررسى بیشتر را به وقت مناسب وامى‏گذاریم.

تاریخچه بحث
 

تساهل و تسامح از جمله مباحثى است که به طور گسترده طى چند قرن اخیر در فلسفه سیاسى مغرب زمین مطرح شده است. شروع نهضت اصلاح دینى در اروپا، به تنگ آمدن مردم از قوانین و حاکمیت کلیسا، نارسایى مفاهیم موجود در انجیل، فقدان فقه حکومتى، اصرار ارباب کلیسا بر حجیت‏برداشت‏هاى مخدوش خود [که تعارض علم و دین را به دنبال داشت ] و... زمینه به وجود آمدن مکاتب جدیدى را فراهم آورد. از جمله: سکولاریسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و... تساهل و تسامح نیز در چنین محیطى رشد کرد. «این تفکر در غرب با انگیزه‏هاى اقتصادى و سیاسى پدید آمد، سرمایه‏داران و کارخانه‏داران بزرگ انگلیسى بدون هیچ نگه‏داشت‏حد و مرز اخلاقى و دینى و رها از هر قیدى بازار و تلاش‏هاى اقتصادى را به دست گرفتند و دولت‏هاى اروپایى نیز هیچ گونه نظارتى بر تلاش‏هاى آنان نمى‏کردند و به اصطلاح، آن را ناسازگارى با «تولرانس‏» (یا تسامح) مى‏دانستند... از این روى بسیارى بر این باورند که هیچ عاملى به اندازه نظام سرمایه دارى از اندیشه تسامح و تساهل سود نبرده است‏» . (9)
جان لاک فیلسوف پرآوازه انگلیسى در سال (1685 م - 1064 ه) در رساله‏اى با عنوان «مکتوبى در باب تساهل و مدارا» به طرح گسترده این مفهوم پرداخت و بابیان این معنى که دولت وکلیسا و افراد نباید در کار یکدیگر مداخله کنند، مفهومى منفى (سلبى) از تساهل و مدارا ارائه کرد. به اعتقاد لاک مردم باید از دخالت در افکار ، عقاید ، شیوه زندگى ، علایق فرهنگى و آیین عبادت خوددارى کنند و این امر دولت و کلیسا را به طور متقابل در بر مى‏گیرد. (10)
از آن جا که هدف ما در این نوشتار بررسى بیشتر نظریات جان لاک نیست‏به اجمال به موضوع مورد بحث مى‏پردازیم:
«در نظریه تساهل دینى تلاش مى‏شود نقش و اهمیت اجتماعى دین و تاثیر مذهب به عنوان یکى از مهم‏ترین عوامل تعیین کننده خط سیر زندگى انسان به حداقل ممکن برسد و دین به عنوان امرى فردى و درونى القا شود و به دنبال آن در نظریه تساهل سیاسى از هر گونه دخالت دین در سیاست جلوگیرى نموده و این امر جنبه قانونى به خود بگیرد» . (11)
تاریخ تساهل و تسامح و سمحه و سهله‏اى که اسلام از آن سخن مى‏گوید به صدر اسلام برمى‏گردد. سیره عملى نبى مکرم اسلام صلى الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام و اخبار و احادیث رسیده از آنان شاهد این سخن است. حضرت مى‏فرمایند:
«ان الله تعالى یحب الرفق و یعطى علیه ما لا یعطى على العنف; (12) خداوند متعال مهربانى و نرمى را دوست دارد و به پاس آن چیزهایى عطا مى‏کند که به درشتى و نامهربانى نمى‏دهد» .
امام على علیه السلام مى‏فرمایند: « سلامة الدین و الدنیا فى مداراة الناس; (13) سلامتى دین و دنیا در مردم دارى است‏» .
برخورد به دور از تکلف وکریمانه اسلام با پیروان دیگر ادیان و نیز با کافران و مشرکان معاند امر پوشیده‏اى نیست. در جریان فتح مکه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تمام بدى‏هاى قریش را در بیست‏سال دوران بعثت و دشمنى‏هاى فراوان آنان را با اسلام و مسلمانان نادیده گرفت و همه را در کمال بزرگوارى و کرامت‏ بخشید و فرمود: « اذهبوا فانتم الطلقاء» . (14) موارد بسیار دیگرى در سراسر زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و ائمه علیهم السلام وجود دارد که تاریخ، آن را ثبت کرده است.
پس از روشن شدن معناى لغوى و اصطلاحى این دو واژه و نگاهى گذرا به سیر تاریخى آن در غرب و شرق، اینک به طرح این بحث از منظر فاضلین نراقى - رحمة الله علیهما - مى‏پردازیم. این دو عالم بزرگ شیعى، علامه ملا مهدى نراقى رحمه الله و محقق فاضل ملا احمد نراقى رحمه الله از مرزبانان فکرى شیعه در عصر خود بوده و چون ستارگانى در عالم دانش و فضیلت نورافشانى مى‏کنند. همت‏بلند و تلاش خستگى‏ناپذیر این پدر و پسر در عرصه‏هاى مختلف علوم اسلامى از آنان استادانى ماهر و زبردست در علوم مختلف ساخته بود، به طورى که آثارى ژرف و پرمحتوا از خود به میراث گذاشتند، اما متاسفانه به تعبیر بسیارى از بزرگان در میان ما ناشناخته‏اند. پژوهش در آثار و افکار و اندیشه‏هاى این دو عالم بزرگ از بایسته‏هاى عصر ماست. ما نیز به سهم و وظیفه خود و با توان بسیار اندک علمى در مقابل آن دو دریاى خروشان دانش، به طرح بحث «تسامح و غیرت دینى از منظر فاضلین نراقى رحمه الله‏» مى‏پردازیم. تسامح و غیرت دینى در دو حوزه فقه و اخلاق مطرح مى‏باشد که ما حوزه اخلاق را در سه بخش اخلاق فردى، اجتماعى و بین المللى مطرح مى‏کنیم:

الف) اخلاق فردى
 

در مکتب اسلام، کسب فضایل اخلاقى و رسیدن به کمال هدف از آفرینش انسان معرفى شده است‏بنابراین انسان‏ها براى رسیدن به کمال، باید در جهت کسب صفاتى نظیر: غیرت، غضب ستوده شده، عفو و مدارا، حسن خلق، صبر و... تلاش نمایند. از طرف دیگر رذایل و صفات زشتى را که در جهت مخالف کمال است، نظیر: بى غیرتى، غضب مذموم، عجب، سوء خلق و.. از خود دفع نمایند. اجمالا این که هدف ما در این جهان باید کسب سعادت واقعى; یعنى آسایش در سراى دیگر باشد و نسبت‏به دنیا و امور دنیایى که به سهل‏گیرى در مورد آن سفارش شده راه تساهل در پیش بگیریم. سیر اجمالى در دو کتاب گران سنگ «جامع السعادات‏» و «معراج السعادة‏» هر جوینده سعادت را به این نتیجه رهنمون مى‏سازد.
در این جا به ذکر چند مورد از علامه ملا مهدى نراقى اکتفا مى‏کنیم:

1. غیرت
 

غیرت است که «مقتضى الغیرة و الحمیة فى الدین ان یجتهد فى حفظه عن بدع المبتدعین... و یسعى فى ترویجه و نشر احکامه، و یبالغ فى تبیین حلاله و حرامه، و لا یتسامح فى الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» ; (15)
«اما غیرت و حمیت در دین، آن است که دین را از بدعت‏بدعت‏گذاران حفظ کند و... در ترویج احکام دین جدیت و جهد لازم را به عمل آورد و در نشر مسائل حلال و حرام نهایت تلاش را بکند و در امر به معروف و نهى از منکر مسامحه نکند» . (16)
ملا مهدى نراقى رحمه الله در عکس موضوع; یعنى (بى غیرتى) مى‏فرماید: «عدم الغیرة و الحمیة فى محافظة ما یلزم محافظته من الدین و العرض و الاولاد و الاموال ، و هو من نتایج صغر النفس و ضعفها، و من المهلکات العظیمة‏» ; (17)
«بى غیرتى و بى حمیتى، کوتاهى واهمال در محافظت آنچه حفظ آن لازم است از دین و عرض و اولاد و اموال و این مرض از مهلکات عظیمه و صفات خبیثه است‏» . (18)

2. غضب
 

علامه ملا مهدى نراقى مردم را به حسب قوه غضبیه به سه دسته تقسیم کرده، مى‏فرمایند: «افراط در خشم این است که این صفت چنان بر آدمى چیره شود که از اطاعت عقل و شرع بیرون رود و فکر و بصیرتى برایش باقى نماند و تفریط این است که این قوه [خشم] را فاقد باشد یا به قدرى در او ضعیف شود که در مواردى که شرعا و عقلا غضب لازم است هیچ غضب نکند. واعتدال این است که غضب او به موقع و به جا باشد و در غضب و عدم آن تابع شرع و عقل باشد» . (19) ملا مهدى نراقى رحمه الله در پایان نتیجه‏گیرى کرده مى‏گوید: «این گونه غضب نیکوست; زیرا «اذا الغضب لله لا لنفسک اذا امرک بان تغضب عن مشاهدة المنکر; (20) خشم تو براى خداست نه براى نفس خود، زیرا خداوند فرمان داده که با دیدن زشتى‏ها خشمگین شوى‏» . (21)
نتیجه آن که روایات بازدارنده از غضب ناظر به هر گونه غضبى نبوده است و هر خشمى در شرع مقدس اسلام مذموم نیست، بلکه خشم و غضبى که براى خدا و در راه احیاى دین و پاسدارى از ارزش‏ها باشد «خشم مقدس‏» است.

3. امر به معروف و نهى از منکر
 

ملا مهدى نراقى بحث مفصلى را در رابطه با این دو فریضه الهى مطرح مى‏کند و آن را وظیفه تمام افراد جامعه و مسلمانان مى‏داند. ایشان هر گونه مسامحه و تساهل در این دو فریضه را ناشى از ضعف نفس و طمع مالى و... دانسته مى‏گوید: «التهاون و المداهنة فى الامر بالمعروف و النهى عن المنکر و هو ناش اما من ضعف النفس و صغرها، او من الطمع المالى ممن یسامحه; (22) تسامح در امر به معروف و نهى از منکر از چند چیز ناشى مى‏شود، از ضعف و حقارت نفس یا به دلیل طمع مالى به فرد مورد مسامحه قرار گرفته‏» .
ملا مهدى نراقى در ادامه به پیامدهایى که از ترک این دو واجب الهى (امر به معروف و نهى از منکر) پدید مى‏آید پرداخته مى‏گوید: «و هو من المهلکات التى یعم فسادها و ضرها، و یسرى الى معظم الناس اثرها و شرها، کیف و لو طوى بساط الامر بالمعروف و النهى عن المنکر اضمحلت الدیانة.... قال رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم: ان الله تعالى لیبغض المؤمن الضعیف الذى لا دین له، فقیل له: و ما المؤمن الضعیف الذى لا دین له؟ قال: الذى لاینهى عن المنکر.
و قیل له صلى الله علیه و آله وسلم: اتهلک القریة و فیها الصالحون؟ قال: نعم قیل: لم یا رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم؟ قال: بتهاونهم و سکوتهم عن معاصى الله; (23)
سستى و مسامحه در این دو فریضه از مهلکاتى است که فساد و زیانش فراگیر و شرش به همه مردم سرایت مى‏کند، زیرا اگر بساط امر به معروف و نهى از منکر برچیده شود، دین و آیین الهى برچیده مى‏شود. رسول گرامى اسلام فرمودند: خداوند متعال بر مؤمن ضعیفى که دین ندارد غضب مى‏کند. پرسیدند: مؤمن ضعیف کیست؟ فرمود: کسى که نهى از منکر نمى‏کند. به پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم گفته شد: آیا سرزمینى که در آن مردمى صالح باشند ممکن است‏به هلاکت و نابودى افتد؟ فرمود: آرى! گفتند: براى چه یا رسول الله؟
فرمود: به سبب سستى و سکوتشان در برابر معاصى خدا» .
مرحوم ملا مهدى نراقى با برشمردن برخى از منکرات عظیم، نظیر: بدعت در دین، ظلم، جهل به اصول و فروع اعتقادى و... بر هر فرد مسلمانى واجب مى‏دانند که جهت اصلاح خود و دیگران امر به معروف و نهى از منکر کند. بخشى از کلام ایشان قابل تامل و دقت است:
«فلو امکن لمؤمن دین ان یغیر هذه المنکرات کلا، او بعضا بالاحتساب فلیس له ان یقعد فى بیته، بل یجب علیه الخروج للنهى و التعلیم و...; (24) پس اگر براى مؤمن دین دارى ممکن باشد که همه یا بعضى از این منکرات را دفع و منع نماید نباید در خانه بنشیند، بلکه بر او واجب است که براى بازداشتن و تعلیم و آشنا کردن مردم از خانه بیرون آید» .
این بخش از سخنان ایشان ذهن و وجدان خواننده را به یک دید تطبیقى نسبت‏به منکراتى که در جامعه وجود دارد متوجه مى‏سازد و انسان‏هاى غیور را به نوعى شورش علیه منکرات دعوت مى‏نماید.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نیز آشکارا انسان‏ها را به عدالت و ستیز علیه ظلم و استبداد و بى عدالتى‏هاى شایع در آن زمان دعوت مى‏کند و در واقع این مباحث نراقى رحمه الله نوعى صدور اندیشه را در پى دارد.

ب. اخلاق اجتماعى
 

در محیط خانواده و کار و... امور و رفتارمان نسبت ‏به دیگران به حسب موارد، متفاوت است، پدر نسبت ‏به فرزندان ، مدیر نسبت‏ به کارمندان و... با توجه به اختلاف موارد، نظر کلى و اجمالى اسلام این است که گاهى باید سخت‏گیرى و گاهى باید تغافل و چشم پوشى کرد تا کار غلط و اشتباه به عنوان یک جریان عادى تلقى نشود و اشتباه همیشه «اشتباه‏» شناخته شود و در هر حال باید رعایت جانب اعتدال را کرد.
ادامه دارد ....

پی نوشت ها :
 

1) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3، صص 99- 110، ماده: «سهل‏» و «سمح‏» .
2) المنجد، ماده: «سهل‏» و «سمح‏» .
3) محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1078، ماده «تساهل‏» و «تسامح‏» .
4) لسان العرب، ج 4، ص 434، ماده «دهن‏» .
5) سعید الخورى الشرتونى، اقرب الموارد، ماده: «دهن‏» .
6) مجله حوزه، ش 97، به نقل از مجله «نامه فرهنگ‏» شماره 28، ص 28، و همان، صص 147 و 150 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهید مطهرى.
7) مجله حوزه، ش 97، به نقل از مجله «نامه فرهنگ‏» شماره 28، ص 28، و همان، صص 147 و 150 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهید مطهرى.
8) سید على محمودى، تساهل منفى و تساهل مثبت، کیهان فرهنگى، سال دوم، ش 2.
9) قلمرو تساهل وتسامح در نظر شهید مطهرى، مجله حوزه، ش 97، نقل از: مجتبى مینوى، «تسامح آرى یا نه‏» ، ص 130، (مؤسسه فرهنگى اندیشه معاصر) .
10) جواد پورروستایى، نقدى بر نظریه تساهل دینى و سیاسى، جمهورى اسلامى، مرداد 1377، به نقل از «تحلیل عوامل مکتوب جان لاک در باب تساهل و مدارا» ، کیهان فرهنگى سال هشتم، شماره 9 و تساهل مثبت و منفى، سال دهم، شماره 2.
11) همان.
12) مجله حوزه، شماره 97، ص 150، نقل از «نهج الفصاحه، گردآورى ابوالقاسم پاینده، ص 142، ح 2735 و ر. ک: معراج السعادة، ج 1، بحث رفق و مدارا.
13) همان، ص 151، به نقل از آقا جمال خوانسارى، «شرح غرر و درر آمدى‏» ، (تصحیح جلال الدین محدث ارموى)، ج 4، ص‏140 دانشگاه تهران.
14) همان، ص 155، به نقل از: تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 60، دار صادر، بیروت.
15) جامع السعادات، ج 1، ص 302.
16) لازم به تذکر است در مواردى که نظر محقق فاضل ملا احمد نراقى نیز با پدر یکى مى‏باشد ترجمه را از معراج السعادة نقل کرده‏ایم، ر. ک: معراج السعادة، (مؤسسه انتشارات هجرت، 1376)، ص 221.
17) جامع السعادات، ج 1، ص 300.
18) معراج السعادة، ص 220.
19) جامع السعادات، ج 1، صص 322- 323 و ر.ک: معراج السعادة، ص 237.
20) جامع السعادات، ج 1، ص 389.
21) همان، ج 2، صص 241- 240.
22) همان.
23) همان.
24) همان.
منبع:WWW.NARAQI.COM

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان