استفاده آیینی از مندلهها
کاربرد مَندَلهها ـ شمایل (یا آفریدة) دو یا سه بُعدی یک مکان یا محوطة مقدّس که غالباً قلمرو خاص یک خدا محسوب میشود ـ ویژگی عام آیین بودای تنتری است که هم در آداب تشرّف و هم در اعمال پس از آن دیده میشود. در ادامه به این موضوع بیشتر میپردازیم.
پیشکشهای تهوعآور و اعمال اباحیگرانه ـ جنبة خلافکارانة آیین بودای تنتره
بدیهی است که هیچکس آیین بودای تنتری را، بهویژه در مراحل اخیر آن، به عنوان آیینی کاملاً بودایی نپذیرفت. شواهد نشان میدهند که این سنت برای عدهای از رهروان در بودگیا آن قدر موهن بود که از بین بردن متون و تصاویر تَنترَه را کاری درست میدانستند. برخی از ویژگیهای بحثانگیز عبارتاند از: استفاده از چیزهای ممنوع و ناپاک برای پیشکش، حمایت آشکار از رفتار غیراخلاقی، به کارگیری مباشرت جنسی بهعنوان آداب و مناسک آیینی، و پرستش خدایان هولناک و خشمگین و خونآشام.
فزونی ارزش تن
از دیدگاه آیین بودای اولیه و مهایانه معمولاً جسم و بدن و ارزیابیهای راجع به آن منفی است (برایمثال، فصل8 از بودیچاریاوتاره Bodhicāryāvatāra، اثر شانتیدوه Śāntideva) و غالباً بهمنظور تقلیل وابستگیمراقبهگر به بدن و خواستههایآن، بر جنبة ناپاکیو نفرتانگیزی بدن تأکید میشود. اما ارزیابیهای تَنترَه در مورد جسم غالباً بسیار مثبت است:
بیتن چگونه میتوان به سعادت رسید؟ [بی آن] از سعادت نمیتوان سخن گفت. جهان از سعادت اتساع مییابد. سعادتی که اتساع میدهد و خود اتساع مییابد. به کردار عطر گل که وابسته به گل است و بی آن هیچ است، بیشکل و مانند آن، سعادت را کسی نمییابد.
فزونی ارزش مقام و نقش زن
در مراحل بعدیِ آیین بودای تنتری، خدایان زن، خواه در مرکز مندله در مقام خدای اصلی یا ملازمان (پریشان و رقصان)، بهعنوان شخصیتهای اصلی مندله، اهمیت فزایندهای یافتند. کتابهای مقدس به زنان مقام بزرگی بخشیدند و آنان را مظهر و منشأ دانستگی به شمار آوردند. بر اساس شواهد، در محیط عمل تَنترَه زنان نقش کارآزمودگان و آموزگاران را داشتهاند.
همذاتپنداری
ویژگی بسیاری از آداب بودایی تَنترَه به کارگیری مجموعهای از شباهتها و همبستگیهاست. این رویکرد شامل جزئیاتی نظاممند است و شامل رابطة بین شخصیتهایکلیدی در عمل تَنترَه ــ مانند خدایان، مندلهها، منترهها، بدن مراقبهگران ــ و سایر عوامل یا سازههایی است که باید نمادین یا مجسم شوند. چنانکه وِیْمن خاطرنشانکرده است قدمت این نوع تفکردر هند بهزمان ریگ ودا g Veda)(R میرسد.[8]
یکی از شباهتهای رایجتر و مشهورتر مربوط به گروهی مرکب از پنج بودای کیهانی است. این مجموعه با طیفی دیگر از گروههای پنجگانه همراه است: جهتها، رنگها، حرکات دست، عناصر، و جنبههای شناخت بیداردلانه یا عرفان (گیانه jñāna)، تودهها (اسکندهها skandha)، و حالات روانی منفی (آلایشها، کلیشه kleśa). این موارد تنها اندکی از آن چیزی است که میتوان نام برد. جالب آنکه برخی از این همبستگیها با سَنساره، یا آنچه غیربیدار است ـ مثلاً تودهها و حالات روانی منفی ـ با آنچه بیدار است، یعنی پنج بودا، در ارتباطاند. این ارتباط را میتوان انعکاس این ایده دانست که میتوان از حالات روانی منفی برای کمک به گذر از مسیر استفاده کرد.
به طور کلی، شمایلنگاری چهرة خدایان در چهارچوب مقولاتی عقیدتی رمزگذاری شده است. برای مثال، هنگامی که خدای چَکرَهسَموَرَه (Cakrasamvara) له شده در زیر پای خدایان هندو تصویر میگردد، باید آن را نماد نابودیِ تمنا و غفلت یا اجتناب از دلبستگی به سَنساره یا نیروانه تفسیر کرد. بین عالم صغیر و کبیر نیز میتوان شباهتهایی برقرار نمود. بدین ترتیب، یک مندله و خدایان آن را میتوان بدن عامل توصیف کرد یا به صورت کلی چیزی که کیهان را نمادینه میسازد. همذاتپنداری ممکن است چندلایه نیز باشد. یوگی میتواند جفت (زن) خود را که به نوبة خود نماد دانستگی بیداردلانه (پرگیا) است، به صورت نمادین نشان دهد.
فزونی ارزش حالات روانی منفی
یکی از مفاهیم خاص و متمایز وَجرَهیانه در آیین بودای تَنتری این است که حالات روانی معمولاً منفیاند و میتوان آنها را وسیلهای مؤثر برای سلوک در طریق بوداگی قرار داد. در تنترة هِوَجرَه (Hevajra-Tantra) آمده است که «این جهان محصور در تمایلات است و با تمایلات نیز آزاد میشود». این استدلالی هموپاتیک (همانـ درمانی) است با این توجیه که «کسی که ماهیت زهر را میشناسد، میتواند با همان زهر که مقدار کمی از آن برای دیگران کشنده است، آن زهر را خنثی سازد». از میان تمایلات، میل جنسی و لذتطلبی در کانون توجهاند. لذت جنسی با سعادت عظیم بیداری قرین است. به علت همین توجه به حالات منفی آندره پادوکس (André Padoux) خلاصهای از نظریة هندوشناس فرانسوی، مادلین بیارو (Madeleine Biardeu) را در مورد تَنترَه چنین بیان میکند: «تَنترَه کوششی است برای برآوردن کام و آرزو از هر نظر، نه رسیدن به رهایی». هرچند این نظر بهعنوان یک امر کلی بر آیین بودایی تَنترَه صدق نمیکند، اما به نحوی قانعکننده ایدئولوژی بعدی وجرهیانه را نشان میدهد.
متون تنتره
دستهبندی و خصوصیات
شمار متون تَنترَه که به زبانهای اصلی (هندی)، و همچنین به زبان چینی، تبتی و مغولی، باقی مانده قابل توجه است. این متون دارای انواع مختلفی است؛ مانند متون مقدسی که بسیاری از آنها یک یا چند تفسیر دارند و حجم برخی از آنها بسیار زیاد است؛ و یا راهنمای مناسک و چکیدههایی که دربردارندة دستورالعملهایی مفصّل برای آداب و مناسک دینیاند، همراه با روش تقدیس دیرها، معابد و مجسمهها و نیز آمادهسازی و ترسیم مندله، تشرّف و کسب اقتدار (ابیشکه ekaabhis)، و فراخوانی خدایان تَنترَه (سادَنَه sādhana). علاوه بر اینها مجموعهای از سرودهای تنتری، شامل اشعاری برای خدایان خاص، و متونی در خصوص عقاید نیز وجود دارد.
دستهبندی متنهای مقدس بر اساس سنت تفسیری هند کار سادهای نیست. برخی از طبقهبندیهای متون مقدس تَنترَه دستکم به اواخر قرن هشتم میرسد، یعنی زمان تقسیمبندی سهگانة متون به تنترههای کریا Kriyā (کُنش Action)، چریا Caryā (عمل Practice) یا یوگا Yoga (وحدت Union).[9] این دستهبندی صرفاً بر اساس ترتیب زمانی است؛ یعنی تنترة کریا معمولاً مقدم بر چریا، و چریا پیش از یوگا است. متنهای مقدسی که از زمان تنترههای یوگا ــ تقریباً از اوایل نیمة قرن هشتم به بعد ــ پیدا شد، غالباً بر اساس این سنت هستند.
دستهبندی دیگری که ظاهراً در حدود پایان تکوین آیین بودای تَنترَه در هند به طور گسترده ظهور کرد، تقسیم این متون به پنج دسته است: تنترههای کریا، چریا، یوگا، یوگوتَّره (Yogottara) و یوگَنیروُتَّره (Yoganiruttara). این دستهبندی احتمالاً صورت گستردة دستهبندی سهگانة پیشین است که با تقسیم تنترة یوگا به دو مقولة یوگوتَّره (یوگای برتر) و یوگنیروُتَّره (برترین یوگا) دو مقولة برتر را بدان افزوده است. این دو مقوله اصطلاحات دیگری نیز دارند؛ یوگوتَّره به نام مَهایوگا (Mahāyoga / یوگای بزرگ) و یوگَنیروُتَّره بهعنوان یوگانوُتّره (yogānuttara) خوانده میشوند. تنترههای یوگَنیروُتَّره به تنترههای یوگینی Yogini نیز شهرت دارند، نامی که به دلیل توجه خاص این متون به شخصیتهای زن (یوگینی Yogini، مؤنث یوگینYogin است که به معنای شخص کارآزمودة در یوگاست) به کار رفته است.
شاید این یادآوری بایسته باشد که تقسیمبندیِ پنجگانه به تنترههای کریا، چریا، یوگا، مهایوگا، و یوگینی معمولاً در کتابهای بودایی پیدا نمیشود. رایجترین دستهبندی در کتابهای بودایی چهارگانه است: کریا، چریا، یوگا و انُوتَّرهیوگا (Anuttarayoga). مقولة انُوتَّرهیوگا را بیشتر به تنترة پدر و تنترة مادر تقسیم میکنند که این زیربخشها تا حد زیادی با مقولات مهایوگا و یوگینی پنجگانه مطابقت دارند.
تنترههای کریا
کریا تَنترَه از هر نظر بزرگترین دسته است. در بخش تنترة کانجور تبتی بیش از چهارصد و پنجاه اثر به این مقوله اختصاص یافته است.[10] تاریخ کهنترین متون کریا احتمالاً به قرن دوم میلادی میرسد. تداوم ظهور آن را حداقل تا قرن ششم میتوان دنبال کرد. این مقوله دربردارندة مجموعهای متنوع از متون عمدتاً مربوط به جادوست که شامل سلسلهای از آداب برای رسیدن به اهداف (لائوکیکه Laukika دنیوی) است. هیچ نشانهای مبنی بر کاربرد این متون برای دستیابی به بیداری دیده نمیشود. طیف اهداف آن به طور گستردهای عملگرایانه است و مواردی چون تسکین بیماری، کنترل آب و هوا، تأمین رفاه و سلامتی، غلبه بر دشمنان، خوشنود ساختن خدایان، صیانت خود و اطرافیان از انواع خطرها، و مواردی دیگر از این نوع را دنبال میکند.
تنترههای چریا
برخلاف کریا، تعداد اندکی از متون زیر نام چریا تَنترَه دستهبندی شدهاند. در دستهبندیهای کانجور تبتی، فقط هشت متن در این دسته قرار میگیرند که در بین مقولات پنجگانه از همه کمتر است. ویژگی برجستة تَنترَه چریا در نقشی است که بودا ویروچنه ایفا میکند. مرکزیت ویروچنه به واسطه نقش وی در مقام و نماد واقعیت غایی است که این امر در دو متن تنتری مهایانه یعنی سوتره گندهویوُهه (Gandavyuha) و دَشَهبوُمیکه (Daśabhumika) گسترش مییابد. از دید گندهویوهه، ویروچنه خود بودا است که در جهان برینِ مملو از درخشندگی و آرامش و تبدلات جادویی به سر میبرد؛ در عین آنکه همزمان در همهجا و همه چیز حضور دارد. از این دیدگاه شاکیهمونی، بودای تاریخی، تبدلی جادویی است که برای رهانیدن جانداران از رنج پدیدارشده است.
تنترههای یوگا
تعداد متونی که معمولاً ذیل تنترههای یوگا دستهبندی میشوند کمی بیشتر از گروه چریا هستند. حدود پنجاه اثر در کانجور تبتی یافت میشود. متن اصلی این گروه سوترة تَتَّوَسمگرهه (Tattavasamgraha Sutra) است که به سوترة سَروهتَتاگتهتَتَّوَسمگرهه (Sarvatathāgatatattvasamgraha) نیز معروف است. مهمترین تحول در تنترههای یوگا توجه به مبحث رستگاری است. در عمل تنتری، بیداری هدفی مشروع به شمار میرود و از این زمان آیین بودای تنتری نه فقط بهعنوان وسیلهای برای دستیابی به اهداف دنیوی، بلکه طریقی مؤثر برای رسیدن به بوداگی به شمار میآید.
تنترههای مهایوگا
از لحاظ تاریخی، تنترههای مهایوگا حدود پایان قرن هشتم به ظهور رسیدند و ارتباط روشنی با تنترههای یوگا دارند. در واقع، شواهد نشان میدهند که این متون را از ابتدا جدای از تنترههای یوگا نمیدانستند.[11] چنانکه پیش از این گذشت، و همانطور که از نام این متون پیداست، تنترههای مهایوگا را میتوان بخش الحاقی مقولة تنترة یوگا دانست. دو ویژگی در مهایوگا قابل توجه است، یکی کاربرد مسائل جنسی و دیگری عناصر ناپاک و ممنوع. هرچند عمل جنسیِ آیینی امر جدیدی نیست، چون پیش از این نیز به کار میرفته است، اما در این تنترهها اهمیت والایی پیدا میکند. شخصیتهای زن و مرد در حالت اتحاد جنسی بهعنوان عوامل مندله و فرایندی برای تزکیه شناخته میشوند.
پینوشتها:
8. برای مثال، در پوروشَهسوکته (ریگ ودا Rg Vedax: 90) که بدن انسانِ کیهانی قربانی (پوروشه سؤکته Puruşasūkta) با مجموعهای از مقولات مرتبط است.
9. برای مثال، نامه منترارتاولوکینی در تفسیر نامسم گیتی اثر ویلاسَوَجره. همچنین در قرن هشتم بوداگویا کریا، اوبهیه (دووجهی) و یوگا را بهعنوان سه مقوله بر میشمرد.
10. تعداد متونی که اینجا و در ذیل به مقولات مختلف تنترة کانجور نسبت داده شده از فهرست توهوکو چاپ درگه Derge گرفته شده است.
11. هرچند ویلا سَوَجره در تفسیر نامه سمگیتی، که اواخر قرن هشتم نوشت، تنها سه دسته تَنترَه را نام میبرد: کریا، چریا، ویوگا؛ اما از آثاری نیز یاد میکند که متعاقباً بهعنوان تنترههای مهایوگا آنها را دستهبندی کرده است از جمله گویهسماجه و وجرهبیروه تَنترَه. دیوارنگارههای قرن یازدهم تا دوازدهم در آلچی Alchi در لدک Ladakh مندلههای یوگا و مهایوگا را در کنار یکدیگر به تصویر کشیده است.
منبع: www.urd.ac.ir
ادامه دارد...