ماهان شبکه ایرانیان

احکام فقهى مسابقه ها از نظر آقاجمال و سیداحمدخوانسارى (۱)

از گذشته هاى دور, بخشى از زندگى و عمر انسانها را مسابقه ها پر مى کرده است. شمارى براى آمادگى رزمى و شمارى به انگیزه سرگرمى و وقت گذرانى و شمارى هم براى برد و باخت و سود مادى و اقتصادى در مسابقه هاى گوناگون شرکت مى جسته اند

احکام فقهى مسابقه ها از نظر آقاجمال و سیداحمدخوانسارى (1)
از گذشته هاى دور, بخشى از زندگى و عمر انسانها را مسابقه ها پر مى کرده است. شمارى براى آمادگى رزمى و شمارى به انگیزه سرگرمى و وقت گذرانى و شمارى هم براى برد و باخت و سود مادى و اقتصادى در مسابقه هاى گوناگون شرکت مى جسته اند.
در سیر و فراز و نشیب تمدن بشرى, این مسأله روز به روز گسترده تر و کامل تر شده و در زمان ما, دامنه آن گسترش شگفت انگیز و گونه گونى یافته, تا آن جا که مى توان گفت: بسیارى از هنگامها ووقتهاى بیکارى و آسودگى از کار مردمان و بخش مهمى از نگرانیها, دغدغه ها و دلمشغولیهاى جوانان و نوجوانان را ویژه خود ساخته است.
در این زمینه, افزون بر مسائل فنّى و تکنیکى که باید نظام اسلامى براى آن سرمایه گذارى کند و افزون بر جایگاه تبلیغى این بازیها و مسابقه ها و نقشى که بازیکنان مى توانند در شناساندن فرهنگ, آداب و سنن, آیین و مرام و انقلاب اسلامى و هدفها و برنامه ها و ارزشهاى آن در سراسر جهان, داشته باشند, بحثها و گفتاگوهاى مهم دیگرى نیز از دیدگاه فقهى و شرعى مطرح است; بخشى از پرسشها ویژه مشروع بودن و نبودن پاره اى از این مسابقه هاست, مانند: اتومبیل رانى, موتورسوارى, دیوار مرگ و…
پاره اى از پرسشها در این باره است: آیا بر آنچه در متون اسلامى به عنوان مسابقه و گروبندى و برد وباخت پذیرفته شده, مانند: اسب دوانى, تیراندازى و… نمى شود چیزى را افزود؟ یا آن نمونه ها, مربوط به زمان صدور روایات است و در این زمان, از سلاحهاى جدید و پیشرفته که براى دفاع و رزم از آنها استفاده مى شود, در آنها نیز مسابقه و گروبندى رواست؟
آیا ورزشهایى چون: دویدن, کشتى, دوچرخه سوارى, فوتبال, والیبال, تنیس, جودو, کاراته, قایق رانى, شنا و… روایند, یا ناروا؟ اگر روایند, آیا از دیدگاه شرعى و فقهى مى توان در این موارد نیز, مانند اسب سوارى و تیراندازى بردوباخت کرد یا نه؟
پاره اى از پرسشها به چگونگى و شیوه اجرایى و عملى و قالب بازیها ویژه اند و در پاره اى هم, سخن از این است: آیا مسابقه و بازى با برد و باخت, تنها و تنها همان چند بازى است, یا مى توان با ملاک, آن را گسترش داد؟ آیا انگیزه ها و هدفها در ورزش و مسابقه ها در مشروع بودن اثر دارد, یا ندارد؟ اگر براى نیرومند گردانیدن و تواناسازى بنیه جسمى و شادابى بدن و از بین بردن کسالت و پژمردگى روح و روان, کسى پا به عرصه ورزش گذاشت و با کسى دیگر یا گروهى دیگر به رقابت و مسابقه پرداخت, چه حکمى دارد؟
اگر قائل به جواز شدیم, چنانکه بیش تر فقها بر آنند, آیا راه حلى براى گروبندى و شرط بندى وجود دارد یا نه؟ اگر جایزه و عوض از سوى نهادها, باشگاهها, سازمانها و یا دولت داده شود, اشکال دارد یا خیر؟
اگر افرادى که مسابقه مى دهند بخواهند خودشان جایزه تعیین کنند و به گروه پیروز بپردازند, رواست یا خیر؟
گستردگى ورزش و گونه گونى مسابقه هاى علمى و عملى, مى طلبد که فقه پژوهان در این زمینه به موضوع شناسى ژرف و کارشناسانه بپردازند, آن گاه حکم شرعى و فقهى بازیها و مسابقه ها را در منابع اسلامى بجویند.
در این نوشتار برآنیم که احکام فقهى مسابقه ها را از دیدگاه عالم وارسته و فقیه فرزانه آقا جمال خوانسارى و با بهره گیرى از پژوهشهاى فقیه پارسا حاج سید احمد خوانسارى به بوته بررسى نهیم. البته از دیدگاه دیگر فقیهان نیز در این پژوهش سود خواهیم جست.
یادآورى:
ناگفته نماند که انتظار ما از نوشته هاى این بزرگان آن نیست که به تمام پرسشهاى کهنه و نو پاسخ گو باشند, بلکه با بررسى مبانى فتوایى ایشان راه چاره خواهیم یافت و به کمک فقیهان پسین, دیدگاههاى فقهاى پیشین را پرورش و گسترش خواهیم داد.
مفهوم مسابقه و گونه هاى آن
سبق, به معناى پیشى گرفتن بر یکدیگر در دویدن, تاختن, جنگیدن و… است.1 در این واژه, به گونه اى مفهوم رقابت, پیشتازى, پیش آهنگى نهفته است, در برابر واژه (لحوق) که به معناى پیوستن است. در هر عرصه و زمینه اى: علمى, فکرى, عملى و… آن که جلو مى افتد و زودتر از دیگران به مقصد از پیش تعیین شده مى رسد و بر رقیب پیروز مى گردد,به او (سابق) و پیشتاز گفته مى شود و گویند: (گوى سبقت از دیگران ربود.)
این واژه در قرآن و معارف اسلامى کاربرد گوناگون و فراوان دارد:
* (انا ذهبنا نستبق و ترکنا یوسف عند متاعنا.)2
[گفتند: اى پدر] ما به مسابقه رفته بودیم و یوسف را نزد کالاى خود گذاشته بودیم.
* (واستبقا الباب.)3
هر دو [یوسف و زن عزیز مصر] به جانب در دویدند.
* (فاستبقوا الصراط.)4
پس شتابان آهنگ صراط کنند.
و…
ابن منظور در لسان العرب مى نویسد: (استباق) و پیشى گرفتن در قرآن به سه معنى آمده است:
تیراندازى, که از آیه نخست استفاده مى شود و جریان فرزندان یعقوب(ع) با برادرشان یوسف را بازگو مى کند.
پیش افتادن در هدف, که از دومین آیه مورد اشاره در داستان یوسف و زن عزیز مصر به دست مى آید. گذشتن و عبور کردن, که سومین آیه بر آن دلالت دارد.
به نظر این لغت شناس مورد اول و دوم, مفهوم (مسابقه) را مى رساند و مورد سوم (سبقت) را.5
در روایات هم, این واژه و دیگر برگرفته هاى از آن, همین بار مفهومى را دارند.
مفهوم (سبق) بر اثر کاربرد فراوان در مباحث فقهى, حقیقت در عقد ویژه اى پیدا کرده که داراى دو رکن و دو انشاء پیوسته به هم (ایجاب و قبول) است. در اصطلاح فقها و تعریف فقهى (سبق) به تملیکى گفته مى شود که در برابر کار و عمل قرار مى گیرد; به همین جهت, در فقه کتابى با عنوان: (سبق و رمایه) در شمار دیگر کتابهاى فقهى نگارش یافته است.
البته در این که (سبق و رمایه) عقدى مستقل و ویژه است, یا احکامى مانند (جعاله) و (اجاره) بر آن بار است, مورد گفت وگوست.6
به هر حال, این عقد, چهارپایه و رکن دارد که در کتاب (سبق و رمایه), از آن بحث مى شود:
الف. مسابقه دهندگان باید بالغ و عاقل باشند.
ب. ابزارى که با آنها مسابقه انجام مى گیرد, همانهایى باشد که در فقه معین شده است.
ج. در مسابقه هاى روا و جایز, آنچه به عنوان عوض به طرف مقابل پرداخته مى شود, ویژگى ندارد, مى شود کالاى بیرونى باشد, یا در ذمه و عهده, نقد باشد, یا نسیه و…
هـ. جایزه برندگان رواست که از بیت المال پرداخت شود. یا از سوى پیشوا و رهبر مسلمانان و یا سازمان و شخص دیگرى جز مسابقه دهندگان.
در این که آیا خود مسابقه دهندگان نیز مى توانند به یکدیگر جایزه بدهند, یا نه, مورد گفت وگوست, گرچه مشهور از فقهاى شیعه آن را روا شمرده اند.7
در یک نگاه کلى, از دیدگاه فقه و فقیهان, مسابقه ها را به چهار بخش مى توان تقسیم و ترسیم کرد:
1. مسابقه با عوض و با ابزار قمار.
2. مسابقه بدون عوض و با ابزار قمار.
3. مسابقه بى عوض, بدون ابزار قمار.
4. مسابقه با عوض, بدون ابزار قمار.8
ما در این نوشته گونه هاى مسابقه را در زیر سه عنوان, بررسى خواهیم کرد, بدین شرح:
1. مسابقه با ابزار قمار.
2. مسابقه براى تواناسازى بدن.
3. مسابقه هاى سرگرم کننده و تفریحى.
مسابقه با ابزار قمار
مسابقه هایى که با ابزار قمار انجام مى پذیرد, به نوبه خود دو گونه است:
الف. با گروبندى و بردوباخت.
ب. بدون گروبندى.
در جایى که بازى با ابزار قمار انجام پذیرد و در آن عوض و بردوباخت نیز باشد, همه فقیهان شیعه اتفاق نظر دارند که حرام است, هم از جهت تکلیفى و هم از جهت وضعى.
سید احمد خوانسارى مى نویسد:
(اللعب بآلات القمار مع الرهن ولا اشکال فى حرمته وحرمة العوض للأجماع والأخبار.)9
در این که بازى با ابزار قمار با گروبندى حرام است, اشکالى نیست و دلیل آن اجماع و روایات است.
حرام بودن بردوباخت و بازى با آنچه به عنوان ابزار قمار شناخته شده, نه تنها در میان فقیهان شیعه مطرح است, بلکه عالمان اهل سنت نیز بر این نظرند.10
در نوشته هاى فقهى, دلیلهاى فراوان و گونه گونى بر این فتوا و نظر آورده اند که همواره در بررسیهاى فقهى, در بوته نقد بوده است, از جمله:
(انما الخمر والمیسر والأنصاب والأزلام رجسٌ من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلّکم تفلحون.)11
[اى کسانى که ایمان آورده اید] شراب و قمار و بتها و ازلام [که یک نوع بخت آزمایى بوده] پلیدند و از عمل شیطان, از آنها دورى گزینند تا رستگار شوید.
(میسر) به معناى قمار بازى و بردوباخت با آلت قمار است:
(گفته شده که واژه (میسر) از ریشه یُسر و آسانى است, چونکه به وسیله قمار مال و ثروت به آسانى به دست مى آید و یا این که براى برنده, گشایش حاصل مى شود.)12
در آیه شریفه, از این کار به عنوان کار پلید و شیطانى یاد شده که باید از آن پرهیز شود. آقا حسین خوانسارى, به مناسبت طهارت و نجاست خمر, روشن گریهایى درباره استدلال به این آیه دارد:
(… ان المتبادر من الأجتناب من کل شئ الأجتناب عما یتعارف فى الأقتراب منه مثلا المتعارف… فى اقتراب المیسر اللعب به.)13
آنچه از واژه (اجتناب) در هر چیزى به ذهن مى زند آن است که: دورى گزیدن از آنچه که در عرف آن را نزدیک شدن مى شمارند در مَثَل بازى کردن با ابزار قمار, نزدیک شدن به آنهاست و اجتناب, یعنى بازى نکردن.
در ادامه, ایشان درباره مرجع ضمیر (فاجتنبوه) به شرح سخن گفته و به این نتیجه رسیده است: در آیه شریفه باید جمله اى را به عنوان (مضاف) در نظر گرفت تا برگشت ضمیر به همه موارد, مفهوم داشته باشد و آن اضافه به باور ایشان واژه (تعاطى) است, یعنى تصرف کردن, به دست گرفتن, پیشه خود ساختن. بنابراین, هرگونه دست یازى و بازى با ابزار قمار, نارواست و باید از آن دورى جست.14
شمارى حکمت حرام بودن بازى و بردوباخت با ابزار قمارى را از ادامه آیه استنباط کرده اند:
(انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة والبغضاء فى الخمر والمیسر ویصدکم عن ذکر الله….)15
شیطان مى خواهد در میان شما به شراب و قمار, دشمنى پدید آورد و شما را از یاد خدا باز دارد…
زیرا گرفتن مال مردم بدون رنج و زحمت و بدون کسب و تجارت, زمینه ساز پیدایش کینه توزى و دشمنى در طرف مقابل مى شود. افزون بر آن, بازى با ابزار قمار, آدمى را از یاد خدا باز مى دارد و او را به سمت و سوى دیگر گناهان و آلودگیها مى کشاند.
سید احمد خوانسارى, دلالت ذیل آیه را بر حرام بودن قمار ناتمام مى داند:
(غلبة احد اللاعبین توجب عداوة المغلوب منهما وعدّ هذه فساداً منهیّا عنه لاتخلو عن اشکال.)16
پیروزى یکى از بازیکنان بر دیگرى, در دل آن که شکست خورده, کینه و دشمنى پدید مى آورد; ولکن این فساد, در اندازه اى نیست که از آن بازداشته شود و حکم حرام بودن بر آن بار گردد.
حکم به حرام بودن تکلیفى و وضعى, به این جهت خالى از اشکال نیست.
افزون بر ظاهر آیه شریفه و آیات دیگر,17 روایتهاى بسیارى در این زمینه رسیده, از جمله: در تفسیر آیه شریفه از اهل بیت(ع) آمده است:
(اما المیسر فالنرد والشطرنج و کل قمار میسر.)18
مقصود از (میسر), بازى با نرد و شطرنج است و هرگونه قمار, میسر, نام دارد.
نیز از امام على(ع) نقل شده که فرموده است:
(کلما الهی عن ذکر الله فهو المیسر.)19
آنچه انسان را از یاد خدا غافل سازد, میسر است.
آن گونه که آوردیم, سید احمد خوانسارى, افزون بر اینها (آیات و روایات) حرام بودن این گونه از مسابقه ها و بردوباختها را, اجماعى دانسته و فقهاى دیگر نیز بر این اجماع, به روشنى اشاره دارند.20
ب . مسابقه با ابزار قمار بدون بردو باخت: بسیارى از فقهاى پیشین و پسین و معاصران, فتوا به حرام بودن مسابقه با ابزار قمار بدون بردوباخت داده اند.

پی نوشت ها :
 

1. (فرهنگ معین); (مفردات راغب), ماده (سبق).
2. سوره (یوسف), آیه 17.
3. همان, آیه 25.
4. سوره (یس), آیه 66.
5. (لسان العرب), ابن منظور, ج152/10, نشر ادب الحوزة, قم.
6. (جواهر الکلام), محمد حسن نجفى, ج222/28, دار احیاء التراث العربى, بیروت.
7. همان 228/.
70. (مجموعه آثار), شهید مطهرى, ج191/3.
71. (صحیفه نور), ج34/21.
72. (مفاتیح الشرائع), فیض کاشانى, ج119/3; (بیست و پنج رساله), مجلسى529/.
73 . (صحیفه نور), ج280/19.
8. (مکاسب), شیخ انصارى, چاپ شده در (تراث الشیخ الاعظم),ج371/14; (مصباح الفقاهة), سید ابوالقاسم خویى, ج368/1, وجدانى.
9. (جامع المدارک فى شرح المختصر النافع), سید احمد خوانسارى, ج27/3, مؤسسه اسماعیلیان.
10. (الفقه الأسلامى وادلته), دکتر زحیلى, ج789/5, دارالفکر, بیروت; (الفقه على المذاهب الأربعة), حُزیرى, ج
11. سوره (مائده), آیه 92.
12. (بحارالأنوار), مجلسى, ج229/76, پاورقى, مکتبة الأسلامیة.
13. (مشارق الشموس), آقا حسین خوانسارى336/, مؤسسة آل البیت, قم.
14. همان.
15. سوره (مائده), آیه 92.
16. (جامع المدارک), ج28/3.
17. سوره (بقره), آیه 216.
18. (بحارالأنوار), ج228/76.
19. همان230/.
20. (جواهر الکلام), ج220/28.

ادامه دارد .....
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت :sm1372

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان