هفته نامه همشهری جوان - محمدحسین عباسی: حتما نباید آستین هایش را تا نزدیکی شانه بزند بالا و با آن غرور توی نگاه و آن پیراهن آبی و مشکی محبوبش. با اولین شوت اولین پرنده را در آسمان شکار کند تا باورمان شود که «مائورو» همان کایپتان کاکرو است. با همان خونسردی، همان سکوت، همان لجاجت ابدی، همان خودخواهی آشنا و همان بی رحمی ابرقهرمانانه. بهترین توصیف از «ایکاردی» شاید متعلق به «استفانو پیولی» است که این بازیکن را درون محوطه جریمه به یک «حیوان وحشی» تشبیه می کند؛
موجود درنده ای که طعمه را بو می کشد و هر لحظه، آماده شکار است. شاید تا قبل از شروع این فصل، پاپاراتزی ها بیشتر از هواداران فوتبال به ایکاردی علاقه داشتند اما حالا بالاخره این فوتبال است که همه جنجال ها در مورد دوست داشتنی ترین پسر بد این روزهای اروپا را کمرنگ می کند. مائورو ایکاردی حالا دیگر به اندازه استعدادهایش دیده می شود. ر وی جلد می رود. به متن شعارهای هواداران اینتر اضافه می شود و مورد ستایش قرار می گیرد. حتی اگر هنوز بخشی از آدم ها، تنها درباره زندگی شخصی اش حرف بزنند.
داستان دوست خیانتکار
نام مائورو اولین بار وقتی بر سر زبان ها افتاد که دوست و هم تیمی سابقش «مکسی لوپز» داستان عجیبی از زندگی او را با رسانه ها در میان گذاشت. ایکاردی جوان برای مدتی با مکسی در «سمپدوریا» هم تیمی بود. او به محض رسیدن به ایتالیا برای مدتی در خانه لوپز زندگی کرد و این سرآغاز جنجالی ترین داستان تمام زندگی اش شد. همسر مکسی ناگهان درخواست طلاق داد و یک سال بعد در بوینس آیرس با ایکاردی ازدواج کرد. «وندا نارا» اصرار داشت تکه در روزهای زندگی با لوپز، هیچ علاقه و رابطه ای بین او و ایکاردی نبوده است اما حالا دیگر همه، ایکاردی را یک دوست خیانتکار می دانستند. مائورو تصویری از فرزندان وندا و مکسی را روی بدنش خالکوبی کرد تا نشان بدهد که قصد تسلیم شدن در برابر فشار رسانه های زرد را ندارد. موضوع اما حالا دیگر فراتر از رسانه های زرد بود و حتی مهم ترین چهره های فوتبالی، باور داشتند که مائورو بیرون از زمین، مهارنشدنی تر از درون زمین است.
او کاملا شبیه یک «بدمن» بود، یک ضدقهرمان واقعی. گفته می شود «مسی» به خاطر دوستی نزدیکش با مکسی، تا مدت ها جلوی دعوت شدن ایکاردی به تیم ملی را گرفته است. «مارادونا» از هر فرصتی استفاده می کرد تا بدترین و زشت ترین کلمات را در مورد فوتبالیست جوان آرژانتینی به کار ببرد. ایکاردی به تنهایی رو به روی دنیا ایستاده بود اما داستان، همین جا به پایان نرسید. او به تدریج از سایه این نفرت عمومی خارج شد. نبردهای او با مکسی لوپز در سری آ به «وندا دربی» مشهور شدند. لوپز هرگز دست دادن با ایکاردی را نپذیرفت اما در جریان همه وندا دربی ها، این مائورو بود که خوش درخشید و ستاره زمین شد. به مرور زمان، او مردم را مجاب کرد که کمتر درباره زندگی خصوصی اش حرف بزنند و بیشتر، مشغول تماشای گل های این ستاره باشند. تا مدت ها، داستان وندا سرگرم کننده ترین اتفاق در مورد ایکاردی بود اما حالا تماشای این بازیکن در لباس تیم اسپالتی، سرگرم کننده تر به نظر می رسد.
از روساریو تا جزایر قناری
ایکاردی در همان شهری به دنیا آمده که لئو مسی در آن متولد شده است. پسرک آرژانتینی در نه سالگی همراه خانواده اش برای زندگی به جزایر قناری رفت و همین موضوع، مسیر زندگی اش را تغییر داد. زندگی در اروپا، راه را برای ایکاردی هموارتر کرد تا به رویای بزرگ زندگی اش برسد. او فوتبال را از همان نه سالگی در جزایر قناری آغاز کرد و در آغاز جوانی مورد توجه باشگاه های بزرگ قرار گرفت. رئال مادرید، «والنسیا»، «سویا» و «بارسا» در اسپانیا خواهان امضای قرارداد با این بازیکن جوان بودند و «آرسنال» و «لیورپول» نیز برای جذب او قدم پیش گذاشتند اما انتخاب او پیوستن به بارسا برای حضور در «لاماسیا» بود.
یک راز بزرگ
ایکاردی در آکادمی بارسلونا توپ می زد اما قلبش انگار جای دیگری بود. مدتی قبل، مدیر برنامه این بازیکن در یک افشاگری حیرت انگیز، به این موضوع اشاره کرد که در جریان دو مسابقه جنجالی بارسلونای گواردیولا و اینتر «ژوزه مورینیو» در سال 2010، مائورو طرفدار اینتر بود و به خاطر صعود این تیم به مرحله بعد شادی کرد. مائورو و بارسا، بعد از چند سال به بن بست دوطرفه رسیدند. بارسا به خاطر خط قرمزهای اخلاقی اش، حاضر به سرمایه گذاری بیشتر روی یک بازیکن پرحاشیه نبود و ایکاردی نیز خوشبختی را جای دیگری جست و جو می کرد. او بدون انجام حتی یک بازی در تیم بزرگسالان باشگاه، از بارسا جدا شد و به سمپدوریا پیوست.
ایکاردی بزرگ می شود
سمپدوریا فقط 600 هزار یورو برای خرید ایکاردی پرداخت کرد. اما باشگاه ایتالیایی با خرید او چیزی فراتر از یک بازیکن ششصد هزار یورویی به دست آورد. مائورو از همان ابتدا به تیم اصلی باشگاه ملحق نشد اما به تدریج خودش را به این تیم تحمیل کرد. مهم ترین مسابقه او برای سمپدوریا در برابر یوونتوس شکل گرفت؛ مسابقه ای برای بزرگ شدن یک ستاره. ایکاردی هر دو گل تیمش را وارد دروازه یووه کرد تا «بیانکونری» برای دومین بار در تاریخ طعم شکست در ورزشگاه جدیدش را بچشد. بازیکنی که یک تنه «یووه» را شکست داده بود، مورد توجه اینتر قرار گرفت. برای تسخیر قلب اینتری ها، چه اتفاقی بهتر از بازکردن دروازه یوونتوس و شکست دادن این تیم؟
جنجال اسم کوچک توست
«چرا نمی توانی سرت را بیندازی پایین و زندگی ات را بکنی؟». این سوال کلیدی هواداران نراتزوری از ایکاردی در اولین ماه های پیوستن او به باشگاه بود. مهاجم شش میلیون یورویی، انگار با ناسازگاری ابدی متولد شده بود و به هر قیمتی باید برای یافتن شرایط مطولب برای زندگی در میلان، می جنگید. اینتری ها، اعتقاد چندانی به این ستاره نداشتند. وقتی فرانک دی بوئر او را به عنوان کاپیتان جدید تیمش انتخاب کرد، جنجال بنرهای توهین آمیز علیه ایکاردی به راه افتاد.
در اینتر، هنوز همه به حواشی زندگی شخصی مائورو توجه می کردند و قربانی بزرگ این وضعیت، فرانک دی بوئر بود که نه توانست صلح را بین ایکاردی و هواداران انتخاب کند و نه موفق شد در یکی از این دو جبهه بایستد. کاپیتان کمی بعد در کتاب اتبوبیوگرافی اش به بخشی از هواداران باشگاه حمله کرد و سرانجام با فشار روسای اینتر، ناچار شد این بخش جنجال برانگیز را از کتاب خارج کند. به نظر می رسید دوران حضور «ال نینیو دل پارتیدو» در «مه آتزا» به پایان رسیده اما ایکاردی ققنوس وار از وسط آتش به زندگی برگشت.
مارادونا، مسی و... ایکاردی
تفاوت بزرگ ایکاردی با همه جانشینانی که در این سال ها برای مارادونا و مسی در نظر گرفته شده، این است که ایکاردی هیچ وقت دوست نداشته مارادونا یا مسی دیگری باشد. او همیشه شیفته «گابریل باتیستوتا» بوده و فوتبال را با تماشای بازی های گابی گل یاد گرفته است. ایکاردی هم سطح لئو و دن دیگو نیست اما بهترین بازیکن در نسل جدید فوتبال آرژانتین به شمار می رود. مارادونا هنوز هم دست از سرزنش این بازیکن به خاطر وندا بر نمی دارد اما خوشحالی مسی گونه این بازیکن در دربی میلان، نشان از ترمیم رابطه اش با فوق ستاره آرژانتینی بارسلونا دارد. او این روزها به آرژانتین خورخه سامپائولی نیز دعوت می شود اما هنوز راهی برای فرار از نیمکت به طرف ترکیب اصلی پیدا نکرده است.
معجزه در میلان
همه چیزی که مائورو ایکاردی به آن نیاز داشت، یک مربی بزرگ بود. لوچیانو اسپالتی برای نجات اینتر و نجات ستاره شماره 9 از راه رسید. اینتر با اسپالتی بعد از سال ها مدعی جدی قهرمانی شد و دوباره توانست در صدر جدول آفتابی شود. سرمربی جدید اینتر، حامی شماره یک مهاجم آرژانتینی اش بود. او کاری کرد که درصد زیادی از تمرکز مائورو به فوتبال معطوف شود و این مهاجم هر هفته با آرامش در ترکیب نراتزوری قرار بگیرد و قفل هر بازی را برای ابی و مشکی ها باز کند.
قاتل سه گانه و زندگی خانوادگی
دکستر
هت تریک در دربی رویایی میلان، بهترین روز از دوران فوتبال بازیکنی بود که حالا به عنوان «قاتل سه گانه» شناخته می شود. این لقب یادآور شخصیتی در سریال پرطرفدار «دکستر» است، داستان قاتلی که در حین قتل های زنجیره ای، یک زندگی اجتماعی و خانوادگی به ظاهر معمولی داشت. آرامش خانواده یک قاتل زنجیره ای برای دکستر سوال برانگیز و باورنکردنی به نظر می رسید. او مدام با این سوال رو به رو بود چطور می شود آدم بکشی و چند ساعت بعد سر میز شام خانواده لبخند بزنی؟ در مورد فوتبال هم، حرف مشابهی زده می شود، این که فوتبالیست های غرق شده در زندگی خانوادگی، بخشی از کیفیت، تمرکز و جاه طلبی شان را از دست می دهند. می گویند لوئی آن بازیکن سابق نشده. حتی بازگشت بزرگ رونالدو به فرم ایده آل را به جدایی این بازیکن از «یارینا شایک» ربط می دهند.
با این وجود مائورو به شدت زندگی موفق خانوادگی اش چسبیده است. او صاحب یک خانواده به شدت پرجمعیت است. ایکاردی و وندا صاحب دو دختر شده اند و البته فرزندان حاصل از ازدواج قبلی وندا را نیز در کنار خودشان نگه می دارند. ایکاردی چطور با این زندگی شلوغ کنار می آید؟ چطور حتی یک بار قبل از هر مسابقه فرصت را برای اصلاح با مدل موی همیشگی از دست نمی دهد؟ جواب این پرسش ها را باید به همسر او مرتبط دانست. وندا فقط یک مدل یا تولیدکننده لباس نیست. او یکی از قدرتمندترین زنان فوتبال ایتالیا به شمار می رود. نارا همین حالا مدیر برنامه مائورو است و نقش اصلی را در برقراری نظم در زندگی این فوتبالیست برعهده دارد. پشت سر ستاره این روزهای اینتر، یک وندا ایستاده که هر روز ایکاردی را برای پیشرفت بیشتر آماده می کند.
مهم ترین افتخار زندگی ایکاردی
در جست و جوی افتخار
آقای گلی سری آ، مهم ترین افتخار زندگی ایکاردی است. او هرگز به هیچ جام مهمی دست پیدا نکرده و دیگر از انتظار برای بردن جام های مختلف، کلافه شده است. او همین حالا پیشنهادهایی از رئال مادرید، آرسنال و چند باشگاه دیگر دارد اما همیشه از علاقه اش به حضور طولانی مدت در اینتر صحبت کرده و هنوز هیچ تمایلی برای ترک مه آتزا از خودش نشان نداده است. علاوه بر علاقه به «نراتزوری» جا به جا کردن خانواده نیز برای مائورو ساده نیست اما به احتمال زیاد نتایج پایانی این فصل تاثیر زیادی در سرنوشت آینده او خواهدداشت. اگر اینتر باز هم در مسیر افتخار قرار نگیرد، این احتمال وجود دارد که مائورو ایکاردی مسیر دیگری برای خودش انتخاب کند و به جایی برود که گل هایش به فتح جام های بزرگ ختم می شود. او یکی از بهترین فورواردهای مرکزی حال حاضر دنیاست، ستاره ای که بزرگ ترین معجزه اش، زنده کردن توپ های مرده است.