در طی چند مطلب گذشته؛ پس از طرح آنچه درباره نفوذ نمی دانیم و همچنین پس از مرور مختصر جوانب و ابعاد مختلف نفود؛ از تهاجم در ظواهر فرهنگ همانند تئاتر، سینما و فعالیت رسانه ای تا رسوخ در اندیشه و باورهای جامعه؛ به بررسی موضوع تماس فرهنگی یا الغای فرهنگ بومی در پروژه نفوذ پرداختیم و سپس سعی شد تا طی مطلبی با عنوان سبک زندگی آریامهری؛ تخطئه و استخفاف دین و ملت؛ گذری محدود به تاریخ نماییم تا امر شفاف گردد و پس از آن بحث به بررسی ابعاد نفوذ فرهنگی در جمهوری اسلامی به ویژه عرصه سینما به حوزه مالی و نفوذ اقتصادی کشیده شد و بالاخص در مطلب آخر که با عنوان ماجراهای غول سازندگی؛ رجعت با فرمان مانور تجمل ارایه گردید؛ سوالات بی پاسخ متعددی در این زمینه به وجود آمد؛ مانند اینکه چگونه می توان تصور کرد سینمایی که معیشت، ارتزاق، شهرت، سابقه کاری و هویت هنری آن به اسکناس های سبزرنگ با منشاء خارجی وابسته است، قادر است تعالی فرهنگی را برای جامعه رقم زده و از بنیان های فرهنگی اش صیانت نماید؟ بنابراین لازم است در میانه واکاوی مفهوم نفوذ فرهنگی، بحث نفوذ مالی در عرصه فرهنگ نیز بصورت مبسوط مورد بررسی قرار بگیرد.
پس باید گفت اگرچه
نفوذ بر حسب حوزه ی عمل خود، به انواع مختلفی همچون
نفوذ سیاسی،
نفوذ امنیتی،
نفوذ اقتصادی،
نفوذ فرهنگی،
نفوذ علمی،
نفوذ هنری،
نفوذ ورزشی،
نفوذ مطبوعاتی،
نفوذ رسانه ای،
نفوذ توریستی و ... تقسیم می شود؛ اما باید توجه داشت که این بدان معنا نیست که انواع گوناگون نفوذ، مُنفک از یکدیگر بوده و بر حوزه های عمل غیر مختص به خود، ورود نمی نمایند و در حریم یکدیگر دخل و تصرف نکرده و یا با هم
هم پوشانی (Overlap) ندارند؛ بلکه ماهیت تقسیم بندی نفوذ و تفکیک آن در حوزه های مختلف، به جهت تمرکز فرایند عملیاتی و محوریت تمرکز هر یک از آن می باشد.
به عنوان مثال تمامی انواع و اقسام نفوذ، از نفوذ رسانه ای و مطبوعاتی گرفته تا نفوذهای ورزشی و علمی و ...، تماما از منطقی اطلاعاتی و همچنین ماهیتی امنیتی برخوردارند و این در حالی است که اصولا نفوذ امنیتی در تعاریف و تقسیم بندی های منحصر به خود، حوزه هایی خارج از چارچوب های تعریف شده برای نفوذ مطبوعاتی و یا نفوذ رسانه ای و همچنین نفوذ علمی و نفوذ ورزشی و ... را شامل می شود و در عین حال از هم پوشانی چشمگیری با عموم حوزه های نفوذ برخوردار است.
اما شاید مرور تمامی حالات و بررسی گونه های مختلف نفوذ و جوانب و پیچیدگی های هریک از آنها، به خوبی آشکار سازد که حوزه ی اقتصاد و به طور کل مباحث مالی و پولی، از بالاترین پتانسل های پوششی و مساعدترین زمینه های محصورکننده ی نفوذ در اشکال گوناگون خود به حساب می آید و از کارآیی فراوانی به جهت فراهم سازی زمینه های پیشبرد نفوذ در قالب های مختلف، فردی و اجتماعی برخوردار می باشد.
فعّالیّت اقتصادی از جاهای لغزنده است؛ چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند... از دام های دشمن، یکی همین مسایل مالی و اقتصادی و مانند اینها است که باید خیلی مراقبت کرد، خیلی باید مواظب بود. چون انسان همیشه در معرض امتحان است، این را بدانید؛ و می دانید، در معارف اسلامی واضح است. یعنی انسان وقتی بلعم با عورا هم بشود؛ کسی که دعای او از درگاه خدا ردخور ندارد و هرچه دعا کند مستجاب می شود؛ و به اینجا هم برسد، باز جای لغزش وجود دارد، ممکن است بلغزد. یک خطّی است که شما دارید می روید بالا؛ در همهی لحظات و آنات و قدم های این خطّی که دارید می روید بالا، پرتگاه زیر پایتان است؛ در همهی آنات؛ هرچه بالاتر هم بروید، پرتگاه سختتر و سهمگینتر و خطرناکتر خواهد شد.
(امام خامنه ای در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج- 1394/09/04)
|
بر این اساس
حوزه ی اقتصاد و به طور کل مباحث مالی و پولی را می توان
کپسید (
Capsid) یا همان پوششی پروتئینی و زیستی ای فرض نمود که شکل واقعی
تهدیدات را می پوشاند و اطراف و جوانب مختلف و اصولا ماهیت
دشمنی را پوشش می دهد و سبب می شود تا
نفوذ در ساختار درونی یک فرد و یا یک جامعه، به راحتی صورت پذیرفته و تهدیدات را همچون
ویروس به داخل سلول های نظام و جامعه وارد سازد و
یاخته یا
سلول واحد بنیادین ساختاری و کارکردی تمامی اندام های فرهنگی، سیاسی، نظامی، امنیتی و ... را تهدید و حتی اُ
رگانسیم (Organism) یک نظام را متحول نماید.
به عبارتی دیگر؛ حوزه ی اقتصاد و به طور کل مباحث مالی و پولی را می توان یکی از اصلی ترین عوامل فرازش یا تصعید کننده و در عین حال تسهیل کننده ی فرایند نفوذ در تمامی جوامع فرض نمود؛ عاملی اساسی و پیش برنده که در تمامی حوزه های عمل نفوذ از موضوعیت برخوردار بوده و می تواند زمینه های لازم نفوذ در حوزه های مختلف یک جامعه را در انواع مختلف نفوذ موردی و همچنین نفوذ جریانی پیگیری و مورد استفاده قرار دهد.
اما در اینجا می بایست بر این نکته نیز تاکید نمود که شناسایی حوزه ی اقتصاد و به طور کل مباحث مالی و پولی به عنوان عامل تصعید و تسهیل کننده نفوذ موردی و همچنین نفوذ جریانی بر پیکره ی جوامع محسوب می شود و این موضوع اگر چه دارای نقاط و نکات مشترکی با مبحث نفوذ اقتصادی می باشد؛ اما در واقع مبحثی کاملا مُجزا از آن بوده و در کنار موضوع دیگری با عنوان جاذبههای جنسی، به عنوان دو عامل اساسی و قدرت مند برای حوزه های مختلف نفوذ و همچنین فرایند نفوذ در جوامع مختلف، بویژه نفوذ جریانی محسوب می گردد.
نفوذ جریانی، یعنی شبکهسازی در داخل ملّت؛ بهوسیلهی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن می شود. عمدهترین وسیله دو چیز است؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای جنسی. افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که می توانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان ها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می کند.
(امام خامنه ای در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج- 1394/09/04)
|
البته همانگونه که پیشتر اشاره شد؛ به همان نسبت که
نفوذ،
رخنه و
رسوخ، می تواند از جانب پلیدی صورت گرفته و اسباب زوال و بدبختی را فراهم سازد؛ می تواند از سوی خیر و نیکی نیز صورت پذیرفته و به تبع آن، فلاح و رستگاری را به ارمغان آورد؛ یعنی به همان ترتیب که شیاطین انس و جن می توانند بر آدمی
نفوذ،
رخنه و
رسوخ نمایند و آدمی را به پستی و بدبختی کشانند؛ روح القدس و فطرت پاک نیز می تواند بر جان آدمی غلبه یافته و
نفوذ الهی را متجلی سازد و رستگاری انسان را پدید آورد.
بنابراین در اینجا می بایست بر این نکته نیز به صورتی کاملا مختصر اشاره نمود که توجه به مباحث اقتصادی نیز می تواند دو جلوه الهی و شیطانی به خود بگیرد؛ به عبارت بهتر آن زمان که فرد به پرداخت دیون شرعی خویش اعم از خمس و زکات و ... مبادرت می ورزد، اسباب نفوذ الهی را برای ساحت وجودی خویش فراهم ساخته و برکت و وسعت رزق مادی و معنوی را برای خود به ارمغان می آورد و آن زمان که از چنین کاری سر باز می زند، مسیر نفوذ شیطان را بر خود هموار می کند. در واقع مال حرام پدیده ای است که بر اثر گسترش دامنه نفوذ شیطانی در امور مالی و وجه اقتصادی سبک زندگی انسان، رقم می خورد و انباشت مال حرام برای فرد و یا جامعه، نتیجه ای جز تباهی در پی نخواهد داشت.
با این همه شاید نکته حائض اهمیت در این میان، استفاده شیاطین از مباحث مالی و پولی و به طور کُل تمرکز ایشان بر حوزه ی اقتصاد و استفاده از تنگناهای مالی برای تصعید و همچنین تسهیل در مسیر نفوذ سیاسی، نفوذ امنیتی، نفوذ اقتصادی، نفوذ فرهنگی، نفوذ علمی، نفوذ هنری، نفوذ ورزشی، نفوذ مطبوعاتی، نفوذ رسانه ای، نفوذ توریستی و ... می باشد و از این جهت است که معصوم علیه السلام به صراحت می فرماید: نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد (کاد الفقر ان یکون کفراً) و همچنین در ادبیات عمومی جامعه ی اسلامی مشهور است که فقر از هر در وارد شود ایمان از در دیگری خارج می شود.
البته شاید بسیاری موضوع فقر و به طور کل مباحث پیرامونی حوزه ی اقتصاد را در قاعده ی نفوذ موردی محسوس تر و مشخص تر از نفوذ جریانی دریافت نمایند و مصادیق روشنی را در باب استفاده شیاطین از مباحث مالی و پولی به جهت نفوذ فردی و نفوذ شخصی در ذهن خود ترسیم و در محیط محدود پیرامونی خود ملاحظه نماید؛ اما باید توجه داشت که اگر چه نفوذ موردی امری خطرناک است؛ اما خطرناک تر و قطعا مهم تر از آن، اهمیت حوزه ی اقتصاد و به طور کل مباحث مالی و پولی در نفوذ جریانی و ایجاد زمینه های لازم برای نفوذ فکری و نفوذ فرهنگی و همچنین نفوذ سیاسی به منظور تغییر باورها، تغییر آرمان ها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی و ... در یک جامعه می باشد.
از این منظر؛ اهمیت شناخت حوزه ی اقتصاد و درک ماهیت بستر ساز آن در فرایند نفوذ به آن مقدار جدی و حاد است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به جناب محمدبن حنفیه می فرمایند: فرزندم؛ از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر؛ زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او و او را نسبت به مردم بدبین می سازد. (حکمت 319) زیرا امام به خوبی بر این امر واقف است که همانا از دست رفتن دین، سبب نابودی امنیت است و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد و زوال عقل سبب زوال زندگی است و جامعه بی خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.
پس فقر خطرناک ترین بیماری است که یک جامعه را تهدید می کند و زمینه های لازم برای نفوذ جریانی در یک جامعه را بوجود آورده و درصورت عدم تسریع در درمان آن، جامعه دچار اختلال و فروپاشی درونی شده و در نهایت ضمن از دست دادن فرهنگ و سبک زندگی مختص به خود، به تغییر اساسی در باورها و آرمان های خویش روی می آورد؛ چرا که ملتی که جیبش خالی است گدا نیست، بلکه فقیر است یعنی ستون فقرات او شکسته است و فردی که ستون فقراتش شکسته است با صحبت نمی تواند بایستد و از این جهت است که قرآن کریم به صراحت بیان می فرماید: ملتی که جیبش خالی است تملق گو و اهل املاء می شود. (سوره مبارکه اسراء، آیه شریفه31 همچنین سوره مبارکه انعام، آیه شریفه 151)
بر این اساس ملتی که دستش تهی باشد، زبانش به چاپلوسی باز می شود و در این مسیر از چاپلوسی شیاطین نیز مذایقه ننموده و بعضا تا به آنجا پیش می رود که چاپلوسی شیطان بزرگ را به اسم تعامل با جامعه ی جهانی، بر خویش فرض می داند و به عنوان نمونه؛ مثلا خود را ناچار از پذیرش سیستم ربوی دانسته و ضمن پذیرش نفوذ شیاطن در ساحت وجود خود، به تغییر باورهای خویش و تبع آن تغییر بنیادین در آرمان هایش روی آورده و با پذیرش نفوذ و تغییر در سبک زندگی خویش، ربا و یا همان جنگ با خدا را به عنوان جزیی غیرقابل تفکیک برای پیشرفت و توسعه ی خود می انگارد و رسماً اعلام می دارد که برای تعامل با دنیا نیازمند بانک های قدرتمند هستیم.
پس این فرد و یا جامعه، اهل نقد و اعتراض نیست؛ چرا که فقر باعث می شود شخص فقیر نیاز خویش را نزد دیگران مطرح کرده و به ایشان امید ببندد و در این مسیر با شکایت از پرورگار، نسبت به او بدگمان شود و پیاده سازی احکام الهی و اصولا تشکیل حکومت اسلامی را جُک و طنز فرض نموده و با توهم نسبت به احکام الهی و اجرای آن در جامعه، رسما اعلان دارد به زور و شلاق نمی شود مردم را به بهشت برد.
بر این اساس قطعا مباحث اقتصادی را می توان یکی از اصلی ترین و اساسی ترین حوزه های تاثیرگذار فردی و اجتماعی دانست که اگر به محفلی برای پروژه ی نفوذ مبدل گردد؛ به سرعت فرایند تغییر باورها را موجب شده و اسباب تغییر آرمان ها و همچنین تغییر نگاهها و در نهایت تغییر سبک زندگی را برای فرد و اجتماع به همراه می آورد.
از این جهت فقر تبعات گوناگون و تاثیرات بسیاری را در پی دارد که از جمله آنها می توان به رُشد انحرافات اخلاقی، افزایش ناامیدی، نقص در دین، گسترش جهل و ناآگاهی، ایجاد روحیه ذلت و خواری و ... برای فرد و جامعه اشاره نمود؛ موضوعاتی که به وضوح اسباب پا گرفتن فساد اداری، فقدان منزلت اجتماعی و ... را چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی موجب می گردد و اُرگانسیم (Organism) یک نظام را متحول می سازد.
بنابراین فقیر چه یک شخص باشد و چه یک کشور، علاوه بر زندگی با جهل و ذلت، از یکسو نه به تغییر شرایط امید دارد و نه می تواند در اجتماعات بزرگتر، مرتبه و جایگاه شایسته ای را تصاحب نماید و از همین روست که جنود شیطان در مواجهه با مومنان همواره به اهرم تحریم اقتصادی و مالی متوسل شده و می شوند؛ چرا که فقر مالی به فقر عقیده و آگاهی و در نهایت فقر فرهنگی منتهی شده و زمینه را برای اثرگذاری ها و نفوذ مؤثر ایشان در جوامع مساعد و شرایط را هموار خواهد کرد.
در طرف مقابل اسلام به شدت به مقابله با فقر پرداخته و هیچ ستایشی از فقر اقتصادی صورت نمی دهد؛ بلکه آنچه اسلام بر آن تأکید دارد فقر مخلوقات در برابر خالق است. در اسلام مؤمن باید قوی باشد و یکی از وجوه این استواری و قدرت مربوط به حوزه مالی و اقتصادی است و در این میان البته تحریم یکی از اهرم های همیشگی شیاطین برای مقابله با محرومان و به سلطه درآوردن مستضعفان بوده است و از این جهت است که در طول تاریخ، افرادی که به امامان و پیشوایان شیعه نزدیک می شدند، همواره مورد تحریم قرار گرفته و مسیر بازار، تولید و توزیع از ایشان گرفته می شد تا ثبات قدم و ستون فقرات ایشان در هم شکسته شود و در نهایت بر حاکمیت جهانی شیاطین تمکین نموده و به مسیر مذاکره با شیاطین روی آورند و شاید از این جهت است که اهل بیت علیهم السلام در دورانی که حکومت در اختار ایشان نبود و جامعه ی اسلامی تشکیل نشده بود، به پیروان خود توصیه می فرمایند که: هر کس ما اهل بیت را دوست دارد باید آماده شود تا فقر را به صورت جامه ای بر تن کند (من احبنا اهل البیت فلیستعد للفقر جلبابا) ؛ البته باید توجه داشت که این فرمایش اهل بیت علیهم السلام از برای دورانی است که حُکام جایر مصادر امور مسلمین را در دست گرفته بودند و نظام اسلامی استقرار نیافته و حکومت اسلامی محقق نشده است و در عین حال تحریم های داخلی و خارجی همه جانبه بر علیه مستضعفان و شیعیان در حال گسترش است.
پس در عصر حاضر که نظامی اسلامی با عنوان جمهوری اسلامی شکل گرفته است؛ فرمایش و دستور امامت جامعه به پیگیری الگوی اقتصاد مقاومتی است؛ الگویی که سبب می شود تا ستون فقرات یک جامعه به صورتی مستقل شکل گرفته و بدون کمترین چشم داشتی به بیگانگان و مذاکره و تملق گویی شیاطین و ... از استحکام لازم برخوردار گردد؛ الگویی واقعی و قابل تحقق برای جامعه ی اسلامی ایران که هم از امکانات و هم از نیروی مستعد و جوان برخوردار است و در این میان تنها و تنها مقداری عُرضه برای اقتصاد مقاومتی میخواهد؛ عُرضه ای که سیستم اجرایی کشور همچنان فاقد آن است و عدم پیگیری الگوی اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل مناسب به منظور تحقق واقعی آن سبب شده تا امروزه تحریم های مالی و اقتصادی به عاملی اصلی و زمینه ساز از برای گسترش دامنه نفوذ فرهنگی در کشور مبدل شوند.
پس برای مسدود نمودن زمینه های نفود و تمکین از فرامین شیاطین و ... می بایست فرموده ی امام امت مبنی بر پیگیری الگوی اقتصاد مقاومتی به باوری از برای مدیران اجرایی کشور مبدل گردد و اقتصاد مقاومتی با اقدام و عمل همراه گردیده و اسباب استحکام و تقویت ستون فقرات کشور را فراهم سازد؛ اقدام و عملی که یقینا توسط مدیران دو تابعیتی و همچنین مدیرانی که با فیش های نجومی خود و املاک نجومی و ... گذر ایام می نمایند، محقق نخواهد شد و این همه در حالی است که به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی: این ستون را نباید به دست لرزان افراد سفیه و بیعُرضه سپرد، آن مدیر سفیه و آن مدبّرِ لرزان، خود را نمیتواند تأمین کند، خودایستادگی را فرا نگرفته، چه رسد به اینکه بتواند ستون ملت و مملکتی را نگهداری کند.
ادامه دارد...