ویتوریو استورارو Vittorio Storaro (متولد 24 ژوئن 1940)، فیلمبرداری ایتالیایی، عضو انجمن فیلمبرداران آمریکا، است که برای فیلمبرداری فیلمهای زیادی ازجمله «اینک آخرالزمان» Apocalypse Now، «دنبالهرو» The Conformist و «آخرین امپراتور» The Last Emperor، معروف است. او در طول 50 سال زندگی حرفهای خود، با کارگردانان بزرگی چون فرانسیس فورد کوپولا Francis Ford Coppola، برناردو برتولوچی Bernardo Bertolucci، پل شریدر Paul Schrader، وارن بیتی Warren Beatty و وودی آلن Woody Allen همکاری داشته است. او تابهحال برای فیلمبرداری آثار مختلف، برنده سه جایزه اسکار، یک جایزه بفتا BAFTA، یک جایزه امی، یک جایزه گویا Goya و جایزه روبان نقرهای دیوید دی دوناتلو David di Dinatello شده است، بهعلاوه، افتخارات زیادی از سازمانهای سینمایی متفاوت، دریافت کرده است. در نظرسنجیای که در سال 2003 توسط انجمن بینالمللی فیلمبرداران انجام شد، از استورارو بهعنوان یکی از 10 فیلمبردار تأثیرگذار سینما، نام برده شد. همچنین عنوان بهترین کارگردان تصویربرداری در طول تاریخ سینما، به او داده شد.ویتوریو استورارو، یکی از بزرگترین فیلمبرداران جهان، در فیلمهای زیادی، از «نقشه عنکبوت» The Spider’s Stratagem تا «آسمان سرپناه» The Sheltering Sky، با برناردو برتولوچی همکاری کرده است. همچنین او فیلمبرداری فیلم «اینک آخرالزمان» که نقطه اوج حرفهاش است را بر عهده داشت. او از تکنیک تصویربرداری رنگی فیلم «اینک آخرالزمان»، در نسخه دیگر آن، Apocalypse Now Redux، نیز استفاده کرد. استورارو بهتازگی کتابی به نام «نوشتن با نور» Writing With Light را منتشر کرده است که در آن به توضیح تاریخ هنر و روانشناسی رنگها، با هدف بهتر شدن زبان فیلمبرداری، میپردازد. ازنظر او، برخلاف چیزی که تصور میشود، شناخت رنگها و هنر، بخشی از فرهنگ سینما است. کار کردن چنین فیلمبرداری با مجیدی در فیلم محمد رسولالله بسیار چشمگیر است. نوع نگاه او به فیلمبرداری در چند کار شاخصش را در زیر ببینید: «اینک آخرالزمان»: تارزان Tarzan تصویر شده توسط برن هوگارت Burn Hogarthمن آن زمان بسیار هیجانزده بودم و مشغول تماشای تصاویر فوقالعادهای که برن هوگارت از تارزان کشیده بود، بودم. یکی از دوستانم آن کتاب را به من داده بود و من آن را به فرانسیس نشان دادم. هدف ما خلق تصاویر واقعگرایانه نبود، میخواستیم سبکی مخصوص به خود را داشته باشد. نمیخواستم صرفاً یک تصویر معمولی باشد، به همین دلیل، در کنار نور و رنگ طبیعی، از رنگ و نور مصنوعی نیز برای نشان دادن توده آتشین کنار درخت نخل سبز، استفاده کردم تا با تصویر کردن آتش انفجار در کنار غروب، تضاد بین فرهنگ و بیمنطقی را نمایش دهم. «اینک آخرالزمان» فیلمی جنگی نبود، بلکه فیلمی در مورد انسانیت و تمدن بود. هر فرهنگی تمایل به نشان دادن جنبههای خوب خود دارد؛ اما همه ما جنبههای آگاه و ناخودآگاه داریم، به همین دلیل خروج مارلون براندو Marlon Brando را از تاریکی، خروج از بخش تاریک بشریت، به تصویر کشیدم؛ مانند رجوع کردن به ذات خود است. ویلارد Willard برای یافتن حقیقت به درونش رجوع میکند. او متوجه میشود که کورتز Kurtz به کسی نیاز دارد تا بتواند با کمک او با ترس از جنگ مقابله کند. تشابه زیادی بین فیلم «اینک آخرالزمان» و اتفاقاتی که در افغانستان و بغداد افتاده است، وجود دارد. ما بخش تاریکی در وجود خود داریم. کورتز نماینده بخش تاریک فرهنگ امروزه است. مارلون هم بازیگری فوقالعاده است، وقتی این ایده را با او در میان گذاشتیم، بسیار از آن استقبال کرد و گفت شخصیتش را ذرهذره به بیننده معرفی میکند. «اینک آخرالزمان» تجربه مهمی در زندگی حرفهای همه ما بود. بعد از اتمام آن، به مدت یک سال هیچ پروژهای را قبول نکردم و به مطالعه رنگها پرداختم. وقتی کوپولا تصمیم گرفت که بینندگان آماده نسخه دیگری از «اینک آخرالزمان» هستند، با من تماس گرفت و گفت: «ویتوریو، باید همان کاری که در فیلم اصلی کردیم، در این نسخه نیز انجام بدیم»؛ اما بعد از 27 سال، متریالی که در فیلم اصلی استفاده کرده بودیم، از بین رفته بود. به همین دلیل از تکنیک قدیمی، از سیستم انتقال خشک dry-transfer system، برای رنگها استفاده کردم و توانستم همان متریال قدیمی را وارد سیستم کنم و بهاینترتیب متریال برای همیشه سالم میماند. از کوپولا پرسیدم: «در آینده کدام نسخه را به نوههایت نشان خواهی داد؟» «آخرین تانگو در پاریس» Last Tango in Paris: فرانسیس بیکن Francis Baconمن از نور برای نشان دادن قسمت آگاه میزانسن و از تاریکی برای نشان دادن ناخودآگاه، استفاده میکردم. بر اساس غریزه و حس، تمایزی بین نور و سایه به وجود میآوردم. نقاشی بیکن تأییدی بر ایده من و برتولوچی، در مورد تضاد بین نور مصنوعی در شهری شمالی مثل پاریس در زمستان و نور طبیعی آن، بود. ما این ایده را در سر داشتیم، اما بعد از دیدن نمایشگاه نقاشیهای بیکن در پاریس، از آن مطمئن شدیم. ذهن ما با دیدن یک نقاشی یا تماشای یک فیلم تغییر میکند. فیلم «نقشه عنکبوت»: نقاشی The Empire of Ligths توسط رنه ماگریت Rene Magritteبرتولوچی همیشه نقاشیهای مختلفی به من نشان میداد. هنگام ساخت فیلم «نقشه عنکبوت» او تعدادی از آثار ماگریت را به من نشان داد. فیلمهای او، داستان را به شیوهی دیگری روایت میکنند. او همیشه با ایده درگیری درونی، انسانی معمولی بودن و یا آدمی خاص بودن، در فیلمهایش بازی میکند. او در فیلم «آخرین امپراتور»، رابطه بین مردی تنها با یک امپراتوری را نشان میدهد. در «نقشه عنکبوت» هدف من نشان دادن ارتباط بین نور و زندگی بود. ایده من، نشان دادن نیمی از فیلم فقط با چندرنگ بود. هنگامیکه شخصیت داستان از زندان ذهنی خود آزاد میشود، رنگ بنفش به نورهای فیلم اضافه میشود.همچنین بخوانید: معرفی و بررسی «محمد رسول الله»: به نام حقیقت به کام حیلت معرفی ای آر رحمان سازنده موسیقی فیلم محمد رسولالله
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
محل تبلیغ شما (یک ماهه 90 هزار تومان - جهت هماهنگی کلیک کنید )
کارشناس رسمی دادگستری
باروس
استروئید
جعبه لمینتی
خرید آنلاین کتاب تاپ ناچ ویرایش سوم
the real world
خرید فالوور اینستاگرام
خرید نهال انگور قرمز بی دانه
زیرپوش مردانه
مانتو پاییزه
کاغذ دیواری سفید
Locksmith
ปั้มไลค์
Chiropractor
تجارتخانه آراد برندینگ
دانلود روبیکا
خرید تاج گل - تاج گل - تاج گل تسلیت - تاج گل ترحیم
خرید پیپ دست ساز ایرانی
خرید توتون پیپ
آینه کنسول
کت شلوار با پیراهن مشکی
دتکتور گاز
ابزار دقیق و سطح سنج راداری
ابزار دقیق آداک فرآیند سپهر
امداد خودرو سایپا کرج
ثبت شرکت در کیش چگونه است؟
وام اینترنتی بدون ضامن
کاغذ دیواری کربن
خرید تاج گل
خرید قسطی لوازم خانگی
جوراب شلواری شیشه ای
بهترین ارز های دیجیتال برای خرید
آموزشگاه آرایشگری زنانه
다낭풀빌라 바나나풀하우스
بلک فرایدی 1403
لیزر زگیل تناسلی در یک جلسه
پارسیا موزیک
باحال مگ
cyprus-newlife
Cyprus کجاست