نکات مهم برای مدیران جدید
یکی از شگفت انگیزترین و صد البته ترسناکترین تغییرات حرفهای زمانی رخ می دهد که شما برای اولین بار به مقام مدیریت دست پیدا می کنید. آنتونی کی. تیان که در زمینه ی پایهریزی در شرکتهای تجاری و مشاور مدیران عامل و رهبران کسب وکار مشهور است، در آخرین کتابی که خودش نوشته است، به نام «مردم خوب» توانسته به بررسی دقیق فلسفه و باورهایی که 1000 تن از بهترین رهبران جهان داشته اند، بپردازد و مهمترین نکاتی را که یک رهبر یا یک مدیر جدید باید رعایت کند، را بیان کرده است. چه شما در مرحله مصاحبه برای مدیریت جدید باشید و چه به دنبال ارتقاء به مقام مدیریت، رعایت کردن چند اصل باعث می شود شما بتوانید این پست را به درستی و موفقیت انجام دهید.
فلسفه رهبری که مختص شماست را بنا کنید
اندیشه ای که به صورت عمومی در جریان است، این است که هم رهبری و مدیریت، هر دو در صدد جمع کردن پیروانی شایسته هستند. ولی تام پیترز، مشاور و نویسندهی مشهور کتابهای مدیریت کسب و کار، میگوید: «رهبری در واقع تربیت کردن رهبران جدید است. کسی به عنوان یک رهبر بزرگ شناخته می شود که بتواند افراد دیگر را با خودش همراه سازد.» به همین علت اولین قدم این است که راجع به فلسفه رهبری خودتان خوب فکر کنید. آیا شما از این که در جایگاهی قرار دارید که میتوانید به دیگران دستور دهید که چه کاری انجام دهند، خوشحالید؟ یا به این موضوع امیدوارید که بتوانید به دیگران هم یاد دهید آن ها را یاری کنید تا آن ها هم به چنین جایگاهی برسند؟
بر رهبری و مدیریت روزانه متمرکز شوید
اگر یک رهبر بتواند تیمی تشکیل دهد که فوق العاده باشند و بتوانند کار ها را به درستی انجام دهند، می تواند برای هدف های بلند مدت برنامه ریزی کند و آن ها را طوری آموزش دهد که بتوانند جزء رهبران نسل بعد باشند و اگر امکان داشته باشد، مسیر را حتی بهتر از آنان ادامه دهند. بدون تردید، بهترین رهبران بهترین تدریس کنندگان هستند. اما شغلی که مدیران و رهبران به صورت روزانه انجام می دهند، اختصاص دادن منابع به صورت محدود (منابع مالی، منابع انسانی، زمان) به اهداف شرکت و نیاز های تولیدی است. آیا شما جزء افرادی هستید که بودجه در اختیارتان را به موارد خاصی اختصاص میدهید که در طولانی مدت ارزش زیادی ایجاد کنند؟ آیا زمان شما روی بهترین نتیجه و بازدهی که در آینده دارد، سرمایهگذاری شده است؟ یکی از بهترین تمرینها این است که دائما تقویم خودتان را چک کنید و ببینید که آیا زمان خود را به کار های با ارزش و با الویت بالا اختصاص داده اید یا خیر؟
در مورد ارتباطات و اولویتهایی که برای شما ارزش دارند، صریح باشید
بدونشک تکیه کردن روی مهارتهای ارتباطی خوبی که دارید، توانسته شما را به جایگاهی که اکنون هستید برساند. اما این مهارتها اکنون بیش از پیش برایتان کاربردی هستند. در طی جلسات، تا جایی که امکان دارد، درباره اولویتهای که اکنون برای شما ارزش دارند، رک باشید و از خودتان سوال کنید هدف از برگزاری این جلسه چیست؟ اطلاعرسانی، بدست آوردن اطلاعات یا تصویب یک مطلب؟ (اگر از ابتدای کار منظورتان را بیان کنید، به دیگران این کمک را میکنید که محتوای جلسه ی برگزار شده را بهتر درک کنند.) دائما در طی جلسات و حتی انجمنهایی که به صورت عمومی برگزار می شوند، صراحتاً تعیین کنید که هدف اصلی شما چیست و چه اولویتهایی برای رسیدن به این هدف لازم هستند. در مورد هدف و اولویتهایی که دارید، استوار و ثابتقدم باشید. مطابق نصیحت های بهترین مدیران روز جهان، هیچ گاه بیشتر از پنج اولویت مهم نداشته باشید. این اولویتها را با تیم کاری تان در میان بگذارید و با کمک آن ها توسعه دهید؛ ولی به آنها گوشزد کنید که نباید اولویت دیگری به این لیست اضافه شود، مگر این که یک اولویت از لیستی که دارید، به هر دلیلی حذف شود.
ارزشها و استانداردهایی که رایج هستند را حاکم کنید
اگر کارمندان راجع به یکسری از ارزشها و استانداردهای موجود توافق کنند، بسیاری از مشکلات برطرف می شوند. آنتونی کی. تیان در کتاب مردم خوب، بهترین ارزشهایی که یک رهبر عالی دارد را صداقت، مهربانی و یگانگی هدف میداند. اگر رهبری و سازمان بر اساس صداقت جلو بروند، گنجایش مهربانی و همدلی هم افزایش پیدا می کند.
رهبری و مدیریت دلسوز یعنی با فکری باز و همدلی و همراهی و سخاوت از قضاوت کردن، پرهیز کنید. بر خلاف آن چه که تصور میشود، مهربانی و رقابت باهم تضادی ندارند. با این تعریف شما به تعریف جدیدی از موفقیت دست پیدا می کنید که کیفیتی بالا تر از برنده شدن است. موفقیت یعنی رضایت داشتن رهبران از کارمندانی که تمام تلاششان را میکنند تا به هدف هایی که در سر دارند و برای آن ها برنامه ریزی کرده اند، برسند.
بخاطر داشته باشید؛ این حق را دارید که بترسید یا آسیبپذیر باشید
قسمت اعظمی از کار آفرینی، رهبری و مدیریت، راه رفتن بر روی مرز میان آسیبپذیری و اعتقادات است. هیچ رهبری نمیتواند به طور کامل تضمین کند که مسیر بدون نقصی را طی کند؛ با این وجود وقتی صبح به سرکارتان میروید، باید این توانایی را داشته باشید که به افراد دیگر روحیه، انگیزه و اعتماد به نفس بدهید. ریسکپذیری یک اصطلاح و حسن تعبیر خوب در MBA است که برای شرایط آسیبپذیری خود خواسته به کار میرود. اگر بدانید آسیبپذیری قسمتی جدا نشدنی از تمامی حرفهها هست و میتواند عاملی برای تغییرات مثبت باشد، دیگر از شرایط ریسکپذیر نمیهراسید
برای رهبر و مدیری که تازه به مقام جدید دست پیدا کرده، فرصتها و چالشها از جایی آغاز میشوند که متواضعانه بیان کنند که هیچ شخصی شکستناپذیر نیست، به کارمندان اطمینان خاطر بدهند که تصمیم هایی که گرفته می شود به شیوهای منصفانه و متفکرانه انجام میشود و نشان دهند که بهترین راهبردهای استراتژیک آنهایی هستند که اساس و پتانسیل محکمی برای رسیدن پیروزی دارند. مدیریت تجارت و کسب و کار فرقی با مدیریت دیگر امور ها در زندگی ندارد. شما فقط میتوانید آن چیزی را مدیریت کنید که در کنترل شما است و خواهید دید که در بسیاری از شرایط رهبری مستلزم داشتن شک و دودلی است، احتمالاً هنوز برای این حرفه آمادگی ندارید. بهتر است به سراغ ریسکها و آسیبهایی که وجود دارد بروید، در غیر این صورت هیچ گاه به اهداف و آرزو هایی که دارید، نمیرسید.
منبع: HBR