سومین دوره ی تاریخی امامت(۱)

چکیده   این دوره شامل دوران امام موسی بن جعفر (ع)وعلی بن موسی الرضا (ع)است که تقریباً شرایطی یکسان با رویکردی متفاوت دارد

سومین دوره ی تاریخی امامت(1)

چکیده
 

این دوره شامل دوران امام موسی بن جعفر (ع)وعلی بن موسی الرضا (ع)است که تقریباً شرایطی یکسان با رویکردی متفاوت دارد.
این مقطع، 35 سال ادامه می یابد.امامت امام موسی بن جعفر (ع)، یکی از مهم ترین مقاطع زندگی ائمه است. دوتن ازمقتدرترین سلاطین بنی عباس (منصور و هارون)حکومت می کردند و نیز مهدی و هادی، جرجان و شام و نصیبین و... سرکوب و منقاد گردیده اند. لذا دوران امام موسی بن جعفر (ع)، فوق العاده و پرماجرا و شورانگیز است، جهاد مستمر استراتژیک، همگامی جهاد با تقیه و نیز بنیادسازی های دوران امام موسی بن جعفر و تقابل شدید هارون با ایشان.
در زمان امامت امام علی بن موسی الرضا (ع)این دوره وضعیتی دیگرمی یابد. با توجه به رویکردی که مأمون در حکمرانی داشت و به دلیل نوع سیاست مأمون، نوعی گسترش و رواج و فضا به وجود آمد که امام علی بن موسی الرضا(ع)توانستند کارهامهمی انجام دهند.امام رضا (ع)در دوراه ی هارون با تقیه شدید به سر می برند، در دوره ی مأمون گرایش به ریاکاری و تظاهر ازناحیه ی مأمون پیش آمد که در تعقیب آن، مسأله ی ولایت عهدی مطرح شد و به اجبار حضرت رضا(ع)،ولایت عهدی را پذیرا شدند. دراین دوره، گرایش عمیق از جانب مردم نسبت به امام رضارخ داد. مأمون این خطرراحس کرد و ولایت عهدی را با چند هدف تحمل نمود. تبدیل صحنه ی مبازرات حاد انقلابی به عرصه فعالیت های سیاسی بی خطر، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غصب خلافت، رد این نظریه که ائمه بی عتنا به دنیایند و... و از طرف امام حرکت ها و هشیاری هایی رخ داد که توطئه ی مأمون را در نهایت خنثی و بی فرجام نمود.
واژکان کلیدی: سرکوب، اختناق، جهاد استراتژیک، تقیه، ریاکاری ولایت عهدی، هشیاری، شکست تاریخی.

دوره ی سوم امامت شیعی
موسی بن جعفر و علی بن موسی(ع)
جهادعقیدتی سیاسی در دوران امام موسی بن جعفر(ع)
 

در آغازاشاره شد که دوران سوم مبارزات شیعی به پیش گامی امام معصوم، دوره ی امامت موسی بن جعفر و امام رضا(ع) است، البته بخشی از این دوره را در تاریخ امامت امام صادق(ع) باید مورد توجه قرار داد، یعنی بعد از خلافت منصور عباسی، دوران سوم شروع شد و تا شهادت امام رضا (ع) ادامه دارد. دوره ی امام موسی بن جعفر(ع) دراوج مبارزات شیعی مطرح می گردد.
«این مقطع سی و پنج ساله (از 148 تا 183 هجری)، یعنی امامت حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر(ع). یکی از مهم ترین مقاطع زندگی نامه ی ائمه (ع) است. دو تن ازمقتدر ترین سلاطین بنی عباس (منصور و هارون) و دو تن از جبارترین آنها (مهدی و هادی) در آن حکومت می کردند. بسی از قیام ها و شورش ها و شورش گرها در خراسان، در افریقیه، در جزیره ی موصل، در دیلمان، در جرجان، در شام، در نصیبین، در مصر، در آذربایجان و ارمنستان و در اقطار دیگر، سرکوب و منقاد گردیده اند و در ناحیه ی شرق و غرب و شمال قلمرو وسیع اسلامی، فتوحات تازه و غنائم و اموال وافر، بر قدرت و استحکام تخت عباسیان افرزوده بود» (خامنه ای، 1369، 30).
«دنباله ی طرح کلی در زندگی امام موسی بن جعفر (ع)، فوق العاده پرماجرا و شورانگیز است و به نظرمن»اوج حرکت مبارزی ائمه (ع)مربوط به دوران زندگی این بزرگوار است که متأسفانه از زندگی آن حضرت (ع)، یک گزارش درست و روشن گر در دست نداریم. گاه، چیزی هایی درزندگی آن حضرت (ع)دیده می شود که بیننده را مبهوت می کند؛ مثلاً ازبعضی ازروایات برمی آید که ایشان، چندی دور از چشم عمال حکومت و شاید مخفی یا متواری بوده اند، یعنی دستگاه هارون در تعقیب حضرت (ع) بوده و ایشان راپیدا نمی کرده است. خلیفه، کسانی را می برده و شکنجه می کرده که بگویند موسی بن جعفر (ع) کجاست؟ و این، یک امر بی سابقه در زندگی ائمه است. از جمله ابن شهر آشوب در ناقب، روایتی را نقل می کند که چنین امری از آن بر می آید، که ایشان چندی دور از چشم عمال حکومت و شاید مخفی یا متواری بوده اند.
«دخل موسی بن جعفر (ع) بعض قری الشام متنکراً هارباً» شهر آشوب، 1376 هـ، 311)؛ حضرت موسی بن جعفر (ع)، نشناخته و گریزان وارد بعضی قریه شام شدند .
درباره ی هیچ یک از ائمه (ع)چنین چیزهایی نداریم .این ها نشان دهنده یک جرقه هایی در زندگی امام موسی بن جعفر است .(اللیثی،1384ه،48)

جهادمستمر استراتژیک
 

امام موسی بن جعفر (ع)، جهادی پی گیر، مستر و استراتژیک را در زندگی سیاسی خودشان رقم زدند.
«با ملاحظه ی این موضع گیری هاست که معنای آن زندان حبس ابد کذایی معلوم می شود و الاهارون اول که به خلافت رسید و به مدینه آمد، موسی بن جعفر (ع)را کاملاً مورد نوازش قرار داد و احترام کرد و این داستان معروف است که مأمون نقل می کند، که حضرت (ع) بر درازگوشی سوار بودند و آمدند تا وارد منطقه ای که هارون نشسته بود شدند، هرچه خواستند پیاده بشوند هارون نگذاشت، قسم داد که باید نزد من سواره بیایید و ایشان سواره آمدند، و آن حضرت (ع) را احترام کرد و با هم چنین و چنان گفتند. وقتی می رفتند، هارون به من و امین گفت: رکاب ابی السن را بگیرید» (اللیثی، 1384 هـ، 48).
«مأمون می گوید: پدرم هارون به همه پنج هزار دینار و یکصد و ده هزار دینار (یا درهم)عطیه و جایزه می داد، به موسی بن جعفر (ع) دویست دینار داد. در حالی که وقتی حال حضرت (ع) را می پرسید، حضرت (ع)به او از گرفتاری های زیاد و بدی وضع معیشت و عائله ی زیاد شکایت کرد(در این گونه حرف زدن هیچ گونه تذلل نیست... و کاملاً هم قابل درک است که او را با سخنی از این قبیل، از وضع و حال و کار خود غافل کند) قاعدتاً با این اظهارات،هارون باید برای آن حضرت (ع)، مبالغی زیاد مثلاً پنجاه هزار دینار (یا درهم)در نظر می گرفت، اما فقط دویست دینار می دهد، می گوید: از پدرم علت این کار را پرسیدم، گفت: اگر به او مبلغی را که به گردن گرفتم بدهم، اطمینان ندارم که اندکی بعد، با صد هزار شمشیرزن از شیعیان و دوستانش به جان من نیفتد.این بر داشت هارون است و به نظر من هارون درست هم فهمیده بود» (اللیثی، 1384 هـ ، 49).
در هر حال دوران موسی بن جعفر (ع)، دوران اوج مبارزات ائمه است.

سنگینی و سختی جهاد این دوره
 

درزندگی هیچ یک از ائمه(ع)، این اندازه صعویت و سختی، از جهالت گوناگون، دیده نشده است.
«جریان های فکری و عقیدتی در این دوران، برخی به اوج رسیده و برخی زاده شده و فضای ذهنی را از تعارضات انباشته، و حربه ای دردست قدرت مداران و آفتی درهوشیاری اسلامی وسیاسی مردم گشته ومیدان را بر علم داران صحنه ی معرف اصیل اسلامی و صاحبان دعوت علوی، تنگ و دشوار ساخته بود. شعرو هند، فقه و حدیث و حتی زهد و ورع، در خدمت ارباب قدرت در آمده و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود. در این دوران، دیگر، نه مانند اواخر دوران بنی امیه و نه همچون ده ساله ی اول دوران بنی عباس، و نه شبیه دوران پس از مرگ هارون، که در هر یک، حکومت مسلط وقت، به نحوی تهدید جدید دستگاه خلافت را نمی‌لرزاند و خلیفه را از جریان عمیق و مستمردعوت اهل بیت (ع) غافل نمی‌ساخت» (خامنه ای، 1369، 30).
«در این دوران، تنها چیزی که می توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت (ع)و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد،تلاش خستگی ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه ی الهی تقیه. بدین ترتیب است که عظمت حیرت آور و دهشت انگیز جهاد موسی بن جعفر (ع) آشکار می گردد» (خامنه ای، 1369، 31).

عمل به تقیه
 

در این دوره ی سخت و جان فرساست که عمل به تقیه، به عنوان شیوه ی امام همام، موسی بن جعفر (ع)، مورد توجه قرارمی گیرد.
«چرا حضرت امام صادق(ع)،به مفضل می فرماید:امر این جوانک را فقط به اشخاص مورد وثوق بگو؟و به«عبدالرحمان بن حجاج» به جای تصریح، به کنایه می گوید:زره بر تن او راست آمده است؟ و به یاران نزدیک، چون صفوان جمال، او را به علامت ونشانه معرفی می کند؟و چرا بالاخره در وصیت نامه ی خود نام فرزندش را به عنوان وصی و پس از نام چهار تن دیگری می آورد؟ که نخستین آنان، منصور عباسی، سپس حاکم مدینه و سپس دو زن است. چنان که پس از ارتحال آن حضرت (ع)، جمعی از بزرگان شیعه نمی دانند جانشین آن بزرگوار همین جوان بیست ساله است؟ چرا در گفتگو با هارون، که به او خطاب می کند: «خلیفتان یحبیء الیهما الخراج»، زبان به سخن نرم و انکار آمیز می گشاید، اما در ابتدا خطاب به مرد زاهد نافذ الکلمه ای به نام «حسن بن عبدالله» سخن را به معرفت امام می کشاند و آن گاه، خود را امام مفترض الطاعه، یعنی صاحب مقامی که آن روز خلیفه ی عباسی در آن متمکن بود، معرفی می کند؟ چرا به «علی بن یفطین»، که صاحب منصب بلند پایه ی دستگاه هارون و از شیفتگان امام (ع)است، عملی تقیه آمیز را فرمان می دهد، اما صفوان جمال را بر خدمت همان دستگاه شماتت می کند، و او را به قطع رابطه با خلیفه فرامی خواند؟ چگونه و باچه دسیله ای آن همه پیوند ورابطه در قلمرو گسترده ی اسلام، میان دوستان و یاران خود پدید می آورد و شبکه ای که تا چین گسترده است می سازد؟» (خامنه ای، 1369، 31).
این روند نشان می دهد که جهاد امام (ع)، در این دوره، دارای ظرافت خاصی بوده و با تقیه، کاملاً گره خورده است.
این ها همه، رشته ی مبارزاتی امام موسی بن جعفر (ع) را به خوبی تبیین می نماید.
«امام موسی بن جعفر (ع) نیز همه ی زندگی خود را وقف این جهاد مقدس ساخته بود. درس و تعلیم وفقه و حدیث و تقیه و تربیتش در این جهت بود. جهاد او تناسب با زمان خودش داشت؛ عیناً مانند دیگر ائمه (ع) (1)« (خامنه ای، 1369، 31).
در راستای این امر مهم، توجه به برخورد شدید حضرت (ع)،با صفوان جمال بسیار مهم است.
ونیزدرراستای این مهم، نوع تقابل حضرت (ع)باهارون الرشید، در مورد رد فدک و توضیحات امام درباره ی حدود فدک بسیار مهم است که در نهایت هارون، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
«فتغیر و جه هارون و قال: فما بقی لناشیء» ؛ پس صورت هارون تغییر کرد و چنین گفت: که دیگر چیزی برای ما باقی نماند.
این برخوردها، عظمت و خطر کار سیاسی امام موسی بن جعفر (ع) را روشن می سازد » (خامنه ای، 1369، 23).
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان