دوره امام محمد باقر (ع) از یک طرف مصادف با گسترش قلمروی اسلامی در شمال آفریقا، اسپانیا و شرق ایران بود که مسلمانان را با ملیت ها و طرز تفکرهای تازه ای روبه رو کرد و از طرفی اوج مباحث فقهی و حدیث بود و رویش تفکرات تازه؛ این وسط روند رو به زوال بنی امیه فرصتی به امام محمد باقر (ع) داد تا بعد از دوران اختناق و فشار عصر امام سجاد (ع)، در مدینه جلسات بحث و تدوین تفکر اصیل اسلامی راه بیندازند؛ راه علمی ای که در دوران امام صادق (ع) در کلاس های 4 هزار نفره ادامه یافت.
امام محمد باقر (ع)
پنجمین امام شیعیان، پدرش امام سجاد و مادرش فاطمه دختر امام حسن (ع) بود. سوم رجب 57 قمری در مدینه به دنیا آمد. پیامبر (ص) به او سلام رسانده بود. لقب او باقر به معنای شکافنده است چون این امام به شکافتن علوم و گفتن اسرار آن شهره بود. دوران امامت ایشان به سه دوره تقسیم می شود:
سه سال و شش ماه همراه با پدر و پدربزرگش، امام حسین (ع) بود و از نزدیک شاهد اتفاقات کربلا، 34 سال همراه با امام سجاد (ع) در مدینه و 19 سال و ده ماه هم دوران امامت ایشان بود. امام باقر (ع) در سال 114 به دستور هشام بن عبدالملک با زهر، شهید شد و در قبرستان بقیع در کنار پدر و عموی پدرش، امام حسن (ع) به خاک سپرده شد.
شاگردان
ابان به ثغلب: او محضر سه امام را درک کرد (سجاد، باقر و صادق علیهم السلام). امام باقر (ع) به او می گفت در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. من دوست دارم چون تویی بین شیعیان ما باشد. ابان فقط 30 هزار حدیث از امام صادق (ع) نقل کرده و وقتی سال 141 قمری فوت کرد، امام صادق (ع) گفت: «به خدا مرگ ابان قلبم را به درد آورد».
محمد به مسلم (فوت 150 ق): فقیه و از یاران امام باقر(ع) و امام صادق (ع) بود. او از کوفه به مدینه آمد و چهار سال در محضر امام حاضر بود و در حقیقت نماینده این دو امام در کوفه بود.
زراره بن اعین: از امام صادق (ع) نقل است که اگر زراره، محمد مسلم، بریدن عجلی و ابوبصیر نبودند، آثار نبوت از بین می رفت. او قاری، شاعر و ادیب بود و دو ماه بعد از شهادت امام صادق (ع) درگذشت. او در گفتن روایات وسواس زیادی داشت، برای همین اگر روایتی می گفت همه قبول می کردند.
کمیت بن زید اسدی (شهادت 126 ق): شاعر اهل بیت که علاقه خاصی به امام باقر (ع) داشت. در برابر اشعاری که در مدح اهل بیت می گفت، تنها پیراهن امام باقر (ع) را هدیه گرفت. قصیده «هاشمیات» او معروف است.
ابوبصیر: اسم اصلی اش لیث بن البختدی بود اما چون نابینا بود به او ابوبصیر می گفتند و از خاصان و شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود.
بستگان
علی اکبر، عموی امام (شهادت 61 ق): بزرگ ترین عموی امام که سال 44 ق به دنیا آمد. او در واقعه کربلا اولین شخصی از اهل بیت بود که به میدان رفت و شهید شد.
فاطمه بنت حسین، عمه امام (متوفی 110 ق): از راویان حدیث و حاضران در کربلا که با پسر عمویش، حسن مثنی (حسن بن حسن(ع)) ازدواج کرد. حسن مثلث (حسن سوم چون هم اسم پدر و پدربزرگش بود) و عبدالله محض (چون پدر و مادرش هر دو به دو امام متصل بودند) پسران نامدار اویند. بیشتر از 70 سال عمر کرد و در مصر درگذشت.
زیدبن علی، برادر (شهادت 121 ق): پسر امام سجاد (ع) که چند سال بعد از شهادت برادرش، امام باقر (ع) در کوفه قیام کرد اما طبق معمول، اهل کوفه بی وفایی کردند و او را تنها گذاشتند تا شهید شد. آرامگاهی در بازار تهران منتسب به اوست.
یحیی بن زید، پسر عموی امام (شهادت 125 ق): در خراسان محبوب بود، طوری که می گویند وقتی یک بار توسط نصربن سیار دستگیر شد و البته بعد آزاد شد، زنجیری را که به پایش بسته بودند در بازار آهنگری خرد کردند و از آن به عنوان نگین انگشتر استفاده کردند. یحیی مدتی بعد قیام کرد و نصربن سیار او را به شهادت رساند.
علی بن باقر، پسر امام (شهادت 116ق): سال 113 ق مردم کاشان پیش امام می روند و از ایشان می خواهند کسی را برای تعلیم دین و معارف نزد آنها بفرستد. امام هم پسرش را به آنجا می فرستد. امامزاده «سلطانعلی» 3 سال در محله فین کاشان می ماند تا این که در سال 116 علیه والی کاشان به نام (یا لقب؟) زرین کفش بار کرسفی قیام می کند. در یک جنگ 13 روزه با یارانش شهید می شوند.
دشمنان
بنی امیه، اولین سلسله موروثی اسلامی را به راه انداختند و با اینکه سرسخت ترین دشمنان اسلام و پیامبر بودند، درکمتر از 50 سال، بساط حکومت را به اسم اسلام راه انداختند و خود را جانشین پیامبر خواندند. دوران زندگی امام باقر (ع) با ده خلیفه از 14 خلیفه بنی امیه (از معاویه تا هشام) مصادف شده بود. در این دوران قلمرو اسلامی از چین تا اندلس گسترش یافت و معماری و امور علمی اسلامی شکل گرفت.
یزیدبن معاویه (64 ــ26ق): یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ را همان سال اول انجام داد و در کربلا کرد آنچه کرد. امام باقر (ع) در فاجعه کربلا، همراه پدرش شاهد ماجرا بود و با کاروان اسرا به شام رفت. سال بعد، اعتراض مردم مدینه را در حره واقم سرکوب کرد و تا سه روز خون و مال و ناموس شهر پیامبر به سپاه شام حلال شد! در سال سوم در سرکوب قیام عبیدالله بن زبیر، مکه را محاصره کرد و کعبه آتش گرفت. یزید در همین زمان درگذشت. معاویه پسر 21 ساله اش، 40 روز بعد از مرگ پدر استعفا داد و به طور مشکوکی مرد.
مروان بن حکم (مرگ 65ق): طرفداران مروان در جنگ قدرت مرج راهط در شرق دمشق، هواخواهان خاندان معاویه را شکست دادند تا قدرت از شاخه سفیانی بنی امیه به آل مروان منتقل شود. مروان یک سال بعد توسط زن یزید خفه شد چون پسرش، خالد بن یزید را از ولایتعهدی کنار گذاشته بود.
عبدالملک بن مروان (86 ــ27 ق): قبل از خلافت معتکف مسجد بود و به «حمامه المسجد»(کبوتر مسجد) معروف بود اما وقتی خبر مرگ پدر و آغاز خلافتش را دادند، قرآن را کنار گذاشت و گفت: «این آخرین دیدار ما بود». او با کمک حجاج بن یوسف به غائله عبیدالله بن زبیر در حجاز پایان داد و او را در مکه کشت. در دوران او، مراکش و خراسان فتح شدند. سکه های اسلامی ضرب شد و واعظان را از پند و توصیه به خلفا برحذر داشت. دوران 20 ساله حکومت او به واسطه سرکوب شدید مخالفان با آرامش تمام شد.
ولید بن عبدالملک (96-49 ق): آرامشی که پدرش ایجاد کرده بود باعث شد تا او دست به کارهای عمرانی بزند. ساخت مسجد الاقصی، گسترش مسجد النبی و مسجد اموی از کارهای او بود. در دوره او هند فتح شد و طارق بن زیاد با عبور از تنگه جبل الطارق، اسپانیا را فتح کرد. ولید هم بر اثر افراط در خوردن مشروب بعد از ده سال حکومت مرد.
سلیمان به عبدالملک (99 ــ 56ق): مردی خوشگذران که کاری به مسائل حکومتی نداشت و علاقه زیادی به خوردن غذا داشت و بعد از سه سال حکومت در 43 سالگی مرد.
عمر بن عبدالعزیز (101ــ74 ق): او به خاطر حضور در مدینه و بین مسلمانان پارسا، رعایت اسلام و مسلمانی را می کرد. او مراسم نفرین به علی (ع) و خاندانش را بر منابر ممنوع کرد. فدک را به آل علی ــ البته نه به امام باقر (ع) بلکه به نوادگان امام حسن (ع)ــ برگرداند و از بیت المال به اقوام چیزی نمی داد. دوران خلافت او بعد از دو سال و پنج ماه با مرگ مشکوکش تمام شد.
یزید به عبدالملک (105ــ74 ق): علاقه شدید او به زن بارگی طوری بود که زمام امور به دست دو کنیزک بود و وقتی یکی از آنها مرد، حتی اجازه دفن جسد او را نمی داد تا اینکه چند روز بعد از مرگ کنیزک او هم مرد.
هشام بن عبدالملک (مرگ 125 ق): او 20 سال حکومت کرد. امام باقر (ع) در دوران حکومت او به همراه امام صادق (ع) به دمشق رفتند و قضیه مسابقه تیراندازی و تیرانداختن پی در پی امام به هدف، در این سفر به وقوع پیوست. او دستور شهادت امام باقر(ع) را داد و بعدها هم قتل زید بن علی در زمان او اتفاق افتاد. در اواخر حکومتش بخشی از فرانسه هم فتح شد و ناآرامی در خراسان که زمینه ساز قیام ابومسلم و سقوط نهایی بنی امیه بود، شروع شد.
منبع: همشهری جوان، شماره 238